تاریخ : Thu 22 Dec 2022 - 00:02
کد خبر : 76543
سرویس خبری : نقد روز

سر کار بودید

دیوار واقعیت رئیس‌جمهور فرانسه را سر عقل آورد، مکرون آب پاکی را روی دست براندازان ریخت سر کار بودید

سر کار بودید

برومند درباره اظهارات مکرون در دیدار او، مسیح علی‌نژاد و چند زن ایرانی دیگر که با هماهنگی موسسه‌ بدنام  JFK(سازمان عدالت برای کردستان) صورت گرفته بود گفت: «آقای مکرون خیلی مشخص گفت ما نه وظیفه داریم، نه اعتقاد داریم و نه مایلیم که نظام سیاسی شما را تغییر دهیم.»

فرهیختگان: ماجرای روابط موجود میان براندازان توییتری و اپوزیسیون خارج‌نشین با دولت‌ها و لابی‌های غربی روزبه‌روز دارد نسبت به قبل جالب‌تر می‌شود. بعد از آنکه جو بایدن رئیس‌جمهور آمریکا و جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نسبت به ثمربخش بودن حمایت از این جریانات ترحم‌‌برانگیز برای تغییر نظام در ایران دلسرد شدند و صراحتا از «دیپلماسی» به‌عنوان تنها راه باقی‌مانده برای مواجهه با تهران یاد کردند، معلوم شد امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه هم در دیداری که 20 آبان با تعدادی از زنان ایرانی برانداز به سرگروهی مسیح علی‌نژاد در الیزه داشته، این افراد را به بی‌رحمانه‌ترین شکل، با زمین سفت واقعیت روبه‌رو کرده است. این مساله را لادن برومند، مدیر بنیاد ضدایرانی برومند، اخیرا به‌طور ناخواسته و در مناظره‌ای که به‌طور مجازی در بی‌بی‌سی فارسی درجریان بود با یکی‌دیگر از براندازان شبیه به خود افشا کرده است. مدیر بنیاد برومند احتمالا برای آنکه ترحم مخاطب نسبت به تنها ماندن براندازان را برانگیخته کند، به‌طور ناخواسته از واقعیتی پرده برمی‌دارد که اگر او آن را افشا نمی‌کرد، کمتر کسی دسترسی محتوایی به آن را داشت. برومند درباره اظهارات مکرون در دیدار او، مسیح علی‌نژاد و چند زن ایرانی دیگر که با هماهنگی موسسه‌ بدنام  JFK(سازمان عدالت برای کردستان) صورت گرفته بود گفت: «آقای مکرون خیلی مشخص گفت ما نه وظیفه داریم، نه اعتقاد داریم و نه مایلیم که نظام سیاسی شما را تغییر دهیم.» روایتی تک‌جمله‌ای اما بی‌نهایت مهم از جلسه یک ماه و 10 روز قبل براندازان با رئیس‌جمهور فرانسه که ثابت می‌کند مکرون به‌عنوان یکی از فعال‌ترین بازیگران ضدایرانی سه ماهه اخیر، حتی در اوج التهابات داخلی ایران، آن هم در جلسه‌ای کنترل‌شده و پشت درهای بسته، حاضر نشده آنچه لادن برومند و مسیح علی‌نژاد برای آن به الیزه رفته‌اند را عنوان کند. این افشاگری ناخواسته برومند، که مجموعه تحت مدیریتش، مستقیما از بنیاد نِد (موسسه‌ وابسته به وزارت امور خارجه آمریکا که مأموریت خود را، حمایت از گروه‌های برانداز در سراسر دنیا اعلام کرده است.) حمایت مالی می‌شود، در اولین قدم بیش از هرچیز، سرخوردگی و ناامیدی به‌وجود‌آمده بین براندازان نسبت به حمایت‌های همه‌جانبه دولت‌های غربی را نشان می‌دهد. سرخوردگی و ناامیدی معناداری که در اوج ناآرامی‌های داخلی ایران و زمانی که در تخیلاتشان انتظار داشتند حاکمیت از هم فرو بپاشد آنان را فراگرفت. در گزارش پیش‌رو علاوه‌بر مورد توجه قرار دادن اظهارنظرها، تصاویر و ویدئوهایی که براندازان در آن ناامیدی خود نسبت به آینده اقدامات‌شان را علنا و صراحتا اعلام می‌کنند و به درد‌دل با دیگر براندازان می‌پردازند، عواملی که این جریانات را به نقطه فعلی رسانده را هم مورد بررسی قرار داده‌ایم. همچنین با اشاره به عدم همراه شدن مردم با فراخوان‌های اعتصاب سراسری طراحی‌شده از طرف این جریانات، به نقش جامعه داخل ایران در شکل‌ گرفتن این ناامیدی فراگیر میان براندازان پرداخته‌ایم. در این گزارش همچنین با مورد اشاره قرار دادن تغییر موضع 180 درجه‌ای مقامات غربی در مواجهه با مساله مذاکرات هسته‌ای ناامیدی متقابل دولت‌های غربی و جریان برانداز از یکدیگر و منفعت‌طلبی این دولت‌ها به تصویر کشیده شده است. منفعت‌طلبی‌ای که جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا را که در مقطع اوج‌گیری ناآرامی‌های داخلی ایران، در اعلام موضع ضدایرانی گاه از دیگر سیاستمداران غربی سبقت می‌گرفت، سرانجام ناچار به عقب‌نشینی کرده و پای میز مذاکره با حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان نشاند. 

