سید مهدی طالبی، خبرنگار:چین در سالهای اخیر بهدلیل رشد روزافزون تواناییها و انگیزههایش به بخش بزرگی از سیاست داخلی آمریکا بدل شده است.
لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا اخیرا در مجمع دفاع ملی ریگان چین را تنها کشوری توصیف کرده بود که از اراده و قدرت لازم برای تغییر منطقه و نظم بینالمللی متناسب با ترجیحاتش برخوردار است. این جملات که از دوره دوم دولت باراک اوباما بارها تکرار شده، نمایانگر رشد قابلملاحظه و بیسابقه چین است.
از همین رو اقدامات پکن در سراسر جهان، بهدلیل ادراکات جدید جهانی نسبت به این کشور، درحال شبیه شدن به ادراکاتی است که از آمریکا وجود دارد. هرچند میان آنها به دلیل قدرت نرم تفاوت است.
هنگامیکه شی جین پینگ، رئیسجمهور چین اواخر هفته گذشته در ریاض طی دو بیانیه زیر جملاتی ضدمنافع ایران امضا انداخت، ادراکات جدید از چین، این موضوع را از برجستگی بالاتری نسبت به گذشته برخوردار کرد. پکن پیشتر هم به اقداماتی مشابه دستزده بود.
در محافل داخلی ایران همزمان چند رویکرد نسبت به این موضوع وجود دارد؛ یک رویکرد درحال صدور هشدار نسبت به «ورود آمریکاگونه به غرب آسیا» توسط چین از زاویهای مشابه است.
با وجود این برخی دیگر نیز براساس مسائل جناحی به قضیه ورود کرده و کشور را مجددا درگیر مباحثی بیهوده کردهاند. این جناحها به این دلیل که رویکرد غربگرایانهشان شکستخورده است، درحال چالش وارد کردن به سیاست «نگاه به شرق» دولت ایران هستند. این سیاست نه برای منحصر ساختن روابط خارجی ایران با شرق، بلکه برای تعمیق روابط با این منطقه که درحال تبدیل شدن به مرکز ثقل جهان است و همچنین بهبود تعامل با غرب، طراحی شده و به اجرا درآمده است.
علیرغم اخلال ورودهای سیاسی و جناحی صورتگرفته به موضوع و احتمال همپوشانی برخی نکات با مواردی که توسط این جریانات مطرح شدهاند، جدیت مساله باعث میشود بدون توجه به چنین مواردی، قضیه اخیر بررسی شود.
در ادامه تلاششده بخش دیگری از موضوع اقدامات چین ضدمنافع ایران در ریاض موردبررسی قرار گیرند.
«فرهیختگان» روز گذشته در گزارشی با عنوان «نه چینهراسی، نه از چین هراسیدن» به بررسی معنای بیانیه مشترک چین و کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس پرداخته بود.
بیانیه نشانگر همه چین نیست؛ پکن را باید کامل دید
آنچه در بیانیه ضد ایرانی کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس آورده شد، هرچند جزئی از اقدامات چین است و این کشور نمیتواند از پیامدهای آن شانه خالی کند، اما این اقدام تمام عملکرد پکن را پوشش نمیدهد.
پکن درکنار تمام اختلافات قدیمیاش با تهران از پرونده هستهای گرفته تا مخالفتش با گروههای مقاومت در منطقه و جهتگیری به نفع دولت غیرقانونی یمن، اقداماتی داشته که قابل توجه ارزیابی میشود.
1- تسلیحات چینی
چین در طول جنگ ایران- عراق هرچند در کنار شوروی و فرانسه یکی از تامینکنندگان بزرگ سلاح رژیم بعث عراق بهشمار میرفت، اما برخلاف دو کشور مزبور به ایران نیز تسلیحات میفروخت. دستیابی ایران به موشک کروز ضد کشتی کرم ابریشم، فروش جنگنده اف-7 و موشک نیمه بالستیک تندر-69 ازجمله خریدهای تسلیحاتی ایران در زمان جنگ هستند؛ هرچند برخی از این تسلیحات پس از جنگ تحویل ایران شدند، اما موشکهای کرم ابریشم نقش بزرگی در تحولات خلیج فارس ایفا کردند.
