تاریخ : Sat 24 Dec 2022 - 00:15
کد خبر : 76594
سرویس خبری : نقد روز

نهضتِ انقلابی ماندن

درباره زیست سیاسی مرحوم عباس شیبانی

نهضتِ انقلابی ماندن

خبر درگذشت عباس شیبانی در 91 سالگی روز پنجشنبه در رسانه‌ها منتشر شد. حضور فعالانه وی در مبارزات علیه رژیم ستم‌شاهی و سال‌های پس از انقلاب چهره‌ای اثر‌گذار از شخصیت سیاسی وی برجای گذاشت.

فرهیختگان خبر درگذشت عباس شیبانی در 91 سالگی روز پنجشنبه در رسانه‌ها منتشر شد. حضور فعالانه وی در مبارزات علیه رژیم ستم‌شاهی و سال‌های پس از انقلاب چهره‌ای اثر‌گذار از شخصیت سیاسی وی برجای گذاشت؛ چهره‌ای که چه در دوران مبارزه و چه در دوران انقلاب اسلامی ارتباط نزدیکی نیز با رهبر انقلاب داشت و ایشان نیز صبح روز جمعه دوم دی‌ماه با حضور درکنار پیکر مرحوم عباس شیبانی ضمن اقامه نماز و قرائت فاتحه، از تلاش‌های آن مرحوم در خدمت به نهضت امام خمینی(ره) در دوران قبل و بعد از انقلاب اسلامی تجلیل کردند. سابقه فعالیت سیاسی شیبانی به سال 1329 برمی‌گردد، سالی که شش‌سال بعدش به‌خاطر شرکت در تظاهرات و حمایت از جمال عبدالناصر، رئیس‌جمهور مصر از دانشکده پزشکی اخراج شد. از سال 1335 تا 1347 در زندان بود و بعد از آن تحصیلات پزشکی خود را از سر گرفت و به‌پایان رساند. به‌واسطه فعالیت‌های سیاسی داخل ایران 9 بار محکوم و 13 سال را در زندان‌های ساواک سپری کرد. موضوع ازدواج وی با انسیه مفیدی به همین سال‌های دستگیری‌اش برمی‌گردد. آزاده شیبانی فرزند او با اشاره به دستگیری همزمان پدر و دایی‌اش ماجرای ازدواج پدرش را این‌گونه روایت می‌کند: «زمانی که بانویی انقلابی برای پیگیری اهداف انقلاب به دیدن دایی بنده می‌آمدند، پدرم در جریان قرار گرفت و این خانم را از طریق دایی ‌من خواستگاری کرد. درحقیقت خواستگاری پدرم از مادرم در پشت میله‌های زندان انجام شد. پدر معتقد بود اگر با زنی ازدواج کند که شرایط فعلی را درک کند و بپذیرد، می‌تواند او را به کمال آرامش و آسایش برساند، تا جایی که خطبه عقد پدر و مادرم را آیت‌الله طالقانی خواند.» وی در ادامه در توصیف ساده‌زیستی پدرش می‌گوید: «سبک زندگی پدر، بسیار ساده و محقر بود و بخش عمده اموال خانه برای خود ایشان نبود. پدرم همیشه دو دست کت‌وشلوار داشت و اگر یکی از آنها مندرس می‌شد با اصرار مادرم، پدر آن را کنار می‌گذاشت و کت‌وشلوار جدیدی می‌پوشید و این تنها مورد اختلاف مادر و پدرم درطول این سال‌ها بود.»
بعد از انقلاب هم فعالیت‌های گسترده شیبانی ادامه پیدا کرد و مسئولیت‌های مختلفی برعهده او سپرده شد. مسئولیت‌هایی که ازجمله آن می‌توان به دبیری شورای انقلاب اسلامی ایران، نمایندگی در مجلس خبرگان قانون اساسی، وزیر کشاورزی در دولت موقت، نمایندگی در مجلس شورای اسلامی (پنج دوره) و ریاست دانشگاه تهران اشاره کرد. وی همچنین از دوره دوم تا چهارم عضو شورای شهر تهران بود و در دوره پنجم سالن جلسات شورای اسلامی شهر تهران به‌ نام وی نامگذاری شد. شیبانی علاوه‌بر برعهده گرفتن مسئولیت‌های فوق در دوره‌های دوم پنجم ریاست‌جمهوری نیز به‌عنوان کاندیدا وارد رقابت شد که البته دربرابر رقبایی همچون محمدعلی رجایی و هاشمی‌رفسنجانی توفیقی نیافت. 