  دیگر خیال‌پردازی درباره براندازی هم برایشان جذاب نیست
پیش از اعتراف لادن برومند، مدیر بنیاد ضدایرانی برومند به اینکه مکرون هم حاضر نشده مسئولیت حمایت از آنها در مسیر براندازی را برعهده بگیرد، این مکس امینی استندآپ کمدین سابق و مبارز سیاسی فعلی [‌مقیم آمریکا] ‌بود که در برنامه خود با هما سرشار، دیگر برانداز شناخته‌شده ساکن آمریکا با ناراحتی و سرخوردگی نسبت به واقعیت‌هایی که طی سه ماه اخیر با آن روبه‌رو شده درددل کرد. امینی در این ویدئو که حدود یک‌ماه پیش ضبط و منتشر شده اما حالا که آتش التهابات داخلی ایران رو به سرد شدن است به‌عنوان یک ویدئوی عبرت‌آموز در شبکه‌های اجتماعی بین کاربران ایرانی دست‌به‌دست می‌شود صراحتا به شکست همه خیال‌بافی‌های این سه‌ماهه براندازان اعتراف می‌کند و از اینکه نتیجه گرفته رسانه‌های آمریکایی عامدانه پای کار آنها نیامده‌اند و نخواسته‌اند که «جمهوری اسلامی برود»(!) می‌نالد. امینی و سرشار همچنین به یکدیگر دلداری می‌دهند که آنها (دولت‌های غربی) به‌دنبال تامین منافع خودشان هستند و به‌خاطر مردم ایران(!) منافع خود را به‌خطر نمی‌اندازند. شاهد مثالی هم از جنگ اوکراین و مخارج میلیارد دلاری ارتش آمریکا در این کشور می‌آورند که به مخاطب سرخورده خود ثابت کنند دولت‌های خارجی که حالا آنان را به حال خود رها کرده‌اند و مثل مکرون حتی پشت درهای بسته‌ هم حاضر نیستند به آنان وعده کمک بدهند، فقط در فکر تامین منافع خودشان هستند نه چیز دیگری.
نکته دیگر آنکه حتی در این روزها که بازار به کفالت گرفتن براندازان از سوی اعضای پارلمان‌های کشورهای اروپایی و آمریکا داغ است هم کسی حاضر نیست کفالت این دسته از اپوزیسیون خارج‌نشین را برعهده گرفته و حداقل برای حفظ ظاهر هم که شده به آنان دلگرمی دهد و بگوید در مسیر براندازی خیال‌پردازانه‌شان افق روشنی وجود دارد و دولت‌های غربی از آنها حمایت خواهند کرد. درنهایت آنچه براندازان کاسب می‌شوند، از جنس همان حرف‌هایی‌ است که مکرون 20 آبان در کاخ الیزه در جلسه خصوصی به آنان گفت؛ «پلن براندازی منفی ا‌ست!»

