سید مهدی طالبی، خبرنگار: سه عملیات بمبگذاری روز گذشته در شهر قدس موجب هلاکت یک صهیونیست و زخمی شدن 23 نفر دیگر شد. گفته می شود حال دستکم چهار نفر از مجروحان بسیار وخیم است و پزشکان از دو نفر قطع امید کردهاند.
این انفجارها در غرب شهر قدس رخ دادهاند که اغلب صهیونیستنشین هستند. در انفجار نخست که در نزدیکی ترمینال مرکزی اتوبوسها روی داد، 12 صهیونیست زخمی شدهاند و یک نفر نیز به هلاکت رسیده است. دو انفجار دیگر نیز در محله «راموت» بهوقوع پیوستهاند. در انفجار دوم 6 تن و در انفجار سوم سه تن زخمی شدهاند.
بمبگذاری در مناطق بهشدت حفاظتشده توسط صهیونیستها آن هم در سه نقطه متفاوت در یک روز نشان میدهد دستگاهی بهشدت قدرتمند آن را طراحی کرده است. مسالهای که هرچند توسط عواملی در داخل سرزمینهای اشغالی انجام شده اما برنامهریزی و هماهنگی آن نمیتواند مربوط به داخل فلسطین باشد. درپی سلسلهتحولات روز گذشته سران رژیم ضمن تشکیل کابینه امنیتی بالاجبار فضایی امنیتی سرزمینهای اشغالی را شدت بخشیدند.
آیا انتفاضه بازگشته است؟
«ایتمار بن غفیر» نماینده تندرو پارلمان رژیمصهیونیستی که یکی از اصلیترین متحدان «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر مکلف این رژیم بهشمار میرود، روز گذشته در جریان بازدید از محل دو انفجار قدس گفت: «این انفجارها ما را به زمان انتفاضه بازگرداند.»
به نظر میرسد این اظهار نظر، فارغ از گوینده توصیف دقیقی از تحولات فلسطین اشغالی است. از مدتها پیش برخی از صاحبنظران نسبت به احتمال آغاز مجدد انتفاضه هشدار دادهاند.
با این حال بهنظر میرسد انتفاضه سوم، دارای تفاوتهایی با نمونههای قبلی است. در انتفاضههای پیشین یک اقدام خاص باعث انفجار خشم میشدند. در انتفاضه اول (1993-1987) این عامل خاص، زیر گرفته شدن چند فلسطینی توسط یک راننده کامیون صهیونیست بود. عامل وقوع انتفاضه دوم (2005-2000) نیز ورود «آریل شارون» نخستوزیر وقت رژیمصهیونیستی به مسجد مبارک الاقصی در 28 سپتامبر سال 2000 بود. به همین دلیل انتفاضه دوم به «انتفاضه الاقصی» مشهور است.
لایه دوم این تفاوت زمینه پیدایش انتفاضه است. در انتفاضه اول وقوع انقلاب اسلامی در ایران و رشد دیدگاههای مقاومتی در میان گروههای اسلامی یکی از این عوامل بود. در انتفاضه دوم نقض عهد صهیونیستها در چهارچوب توافق اسلو برای تشکیل دولت فلسطین یکی از عوامل اصلی به شمار میرفت.
در انتفاضه سوم زمینهها مرتبط با اقدامات رژیمصهیونیستی برای تغییر وضعیت قدس و پیشتر از آن تلاش برای الحاق کرانه باختری به این رژیم میشوند. با این وجود بهنظر نمیرسد این انتفاضه از یک چاشنی انفجاری که بهصورت ناگهانی انفجار را سبب میشود، برخوردار شود. شرایط نشان میدهد این انتفاضه شکلی دیگر دارد بهگونهای که امروزه میتواند از طلوع انتفاضه صحبت کرد؛ انتفاضهای که اقدامات خاص نه باعث وقوع آن بلکه صرفا عامل تشدید آن خواهند بود.