    تلاشگر ساده‌زیست
تلاشگری و ساده‌زیستی مرحوم شیبانی زبانزد بسیاری از فعالان سیاسی قدیمی و معاصر بوده و هست. مرحوم سیدمحمود دعائی که خود یکی از تلاشگران انقلاب اسلامی و ساده‌زیستان بود، درباره نحوه آشنایی خود با شیبانی اینچنین روایت می‌کند: «ایشان جزء معدود افراد غیرروحانی بود که عصر برخی روزها برای دیدن دوستان‌شان به حجره کرمانی‌ها در مدرسه فیضیه قم می‌آمد و آشنایی من با ایشان از آنجا آغاز شد. پس از حادثه هفتم‌تیر و شهادت چهارتن از نمایندگان مردم تهران در مجلس، با شیبانی پنج دوره در مجلس در کسوت نمایندگی مردم تهران همکار بودیم و در این مدت ساده‌زیستی و بی‌نیازی وی به دنیا از مهم‌ترین ویژگی‌های متمایزکننده از سایرین بود. ساده‌زیستی و پرهیز از دنیا به‌حدی در شیبانی بود که حتی درطول دوران 20ساله نمایندگی مجلس شخصی، به‌یاد ندارم که وی حتی از امکانات اولیه مانند غذاخوری نمایندگان هم استفاده کرده باشد.» هفته‌نامه سپید هم گفت‌وگویی با وی درباره زندگی شخصی‌اش داشت که بخش‌هایی از این گفت‌وگو را در اینجا می‌آوریم.
او در این گفت‌و‌گو خود را این‌طور معرفی می‌کند: «متولد سال 1310 در تهران هستم. پدرم هدایت‌اله و مادرم فاطمه شیبانی بودند. تمام مدت تحصیل را در تهران بودم. سال 1332 وارد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شدم، البته چون به تناوب به‌دلیل فعالیت سیاسی به زندان می‌افتادم، سال 1350 فارغ‌‌التحصیل شدم. البته سال 1340 درسم تمام شده بود ولی پایان‌نامه را در سال 1350 به اتمام رساندم. سال 1348 ازدواج کردم. [حاصل آن] یک دختر و دو نوه است.» او در پاسخ به این سوال که هیچ‌گاه مشکلات، نامرادی‌ها و نارفیقی‌ها شما را خسته نکرده، می‌گوید: «این‌طور نبوده که مشکلات نباشد ولی اصلا من توقعی نداشتم که نداشتن یا نرسیدن به آنها ناراحتم کند. مبارزان اسلامی کمتر می‌بریدند. هیچ‌وقت مایوس نشدم، چون دنبال منافعی نبودم.»
او در بخش دیگری از این گفت‌و‌گو به پاسخ این سوال که دشوارترین مساله برایتان چیست، می‌گوید: «ما نتوانستیم آن اسلامی را که می‌خواستیم پیاده کنیم. ما دل‌مان می‌خواست الگویی پیاده کنیم که همه راه بگیرند. البته من خودم کسی نبودم، بزرگانی که پیروشان بودیم، این هدف را داشتند. درمجموع جمهوری اسلامی توانسته تا حدی کارهایی انجام بدهد ولی به‌هرحال ما به خیلی از اهداف خود نرسیدیم.»
او زمانی که این گفت‌وگو را داشت، هنوز مسئولیت داشت و نماینده مردم در شورای شهر بود. در پاسخ به این سوال نیز که در سال‌های پس از انقلاب دوران متفاوتی مانند جنگ، سازندگی و اصلاحات را تجربه کرده‌اید. آیا درحال‌حاضر مشکلات تفاوتی کرده است، می‌گوید: «البته مشکلات امروز تفاوت‌هایی جزئی با آن زمان دارد ولی به‌هرحال مشکلات همیشه هست و روال کار تقریبا یکی است و همیشه کمبودهایی بوده که از دست‌مان کاری برنمی‌آمده است. برای درخواست‌ها و مطالبات مردم تلاش می‌کردیم اما هنوز فقر عمومی و مشکلات بسیاری در درمان مردم باقی‌مانده‌اند.»