2- همکاریهای اقتصادی
چین تاکنون تحت فشارهای آمریکا، توانسته معاملات کلان خود با تهران را محافظت کند. به همین دلیل تعداد زیادی از شرکتهای چینی تحت تحریم قرار گرفته و حتی مورد پیگرد آمریکا قرار دارند.
دستگیری دختر موسس شرکت هوآوی در کانادا به جرم دورزدن تحریمهای ایران بزرگترین مصداق این فشارهاست. منگ وانژو، دختر رن ژنگفی، موسس شرکت هوآوی و معاون رئیس هیاتمدیره و رئیس امور مالی این شرکت است که در سال 2018 به درخواست آمریکا دستگیر شد. او از سال 2021 طی توافق با دادگاه بهصورت مشروط آزاد شد و اخیرا پس از چهارسال کیفرخواستی که علیه وی صادر شده بود رسما از سوی آمریکا بود.
هرچند چین تمام اقدامات حفاظتی خود برای ادامه روابط اقتصادی با ایران و برخی حمایتهای سیاسی را در راستای منافع خود ارزیابی کرده اما این برداشت پکن از همراهیهایش با تهران نشان میدهد این کشور نگاهی کلان به روابط با ایران داشته و از سوی دیگر توان اعمال این نگاه را دارد.
خدای دهه 60 خدای امروز هم هست
آمریکا با حضور در منطقه مشکلات بسیاری را بر ملتها تحمیل کرده که آسیبهای آن در کنار اشغال و تخریب تعدادی از کشورها، دامنگیر ایران نیز شده است. با این وجود واشنگتن از نظر تحقق اهدافش، در برابر تهران کاری از پیش نبرده است. بر همین اساس چین با توانایی فروتر از آمریکا قادر به انجام کاری که واشنگتن از آن وامانده، نیست. آنچه مساله را دشوار میسازد، کنار هم قرار گرفتن آمریکا و چین علیه منافع ایران در منطقه است. با این حال نکاتی در این باره وجود دارد.
1- ایران قدرتمندتر
اوایل انقلاب اسلامی، ایران با بقایای نظام پیشین، تجزیهطلبان و طیف وسیعی از منافقین که سازمان منافقین بخشی از آن بودند، درگیر بود. این وضعیت درحالی جریان داشت که اعضای حکومت جدید بهدلیل دور نگاه داشته شدن از مسائل کشورداری تجربه چندانی نداشتند. از سوی دیگر حملات عراق نیز به ایران در سال 1359 (1980) تبدیل به جنگی فراگیر شد. در جهان دوقطبی آن دوران، دو قطب مسلط به طرز شگفتآوری از دیگران برتر بودند و مانع از شکلگیری قدرتهای منطقهای میشدند. در چنین شرایطی، دو قدرت مسلط با وجود ائتلاف و هماهنگیشان ضد ایران، موفق به پیشبرد اهدافشان در این خصوص نشدند. ایران قدرتمندتر امروز نشانه عیان این شکست است.
در وضعیت فعلی، ایران با بقایای نظام پیشین همانند سالهای ابتدایی انقلاب مواجه نیست. در اوایل انقلاب آنها قدرت کودتای نظامی نیز داشتند. تجزیهطلبان نیز دیگر قادر به مسلط شدن بر شهرها نیستند همانگونه که چهار دهه قبل در برخی از شهرهای کردنشین موفق شدند تا چند سال، دسترسی قدرت مرکزی را به این مناطق با چالش مواجه کنند. از سوی دیگر کشور نه با جنگی نظامی روبهرو است و نه احتمال آن میرود. همچنین پس از فروپاشی نظام دوقطبی و سپس افول نسبی آمریکا، قدرتهای منطقهای متعددی ظهور کرده و باعث کاسته شدن از وزن ابرقدرتهای جهانی شدهاند.
