مشاور عالی مقاممعظمرهبری روز گذشته در افتتاحیه «مجمع گفتوگوی تهران» که با حضور ۷۰ اندیشمند و فعال سیاسی از ۳۶ کشور در مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه برگزار میشود درمورد توانمندی هستهای ایران اظهاراتی را مطرح کرد که پیش از این مشابه آن را در اواخر تیرماه امسال بهکار برده بود. کمال خرازی اواخر تیر در مصاحبه با الجزیره با تاکید بر اینکه ایران قصدی برای ساخت سلاح هستهای ندارد، گفته بود: «بر هیچکس پوشیده نیست که ما توانایی فنی برای ساخت بمب هستهای را داریم اما تصمیمی در این خصوص نداریم. تنها طی چند روز میزان غنیسازی اورانیوم را از ۲۰ درصد به ۶۰ درصد رساندیم و بهراحتی میتوانیم به ۹۰درصد نیز برسانیم.»
حال ششماه از این اظهارت میگذرد و وزیر امور خارجه پیشین ایران بار دیگر آنها را تکرار کرده است. روز گذشته وی در جریان افتتاحیه مجمع گفتوگوی تهران گفت: «امروز از تواناییهای بالا برخورداریم و هر روز سانتریفیوژهای پیشرفتهتر و تولید بالاتر را اعلام میکنیم. تواناییاش را داریم ولی قصد تولید بمب را نداریم. ما تولید بمب را حرام و از نظر راهبردی راهگشا نمیدانیم؛ چراکه اگر ایران بهسمت سلاح هستهای برود، کشورهای منطقه هم در مسابقه تسلیحاتی قرار میگیرند و میخواهند با کمک دیگران سلاح هستهای تولید کنند و به این دلیل است که ما از دهه ۱۹۷۰ خواهان منطقه عاری از سلاحهای هستهای هستیم و میگوییم اسرائیل که در این منطقه سلاح هستهای دارد باید سلاح هستهایاش نابود شود و به پادمان بپیوندد.» خرازی در صحبتهای خود همچنین ضمن اشاره به دسترسی کامل دانشمندان ایرانی به تکنولوژی هستهای این امر را دلیل ناچاری غرب به مذاکره با ایران توصیف کرد و در این باره گفت: «ما به همت دانشمندانمان دسترسی کامل به تکنولوژی هستهای پیدا کردهایم. زمانی که وزیر امور خارجه بودم، صحبت از تضمین عینی میکردند که باید تضمین عینی بدهید بهدنبال سلاح هستهای نمیروید. تضمین عینی از منظر غرب اساسا نداشتن غنیسازی است. با مقاومت ایران و همت دانشمندان بهحدی رسیدیم که ۱۹ هزار سانتریفیوژ را در چرخش داشتیم. غربیها ناچار به مذاکره شدند تا مساله هستهای ایران را حل کنند و برجام مذاکره شد. با این حال دیدید که باز غربیها تعهدات خود را اجرا نکردند و به خروج آمریکا از برجام منجر شد.» ناچاری طرفهای غربی به مذاکره با ایران گزارهای نیست که فقط مقامات ایرانی آن را بیان کنند، بلکه واقعیتی است که غرب نیز به آن معترف است. اوایل آذر امسال علی واعظ تحلیلگر ارشد گروه بینالمللی بحران و از نزدیکان به رابرت مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران در مصاحبه با روزنامه هممیهن گفته بود: «دولت آمریکا و اروپا درِ دیپلماسی را نبستهاند، چون هرکدام از طرفین اگر اولین طرفی باشد که بگوید برجام بلاموضوع شده، این باعث میشود بهصورت اتوماتیک فاز تقابلی آغاز شود و هیچکس در شرایط فعلی خواهان چنین وضعیتی نیست.» چند روز بعد هم رابرت مالی در اجلاس گفتوگوی مدیترانه گفت: «دیپلماسی هنوز راهی برای پرداختن به مسائل ایران است.» در جدیدترین نمونه از اظهارات مقامات آمریکایی روز گذشته نماینده این کشور در سازمان ملل در گفتوگو با شبکه الجزیره گفت: «مساله توافق هستهای بهطور کامل جدای از مساله اعتراضات در ایران است.» این اظهارات درحالی مطرح میشود که تا پیش از آن مقامات آمریکایی بهطور غیررسمی زمزمه پایان مذاکرات را بهراه انداخته بودند و حتی اواخر مهرماه رابرت مالی ادعا کرده بود که توافق وین جزء اولویتهای واشنگتن نیست و این کشور روی حوادث اخیر ایران متمرکز است. او همچنین مدعی شده بود که گفتوگوهای وین به بنبست رسیده است. طرفهای غربی که از ابتدا برای مهار توانمندی هستهای ایران خود را دستبسته احساس کردند و گریزی جز مذاکره با ایران نداشتند، همواره سعی داشتهاند به بهانه نزدیک شدن ایران به نقطه گریز هستهای در میز مذاکرات ضربالاجلهایی را تعیین و ایران را تحتفشار زمانی ناچار به پذیرش مطالبات زیادهخواهانه خود کنند. ضربالاجلهایی که کاملا غیرواقعی و مبتنیبر تعریفی جعلی از مفهوم نقطه گریز هستهای و ایستادگی ایران بر سر خطوط قرمز تعیین شدهاند، باعث عدم اجرایی شدن آن میشدند.