در پایان این گفت‌و‌گو حرف آخر خود را این‌گونه بیان می‌‌کند: «واقعیت این است که پزشکان باید به وضع موجود اقتصادی خود راضی باشند. دنبال مسائل علمی باشند و مطالعه کنند. دنبال درآمدهای خیلی بالا نباشند، به سرنوشت خود راضی باشند و بدانند خدا برایشان بهترین را می‌خواهد. شاید ثروت برایشان خیری به‌همراه ندارد که خدا به آنها نداده است.» همین توصیه شیبانی به جوانان، نشان‌دهنده میزان توجه او به ساده‌زیستی است. 
دیگر کسی که به ساده‌زیستی مرحوم شیبانی اشاره کرد، سیدمسعود خاتمی نماینده مجلس که ‌سادگی و بی‌پیرایشی زندگی شیبانی را از نزدیک دیده بود، روایت می‌کند: «منزل وی از 30 سال پیش تاکنون هیچ‌تغییری نکره است، مسئولان ساده‌زیست بسیار انگشت‌شمار هستند، جلسات شورای انقلاب نیز در منزل دکتر تشکیل می‌شد. مسئولان باید از دکتر شیبانی الگو بگیرند، بسیجی که امام تعریف کرد اگر بخواهیم الگویی برای آن تعریف کنیم باید افراد تمام‌وقت خود را صرف کمک به مردم و در راستای تعالی کشور بگذارد، و در شعار کسی نمی‌تواند بگوید که من هستم. وی از زمان قبل از انقلاب در مبارزات شرکت کرد و پس از انقلاب تمام وقت و عمر خود را صرف پیشرفت کشور کرد. زحمات دکتر شیبانی ماندگار است و امیدوارم ما لیاقت داشته باشیم از رفتار و اخلاق وی الگو بگیریم، دکتر صریح مشکلات را به گوش مسئولان می‌رساند که این موضوع ستودنی است.» سیدحسن امامی‌رضوی، عضو فرهنگستان علوم پزشکی نیز با بیان اینکه در سال 74 که بنده معاون وزارت بهداشت منصوب شدم، زمانی که به کمیسیون بهداشت مجلس مراجعه کردیم باید به یک اتاق کوچک که از گنجایش کمی برخوردار بود جلسات را برگزار می‌کردیم، درباره زندگی او توضیح می‌دهد: «دکتر شیبانی عضو کمیسیون بودند. نکته‌ای که برای بنده جالب بود این بود که وی هیچ‌گاه روی صندلی نمی‌نشست و ایستاده جلسات را دنبال می‌کرد که برای ما جوانان الگو بود. هرجا که دعوت بود مقید بود که شرکت کند که این موضوع نشان‌دهنده خوش‌قولی دکتر بود. همچنین درخصوص تشکیل وزارت بهداشت تمام تلاش خود را به‌کار گرفت.»
افرادی دیگر هم از همکاران او درباره تلاشگری‌اش گفته‌اند، مثلا محمدعلی جوادی، مدیرگروه چشم دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی توضیح می‌دهد: «دکتر شیبانی در بخش پیوند چشم بسیار تلاش کرد و بخش چشم بیمارستان لبافی‌نژاد مدیون اقدامات وی است. بودجه‌ای که در اختیار دوستان قرار می‌گرفت و خرج خرید تجهیزات می‌شد با حساب دقیق باید دراختیارش قرار می‌گرفت. همچنین در بحث حلزون شنوایی نیز منشأ کار خیر بود و تلاش زیادی در این راستا انجام داد.» محمدعلی محققی، معاون علمی فرهنگستان علوم پزشکی با بیان خاطره‌ای از شیبانی می‌گوید: «چندبار در رابطه با مباحث هیات‌امنای ارزی خدمت دکتر شیبانی رسیدیم، یکی از اساتید از وضع جسمانی خوبی برخوردار نبود و وضع مالی وی نیز خوب نبود، زمانی که از موضوع مطلع شد هزینه درمان این استاد دانشگاه را پرداخت کرد و توانستیم مشکل را حل کنیم. وی بسیاری از مشکلات بیماران را حل می‌کرد. پدر من در محله منیریه ساکن بود و خانم مسنی در آن محل بود که می‌گفتند خواهر دکتر است که هر هفته برای حل مشکلات به خواهرشان سر می‌زد. در رابطه با درمان بیماری سرطان نیز وقتی به وی مراجعه کردیم و لیست تجهیزات را در اختیارش قرار دادیم، دکتر این تجهیزات را به ما داد و هنوز هم از آنها استفاده می‌شود. بسیاری از تجهیزات پزشکی به کمک وی وارد کشور شدند و در موثرترین جای خود درحال ارائه خدمت هستند.»