تفاوت دیگر انتفاضه سوم نسبت به دو نمونه قبلی به حمایت خارجی باز میگردد. در دورههای گذشته فلسطینیها بدون حمایت خارجی موثری دست به اقدام زدند. در انتفاضه نخست ایران درگیر جنگ با رژیم بعث عراق بود که از سال 1980 آغاز شده بود. لبنان نیز از سال 1982 با اشغالگری رژیمصهیونیستی مواجه شده بود. انتفاضه دوم نیز در شرایطی رخ داد که آمریکا افغانستان را یکسال پیش و عراق را یکسال پس از انتفاضه اشغال کرده بود. در انتفاضه سوم اما محور مقاومت به رهبری ایران یک حامی قدرتمند برای فلسطین است.
عملیاتهای قدس در چه شرایطی انجام شدند؟
عملیاتهای روز گذشته قدس در شرایطی رخ دادند که وضعیت کرانه باختری هر روز درحال تشدید است. از ابتدای سالجاری میلادی تاکنون، عملیاتهای شهادتطلبانه فلسطینی که اغلب از منشأ کرانه باختری سازماندهی شدهاند، دستکم 30 کشته روی دست صهیونیستها گذاشته است.
پیش از این تحولات، رژیمصهیونیستی دست به اقدامات گستردهای در داخل سرزمینهای اشغالی، منطقه و فضای بینالمللی زده بود. در داخل فلسطین هراس از تشکیل دولت راستگرا و فشار نظامی به مناطق فلسطینینشین کرانه باختری از این جملهاند. در فضای منطقهای نیز تلآویو به تحریک اغتشاشات ایران پرداخته، حملات هوایی خود به سوریه را از لحاظ کمی و کیفی افزایش داده و دست به ترور یک افسر ارشد نیروی هوافضای سپاه در سوریه زده است. بر اساس بیانیه روابط عمومی کل سپاه سرهنگ داوود جعفری از مستشاران نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سوریه، صبح روز دوشنبه (30 آبان) به وسیله انفجار بمب کنارجادهای در حوالی دمشق به شهادت رسیده است. در فضای بینالمللی نیز رژیمصهیونیستی به دنبال اخلال در احیای توافق هستهای، متهم ساختن ایران به حملات علیه خطوط تجاری و تشدید تبلیغات حقوق بشری علیه ایران است.
درمقابل این تحرکات، رژیمصهیونیستی شاهد بروز تحولاتی در داخل سرزمینهای فلسطین اشغالی و منطقه بوده است. در حوزه منطقهای روز چهارشنبه هفته گذشته (25 آبان) یک نفتکش متعلق به ایال عوفر، سرمایهدار صهیونیست در دریای عمان مورد حمله پهپادی قرار گرفت.
در حوزه داخلی نیز رژیمصهیونیستی در روزهای اخیر شاهد انفجارهای مشکوک و گستردهای بود که قطع وسیع برق را در مناطق صهیونیستنشین به همراه داشت. مقامات صهیونیست مدعیاند صداهای مهیب، ناشی از رزمایشهای نظامی بهویژه توسط نیروی هوایی هستند. علاوهبر این ادعای مشکوک، آنچه بر ابهامها میافزاید سیاست سانسور رژیمصهیونیستی درباره انفجارها و قطعی برق است. این رژیم در گذشته نیز برخی وقایع را به دروغ، مربوط به رزمایشهای نظامی معرفی کرده بود.
رژیمصهیونیستی سال گذشته زمانی که از پرواز دو پهپاد بهسمت سرزمینهای اشغالی مطلع شد بلافاصله 48 جنگنده خود را در محیط جغرافیایی کوچک رژیم به پرواز درآورد. این جنگندهها بهدلیل ماموریت رهگیری پهپاد در ارتفاع پایین پرواز میکردند که همین مساله باعث برانگیخته شدن هراس ساکنان سرزمینهای اشغالی شد. با این وجود تلآویو مدعی بود این پروازها برای برگزاری رزمایش صورت گرفتهاند. این درحالی است که تلآویو پیشتر درخصوص برگزاری چنین رزمایشهایی که میتوانستند برای مدتی طولانی وضعیتی نگرانکننده برای ساکنان رژیم بیافرینند، اطلاع رسانی نکرده بود.
