در چند روز اخیر مردم چین شاهد برخی اعتراضات خیابانی نسبت به سیاستهای کنترلی کرونا بودند. چین با شیوع پاندمی کرونا سیاستهای کنترلی سختی را اعمال کرد و اکنون با اوجگیری این بیماری در شهرهای چین، پکن بار دیگر مسیر اعمال سیاستهای شدید کنترلی را درپیش گرفته و قرنطینههای شهری را آغاز کرده است. همزمان با آغاز این اعتراضات رسانههای غربی با اتخاذ سیاستهای تنشزایی مشابه با آنچه در قبال اغتشاشات ایران درپیش گرفته بودند به سراغ رخدادهای چین رفته و قصد دامن زدن به اعتراضات را دارند. در گفتوگویی که با علیرضا سلطانی، کارشناس مسائل سیاسی داشتهایم به ریشههای اعتراضات خیابانی اخیر چین و نقش غربیها در دامن زدن به این اعتراضات پرداخته شده است. سلطانی معتقد است: «غربیها نسبت به رویکرد توسعهطلبانه اقتصادی و سیاسی چین در عرصه بینالملل حساسند و بهنوعی درصدد هستند که چینیها را در این فضا مدیریت و کنترل کنند.» مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
ریشههای اصلی اعتراضات کنونی چین چیست؟
کشور چین وارد یک سلسلهتحولات و تغییرات غیرقابلپیشبینی شده است. بخشی از این مساله ناشی از این است که دولت چین به رهبری رئیسجمهور فعلی یعنی شی جین پینگ تمرکز بیش از حد قدرت را دنبال میکند. بعد از مرگ دنگ شیائو پینگ درطول 30 سال گذشته چین با چنین تمرکز قدرتی مواجه نبود و روسای دولت پیشین یعنی جیانگ زمین و هو جینتائو معمولا سعی میکردند روند تحولات سیاسی را با سرعت پایینتری به نسبت توسعه اقتصادی چین اجرایی کنند. اما در دوره شی جین پینگ این سرعت مقداری متوقف شده و دولت چین بازگشت به سنت تمرکزگرایی در حزب کمونیست چین را در دستور کار قرار داده است. این طبیعتا با روحیه و فرآیند توسعهای که چینیها دنبال میکنند، ناسازگار است و چینیهایی که توسعه اقتصادی این کشور را شاهد هستند، انتظار دارند حداقلی از گشایشهای سیاسی نیز در این کشور شکل بگیرد اما این اتفاق نمیافتد. اعتراضات اخیر اگرچه به بهانه کرونا صورت میگیرد، درواقع اعتراضاتی است که نسبت به رویکردهای سیاسی دولت چین و شخص شی اتفاق میافتد که تمرکز قدرت را دنبال میکند و این تمرکز قدرت ممکن است که در آینده روی ساختار و قدرت اقتصادی چین تاثیر بگذارد و این میتواند یک نوع نگرانی ایجاد کند برای چینیها که امیدها و انتظارات آنها برای ورود چین بهسمت گشایشهای اقتصادی و سیاسی با بنبست و توقف مواجه شود و این میتواند روی کسبوکارها و دستاوردهای اقتصادی آینده چینیها تاثیر منفی بگذارد.
دلیل حمایت غربیها از اعتراضات اخیر چین چیست؟ آیا میتوانیم دلیل این امر را پیشرفتهای هستهای اخیر این کشور بدانیم؟
غربیها نسبت به رویکرد توسعهطلبانه اقتصادی و سیاسی چین در عرصه بینالملل حساسند و بهنوعی درصددند که چینیها را در این فضا مدیریت و کنترل کنند. این اتفاق در گذشته نیز وجود داشته است؛ چراکه غربیها نسبت به یک چین قدرتمند غیر پاسخگو در فضای اقتصادی بینالمللی نگران هستند. اما این را که این مساله اعتراضات بهخاطر پیشرفتهای هستهای است من نمیتوانم تایید کنم. چینیها در چندسال گذشته آنقدر در مساله هستهای پیشرفته شدهاند که اقدامات جدید آنها عامل مهمی برای واکنش نشان دادن طرف غربی محسوب نشود. پیشرفت چینیها در حوزههای فنی و مهندسی همچون هستهای بسیار زیاد است و نمیشود برای غربیها در جهت محدود کردن این پیشرفتها قدرتی را متصور بود. به همین جهت من نمیتوانم این گزاره را تایید کنم که بهخاطر پیشرفتهای جدید هستهای چین غربیها ایجاد آشوب و بالا بردن هزینههای سیاسی در این کشور را در دستور کار قرار دادهاند.
دولت چین به چه نحوی فضای اعتراضات اخیر را مدیریت میکند؟
چینیها یک شیوه متمرکز و بهاصطلاح جدی و قاطعی برای مواجهه با بحرانهای اجتماعی دارند. در زمینه مواجهه با کرونا این توانایی را نشان دادند. در سهسال گذشته که دنیا با بحران کرونا مواجه بود هیچ کشوری مثل چین سیاستهای کنترلی را به اجرا نگذاشته است. در عین حال مردم چین هم این را پذیرفتهاند و با دولت چین همراهی کردهاند. بنگاههای اقتصادی چین و مردم چین بهویژه در شهرهایی که با سیاست فضای قرنطینه صددرصدی این همراهی را داشتهاند. اما تداوم این سیاستها بهخاطر کرونا طبیعتا اعتراضاتی را در این کشور ایجاد کرده است. من فکر میکنم درنهایت دولت چین یک رویکرد انعطافپذیری را برای برونرفت از این مساله اتخاذ کند و مجبور شود گشایشهایی را درمورد سیاستهای کنترلی در مواجهه با کرونا ایجاد کند.
هدف آمریکا از دامن زدن به اعتراضات خیابانی چین چیست؟
اقتصاد چین و آمریکا بهقدری با هم وابسته است که دو کشور بیش از آنکه بهدنبال تنش باشند سیاستهای تعاملی را دنبال میکنند، چون نفع دوطرف حفظ وضعیت اقتصادی و توسعه دوجانبه است، لذا آمریکاییها سیاست جنگ تجاری با چینیها را که در دوره ترامپ به اوج خود رسید و در دوره بایدن تا حدودی تلطیف شد با هدف کنترل و محدودیت قدرت اقتصادی چین دنبال میکنند و دنبال حذف چین نیستند. تحرکات سیاسی همچون سفر نانسی پلوسی را نیز با هدف اولتیماتوم دادن به چین انجام دادند تا این کشور را وادار به همراهی با سیاستهای جهانی کنند.
این اعتراضات چقدر بر مناسبات اقتصادی چین با سایر کشورها موثر است؟ آیا توسعه روابط چین با کشورهای غرب آسیا همچون ایران و عربستان را میتوانیم حاصل افزایش تنش بین آمریکا و چین بدانیم؟
تاثیر خاصی نخواهد گذاشت و تعاملات اقتصادی چین با سیار کشورها را تضعیف یا تقویت نخواهد کرد. کانتکس مناسبات ایران و چین در فضای متفاوتتری است و من فکر نمیکنم چالشهای چین با آمریکا تاثیر سلبی و ایجابی بر مناسبات ایران و چین داشته باشد. گرایش چین به عربستان و برعکس نیز بیش از اینکه مبتنیبر مناسبات سیاسی باشد، مبتنیبر نیازهای اقتصادی است و ملاحظات تجاری در آینده است.