    شیبانی و نهضت آزادی؛ از تاسیس تا دادگاه شاه و اعلام کناره‌گیری در سال‌های بعد از انقلاب
یکی دیگر از پررنگ‌ترین بخش‌های زندگی 9 دهه‌ای عباس شیبانی، نقش‌آفرینی جدی او در تاسیس نهضت آزادی در دهه 40 شمسی بود. 
تشکیلات «نهضت آزادی ایران» ۲۷ اردیبهشت سال ۱۳۴۰ متولد شد. تشکیلاتی که هدفش همان عنوان رسمی‌اش بود، یعنی مبارزه با حکومت پهلوی دوم و برقراری آزادی‌‌های اجتماعی و سیاسی در چهارچوب مبانی اسلامی. نخ تسبیح تفکرات و باورهای نهضت آزادی از بدو تاسیس ملی‌گرایی مبتنی‌بر مذهب و ارزش‌های دینی بود و همین نخ تسبیح و دال مرکزی گفتمانی باعث شد قشرهای ملی مذهبی و روشنفکرهای معتقد به مبانی دینی پرشماری به این تشکیلات مبارز با حکومت طاغوت بپیوندند یا حداقل با آن احساس همراهی و همدلی کنند. بنیانگذاران این تشکیلات، پیش از تاسیس نهضت، از بین تشکل‌‌های سیاسی موجود، بیشترین قرابت فکری را با نهضت ملی داشتند و در دوره مبارزات محمد مصدق، به‌عنوان همراه، سمپات و در سطوح جدی‌تر، عضو، به فعالیت‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و حتی مذهبی می‌پرداختند. فعالیت‌هایی که اوج آن به میانه دهه 1320 و چندسال پیش از کودتای آمریکایی-انگلیسی برای بازگرداندن شاه به تخت پادشاهی بازمی‌گردد. شاخص‌ترین بنیانگذاران نهضت آزادی ایران علاوه‌بر عباس شیبانی، مهدی بازرگان، یدالله سحابی، آیت‌الله سیدمحمود طالقانی، محمدرحیم عطایی، حسن حبیبی، عباس رادنیا، حسن نزیه، منصور عطائی، عباس سمیعی و احمد صدر حاج‌سیدجوادی بودند. 
البته مرحوم شیبانی بعدها درباره مساله میزان تعلق آیت‌الله طالقانی به این تشکیلات گفته بود: «نمی‌توان طالقانی را اصطلاحا نهضتی دانست؛ چراکه وی از نظر سیاسی و مبارزه خیلی عمیق‌تر و تندتر از بازرگان و فعال‌تر و عقیدتی‌تر بود، البته فعالیت تشکیلاتی نمی‌کرد و داخل تشکیلات نهضت آزادی هم عمل نمی‌کرد.» اظهاراتی که بعدها ابراهیم یزدی هم بر آن صحه گذاشت. 
دقیقا دوسال و پنج‌ماه و دو روز بعد از تاسیس رسمی «نهضت آزادی ایران» بنیانگذاران اصلی این تشکیلات یعنی عباس شیبانی، سیدمحمود طالقانی، یدالله سحابی و مهدی بازرگان به همراه چند عضو دیگر این حزب در دادگاهی که بعدا به «دادگاه سران نهضت آزادی ایران» مشهور شد، حاضر شدند و درمقابل اتهاماتی که حکومت پهلوی دوم به آنان وارد کرده بود از خود دفاع کردند. 
