تاریخ : Sat 12 Nov 2022 - 00:15
کد خبر : 75571
سرویس خبری : ایده حکمرانی

جنگ خان‌ها

آیا به وقوع یک کودتای نظامی در پاکستان نزدیک شده‌ایم؟

جنگ خان‌ها

ترور عمران خان، نخست‌وزیر سابق پاکستان می‌تواند روند آشفتگی‌های سیاسی اخیر این کشور را وارد مرحله جدیدی کند.

میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر:ترور عمران خان، نخست‌وزیر سابق پاکستان می‌تواند روند آشفتگی‌های سیاسی اخیر این کشور را وارد مرحله جدیدی کند. در نظام سیاسی پاکستان سه‌ضلع قدرت وجود دارد؛ دولت، ارتش و احزاب سیاسی قانونی. با توجه به شواهد و پیشینه موجود، احتمال ترور خان توسط افرادی مخالف یا خارج از چهارچوب نظام سیاسی بسیار ضعیف است؛ چراکه با توجه به رویکرد خان در دوران نخست‌وزیری، به‌ویژه مخالفت وی با آمریکا و حمایتش از استقرار نظام طالبان در افغانستان، این ترور نمی‌تواند برای گروه‌های همچون طالبان پاکستانی منفعتی به‌همراه داشته باشد. بنابراین انگیزه‌های اصلی این ترور را باید در میان مخالفان عمران خان درون نظام سیاسی، یعنی دولت و ارتش جست‌وجو کرد.

  انگیزه‌های ترور خان
هم دولت و هم ارتش پاکستان می‌توانند دو دلیل و درواقع انگیزه برای چنین اقدامی داشته باشند؛ در وهله نخست می‌توان به ناکامی تلاش‌های آنها برای متوقف ساختن عمران خان از مسیرهای قانونی اشاره کرد. دولت شهباز شریف طی چندماه گذشته مسیرهای مختلفی از وارد کردن اتهامات سیاسی و قضایی گرفته تا رای به محرومیت از شرکت در انتخابات را امتحان کرده تا شاید نخست‌وزیر پیشین را به‌ کناره‌گیری از صحنه سیاسی پاکستان وادار کند. بااین‌حال سوابق روشن عمران خان از یک‌سو و پافشاری وی برای طی ادامه مسیر، تمامی این تلاش‌ها را به بن‌بست کشانده است. در چنین شرایطی افزایش محبوبیت عمران خان و به‌خصوص پیروزی چشمگیر حزب تحریک انصاف در انتخابات ایالت پنجاب، می‌تواند دومین انگیزه مهمی باشد که مخالفان را به‌سوی تصمیم‌گیری برای حذف فیزیکی رهبر حزب تحریک انصاف کشانده باشد.

  ارتش در جایگاه متهم اصلی
عمران خان پس از جان به‌در بردن از این ترور، انگشت اتهام را به‌سوی دو نفر برد؛ شهباز شریف نخست‌وزیر، ورنا صنع‌الله وزیر کشور و ژنرال فیصل یکی از افسران بخش اطلاعاتی پاکستان. اگرچه ارتش اتهامات خان را به این افسر رد کرد و آن را بی‌پایه و اساس دانست، همه می‌دانستند که نخست‌وزیر سابق با اظهارات و مواضع تند ماه‌های اخیرش درقبال ارتش، عملا رودرروی این ضلع قدرتمند قدرت قرار گرفته است. در این راستا می‌توان به مصاحبه خردادماه خان با یکی از رسانه‌ها اشاره کرد؛ جایی که وی نخست‌وزیر را فردی فاقد اختیارات مطلق دانست و مراکز واقعی قدرت کشور را در مکان دیگری که «همه می‌دانند کجاست» توصیف کرد. علاوه‌بر این رئیس حزب تحریک انصاف با ادعای باج‌خواهی از دولتش، بر لزوم ایجاد یک توازن بین داشتن یک ارتش قوی و یک دولت قوی تاکید می‌کند. اما خان نتوانست به این لحن تقریبا ملایم خود درقبال ارتش ادامه دهد و مدتی بعد با طرح اتهام مستقیم به ارتش در رابطه با قتل یک خبرنگار منتقد نقش نظامیان، عملا شمشیر تقابل با ارتش را از غلاف بیرون کشید. وقتی کار به مداخله مستقیم رئیس سازمان اطلاعات ارتش پاکستان (آی‌اس‌آی) کشید، بسیاری اظهارات این مقام برجسته نظامی درمورد احتمال وقوع یک حادثه تروریستی در جریان اجتماعات طرفداران حزب تحریک انصاف را نوعی تهدید بی‌پرده خان تلقی کردند.

