فرزاد جهان بین، معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی:تعریف فرهنگ: برای فرهنگ تعاریف بسیار زیادی ارائه شده است اما در یک تعریف میتوان فرهنگ را همان «شاکله اجتماعی» یا «ذهنیت حاکم بر جامعه» دانست که فضای تحرک و کنش انسانها را تعیین میکند. این ذهنیت در بستر زمان و تحتتاثیر عوامل مختلف، شکلگرفته و بهصورت مستمر تولید و بازتولید میشود و مانند هوا همهجا وجود دارد.
مدیریت فرهنگ: اگر مدیریت را فرآیند بهکارگیری موثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامهریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل بدانیم که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت میگیرد، مدیریت فرهنگ تلاشی آگاهانه برای تغییر در ذهنیت و شاکله اجتماعی بهمنظور رسیدن به وضعیت مطلوبی که از پیش تعیین شده است.
دو محیط: مرحوم علی صفاییحائری در کتاب انسان و مسئولیت سازندگی از دو محیط سخن میگویند؛ محیط بسته و محیط باز. در محیط تربیتی بسته، همه منافذ ورود اطلاعات بسته بوده و فقط از یک کانال، اطلاعات داده میشود و لذا در درون خانواده و جامعه همه به یک نحو میاندیشند، اما در محیط باز افراد در معرض اطلاعات و تحلیلهای مختلفند و شاهد تحولات سریع هستیم. امروزه این تغییرات با فناوری، سریعتر هم شده است وهر روز شاهد یک موجیم. محیط باز یا متضاد محیطی است که در آن فکر و اندیشههای مختلف در حد غلبه وجود دارد و از اقتضائات این محیط وجود تبادل فرهنگی و حتی تهاجم فرهنگی است.
2 نوع مواجهه در 2 نوع محیط: بعضی از حکمرانان «با اضطرار» بهدنبال نسخههای رفتاری موردی و واکنشی هستند و مرتبا برآنند تا فرد و جامعه را کنترل کنند، درحالیکه در محیط باز، اساسا مواجهه موردی غلط و ناشدنی است. در چنین دنیایی ناگزیر از مواجههایم. از اینکه بگذریم اساسا مهندسی انسانی که آزاد و مختار آفریده شده، شدنی نیست.
اصلاح و ارتقای شاکله اجتماعی و ذهنیت حاکم بر جامعه: در راستای تحقق همین هدف، باید جامعه بتواند بهصورت آگاهانه و فعالانه انتخاب و کنش متعالی داشته باشد و عناصر مثبت را جذب و عناصر منفی را طرد نماید. در آیه شریفه داریم که «کل یعمل علی شاکلته»، بهعبارتی از کوزه همان برون تراود که در اوست. اگر در شاکله اجتماعی، یکی یا ترکیبی از سه قوه شهویه، غضبیه و وهمیه حاکم شود، این شاکله نو به نو خروجی جدید میدهد و این تنوع تمامی ندارد.اگر در شاکله اجتماعی، تبرج ریل شود هر روز شاهد بروزهای تمام ناشدنی در موضوع پوشش و جلوهگری خواهیم بود. اگر در ذهنیت حاکم بر جامعه، شیفتگی به غرب حاکم شود، گفتارها و رفتارها نیز متناسب با آن خواهند بود. بالعکس اگر در شاکله اجتماعی، قوه عقل حاکم شود و فرد دارای کرامت، اعتماد به نفس و... باشد، خروجیها نیز متناسب با آن خواهند بود. کاری که پیامبر اسلام(ص) در جامعه جاهلی کردند بیش از آنکه مبارزه با معلولها و حل مسائل باشد اصلاح و ارتقای هندسه شخصیتی جامعه بود. مرحوم شهید صدر میفرمایند پیامبر اسلام، آرمانهای جامعه را ارتقا دادند و در چنین جامعهای خواستنیهای با ارزش جای خواستنیهای سطح پایین را گرفت. شهید مطهری نیز بیان میکند پیامبر اسلام(ص)، به جامعه جاهلی شخصیت دادند و طبیعی است که «هرکس احساس کرامت کند آن را به هیچ آلودگی نیالاید.»