ایران حربهای به نام «گریز هستهای» را ناکام گذاشت
گریز هستهای مفهومی است که طی مذاکرات طرفهای غربی بارها باهدف اعمال فشار بر ایران، کاهش سرعت فرآیند غنیسازی آن را بهکار گرفتهاند. طرفهای غربی همواره در ادوار مختلف مذاکرات ازجمله آخرین دور آن که در وین برگزار شد، بارها به این بهانه که زمان گریز هستهای ایران درحال کوتاه شدن است برای مذاکرات ضربالاجل تعیین کردند و گفتند اگر ایران هرچه سریعتر به خواستههای آنها تن ندهد و توافق را امضا نکند با رسیدن ایران به نقطه گریز هستهای دیگر مذاکرات کارکرد خود را از دست میدهد و بازگشت به برجام بیمعنی میشود. این ضربالاجلها اما هربار زیر پا گذاشته میشد و این واقعیت که ضربالاجل صرفا لفظی تهدیدآمیز با هدف امتیازگیری از ایران است بیشتر آشکار میشد.
گروه بینالمللی بحران دی سال گذشته و در زمان اوج مذاکرات وین با انتشار گزارشی ادعا کرده بود با توجه به میزان فعلی ذخایر اورانیوم و شمار سانتریفیوژهای فعال پیشرفته ایران، تنها چند هفته به زمان گریز هستهای باقی مانده است. علی واعظ، تحلیلگر ارشد این گروه نیز همان موقع زمان گریز هستهای ایران را تنها «سههفته» عنوان کرد. کمتر از یکسال بعد واعظ بدون توجه به ادعاهای پیشین خود ادعای دیگری را برای این بازه زمانی معین کرد. وی در مصاحبهای که آذر امسال با روزنامه هممیهن داشته است، میگوید: «هرچقدر برنامه هستهای ایران پیشرفت کند، زمان برای بازگرداندن این برنامه به عقب بیشتر میشود، حتی اگر تابستان برجام احیا شده بود، زمان گریز هستهای که در برجام بیش از یکسال در نظر گرفته شده، قابل احیا نبود و زمان گریز هستهای به ششماه کاهش پیدا کرده بود. اگر ششماه دیگر برجام احیا شود این زمان گریز برای ایران دو یا سهماه میشود.» ادعاهای متناقض درمورد زمان گریز هستهای ایران نشان میدهد که چنین ادعایی هیچ منطق علمی ندارد و متناسب با اهداف آمریکا رقم آن بالا و پایین میشود. علاوهبر این امر اساسا تعریفی که از نقطه گریز هستهای درمورد ایران ارائه میشود یک تعریف کاملا جعلی و تحریف شده است.» در مقالات و مطالب رسانهای که بهطور مثال به گریز هستهای هند و پاکستان اشاره دارند، گریز معادل خیزش این دو کشور و تست موفقیتآمیز بمب هستهای در سال ۱۹۹۸ تعریف میشود.» ایوانکا بارزاشکا در مقاله خود که در فدراسیون دانشمندان آمریکایی در سال ۲۰۱۱ منتشر شد، توانایی گریز را زمان لازم برای ساخت یک بمب تعریف میکند و میگوید: «در ساخت یک سلاح هستهای مراحل مختلفی وجود دارد؛ طراحی بمب، تولید سلاحهای کافی قابلاستفاده از مواد شکافتپذیر (پلوتونیم) و «سلاحسازی» از مواد، یعنی مونتاژ فیزیکی بمب و تست آن.» در تعریف دیگری که اما مغرضانه درباره برنامه هستهای ایران استفاده میشود، زمان گریز هستهای صرفا براساس تولید مواد شکافتپذیر تعریف و محاسبه میشود. نکته مهم در این تعریف این است که زمان لازم برای ساخت بمب و توانایی و تکنولوژی سلاحسازی و مونتاژ و تست لازم، در محاسبه زمان گریز هستهای در نظر گرفته نمیشود. در این نوع تعریف، توان ساخت بمب بهصورت پیشفرض در نظر گرفته میشود.
