تاریخ : Mon 21 Nov 2022 - 00:15
کد خبر : 75828
سرویس خبری : سیاست

کمپین سعودی‌ها علیه برند ایرانی

کمپین سعودی‌ها علیه برند ایرانی

هجدهم اردیبهشت‌ماه سال 97 و در لحظه‌ای که ترامپ دستور خروج غیرقانونی و یک‌طرفه آمریکا از برجام را داد، تصور دستگاه تصمیم‌گیر واشنگتن از شرایط ایران آن بود که در فاصله کمی بعد از برهم خوردن برجام و بازگشت تحریم‌های همه‌جانبه آمریکا، با اقتصادی از هم فروپاشیده مقابل دولت جمهوری‌خواه این کشور تسلیم شده و به نحوی که کاخ سفید می‌خواهد برای توافقی بهتر از برجام پای میز مذاکره با دولت ترامپ بنشیند.

هجدهم اردیبهشت‌ماه سال 97 و در لحظه‌ای که ترامپ دستور خروج غیرقانونی و یک‌طرفه آمریکا از برجام را داد، تصور دستگاه تصمیم‌گیر واشنگتن از شرایط ایران آن بود که در فاصله کمی بعد از برهم خوردن برجام و بازگشت تحریم‌های همه‌جانبه آمریکا، با اقتصادی از هم فروپاشیده مقابل دولت جمهوری‌خواه این کشور تسلیم شده و به نحوی که کاخ سفید می‌خواهد برای توافقی بهتر از برجام پای میز مذاکره با دولت ترامپ بنشیند. دولت جمهوری‌خواه آمریکا با این اقدام و اعلام آنکه طبق برنامه‌ قبلی برای مقابله با ایران سازوکاری تحت عنوان «کارزار فشار حداکثری» را ترتیب داده است، به‌زعم خود قدمی بزرگ در راه رسیدن به هدف مهمش که فروپاشی اقتصاد ایران بود، برداشت. سازوکاری که البته تا پایان عمر چهار ساله دولت ترامپ هدف دلخواه کاخ سفید را محقق نکرد. همچنین بعد از روی کار آمدن بایدن و باوجود پیگیری این سیاست از سوی دولت دموکرات آمریکا بود که مقامات این کشور در چند مورد زبان به اعتراف گشوده و رسما اعلام کردند سیاست فشار حداکثری علیه ایران به نتیجه‌ای که کاخ سفید می‌خواست نرسیده است. علاوه‌بر این، ایران طی سه، چهار سالی که کارزار فشار حداکثری قرار بود ساختارهایش را فلج کند موفق شد راه‌های دور زدن و بی‌اثر کردن تحریم‌های غرب را هم یکی پس از دیگری پیدا کرده و به‌کار بگیرد. مجموعه‌ای از این اتفاقات بود که باعث شد دستگاه‌های تصمیم‌گیر آمریکا در این زمینه به سیاست‌های جدیدی در مواجهه به ایران فکر کنند. باتوجه به اینکه گزینه حمله نظامی بعد از پیشرفت‌های قابل‌توجه و انکارناپذیر ایران در زمینه‌های دفاعی به‌عنوان ابزار مهار تهران به‌کلی منتفی شد، سرمایه‌گذاری و تمرکز دستگاه سیاست خارجی واشنگتن به‌طور محسوسی به حوزه جنگ روانی و رسانه‌ای منتقل شد. به این معنا که اقدامات چند وقت اخیر واشنگتن در حمایت از ناآرامی‌های داخلی کشورمان نشان داد آنها قصد دارند هدف خود را [که فروپاشی اجتماعی و اقتصادی کشورمان است] به‌واسطه شهروندان ایرانی‌الاصل ساکن خارج از ایران و همچنین اثرگذاری بر افکار عمومی ساکن ایران از طریق رسانه‌های فارسی‌زبان تحت حمایت کاخ سفید و متحدان خود محقق کنند. ضریب دادن به کمپین‌هایی خاص با کلیدواژه‌هایی مشخص مثل «ایجاد شرمساری»، «خرابکاری شرافتمندانه»، «اعتصابات سراسری» و امثال آن، یا حتی تشویق مردم به تحریم استارتاپ‌ها و صنایع غذایی ایرانی به بهانه‌های عمدتا غیرواقعی و ساختگی از طریق رسانه‌های فارسی‌زبان تحت حمایت غرب، به‌طور واضحی نشان داد با یک ابرپروژه از پیش‌طراحی‌شده مواجه هستیم. پروژه‌‌ای جدی و چندبعدی که قرار است مکمل تحریم‌های حداکثری غرب برای فروپاشی کشورمان در همه زمینه‌ها باشد. در ادامه بخش‌هایی از این پرو‌ژه‌ چندبعدی برای به‌زانو درآوردن ایران را مورد بررسی قرار داده‌ایم.