در این میان ایران در طول 40 سال گذشته نظامی سیاسی مبتنیبر مردمسالاری دینی را تاسیس و به پیش برده است که موجبشده تهران بیشتر از نظام سیاسی پیشین از ظرفیتهای کشور بهویژه در حوزه انسانی بهرهبرداری کند.
حاصل این 40 سال، رشد فکری ملت ایران و سیاستمداران آن بوده است. این رشد باعث شده در حوزه نظامی ایران از یک واردکننده بزرگ سلاح به یک صادرکننده تبدیل شود به گونهای که در سالهای اخیر، برخی از آمارهای اعلام شده از سوی منابع موثق نشاندهنده صادرات چهار میلیارد دلاری تسلیحات ایرانی است.
2- آمریکا و شوروی چه کردند؟
ایران یک بار در وضعیتی که فاقد تواناییهای کنونیاش بود، با ائتلاف ابرقدرتها برای مهار خود مواجه شده است.
گفته میشود «هنری کیسینجر»، وزیر خارجه مشهور آمریکا در دیداری که پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران با «آندره گرومیکو»، وزیر خارجه وقت شوروی داشته به او گفته است: «با پیروزی این انقلاب ما یک پایگاه مهم خود را از دست دادیم، اما شما قدرت مدیریت بر جنبشهای آزادیبخش را از دست دادهاید و از این پس مدیریت این جنبشها بهدست ایران میافتد و لذا خسارت شما از پیروزی انقلاب ایران بسیار شدیدتر از خسارت ما خواهد بود.»
تلاشهای آمریکا برای بازگرداندن نفوذ خود در ایران و نگهداری از دیگر حوزههای نفوذش در منطقه و همچنین تلاش شوروی برای مهار رقیب ایدئولوژیکش و حفظ عراق، به دلیل دشواریهای مقابله با ایران موجب ائتلاف عجیب واشنگتن- مسکو در تکپرونده جنگ علیه تهران شد. از آن زمان تاکنون شوروی فروپاشیده و آمریکا نیز به افول نسبی دچار شده است. وضعیت ایران و پیشرویهای محور مقاومت، در کنار فریادها بر سر پیشرفتهای فناوری هستهای و موشکی نیز موضوعی غیرقابل نیاز به توضیح بیشتر است.
3- ائتلافناپذیری آمریکا و چین
بعید به نظر میرسد که آمریکا و چین برای مهار ایران حاضر به ائتلاف با یکدیگر شوند. حتی این دو به چنین سمتی نیز گام بردارند بهدلیل تردیدهایی که نسبت به یکدیگر دارند، این ائتلاف از هماهنگی موثری برخوردار نخواهد شد. اساسا یکی از اهداف حضور سنگین آمریکا در منطقه در کنار تلاش برای حفظ متحدانش در برابر محور مقاومت، جلوگیری از پر شدن خلأهای منطقه توسط قدرتهایی مانند چین و روسیه است.
4- چین، آمریکا نیست
چین رویای آمریکا شدن دارد، اما تاکنون از رسیدن به تواناییهای این کشور عاجز بوده است. پکن در حوزه تسلط بر مبادلات تجاری و بهویژه نظامی از زنجیرههایی مانند آمریکا برخوردار نیست. یک حضور نظامی موثر ضمن بهرهمندی از تجهیزات فیزیکی، نیازمند زنجیرهای اقدامات سیاسی است که پکن فاقد ظرفیتهای کافی در این حوزههاست. از سوی دیگر چین قدرتی ایدئولوژیک نیست و توانایی چالشزایی در این حوزه را ندارد. همچنین چینیها بهطور تاریخی بهدنبال کشورگشایی و دستیابی به سرزمینهای جدید نبودهاند.