  سقوط وارونه شد!
برای نشان دادن شکست پروژه براندازی نیازی نیست صرفا منتظر انتشار اعترافات نوبتی آنها باشیم. واقعیت کف میدان همچون گذشته به‌وضوح این شکست را نشان می‌دهد.  علاوه‌بر صحبت‌های اخیر مقامات غربی و آمریکایی در مورد لزوم مذاکره با ایران و عدم‌اعتقاد به تغییر نظام سیاسی، فراخوان‌های ناکام براندازان نیز همگی نشان از سقوط براندازان و انقلاب مورد ادعایشان دارد. اپوزیسیون در یکی از فراخوان‌های ماه گذشته، برای بهره‌برداری از مشابهت زمانی با اعتراضات آبان 98، روزهای 30 و 29 و 28 آبان را برای اعتصابات سراسری اعلام کردند اما درنهایت این فراخوان راه به جایی نبرد و تصاویر نشان داد کسبه بازار کسب‌وکار خود را فعال نگه داشته‌اند. این امر باعث شد تا عوامل آشوب برای ایجاد تصویری ساختگی از اعتصاب وارد عمل شده و به زور تهدید کرکره مغازه‌ها را پایین بکشند. همین سناریو در مورد روزهای 16، 15 و 14 آذر نیز با هدف سوءاستفاده از فضای رسانه‌ای پیرامون روز دانشجو تکرار شد اما درنهایت ماحصلی در پی نداشت. در جدید‌ترین نمونه برای اعتصاب نیز 3 روز منتهی به شب یلدا انتخاب شد اما رونق بازار این شب ضربه سوم و احتمالا نهایی را به بازی اعتصاب زد. درحالی‌که در فراخوان‌های پیشین برای ساختن تصویر اعتصاب تلاش آشوب‌طلبان برای ایجاد اعتصاب زوری را شاهد بودیم در دور سوم نه‌تنها کسبه همچون قبل به کار خود ادامه دادند بلکه گروهک آشوب نیز به خود جرات مختل کردن زندگی روزمره مردم را ندادند تا نشان دهند سناریوی اعتصاب حتی به اندازه ایجاد دعوای زرگری نیز قدرت ندارد. 

  منفعت یا براندازی؟ آمریکا حامی کدام است؟
پیش از منتشر شدن ویدئوی مصاحبه مکس امینی، بسیاری از افرادی که خواهان براندازی ایران درمقطع فعلی و در ماجراهای اعتراضات اخیر بودند، می‌‌دانستند براندازی ایران امری غیرممکن است. اما پس از انتشار این ویدیو، اعتراف آنها علنی شد؛ چراکه انتظار داشتند آمریکا از خواسته آنان برای براندازی ایران حمایت تمام و کمال داشته باشد اما این انتظار بی‌سرانجامی بود چون آمریکا یا هرکشور دیگری صرفا منافع خود را درنظر می‌گیرد. آمریکا در چندماه اخیر البته تلاش خود برای فشار آوردن به ایران را به کار گرفت اما پیش از اقدام برای براندازی ایران، می‌دانست که قدرت براندازی ایران را ندارد و صرفا از این فشار می‌تواند برای امتیازگیری در مذاکرات استفاده کند. پس از خروج ترامپ از برجام درسال 2018 فشارهای بین‌المللی روی آمریکا افزایش یافت به‌طوریکه بخاطر تخطی آمریکا و خروج او از برجام، هنوز در مذاکرات به‌صورت مستقیم حضور ندارد و این عدم حضور برای او گران تمام شده است. او درصدد است تا به‌نحوی این فشار را کم کند. اخیرا نیز چند برانداز از بایدن سوال کردند آقای رئیس‌جمهور می‌شود اعلام کنید برجام مرده؟ بایدن پاسخ می‌دهد نه، به دلایل زیادی. همین پاسخ و گفت‌وگویی که از مکس امینی اخیرا منتشر شد، نشان می‌دهد آمریکا به‌دنبال براندازی ایران یا کمک به براندازان ایران نبوده و صرفا بنا‌بر منافع خود می‌خواهد تشنج در فضای داخلی ایران را در مذاکرات احیای برجام نقد کند. براندازان نیز متوجه شده‌اند که حتی دولت آمریکا که به حمایت آن بسیار دل بسته بودند، طبق منافع خود عمل کرده و حتی اگر منافع شان توافق با ایران باشد، براندازی ایران برایشان معنا نخواهد داشت. صحبت‌های روز گذشته لادن برومند مبنی‌بر اینکه مکرون اعلام کرده است اعتقادی به تغییر نظام سیاسی ایران ندارد نیز گزاره دیگری برای تایید اعترافات مکس امینی است که معتقد است این منفعت آمریکا است که به سیاست‌های غرب و آمریکا جهت می‌دهد نه ادعاهای دلقک‌های براندازی.