با درنظر داشتن چنین زمینهای تحولات اخیر در تاسیسات رژیم یا ناشی از خرابکاری در این تاسیسات هستند یا به حملات پهپادی مربوطند. آنچه بر افزایش احتمال حملات پهپادی میافزاید شدت انفجارها و تشدید فعالیتهای هوایی در رژیم است. بهنظر میرسد رژیمصهیونیستی درحال تحمل ضربات انتقامجویانه به جهت برنامهریزی آشوبها در ایران است.
تبعات عملیات قدس
عملیات قدس تبعات سنگینی برای رژیمصهیونیستی دارد. جدیترین اثر این اقدام، نگرانی صهیونیستها از امنیتشان و رشد مهاجرت معکوس در آنهاست. بااینحال عملیات روز گذشته تبعاتی دیگری نیز برای تلآویو دارد که در ادامه به آنها پرداخته شده است.
1- تشدید دوقطبی سیاسی در رژیم
به دلیل حساسیت در تعیین سیاست برخورد با ناامنی در فلسطین اشغالی، این موضوع سبب بروز شکاف سیاسی در رژیم میشود.
راستگرایان افراطی که ریشه در شهرکهای صهیونیستنشین بهویژه در کرانه باختری دارند، در انتخابات اخیر نمایشی خیرهکننده داشتند و به 36 کرسی از 120 مرسی موجود در پارلمان دست یافتند. از این رو «بتسلئیل اسموتریچ» و «ایتمار بن غفیر» بهعنوان دو رهبر برجسته این جریان به ترتیب به دنبال وزارت جنگ و وزارت امنیت داخلی بودند؛ مسالهای که به سرعت با واکنشهایی روبهرو شد. پس از آنکه آمریکا حضور این افراد را در دولت رژیم به نوعی وتو کرد، برخی از اعضای حزب لیکود بهعنوان بزرگترین حزب بلوک راستگرایان اعلام کردند نتانیاهو حتی به قیمت برگزاری انتخابات مجدد حاضر به نصب آنان در این دو وزارتخانه نیست. این موضوع از آنجا دارای اهمیت است که دراینصورت لاپید همچنان نخستوزیر باقی خواهد ماند. پس از آن بود که گفته شد مسئولیت وزارت خارجه به استموتریچ پیشنهاد شده که وی رد کرده است و رایزنیها درباره نصب او در سمت وزارت دارایی ادامه دارد. اخبار همچنین نشان میداد بن غفیر نیز از دستیابی به وزارت امنیت داخلی ناامید شده است. بااینحال تشدید اقدامات مقاومتی بار دیگر راستگرایان افراطی را تحریک به اصرار بر کسب وزارتخانههای امنیتی خواهد ساخت.
این مساله ضمن ملتهب ساختن فضای سیاست داخلی رژیم، سیاست خارجی آن را نیز متلاطم خواهد ساخت. از سوی دیگر این مساله به بروز شکافهای دیگری نیز خواهد انجامید.
ساکنان کرانه باختری برای نزدیکی به قدس و اماکن مذهبی به این منطقه آمدهاند. در کنار آنکه دیدگاههای بهشدت مذهبی آنها یکی از ریشههای راستگرایی این دسته بهشمار میرود، موضوعات دیگری نیز به راستگرایی در آنها دامن زده است. نخست آنکه آنها بیشتر با موضوع اهمیت کرانه باختری برای رژیم مرتبط هستند زیرا منطقه محل سکونت آنها توسط جامعه بینالمللی بهعنوان بخشی اشغالی شناخته میشود نه قسمتی از خاک رژیم.
از سوی دیگر درحالی که بین 500 تا 700 هزار صهیونیست در کرانه باختری زندگی میکنند جمعیت فلسطینیان در این منطقه به 3 میلیون تن رسیده است. به عبارت دیگر اگر در سرزمینهای 1948، 80 درصد ساکنان صهیونیست و 20 درصد فلسطینی هستند این مساله در کرانه باختری بلعکس است. از اینرو دیدگاههای راستگرایانه بیشتری در میان صهیونیستهای ساکن در آن وجود دارد.