نکات
1. چین باید بداند اگر ایران اهل باج دادن بر سر استقلال خود بود، به گزینههای قدرتمندتر و البته بهتر از پکن، باج میداد که نداد. پس ایده باجگیری ساقط است.
2. اگر چین خود را تهدید بزرگتری نشان دهد، آنگاه براساس موازنه تهدید، چارهای جز مهار پیشروی خود نخواهد داشت. صف طویلی از کشورهای غربی و متحدانش که در طول چهار دهه آزارهای فراوانی در تقابل با ایران دیدهاند، نمونههای صادقی هستند. درگیری با محور مقاومت مستلزم هزینههای سنگینی است که این صف طویل در ادای آن درماندهاند.
3. ارتباطات قوی با یک کشور و یا طیفی از کشورها برای ایران محدودیتآور نیست. پیشتر قطع ارتباط با آمریکا و غرب در اوج ارتباطات گسترده و حتی وابستگی رژیم شاه به این جبهه، قدرت مانور تهران را کاهش نداد. تهران این مساله را در مقاومتش بر سر پرونده هستهای نیز نشان داد.
4. ورود جدی، بیمشاور و بدون مشورت به منطقه پیچیده غرب آسیا، جایی که کشورهای منطقه و قدرتهای تاریخی جهان در مدیریت اقداماتشان با دشواری روبهرو هستند، برای چین اقدامی خطرناک است. آمریکا سابقه حضور سیاسی ریشهداری در منطقه دارد به گونهای که ارتباط و شناخت آن از ایران به زمان قاجاریه میرسد. از سوی دیگر واشنگتن در جنگ جهانی دوم حضور نظامی در منطقه را تجربه و آغاز کرد. علیرغم این موارد، آمریکا دارای مشاورانی در جبهه غربی برای حضور در منطقه است که شامل طیف گستردهای از کشورهای غربی مانند انگلیس و فرانسه میشوند. همچنین این جبهه دارای یک موجودیت با نام رژیمصهیونیستی در منطقه است. با این حال آمریکا ضمن تفاوتهای دیگرش با چین، ورودی عریان به مسائل منطقه ندارد و گاهی دست به عصا حرکت میکند.
5. تلاش شوروی و آمریکا برای ورود چالشآمیز به خلیج فارس، چراغ راهنمای هرقدرت بزرگی برای انجام اقدامات در منطقه است. در طول بحران خلیجفارس ناوگان شوروی برای حفاظت از نفتکشهای کویت وارد منطقه شدند، اما پس از حمله نظامی به آنها، مسکو برای همیشه از خلیج فارس خارج شد. آمریکا نیز پس از ورودش افتضاح به بار آورد و آنچه موجب ماندن با چنگ و دندانش شد، نیاز حیاتیاش به نفت بود.
6. متحدان آمریکا قابل اعتماد نیستند. واشنگتن میتواند در زمانی مناسب با ورودش به مناسبات چین، زیرپای پکن را خالی کند.
7. چین با امضای بیانیه ضد ایران و ضد محور مقاومت آگاه است که با چه طیف وسیعی از کشورها و گروهها وارد چالش شده است؟
8. محور مقاومت ستون مبارزه با تروریسم است و تضعیف آن میتواند منجر به افزایش تهدیدات علیه چین شود. از این رو ورود علیه ایران میتواند به رشد تکاپوی سعودیها و متحدانشان برای تقویت تروریستها منجر شود که دود آن در چشم پکن نیز خواهد رفت.
9. حرکت عریان منفعتمدارانه چین، عملا ظرفیتهای متحدیابی این کشور را دچار فرسایش میکند. روسیه از متحدان زیادی برخوردار بود، اما در روز مبادا آنها علیرغم علاقه به روابطشان با مسکو، نتوانستند دردی از روسها دوا کنند. تنها دوستانی بهطور موثر برای روسیه باقی ماندند که مسکو پیشتر در اقداماتی مشترک، دوستی نسبی خود را به آنان اثبات کرده بود.