 تعطیلی بازار؛ نخستین گام برای نابودی چرخ اقتصاد کشور
رسانه‌های ایران‌ستیز برای تحقق هدف از پیش‌طراحی‌شده خود، با انتشار فراخوان‌هایی، تاریخ 24، 25 و 26 آبان‌ را به‌عنوان سه روزی اعلام کردند که قرار است در سراسر ایران اعتصاباتی گسترده از سوی کسبه شهرهای کشور رخ دهد. این پروژه تاحدی برای آنان مهم بود که وقتی دیدند در روز اول استقبالی از سوی مردم نسبت به آن شکل نگرفته است، از روز دوم و در روز سوم به زور متوسل شده و با ارعاب و تهدید کسبه به‌سمت تحقق این پروژه حرکت کردند. روشی که نمونه جدی‌تر آن را در بازار تهران و برخی محلات مشهد شاهد بودیم. در تهران علاوه‌بر بازار بزرگ، این بازار آهن شادآباد بود که مورد حمله لشکر ارعاب قرار گرفت. با این شرح که اراذل و اوباش در روز چهارشنبه، 25 آبان بعد از آنکه متوجه شدند کسبه بازار آهن تن به خواسته آنان برای تعطیلی و اعتصاب نداده‌اند به این بازار هجوم بردند تا با ناامن کردن محیط کسبه را مجبور به تعطیل کردن کسب‌وکار خود کنند. موفقیت این پروژه تاحدی برای آنان اهمیت داشت که در مشهد حاضر شدند برای رفع موانع خود در تهدید کسبه، جوانان مشهدی و بسیجیانی که مانع از اعتصاب اجباری شده بودند را با سلاح سرد مورد حمله قرار دهند. حمله‌ای که نتیجه آن، شهادت دو جوان دانشجوی بسیجی با نام‌های حسین زینال‌زاده و دانیال رضازاده و همچنین زخمی شدن سه جوان بسیجی دیگر شد.

 رقبای سعودی کاله و میهن؛ برنده «پروژه تحریم»  
رسانه‌های ضدایرانی در این چندین روز، همزمان با تشویق مردم به اعتصاب و تعطیلی کسب‌وکار خود، برنامه دیگری را هم برای تحت فشار قرار دادن ایران به‌طور جدی در دستور‌کار قرار دادند و آن، دستاویز قرار دادن فیک‌نیوز‌ها برای حمله به منافع اقتصادی شرکت‌های شاخصی بود که در خارج از مرزهای ایران، رقیب شرکت‌های وابسته به خاندان آل‌سعود محسوب می‌شوند. شاخص‌ترین این تلاش‌ها تشویق مردم به تحریم شرکت میهن بود. 
زمانی می‌توان متوجه میزان اهمیت تحت فشار قرار گرفتن شرکت شاخصی مثل میهن شد که بدانیم فوربس، معتبرترین مجله اقتصادی دنیا در سال ۲۰۱۷ میهن را برترین تولیدکننده بستنی در خاورمیانه اعلام کرد. علاوه‌بر این شرکت میهن در کنار کاله، سهم مهمی از بازار عراق را در اختیار دارد و رقابتش در این کشور و حمله به معادن همچنین کشورهای کویت، قطر، امارات و عربستان با شرکت‌های شاخص آمریکایی و اروپایی است. 
علاوه‌بر‌این از شرکت لبنیاتی «المراعی» عربستان که مالکان و سهامداران آن وابستگان دربار سعودی هستند به‌عنوان مهم‌ترین رقیب شرکت‌های ایرانی در بازار کشورهای منطقه یاد می‌کنند. شرکتی که در سال ۹۸ و بعد از آتش‌سوزی کارخانه کاله در عراق که خسارتی ۸۰ میلیون دلاری روی دست این شرکت ایرانی گذاشت، از سوی مدیرعامل کاله متهم به خرابکاری عمدی برای تحت فشار قرار دادن رقیب ایرانی خود شد. 