این تعریف با این هدف درمورد ایران به کار گرفته میشود که طرفهای غربی بتوانند با ربط دادن میزان غنیسازی ایران به مساله سلاح هستهای بدون در نظر گرفتن سایر شاخصها ایران را متهم به اقدامات غیرصلحآمیز کردند و هرگونه غنیسازی توسط ایران را از بین ببرند. ایران اما در مقابل این حربه عقبنشینی نکرده و با اعلام صریح توانمندیهای هستهای خود سعی کرده است بهطرف غربی بفهماند که هیچ ابایی از تهدیدهای طرف غربی نداشته و این خود ایران است که علیرغم توانمندی بهسمت ساخت سلاح هستهای نمیرود. خرازی با همین هدف تیرماه سال جاری اعلام کرد: «بر هیچکس پوشیده نیست که ما توانایی فنی برای ساخت بمب هستهای را داریم اما تصمیمی در این خصوص نداریم. تنها طی چند روز میزان غنیسازی اورانیوم را از ۲۰ درصد به ۶۰ درصد رساندیم و بهراحتی میتوانیم به ۹۰درصد نیز برسانیم.» چند روز بعد اسلامی نیز اظهارات خرازی را تایید کرد و گفت: «همانطور که آقای خرازی مطرح کردند، ایران توان فنی ساخت بمب اتمی را دارد، ولی چنین برنامهای در دستور کار نیست.» اکنون آنچه خرازی به فاصله یکماه از آغاز غنیسازی 60 درصد در فردو گفته تاکیدی است بر مواضع پیشین جمهوری اسلامی که باعث میشود حربه ساختگی گریز هستهای از دست آمریکا خارج شود. طرف آمریکایی که طی این مدت سعی کرده از تعبیر جعلی نقطه گریز هستهای ابزاری برای فشار به ایران بسازد و حال با اعلام موضع صریح ایران مبنیبر داشتن توانایی ساخت بمب هستهای این حربه خود را بیاثر میبیند، تلاش دارد اعلام موضع صریح ایران را نشنیده بگیرد تا همچنان در فضای رسانهای دلیلی برای باز نگهداشتن باب مذاکرات داشته باشد که خود به آن محتاج است.
مذاکره؛ تنها راه باقیمانده
اتهامافکنی درمورد رسیدن ایران به نقطه گریز هستهای تنها حربه امتیازگیری از ایران نیست. طرفهای غربی که با شکلگیری آشوبهای خیابانی در ایران، مذاکرات را در بنبست توصیف کرده و با هدف براندازی برای گروهکهای برانداز سنگتمام گذاشتند خود معترفند که آشوبهای اخیر قدرت براندازی در کشور ندارد. درحالیکه بایدن در یک سخنرانی تبلیغاتی در حمایت از آشوبهای خیابانی عبارت «ایران را آزاد خواهیم کرد» را به کار برده بود رابرت مالی تلویحا این اظهارات را رد کرد و مهرماه امسال گفت: «آمریکا به دنبال تغییر رژیم در ایران نیست.» مقامات اروپایی نیز اگرچه در حمایت از جریان برانداز پیشروتر از آمریکا عمل کرده و حتی علنا با آنها دیدار کردهاند، اما درنهایت موضع اروپا نیز در زمستان سردی که به آن دچار شده همان عبارتی است که جوزپ بورل مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا در نشست شورای وزرای خارجه کشورهای اروپایی مطرح کرد. او در این نشست که 21 آذر ماه برگزار میشد ضمن بیان اینکه توافق هستهای در وضعیت دشواری قرار دارد اعتراف کرد گزینه بهتری جز توافق وجود ندارد.
