محمدامین ایمانجانی، مدیرمسئول:فرهنگ یکی از ابزارهای قدرت برای اثرگذاری بر ملتها محسوب میشود. حوزهای که هر اندازه علم و فناوری پیشرفت کند، نهتنها نمیتواند آن را به محاق ببرد، بلکه فناوریهای جدید نیز خودشان را در مرزهای فرهنگ تعریف کرده و میتوانند بهعنوان محصول فرهنگی جدید شناخته شوند که شاید مصداق واضح آن را بتوان پیشرفت تکنولوژی در عرصه فضای مجازی و در دسترس قرار گرفتن اپلیکیشنهای این حوزه معرفی کرد. سهم فرهنگ در دنیای امروز در پیشبرد سیاستهای کشورها به حدی پررنگ است که برخی از ابرقدرتها هزینههای هنگفتی به حوزههای مختلف فرهنگی اختصاص میدهند تا از این طریق بتوانند به اهداف مدنظرشان برای جامعه هدف برسند.
طبیعی است در این شرایط هر کشوری باید سیاستهای خاص خود را در راستای تقویت حوزه فرهنگ و واکسینه کردن آن درمقابل تهاجمهای فرهنگی داشته باشد. این وظیفه در کشورمان بیش از 3 دهه است که برعهده شورای عالی انقلاب فرهنگی گذاشته شده و تا امروز هم اسنادبالادستی مختلفی در این حوزه نگاشته شده و شاید مطرحترین آن، همان سند مهندسی فرهنگیای باشد که یک دهه از عمر آن میگذرد. اما این سند هنوز آنطور که باید از سوی دستگاههای متولی به مرحله اجرا نرسیده و میطلبد سرعت پیادهسازی بندهای مختلف آن بیش از پیش شود. واقعیت دیگر این است که اتفاقات اخیر رخداده در کشور و بهویژه در محیط دانشگاهها که اصلیترین بستر برای ظهور و بروز و ذائقهشناسی نسل جوان به شمار میرود، نشان داده سیاستگذاریهای کلان حوزه فرهنگی ما از یک سو نتوانسته آنطور که باید در جامعه اثرگذاری داشته باشد که البته شاید بخشی از آن را بتوان متوجه اشکالات موجود در روند اجراسازی اسنادبالادستی قلمداد کرد و از سوی دیگر با تجربه بیش از 3 دهه و به اذعان برخی از اعضا، در سندنویسی حوزههای مختلف نیازمند تغییراتی هستیم. به بیان دقیقتر، ریلگذاری فرهنگی باید نشأتگرفته از واقعیت جامعه باشد و تنها درصورت شناخت دقیق از سلایق فرهنگی اقشار مختلف در حیطههای فرهنگی است که میتوان چهارچوبهای کلان این بخش را ترسیم کرد؛ چراکه توجه به این بخش میتواند تصویری دقیق از آنچه در لایههای مختلف فرهنگی جامعه میگذرد در اختیار تدوینکنندگان اسناد بگذارد و این به معنای تدوین و تصویب اسنادی است که با ارزیابی دقیق از چالشهای فرهنگی، امکان ترسیم مسیری را خواهند داشت که در حیطه اجرا هم موفق باشد.
سیال بودن حوزه فرهنگ هم یکی از ویژگیهایی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت، ویژگیای که در سالهای اخیر به واسطه رشد تکنولوژی و گسترش فضای مجازی شدت بیشتری به خود گرفته و همین مساله، دلیلی محکم برای تغییر در شیوه سیاستگذاریهای کشور در عرصه فرهنگ را میطلبد. به عبارت دیگر، در دنیای امروز این امکان وجود ندارد که با تدوین یک سند یا تصویب مقررات بالادستی، نقشه راه یک دهه آینده پیش روی کشور را مشخص کرد و نیاز است با توجه به تغییراتی که فواصل زمانی کوتاه در عرصه فرهنگی دنیا رخ میدهد، کشور را برای هماهنگی با این تغییرات بهروز کرد. بد نیست در اینجا هم مثال فضای مجازی را بزنیم، حوزهای که در زمان تدوین سند مهندسی فرهنگی تا این اندازه در زندگی روزمره مردم رسوخ نکرده بود و همین مساله هم باعث شد تا عملا سند، نگاهی به این حوزه نداشته باشد و در کنار آن، عدم توجه به واقعیت فضای مجازی در سالهای اخیر از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی، باعث ایجاد شرایط امروز در کشور در بحث فضای مجازی شده است. اگر بخواهیم دوباره نگاهی به اتفاقات اخیر دانشگاهها داشته باشیم، باید عنوان کرد نیازمند بازتعریف در سیاستهای کلان فرهنگی با در نظر گرفتن وضعیت فعلی این حوزه و نگاه فرهنگی نسل جوان هستیم، تا از این طریق در کنار پاسخگویی به نیازهای فرهنگی این قشر که چه بخواهیم و چه نخواهیم در فضای مجازی زیست کرده و تا امروز فکری برای این حوزه نشده، بتوانیم با تدوین سیاستهای مبتنیبر واقعیت، به نقشه راه دقیقی در حوزه فرهنگ برسیم.
با نگاهی به راه طیشده از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی در طول 38 سال گذشته و آنچه امروز در بخشهای مختلف فرهنگی و علمی که دو بال اثرگذاری این شورا تعریف شده، در دنیای واقعیاش وجود دارد، باید عنوان کرد در دوران تحولی شورا که از سال گذشته با حکم مقاممعظمرهبری برای اعضای جدید، آغاز شده، انتظار میرود اعضای آن در کنار استمرار کارهای کارشناسی برای نگاشت اسناد بالادستی، توجه بیشتری به واقعیتهایی که در2 حوزه ماموریتی بهویژه بخش فرهنگ جاری است، داشته باشند تا در آینده نزدیک شاهد تعیین خطمشیهای فرهنگی و علمی واقعبینانهتری برای کشور باشیم. قطعا تحقق این مساله باعث میشود بعضی چالشها در حوزه فرهنگ در نسل جدید که شاید برخی آنها را به اشتباه نسل متفاوتی قلمداد میکنند که از ارزشهای ایرانی و انقلابی فاصله گرفتهاند، به تدریج کاسته شود.