 امید آخر؛ تحریک کارگران مجتمع‌های صنعتی و حمله به معادن
اعتصابات کارگری در مجتمع‌های بزرگ مثل ذوب‌آهن اصفهان و پتروشیمی‌های جنوب کشور، همچنین مانع ایجاد کردن در مسیر استخراج معادن، آخرین امید رسانه‌های ضدایرانی برای تولید نارضایتی و تشدید بحران داخلی در کشور بود. این رسانه‌ها طی چند هفته اخیر، در گزارش‌هایی سرشار از ذوق‌زدگی خبر از اعتصابات گسترده در پتروشیمی‌های می‌دادند و آن را ادامه‌دار و با هدف براندازی پیش‌بینی می‌کردند، درصورتی‌که در زمین واقعیت تنها شاهد چند اعتصاب پراکنده بودیم که همان‌ها هم به‌دلیل برخی مسائل صنفی بود که در همان روزهای ابتدایی با جلب رضایت کارگران رفع شد. پروژه دیگر ایران‌ستیزان، تحریک مردم مناطق محروم‌‌تر ایران برای حمله به مراکزی مثل معادن استان‌های خود بود که درنتیجه آن، روند استفاده از ظرفیت‌های طبیعی آن مناطق هم با اخلال مواجه شود. معدن طلای تفتان در استان سیستان‌وبلوچستان نمونه‌ای از این تلاش‌ها بود. معاون امور معادن و صنایع معدنی سازمان صمت این استان درخصوص هجوم برخی افراد محلی به معدن طلای تفتان گفته بود: «طی هجوم‌هایی که در سه مرحله به کل واحدهای معدنی در حوزه تفتان صورت گرفت، معادن این منطقه که محلی برای معیشت و اشتغال و اقتصاد بود به تعطیلی کشیده شدند.»‏ او همچنین هشدار داده بود در‌صورت تکرار چنین اتفاق‌هایی کل سرمایه‌گذاری‌های حوزه معدن در این استان نابود خواهد شد‌. باتوجه به اینکه یکی از جدی‌ترین محورهای توسعه سیستان‌وبلوچستان بخش معادن است، می‌توان پیش‌بینی کرد با چنین اتفاقاتی، چه آینده‌ای در انتظار روندهای توسعه این منطقه خواهد بود.
به‌طور کلی، چنانچه زاویه دیدمان در مواجهه با مواردی که در بالا به آن اشاره شد از منظر منافع ملی ایران باشد می‌توان پیام تک‌تک آنها را دریافت کرد. شاید بتوان هریک از این موارد را نماد دانست. نمادی از ایرانی‌ که آنها برای ما می‌پسندند؛ ایران فروپاشیده در عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، ایران درگیر با کشمکش‌های داخلی احتمالا مسلحانه که تمامیت ارضی، منابع، ذخایر و امنیت ملی خود را بیش از هر زمان دیگری در تهدید می‌بیند.