سلسله دادگاه‌هایی که اظهارات آیت‌الله طالقانی و دفاعیات مهندس بازرگان آن را به یکی از ماندگارترین دادگاه‌های برگزارشده در دوران حکومت محمدرضا پهلوی تبدیل کرده است. روزنامه کیهان 29 مهرماه 1342 درباره این دادگاه این‌طور گزارش داده است: «‌امروز از طرف دادرسی ارتش اعلام شد دادگاه عادی ویژه شماره یک اداره دادرسی ارتش در ساعت سه بعد ازظهر فردا سه‌شنبه 30 مهر 1342 به ریاست تیمسار سرتیپ حسین زمانی و به کارمندی تیمسار سرتیپ مهدی احترامی و آقایان سرهنگ مهدی رحیمی و سرهنگ دوم محمدحسن خالقی( کارمند علی‌البدل) و به دادستانی سرتیپ فخر مدرس در پادگان عشرت‌آباد برای رسیدگی به اتهام آقایان مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، سیدمحمود طالقانی، مهندس عزت‌الله سحابی، دکتر عباس شیبانی، احمدعلی بابایی، ابوالفضل حکیمی، محمدمهدی جعفری و پرویز عدالت‌منش که به اتهام اقدام ضدامنیت کشور تحت تعقیب می‌باشند تشکیل می‌گردد.» ماندگارترین نکته این دادگاه‌ها به آن بخش از اظهارات مهندس بازرگان برمی‌گردد که خطاب به قاضی می‌گوید: «ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما صحبت می‌کنیم، این پیام را به شخص اول [مملکت] برسانید.» اظهاراتی که البته درست بودن آن به ‌فاصله کمی از آن جلسات، در تغییر فضای مبارزاتی گروه‌های مخالف شاه و مسلحانه شدن غریب به اتفاق آنها ثابت شد. 
حکم محکومیت این دادگاه‌ها که البته روزنامه‌ها اکثرا از انعکاس خبر و کیفرخواست قرائت‌شده در جلسات آن منع شده بودند در تاریخ 16 دی‌ماه همان سال اعلام شد و ماجرای تاریخی واکنش آیت‌الله طالقانی به آن احکام با قرائت سوره والفجر را رقم زد. یکی از مبارزان محکوم‌شده در جریان آن دادگاه‌ها اقدام ماندگار آیت‌الله طالقانی را این‌طور روایت کرده است: «فکر می‌کنم [دادگاه] حدود 32 جلسه طول کشید. 15 یا 16 دی 1342 بود. شبی بعد ازساعت نُه بود... ، چون حکم دادگاه نظامی بود ما را همان شبانه بردند عشرت‌آباد برای استماع رای دادگاه. مخصوصا حکم را شب اعلام کردندکه جمعیت نیاید وکسی نباشد که احیانا شلوغ کند... . دادگاه تشکیل شد و حکم را قرائت کردند. حکم را که اعلام کردند می‌خواستند دادگاه را تعطیل کنند، اما آیت‌الله طالقانی که تا این لحظه سکوت کرده بود به روسای دادگاه اشاره کرد و با لحنی آمرانه و محکم گفت: بایستید!
همه خبردار ایستادند. اعم از ما و نظامیان و تماشاچی‌ها. بعد، در آن دل شب آیاتی از سوره والفجر را قرائت کردند.
بعد از خواندن آیات گفتند: «حالا بروید به اربابان‌تان بگوید که شما محکوم هستید نه ما!»
روزنامه اطلاعات درباره احکام صادرشده در پایان این دادگاه‌ها نوشت: «بازرگان و طالقانی به 10 سال دکتر شیبانی به 6 سال و سحابی‌های پدر و پسر هر یک به 4 سال  حبس محکوم شده‌اند.» 
نکته دیگر درباره مرحوم شیبانی مقطعی است که تصمیم گرفت با وجود سهیم بودن در تاسیس نهضت آزادی، از این تشکیلات فاصله بگیرد. این چهره، در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب و در ایامی که اختلافات روحانیت و حزب جمهوری اسلامی با بازرگان و سحابی‌ها و دیگر اعضای شاخص نهضت آزادی درحال بالا گرفتن بود از این تشکیلات کناره‌گیری کرد و موضع خود را به این نحو روشن کرد.

    شاخص‌ترین فعالیت‌های سیاسی؛ از ثبت صورتجلسات شورای انقلاب تا نامزدی در انتخابات ریاست‌جمهوری
مرحوم عباس شیبانی درباره ماجرای عضویتش در شورای انقلاب و اختصاص خانه خود به برگزاری غالب جلسات این شورا می‌گوید موضوع عضویتش محرمانه بوده و با وجود آنکه پیش از عضویت قصد داشته این موضوع را با اعضای نهضت مطرح و با آنان مشورت کند به گفته خود با توصیه «یکی از دوستان حاضر در آن جلسات» این موضوع را مخفی نگه داشته است. 