  نزدیک شدن ارتش به انتخاب گزینه کودتا
اکنون ‌که از یک‌سو گزینه حذف فیزیکی عمران خان با شکست مواجه شده و از سوی دیگر احتمال پیروزی او و حزب تحریک انصاف در انتخابات پارلمانی بیش از گذشته تقویت شده است، به‌نظر می‌رسد دو گزینه ممکن پیش‌روی ارتش قرار دارد؛

1- مذاکره با عمران خان و بهبود دوباره مناسبات دوطرف
با توجه به اینکه بسیاری به قدرت رسیدن عمران خان در سال 2018 را به همکاری و مساعدت ارتش مرتبط می‌دانند، این احتمال مطرح است که دوطرف با بازسازی روابط دوجانبه، سوابق این دوران همکاری را تکرار کنند و به این ترتیب زمینه قدرت‌گیری مجدد خان و حزبش فراهم شود. اما وجود برخی شواهد و قرائن می‌تواند این احتمال را تضعیف کند. بر این اساس مواضع خان در قبال آمریکا و ناخرسندی شدید واشنگتن از وی را می‌توان مهم‌ترین مانع نزدیکی دوباره دوطرف تلقی کرد. درحالی‌که ارتش نسبت به بهبود و ارتقای دوباره روابط با آمریکا عزم جدی دارد، انتخاب دوباره عمران خان به‌عنوان گزینه نخست‌وزیری، معنایی جز عقبگرد به‌سوی مواضع ضدآمریکایی پیشین نخواهد داشت. علاوه‌بر این اظهارات نخست‌وزیر پیشین درمورد لزوم افزایش قدرت دولت دربرابر ارتش هم موضوعی نیست که ارتش آن را به‌راحتی نادیده بگیرد. درکنار همه اینها اگر خان به یک پیروزی قاطع در انتخابات بعدی دست پیدا کند، دور از ذهن نخواهد بود که به اعتبار پشتوانه مردمی‌اش به انجام اصلاحاتی در راستای تضعیف ارتش مبادرت ورزد.

2- انجام یک کودتای نظامی و برهم زدن فرآیند دموکراتیک
در کشوری که نیمی از دوران تاریخ خود را تحت‌حکومت ‌نظامیان گذرانده، این انتخاب نمی‌تواند گزینه تعجب‌برانگیزی باشد. نظامیان پاکستان هر زمان جایگاه یا منافع خود را درخطر دیده‌اند یا به‌قولی مصلحت کشور را در تغییر شرایط دانسته‌اند، از تعلیق و توقف فرآیندهای دموکراتیک در این کشور ابایی نشان نداده‌اند. درحال‌حاضر هم آنها نسبت به پیروزی حزب تحریک انصاف و انتخاب مجدد خان به نخست‌وزیری نگرانی‌های جدی دارند و آن را برخلاف مصالح خودشان و پاکستان ارزیابی می‌کنند. اگر ترور خان به‌شکلی موفق انجام می‌شد، اگرچه احتمال وقوع برخی ناآرامی‌ها وجود داشت ولی درنهایت احتمالا دولت شهباز شریف و ارتش درکنار یکدیگر قادر به مهار تبعات و پیامدهای این ترور بودند. اما در شرایطی که حذف فیزیکی این سیاستمدار یاغی و درعین‌حال محبوب ناکام مانده و احتمال انتقال دوباره قدرت به وی در چهارچوب فرآیندی دموکرات تقویت شده است؛ ارتش نیز گزینه‌های زیادی پیش رو ندارد. در مرحله اول باز گذاشتن موقت دست طرفداران عمران خان برای ایجاد نابسامانی و آشوب سیاسی و در مرحله دوم اعلام نیاز به مداخله ارتش و کنار نهادن فرآیندهای دموکراتیک به‌دلیل وضعیت اضطراری موجود، همان مسیری است که ارتش پیش‌ازاین هم تجربه آن را از سر گذرانده و به‌زعم خود به دستاوردهای مثبتی هم رسیده است. این کودتا احتمالا به نظامیان پاکستان این فرصت را خواهد داد که پس از قلع‌وقمع خان و طرفدارانش، دوباره از نظام دموکراتیک رفع تعلیق کنند و دولتی ظاهرا مردمی، اما کاملا تحت‌کنترل نظامیان تشکیل شود.