مولفهمحوری بهجای مسالهمحوری در مدیریت فرهنگ: بر اساس آنچه بیان شد در مدیریت فرهنگ، نقطه عزیمت مساله و آنچه رخ میدهد، نیست. بلکه نقطه عزیمت، فهم تصویر مطلوب از آنچه باید باشیم و تلاش برای بازسازی ساختار حاکم بر ذهنیت جامعه و به عبارتی شاکله اجتماعی بر آن اساس است و وقتی این شاکله از مولفههای کلیدی مانند عقلانیت بهجای حاکمیت غریزه، اعتمادبهنفس بهجای حقارت، کرامت بهجای لئامت و... غنی شود، زنجیره و تنوع خروجیها متناسب با این خواهد بود و چنین شاکلهای توان هضم و حلمسائل را خواهد داشت.
تمهید فضای زندگی در کنار هدایتگری: برای اینکه چنین شاکلهای ایجاد شود هم باید با مظاهر فساد مبارزه کرد و علفهای هرز را از بین برد و به تعبیر ملاصدرا، فضای زندگی را برای مسلمین تمهید کرد. مقاممعظمرهبری دراینباره میفرمایند: «مدیریت فرهنگی، درمقابل هرجومرج فرهنگی است؛ بهمعنای استبداد و بهمعنای تحمیل نیست، بهمعنای بد رایج در میان ما نیست، یعنی نباید حمل بر این معانی بشود. جامعه و در مجموعه فرهنگی، اگر این جور شد که هر متاع فاسد و کاسدی و مفسدی عرضه شد -بدون هیچ مؤاخذه و مسئولیت- این هرجومرج است، این را نمیشود قبول کرد؛ کما اینکه شما بهعنوان -مثلا- مسئول بهداشت، اجازه نمیدهید که غذای فاسدی هم به مردم داده بشود، منطقی هم هست، هیچکس هم تردیدی ندارد. در امر فرهنگ و خوراک معنوی هم همینطور است.» در کنار این باید هم هدایتگری و هم حمایت و هم بسترسازی داشت تا اقطاب اثرگذار در جامعه که در مقیاس وسیع در ایجاد و تثبیت و ارتقای این مولفهها نقش دارند، اثر بگذارند. در رأس این اقطاب، حاکمیت است و خانواده و نخبگان و رسانهها و نظام تعلیم و تربیت نیز از این اقطابند. به عبارتی ایجاد، تثبیت و ارتقای «مولفههای کلیدی» از طریق «اقطاب اثرگذار» در شاکله اجتماعی. شاکلهای قدرتمند که هم فعال است و هم در مقابل هجمهها مقاوم.
نظارت و ارزیابی بر اساس علائم داشبوردی: همه در داشبورد جلوی ماشین علائمی را دیدیم. این علائم مرتبا باید جلومان باشند و چک شود. نظارت در این حکمرانی هم باید چنین باشد. نهادهای ناظر باید هرروز گزارش دهند که مجموعه تصمیمها و کنشها و نیز تصمیمهای و کنش هر دستگاه، فلان سخن وزیر اقتصاد یا تصمیم فلان نهاد سیاسی یا فلان فیلم سینمایی، چه تاثیری در کاهش یا افزایش امید، عقلانیت و... داشته است.
اصلاح مستمر: با توجه به این نوع نظارت، تذکرات لازم باید مستمرا به نهادها و دستگاهها داده شود تا براساس نتایج بهدستآمده، اصلاحات لازم را انجام دهند. همه اینها را میتوان در تعبیر «باغبانی فرهنگ» خلاصه کرد.