وظیفه اصلی شیبانی در این جلسات، مکتوب کردن صورتجلسات و مذاکرات اعضا با هدف گردش کار و همچنین ثبت در تاریخ بوده است. او در این‌باره می‌گوید: «به دلیل فشردگی کاری معمولا زیاد به دفترچه‌ها و صورتجلسات رجوع نمی‌کردیم.»
جلسات به‌طور مخفیانه و غالبا در منزل مرحوم شیبانی برگزار می‌‍‌شده و صورتجلسات هم به‌صورت مخفیانه در اختیار او بوده است. البته مرحوم شیبانی در این‌باره می‌گوید بعدها صورتجلسات را به مرحوم اکبر هاشمی ‌رفسنجانی تحویل داده و هاشمی بعد از تشکیل اولین مجلس گفته است: «این اسناد را بیاور تا براساس آنها چهارچوب‌ و چشم‌اندازهایی را تعریف کنیم» که درنهایت تبدیل به ۶ جزوه‌ای شده است که بعدا در اختیار مسئولان تراز بالای کشور قرار گرفت. 
شیبانی بعد از پیروزی انقلاب علاوه‌بر سوابقش در مجلس و شورای شهر که پیشتر به آن اشاره شد، نامزدی در 2 دور از انتخابات‌های ریاست‌‌جمهوری را هم در کارنامه سیاسی خود به‌ثبت رسانده است. البته جنس حضور او در انتخابات‌ دوم، که محمدعلی رجایی و انتخابات پنجم که اکبر هاشمی رئیس‌جمهور شدند از جنس حضور برای تقویت انقلاب و افزایش مشارکت مردم بود، نه رقابت جدی با این دو چهره شاخص بعد از انقلاب. 
مرحوم شیبانی بعدها درباره ترکیب و تصمیمات شورای انقلاب در جایی، شبه‌های مطرح شده از سوی اعضای متأخر نهضت آزادی مبنی‌بر اینکه «روحانیون و انقلابیون خط امام، از همان ابتدا تصمیم داشتند که ما را از شورای انقلاب و دولت حذف کنند»، را به‌کلی رد کرده بود و گفته بود: «اصلا خود همین روحانیون بودند که به امام پیشنهاد نخست‌وزیری بازرگان را دادند و گروه این آقایان را وارد ترکیب شورای انقلاب کردند.»
او همچنین به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین افرادی که درجریان امور مرتبط با انتخاب نخستین نخست‌وزیر کشور بود می‌گوید: «یکی از انتقادات به دولت موقت، این بود که مرحوم بازرگان، انحصارطلب بود. یعنی وقتی امام به مهندس بازرگان حکم نخست‌وزیری داد، گفت که دولت، حزبی و نهضتی نباشد ولی عملا این‌گونه شد و اغلب قریب به اتفاق اعضای دولت از اعضای نهضت آزادی، جبهه ملی و... شدند و نوعی انحصار قدرت به‌وجود آمد. مهندس بازرگان آنهایی را که خودش قبول داشت، آورد. مثلا سنجابی را وزیر خارجه کرده بود ولی منتقدان خودش و گرایش‌های دیگر را وارد دولت نکرد.»
وجه دیگر کارنامه سیاسی شیبانی، به آن دسته از اقدامات او باز می‌گردد که با وجود سابقه نسبتا طولانی‌اش در نمایندگی مجلس و شورای شهر، بخش اقدامات خارج از چهارچوب‌های مرسوم ساختارهای سیاسی از سوی او را نشان می‌‌دهد. اقداماتی که به‌نظر می‌رسد جدی‌ترین عامل محرکش، میل و‌ انگیزه شخص عباس شیبانی به سهیم بودن در روند پیشرفت کشور و علاقه‌اش به خدمت بوده است. از نمونه‌های این ‌انگیزه می‌توان به ماجرای تلاش‌های شخصی و خارج از چهارچوب نمایندگی شیبانی برای تامین ۲۰هزار دلار پول با هدف سفر به ترکیه و پیگیری راه‌اندازی بخش پیوند در داخل کشور اشاره کرد. پیگیری‌هایی که شیبانی از پزشکان داخل کشور داشت و درنهایت هم موفق شد با تامین این مبلغ بعد از ارتباط برقرار کردن با متخصصان امر، از عوامل اصلی راه‌اندازی بخش پیوند در بیمارستان‌های کشور محسوب شود.

