میلاد جلیل زاده، خبرنگار: تاثیرگذاری سینما بر روندهای اجتماعی و روان افراد جامعه باعث میشود که آن را صرفا بهعنوان یک سرگرمی نبینیم و به این تاثیرات هم توجه شود. از قدرت نفوذ نرم فیلمها در ضمیر آگاه یا ناخودآگاه جامعه، گاهی عامدانه استفاده میشود و گاهی این تاثیرگذاریها تصادفا به وجود آمدهاند. از سوی دیگر با نگاه به سینما و بررسی فیلمها در دورههای زمانی مختلف و کنار هم قرار دادن مولفههای تکرارشونده، میشود به بعضی از خصوصیات اجتماعی یک کشور در دورههای زمانی خاص یا چند دوره متوالی پی برد. بهطور مثال انقلاب سفید در دوره شاه و تبدیل کردن روستاییان بخشهای مختلفی از ایران به حاشیهنشینان شهرهای بزرگ، در مقطعی از زمان باعث میشود که سینمایی بورژواپسند ساموئل خاچیکیان ناگهان شکست بخورد و فیلمی مثل گنج قارون با استقبال مواجه شود که قهرمانانش از پشت میز و صندلی بلند میشوند، روی زمین مینشینند و سر سفره آبگوشت میخورند. این گفتمان اما لمپنی و سرخوشانه است و در دورهای دیگر استقبال از غیرتمندی مردانه در فیلمی به نام قیصر میتواند نشان بدهد که جامعه مستعد ظهور انقلاب است. کارگردان این فیلم خودش در کودکی تحت تاثیر فدائیان اسلام و شخصیت نواب صفوی و عبدالحسین واحدی قرار گرفته بود و فیلم او بیاینکه هیچ ربط مستقیمی به آن ماجرا داشته باشد در همان فضا و حال و هوا بود. به همین ترتیب میشد از روی بررسی و پژوهش فیلمهای سینمای ایران و نحوه استقبال مخاطبان از آنها، روندهای اجتماعی ایران را تشخیص داد و از طرفی تاثیر خود این فیلمها بر روندهای اجتماعی را هم رصد کرد. این بخشی از کار پژوهش سینمایی است و بخشی دیگر به مسائل ساختاری برمیگردد که چرخه تولید و توزیع فیلم را مورد بررسی قرار میدهند. اگر در سالهای دور گذشته میشد با نگاه به میزان استقبال مردم از یک فیلم، آنچه در زیر پوست شهر میگذرد را رصد کرد، پس از آنکه بازیهای سیاسی باعث شدند روند طبیعی استقبال مخاطبان از فیلمها دستکاری و مهندسی شود، این امر به راحتی ممکن نبود. یکی از جناحهای سیاسی کشور که نفوذ اصلی در جریان سینمایی را در دست داشت، با متمرکز کردن سالنهای نمایش فیلم در شهر تهران، به دنبال آن چیزی بود که خودشان در عالم سیاست تحت عنوان «تهرانیزه کردن کل ایران» پیگیری میکردند. اگر فهرستهای انتخاباتی این جریان سیاسی در تهران از شماره ۱ تا شماره ۳۰ رأی میآورد، در شهرستانها چنین نبود و از همینرو آنها به این سمت رفتند که مردم مرکز را لیدر فرهنگی کل کشور قرار بدهند. میبینیم که از بررسی مسائل ساختاری سینما میتوان به مسائل ساختاری بسیار مهمتری در کل جامعه و تاریخ و سیاست پیبرد. متمرکز کردن اکران فیلمها در شهر تهران، صرفه اقتصادی نداشت و اتفاقا بازار سینمای ایران را فلج کرد و فقط با حبابسازی از فروش فیلمها میشد این سینما را زندهنمایی کرد. سینمایی که کار در آن به لحاظ تجاری نمیصرفید را فقط میشد با پولهایی که منابع نامعلوم و اکثرا مسالهدار داشتند اداره کرد. پژوهشهای دقیق ساختاری در مورد چرخه تولید و توزیع فیلم میتوانست این بازی را هم برملا کند و چنانکه دیدیم، در بعضی موارد که منابع نامعلوم این فیلمها در دادگاهها معلوم شد، فسادهای کلان اقتصادی چنین پروژههایی را تامین کرده بود. پژوهشهای سینمایی از وقوع انقلاب تا روندهای سیاسی و فسادهای اقتصادی را میتوانست بهطور واضح و منقحی به ما نشان بدهد؛ اما در این زمینه غیر از موارد معدودی که از علاقه و دقت شخصی افراد برمیآمد، چیز دندانگیری نمیبینیم. چرخه تولید محتوای پژوهشی درخصوص سینمای ایران هیچوقت بهطور منظم و قابل توجهی وجود نداشته است و اساسا این مورد هم مثل موارد دیگری است که یک کار بنیادین و یک سرمایهگذاری پیگیر و صبورانه برای به سرانجام رسیدن آن نیاز است. در ساختار اداری و اجرایی ما کمتر به چنین مواردی توجه میشود. همین امروز برای تحقیق درباره بسیاری از سینماهای دنیا میتوان به منابع پژوهشی بسیار فراوانی دست پیدا کرد که از موارد ساختاری تا محتوای فرهنگی و اجتماعی و از مسائل مربوط به نوع استقبال مخاطبان تا ریزترین مسائل تکنیکی را در بر گرفتهاند.
برای ایجاد یک چرخه پژوهشی قابل اعتنا در حوزه سینما، به یک پایگاه داده بینرشتهای بزرگ، فهرست استنادی هنر و علوم انسانی که شامل مصاحبههای مختلف با فیلمسازان و کارشناسان باشد، آرشیو فیلم، آرشیو دیجیتال مجلات و کتابها به نحوی که جستوجو را آسان کند، پایگاه دادههای ادواری هنرهای نمایشی که امکان مشاهده تمام مقالات گذشته را به هر پژوهشگر بدهد، موتور جستوجوی نقد فیلم و موارد متعدد دیگری نیاز است که هیچکدام در ایران فراهم نیستند و از آنجا که تا بهحال مسئولان کشور چندان به اهمیت موضوعاتی مثل پژوهش پی نبردهاند و بیشتر برنامههای اجرایی متمرکز بر فعالیتهای زودبازده و چشمگیر بوده، بعید است که بهزودی بتوان برخی از این بسترها را فراهم دید. علاوهبر اینها لازم است که پژوهش سینمایی بهعنوان یک حرفه مستقل شناسایی شود و افرادی متخصص و توانمند بر چنین فعالیتهایی متمرکز شوند و حمایت مالی هم ازشان صورت بگیرد. پنجمین جایزه پژوهش سال سینمای ایران بهانهای شد تا در اینباره باب سخن را باز کنیم و با امیررضا مافی، دبیر این دوره از رویداد هم گفتوگویی انجام دادهایم که اشارههای قابل اعتنایی در آن یافت میشود.