چنین موضوعی از لحاظ اجتماعی نیز به بروز مناطق جغرافیایی بهشدت متفاوت در رژیم میانجامد.
2 -افزایش هراس جامعه بینالملل و افکار عمومی از سیاستهای رژیم
برخلاف گذشته به دلیل آشکار شدن ماهیت رژیمصهیونیستی، افکار عمومی و بسیاری از دولتها حتی اروپاییها، التهابات کرانه باختری را نتیجه باد کاشتنهای این رژیم در سالهای اخیر میدانند؛ اقداماتی مانند تلاش برای تغییر وضعیت قدس و الحاق کرانه باختری که پیشتر نیز با هشدارهای اروپا مواجه شده بود. از اینرو پاسخهای شدید رژیمصهیونیستی به اقدامات صورت گرفته در قدس و کرانه باختری میتوانند به شماتت سنگین جامعه جهانی و افکار عمومی منجر گردند.
3- افزایش احتمال فروپاشی تشکیلات خودگردان بهعنوان سپر رژیم
هرچند رژیمصهیونیستی کنترل کاملی بر کرانه باختری اعمال کرده است و بر جغرافیای وسیعی در این منطقه به همراه مسیرهای مواصلاتی موجود مسلط است اما کنترل شهرها در اختیار تشکیلات خودگردان است. این تشکیلات علیرغم مبارزه با نیروهای مقاومت توانایی خنثیسازی بسیاری از اقدامات آنها را ندارد. این ناتوانی به قدری جدی است که حتی بسیاری از اعضای گروه فتح بهعنوان گروهی که کنترل تشکیلات خودگردان را در دست دارد وارد همپیمانی با مقاومت شدهاند.
تحریک رژیمصهیونیستی به ورود بیشتر در امور داخلی تشکیلات خودگردان، در کنار رشد فزاینده دیدگاههای مقاومتی در شهرهای فلسطینینشین و همچنین شکاف در بین نیروهای امنیتی و سیاسی تشکیلات خودگردان احتمالا به تضعیف شدید و حتی فروپاشی آن خواهد انجامید. تشکیلات خودگردان عملا بهعنوان بازوی رژیم در سرکوب فلسطینیان عمل میکند و سپر تلآویو در کرانه باختری به حساب میآید.
4 -اخلال در عادیسازی روابط صهیونیستی-اسلامی
تشدید درگیریها در کرانه باختری که تاثیراتی سنگین بر افکار عمومی جهان عرب دارد سیاست عادیسازی که نتانیاهو آن را ابتکار خود میداد، را با چالش مواجه میسازد.
کرانه باختری؛ محل نبرد آینده
تاکنون چندین نفوذ پهپادی به سرزمینهای اشغالی به ویژه در فضای هوایی کرانه باختری رود اردن صورت گرفته است. اقداماتی که بیشک از سوی محور مقاومت صورت گرفتهاند. هرچند این محور رژیمصهیونیستی را به رسمیت نمیشناسد اما از آنجا که جامعه بینالمللی نیز کرانه باختری را منطقهای اشغالی میداند، حملات به این منطقه میتوانند حالتی غیرمناقشهبرانگیز پیدا کنند.
فعال شدن جبهه کرانه باختری میتواند ضمن برافروختن آتشها در غزه به عنوان جبهه جنوبی و جبهه شمالی، این منطقه را نیز شاهد حملات پهپادی سازد.
حملات پهپادی به دلیل محل وقوعشان که منطقهای اشغالی به شمار میرود دارای مشروعیت بینالمللی هستند. این موضوع در زمان تشدید سختگیریهای رژیم در کرانه باختری و عیان شدن وجهه اشغالگری آن افزایش خواهد یافت.
حملات پهپادی به عنوان پشتیبانی خارجی از تحرکات مقاومتی در فلسطین، میتواند به افزایش انگیزه و از سوی دیگر افزایش قدرت این گروهها بینجامد.