رهبر انقلاب ضمن اقامه نماز بر پیکر عباس شیبانی در توصیف شخصیت وی بیان داشتند:
فعال، خیرخواه و به معنای واقعی کلمه مبارز بود
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای صبح روز جمعه دوم دی‌ماه با حضور در کنار پیکر مرحوم دکتر عباس شیبانی ضمن اقامه نماز و قرائت فاتحه، از تلاش‌های آن مرحوم در خدمت به نهضت امام خمینی(ره) در دوران قبل و بعد از انقلاب اسلامی تجلیل کردند. 
 «آقای دکتر شیبانی به معنای واقعی کلمه جزو انسان‌های صالح بود. ما ایشان را خیلی وقت است، سال‌ها است، یعنی شاید پنجاه‌وچند سال است می‌شناسیم.» اینها بخش‌هایی از بیانات کوتاه رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره مرحوم دکتر شیبانی پس از ادای نماز بر پیکر وی است. بعد از چند دهه تلاش و مجاهدت در راه خدا صبح جمعه دوم دی ۱۴۰۱ پیکر ایشان را آورده بودند تا نماز وداعش از این دنیا را رهبر انقلاب اسلامی بخوانند. تمجید از این شخصیت باسابقه و مخلص اما منحصر به عبارات بالا نبود: «آدم فعال، خیرخواه و آماده‌به‌کار، و به معنای واقعی کلمه مبارز بود؛ واقعا این جوری بود.»
 بیش از پنج دهه همراهی و آشنایی با دکتر شیبانی، مقاطع مهمی از تاریخ مبارزات مردم ایران را قبل و بعد از انقلاب اسلامی برای یاران امام راحل و مبارزان و انقلابیون رقم زده که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به آن اشاره کردند دور از انتظار هم نبود. در این مراسم که اعضای خانواده آن مرحوم نیز حاضر بودند، اشاراتی به این همراهی پنجاه‌وچند ساله با انقلاب شد: «ایشان تازه از زندان آزاد شده بود، به نظرم سال ۴۷ یا ۴۸ بود که با ایشان آشنا شدیم... من با مرحوم طاهر احمدزاده از مشهد آمدیم تهران، یک کاری داشتیم اینجا، لازم بود جمعی از افراد صاحب‌فکر و صاحب‌نظر و مانند اینها مثل آقای طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر سحابی، اینهایی که بودند، جمع می‌شدند؛ من و آقای احمدزاده یک حرفی برای آنها داشتیم. احمدزاده گفت که جمع کردن اینها کار ما نیست، کار عباس شیبانی است؛ او می‌تواند اینها را جمع کند. این بود که با ایشان تماس گرفتیم و آمد و گفتیم ما چنین کاری داریم، فورا ــ به نظرم شاید در ظرف دو روز ــ یک جلسه‌ پانزده‌شانزده نفره، از دکتر شریعتی، آقای بهشتی، آقای مطهری، همه را جمع کرد؛ یک آدم این‌جوری‌ بود؛ آماده‌به‌کار. بعد از انقلاب هم به معنای واقعی کلمه ایشان مشغول کار بود، مشغول تلاش بود.»
 اما سمت دیگر همه این تلاش‌ها و مجاهدت‌های مرحوم دکتر شیبانی، همراهی همسری بود که در این مسیر از هیچ اقدامی برای کمک فروگذار نکرد. موضوعی که از چشم رهبر انقلاب اسلامی پنهان نماند. گویی که نمی‌شود از تلاش‌ها و مجاهدت‌های آن مرحوم سخن گفت ولی از همسرش مرحوم خانم انسیه مفیدی یادی نکرد: «خانمش هم با ایشان خیلی واقعا همراهی کرد. خدا ان‌شاءالله خانم مفیدی را رحمت کند.»
دکتر عباس شیبانی از مبارزان قدیمی دوران انقلاب اسلامی بود که شامگاه پنجشنبه ۱ دی ۱۴۰۱ به لقاءالله پیوست. عضویت در شورای انقلاب، نمایندگی مجلس خبرگان قانون اساسی، وزیر کشاورزی، پنج دوره نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، ریاست دانشگاه تهران، کاندیداتوری انتخابات ریاست‌جمهوری دوره دوم و پنجم و سه دوره عضویت در شورای شهر تهران از سوابق وی بود.