  حمایت از اپوزیسیون با چاشنی منافع
اگرچه چهره‌های برانداز برای فرونشاندن خشم ناشی از شکست پروژه خود به دنبال مقصر‌یابی بوده و از عدم حمایت دولت‌های غربی صحبت می‌کنند اما واقعیت میدانی و فشار سیاسی که در چند ماه اخیر مقامات کشورهای مختلف سعی داشتند به ایران وارد کنند، خلاف این امر را نشان می‌دهد. واقعیت نشان می‌دهد که غربی‌ها برای تکمیل پروژه فشار به ایران و تامین منافع خود تا جایی که برایشان هزینه‌ای نداشته باشد پایاپای چهره‌های اپوزیسیون دویده و حمایت علنی خود را نیز ابراز داشته‌اند. برخلاف ادعای مکس امینی که مدعی است رسانه‌های آمریکا در حمایت از براندازی منفعل عمل کرده‌اند این رسانه‌ها حداکثر تلاش خود برای راضی نگه داشتن اپوزیسیون به‌کار گرفته‌اند. به‌طور مثال چند روز پیش نیویورک‌‌تایمز در خبری مدعی شد نیروهای امنیتی ایران یک دختر دانش‌آموز 14 ساله به نام معصومه را به‌خاطر برداشتن مقنعه در مدرسه بازداشت کرده و بعد از تجاوز او را به بیمارستان بردند و بعد هم معصومه فوت کرده است! مادرش هم بعد از اینکه خواسته ماجرا را علنی کند، ناپدید شده است! پیش از این نیز سی‌ان‌ان مدعی تجاوز به متهمان در زندان‌های ایران شده بود. این رسانه‌ها در روشی جدید، دروغ‌هایی را مطرح می‌کنند که قابل اثبات نباشد. در همین مورد، معلوم نیست معصومه کیست؟ کِی و کجا بازداشت شده و کجا دفن شده و مادرش کیست؟ 
غربی‌ها که پروژه براندازی ایران را ناممکن می‌دانند سعی داشته‌اند با حمایت از گروه‌های اپوزیسیون آنها را آماده‌باش نگه داشته تا در فرصت‌های آتی مجدد پروژه آشوب را اجرایی کنند. 
موضعی که بایدن چند هفته پیش درباره ایران داشت و نیز دیدار مکرون با چهره‌های اپوزیسیون در همین چارچوب قابل‌تحلیل است، بایدن در یک سخنرانی تبلیغاتی موضعی حمایتی از براندازان اختیار کرد و نا‌خود‌آگاه به حمایت آمریکا از اپوزیسیون با گفتن عبارت «ایران را آزاد خواهیم کرد.» معترف شد. پس از دیدار مکرون با چهره‌هایی همچون مسیح علی‌نژاد و لادن برومند نیز حاضران در آن دیدار ابتدا در اظهارات رسانه‌ای خود در‌باره محتوای جلسه از حمایت مکرون از براندازی ایران گفتند و حال که به جان هم افتاده و پروژه خود را شکست‌‌خورده می‌بینند در مورد محتوای آن کاملا متناقض با آنچه پیش از این بازنمایی می‌کردند زبان به اعتراف گشوده‌اند تا دیگران را مقصر جلوه داده و وجهه پهلوان‌پنبه‌ای خود را احیا کنند.