چین هرچند در طول چند دهه اخیر با برقرار نگاه داشتن روابط تجاری با ایران، در پیش چشم جهانیان کشوری قابل اتکا تصویر شد، با این حال اقدام اخیر پکن تصویری را که به زحمت از این کشور ساخته شده بود وارد روند فرسایشی کرد.
چین پایان سیاست پیشین و مخیر بین «ورود آمریکاگونه» یا «ورود روسیهگونه» به منطقه
چین با بیانیه هفته گذشته خود خط بطلانی بر سیاست پیشین خود در منطقه کشید. نگاهها به پکن پس از آن دارای سویههای امنیتی شدیدی خواهد بود؛ هرچند چینیها آن را بهصورت لفظی تکذیب و یا حتی به شکل عملی تغییر دهند. با این حال نکاتی برای بهبود وضعیت چین در شرایط جدید وجود دارد، زیرا تاریخ به عقب بازنمیگردد. پکن برای ورود سنگین به منطقه دو الگو در برابر خود دارد؛ الگوی ورود جدید روسها به منطقه یا الگوی آمریکا.
روسیه در ورود به سوریه با وجود تفاوت دیدگاهها و رقابتهایی که در حوزه بینالمللی میان متحدان وجود دارد، از طریق همکاریهای گسترده با ایران، از بروز اختلافات جلوگیری کرد. این درحالی بود که ورود مسکو به جنگ سوریه در جناح مخالف اعراب رخ داد، اما نهتنها منجر به انزوای روسها نشد بلکه به افزایش توامان روابطشان با محور مقاومت، ترکیه و اعراب منجر شد؛ همزمان تعهد روسیه به متحد دیرینهشان سوریه نیز اثبات شد.
چین اما ورود غیرمسئولانهای به منطقه دارد که برخلاف ورود هوشمندانه روسیه، همانند آمریکا بر مدار ورود غیرمعقولانه قرار دارد.
روسیه با وجود قدرت پایینتر نسبت به آمریکا، در جنگ سوریه دخالت و به حفظ نظام سیاسی این کشور کمک کرد. از این رهگذر روسها به جایگاهی بلند در منطقه و جهان دست یافتند، اما واشنگتن با وجود قدرت بیشتر و صرف هزینههای کلان و روابط عمیق با کشورهای عربی و ترکیه از کسب توفیقاتی مشابه مسکو بازماند. «ورود آمریکاگونه به غرب آسیا» برخلاف «ورود روسیهگونه به غرب آسیا» میتواند دشواریهای بزرگی برای چین رقم بزند.
خلیجفارس جای شاخوشونه کشیدن نیست
ایران در بحرانیترین برهههای تاریخ در خلیجفارس از خود واکنش و اقدام نظامی نشان داده است. منطقه خلیجفارس برای ایران متفاوت از شامات یا حتی دریای سرخ است. خلیجفارس بنا به دلایل متعددی دارای جایگاهی بزرگ در دیدگاه ایران است و از این رو توجهاتی امنیتی را به خود جلب میکند.
اهمیت خلیجفارس برای ایران حتی محدود به زمان اهمیت یافتن جهانی آن به دلیل صادرات نفت نیست، بلکه این اهمیت حتی از نظر زمانی عمیقتر است.
چین تصور درستی از خلیج فارس و اهمیت آن ندارد در غیر این صورت میدانست این منطقه برای ایرانیت و نه صرفا حوزه سیاسی ایران، دارای وزن است. اقدام ضدایرانی از منشأ خلیجفارس و برای تاثیرگذاری در آن، لاجرم در دشوارترین شرایط پاسخ ایران را خواهد طلبید.