در شرایطی که توافق برجام معطل تصمیم طرف غربی مانده است ایران با سرعت بیشتری توسعه صنایع هستهای خود را ادامه داده و اخیرا نیز از غنیسازی 60 درصد در فردو پرده برداشته و مدیرکل آژانس که همواره به دنبال بهانهجویی علیه فعالیت صلحآمیز هستهای ایران بوده نیز نتوانسته ایرادی به این مساله وارد کند. گروسی دراینباره ضمن بیان اینکه نمیتواند بگوید غنیسازی ۶۰ درصدی اورانیوم در ایران خارج از کنترل است اعتراف میکند این میزان غنیسازی غیرقانونی نیست. طرف غربی که اکنون همه اهرمهای خود برای کنترل غنیسازی ایران را از دست داده تنها چاره را در مسیر مذاکرات میبیند و همانطورکه خرازی نیز به آن اشاره کرده ایران هم آمادگی دارد تا به برجام بازگردد. نکتهای که باید به آن توجه شود این است که این بازگشت به برجام زمانی صورت میگیرد که مطالبات منطقی ایران ازجمله بسته شدن پروندههای ادعایی علیه برنامه صلحآمیز هستهای ایران پاسخ داده شود. حال اگر طرفهای غربی واقعا عزمی برای بازگشت به مذاکرات دارند سفر اخیر نمایندگان آژانس به ایران میتواند فرصت مناسبی تلقی شود. نمایندههای آژانس انرژی اتمی اخیرا برای بررسی مکانهایی که ادعا میشد در آنها ذرات هستهای یافت شده به ایران سفر کرده بودند و اکنون این گزارشی غیرمغرضانه است که میتواند درنهایت به بسته شدن پروندههای ادعایی منتهی شود و شاید این امر را بتوان نخستین گام برای نشان دادن حسننیت تلقی کرد تا در ادامه میز مذاکرات برای به نتیجه رسیدن سایر مطالبات نیز شکل بگیرد.
امان میتواند نقطه عقبگرد غرب باشد
روز گذشته حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان در حاشیه سومین مجمع گفتوگوی تهران در نشستی خبری به موضوع سفر خود به امان پرداخت و گفت: «قرار است بورل و مورا همزمان با ورود ما به اردن سفر کنند، تماسها و گفتوگوهای همکاران باقری با مورا و تماس های من و بورل بهطور جدی در جریان است.»
وی همچنین تاکید کرد: «اردن فرصت مناسبی است که ما بتوانیم این گفتوگوها را تکمیل کنیم. امیدوارم با توجه به رویکرد آمریکاییها در سهماه گذشته شاهد تغییر رویکرد و واقعبینانه رفتار کردن طرف آمریکایی باشیم.»
رویکرد بازگشت به مذاکره درحالی در دستور کار طرف غربی قرار گرفته که تا پیش از این پروژه تحریم حداکثری علیه ایران بهبهانه حقوق بشری در دستور کار اروپا و آمریکا بوده است. رویکردی که اکنون مشخص شده است با هدف بهدست آوردن ابزار فشاری در مذاکرات در پیش گرفته شده بود. درمقابل این مشی اظهارات وزیر امور خارجه کشورمان مبنیبر لزوم واقعبینی طرف آمریکایی نشان میدهد درقبال رویکرد بازگشت به مذاکره طرف غربی قرار نیست ایران مواضع منطقی پیشین خود را کنار بگذارد. از این جهت طرفهای غربی باید متوجه این امر باشند که التهابات اخیر ایران نباید تاثیری بر روند دور جدید مذاکرات بگذارد و کنفرانس امان میتواند فرصت مناسبی باشد برای اینکه طرفهای غربی از موضع خصمانه خود عقبنشینی کرده و مجددا بدون طرح مطالبات فرا برجامی پای میز مذاکرهای بنشینند که خود نیز به آن نیاز دارند.