  از براندازی فقط یک وجهه طنز به جا مانده!
از ابتدای آغاز التهابات خیابانی طراحان پروژه براندازی به طرز غلوآمیزی به پوشش رسانه‌ای ماجرا مشغول شدند و برای تامین خوراک برای پیشبرد این مشی طنزگونه گاه اقداماتی را مورد پوشش قرار می‌دادند که صرفا تمسخر ادعای براندازی را منتج می‌شد. این نگاه غلوآمیز به ماجرا باعث می‌شود تا بالارفتن تعدادی دانشجو از کیوسک نگهبانی دانشگاه اصفهان با تیتر تسخیر توسط رسانه‌های برانداز بازنشر شود. در کنار این امر البته حمایت‌های دولت‌های غربی و شدت خشونت بروز داده شده توسط عوامل آنها باعث می‌شد تا شعار براندازی کمی از حالت طنز خارج شود. به‌مرور و با فروکش کردن آتش التهابات آنچه از پروژه براندازی باقی مانده چیزی جز فراخوان‌های پوشالی و چند اقدام نمایشی نیست. به تعبیری می‌توان گفت از پروژه براندازی تنها وجهه طنز آن باقی مانده است. نمایندگان پارلمان‌های اروپایی در چند روز اخیر ایده‌ای تحت عنوان پذیرفتن کفالت سیاسی زندانیان اغتشاشات را در دستورکار قرار داده‌اند. کفالتی که هیچ‌‌ نوع بار حقوقی ندارد و فقط شامل فشار سیاسی و رسانه‌ای می‌شود و حتی قدرت اجرایی هم ندارد که مثلا بخواهند برای متهم وکیل بگیرند یا پشتیبانی مالی از وی کنند. نکته جالب توجه این است که این نماینده‌ها در همان ابتدای قبول این مسئولیت اعلام می‌کنند که هیچ بار حقوقی و مسئولیتی در قبال زندانی متوجــــه آنها نیست که مبادا بعدها از وی مطالبه خاصی داشته باشند و این حمایت در حد توییت خلاصه می‌شود! البته کار به کفالت سیاسی باقی نماند و برخی نمایندگان زن اروپایی مادرخوانده سیاسی متهمان اغتشاشات شدند که این مادرخواندگی هم هیچ ‌نوع بار حقوقی ندارد! جالب این است همین کفالت سیاسی نمایشی در آمریکا خریداری نداشته و حتی برخی از آنها همچون مایک راوندز، سناتور جمهوری‌خواه در پاسخ به خبرنگار شبکه اینترنشنال اعدام را هزینه انقلاب عنوان می‌کند. 
در نمونه‌ای دیگر در کنش‌های طنز جریان برانداز، فرداد فرحزاد خبرنگار ایران‌اینترنشنال در توییتی صحبت از کمبود وجه نقد در کشور نموده و آن را نتیجه کمپین تبدیل پول نقد به ارز و طلا عنوان می‌کند و توجه نمی‌کند که پول نقد تحویل داده‌شده به صرافی‌ها نیز درنهایت به حساب‌های بانکی واریز می‌شود. البته کمپین خرید ارز اقدامی است که حتما در تشدید التهابات بازار ارز موثر بوده و به نظر می‌رسد جریان برانداز نیز با همین هدف تبلیغ کمپین خرید ارز و طلا را در دستورکار قرار داده تا بتواند بر شدت انتقادات معیشتی جامعه بیفزاید.  رسانه‌های لندن‌نشین که از ابتدا روی حمایت سلبریتی‌ها حساب کرده بودند در یک ماه اخیر دوز گفت‌وگو با چهره‌های مشهور را افزایش داده و اظهارات آنها را به‌نحوی بازنشر می‌دهند که انگار یک تئوریسین یا چهره فکری اظهارنظر کرده است. این شیوه استفاده از سلبریتی‌های گاها بدنام و تریبون دادن به آنها به‌قدری در ریزش سرمایه اجتماعی آنها موثر بوده که مخاطبان برانداز آنها نیز معترض شده و این اقدام را باعث شکست براندازی توصیف کرده‌اند. 

  طنز بزرگ؛ براندازی 3 ماهه
علاوه بر اقدامات به‌اصطلاح براندازانه‌ای که صرفا روایتی طنز از چهره اپوزیسیون ارائه می‌دهد، آنچه باعث می شود براندازی در نگاهی کلان نیز پروژه‌ای مضحک به نظر برسد رفتار سینوسی و شتاب‌زده طراحان آن است. طرفین غربی در‌حالی‌که پشت میز مذاکره با ایران نشسته بودند به یکباره چهره‌ای کاملا متضاد به خود گرفته و رفتاری هیجان‌زده از آشوب های خیابانی با ایران بروز دادند. جوزف بورل که پیش از این در جریان مذاکرات ایران با طرف‌های غربی از مواجهه ایران استقبال کرده و آن را سازنده توصیف کرده بود به یک‌باره اظهارات خود را نادیده گرفته و ضمن مقصر‌نمایی ایران در توقف مذاکرات به جبهه حمایت از اعتراضات پیوست. دولت‌های اروپایی نیز که بعد از آغاز جنگ روسیه با اوکراین تحت فشار قیمت گزاف انرژی قرار گرفته و برای توافق با ایران ابراز تمایل می‌کردند برای تحقق رویای براندازی سنگ‌تمام گذاشتند. آلمان راهپیمایی هزار پرچم تجزیه‌طلبان را مکرون مسیح علی‌نژاد و لادن برومند را و انگلستان نیز تروریست‌های رسانه‌ای را میزبانی کردند. ضلع دیگر مذاکره یعنی آمریکا نیز رسما حمایت از پروژه براندازی را فریاد زد. حال 3 ماه تلاش تمام‌قد برای براندازی با شکست مواجه شده و مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا بدون توجه به مسیر طی‌شده در این سه ماه به ناچار با چهره‌ای خندان به دیدار امیر عبداللهیان در اردن می‌آید. این رفتار سینوسی مقامات اروپایی با ایران که با سرعت زیادی نمودار آن دچار فراز و فرود شده به قدر کافی برای نشان دادن طنز ماجرای براندازی کفایت می‌کند و شدت این طنز زمانی بیشتر می‌شود که در نظر بگیریم غربی‌ها همزمان با اعلام حمایت از اپوزیسیون درحال نامه‌نگاری غیر‌رسمی با ایران نیز بوده‌اند تا بلکه بتوانند توافقی را به نتیجه رسانده و از فشار قیمت انرژی بر خود بکاهند.