اقتصاد ایران پس از پیروزی انقلاب، موفقیتهای قابل توجهی داشته است. آمارهای بانک جهانی نشان میدهند درآمد ملی (براساس دلار برابری قدرت خرید – به قیمت ثابت سال 2017) از سال 1368 (با پایان جنگ تحمیلی) تا سال 1399 تقریبا 2.5 برابر شده (از 527 میلیارد دلار به 1260 میلیارد دلار رسیده است). در همین سالها درآمد سرانه نیز بیش از 2 برابر شده (از 7500 دلار به 15 هزار و 700 دلار رسیده) و فقر مطلق (براساس 6.85 دلار ppp – بهقیمت ثابت سال 2017) نیز از بیش از 40 درصد در ابتدای انقلاب به 8 درصد در سال 1398 کاهش یافته است. همچنین امید به زندگی (Life expectancy at birth) نیز از 55 سال در ابتدای انقلاب به 77 سال در سال 1399 ارتقا یافته است. با این حال، پیشرفتهایی که آمارهای بانک جهانی نشان میدهد، برای انقلاب اسلامی مطلوب و کافی نیست. در یک دهه گذشته تحریمها، سرعت این پیشرفتها را کند کرده و موانعی پیش روی اقتصاد ایران قرار دادند. به همین خاطر، رهبر معظم انقلاب در دیدار با رئیسجمهور و هیات دولت (در تاریخ 8/6/1401) اولویت کشور را اقتصاد دانستند و از دولت خواستند تا «جدا» به مساله اقتصاد برسند. در حل مشکلات اقتصادی «منسجم» عمل کنند و با رصد «شاخصهای اساسی اقتصاد» بهطور روزانه، برای جبران «عقبافتادگیها» تلاش کنند. در همین راستا نشستی علمی با عنوان «ارزیابی موقعیت ایران در مسیر پیشرفت» عصر روز یکشنبه (15 آبان) به همت موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی و با حضور حسین درودیان، اقتصاددان و مولف کتاب معماران پول و علی سرزعیم، عضو هیاتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد. در این نشست، موانعی که حرکت اقتصاد ایران در مسیر توسعه را کند کردهاند مورد واکاوی قرار گرفت و راهکارهایی نیز برای رفع آنها ارائه شد.
حسین درودیان:
به چند موفقیت کوچک روی زمین نیاز داریم
حسین درودیان در این نشست علمی گفت: «ما در اقتصادمان یک الگوی مالوف و جاافتاده داریم. ما کشوری هستیم که در منابع طبیعی (انرژی، نفت و گاز، معادن و تا حدی تنوع در اقلیم و کشاورزی) مزیت داریم. پنجاه سال است که اینها را به دنیا عرضه کردهایم و میکنیم. روی صنایع منبعپایه کار میکنیم و محصولاتی تولید میکنیم. گاهی نفت خام است، گاهی محصولات پتروشیمی و فلزات اساسی. از طریق صادرات این محصولات، ارز حاصل میشود و آن ارز را صرف واردات میکنیم.» وی افزود: «اصلیترین بخش واردات ما، واردات مواد اولیه و واسطه است؛ مثل ذرت دامی، کنجاله سویا و... گاه که وضع ارزآوری اقتصاد ما بهتر بوده، کالای واسطهای اصلی وارداتی، قطعات منفصله خودرو بوده. این موارد برای تولید ما خیلی مهم هستند و افزایش قیمت در این کالاهای وارداتی، هزینههای تولید را بالا میبرد و فوری به تورم تبدیل میشود.»
سالهای خوب، سالهای بد
درودیان در ادامه گفت: «سالهایی که وضع درآمد ارزی ما خوب است، مقداری کالاهای سرمایهای، تجهیزات، ماشینآلات و ابزار تولید هم وارد میکنیم و البته واردات کالاهای مصرفی هم بیشتر میشود. سالهایی هم که ارزآوری مناسب نداریم، به واردات مواد اولیه و واسطهای بسنده میکنیم. اقتصاد ما در برخی سالها ارزآوری خوبی دارد؛ بنابراین علاوهبر واردات مواد اولیه و کالاهای واسطهای، کالاهای مصرفی هم نسبتا خوب وارد میشود. در آن سالها میبینیم که تورم پایین است، چون هزینههای تولید کنترلشده است و کالاهای مصرفی خارجی هم در بازار هست. همچنین نرخ ارز نیز در این سالها آرام است. مردم نیز در آن سالها احساس وفور و فراوانی میکنند. واردات کالاهای سرمایهای هم مقداری جنبه توسعهای به این دورهها میدهد و تولید را تجهیز و تقویت میکند. بعد با یک فاصلهای در سالهای بد میافتیم و درآمد نفتیمان به علل مختلف کم میشود؛ حالا یا صادراتمان متوقف میشود یا ممکن است قیمت نفت در دنیا افت کند. این چرخه خراب میشود. یعنی ارز کمی بهدست میآوریم و قیمتش بالا میرود. قیمت کالاهای واسطهای بالا میرود. ابزار تولید وارد نمیشود و تولید ضربه میخورد. کالای مصرفی نمیآید و فشار تورم بیشتر میشود.»
چرخه ساده و آسیبپذیر
حسین درودیان با تاکید بر اینکه تحولات داخلی و خارجی، وضعیت ارزی ما را معین میکنند و وضعیت ارزی نیز سالهای خوب و بد ما را میسازند اضافه کرد: «مثلا سالهای 1377 و 1378 سالهای بدی هستند. چون بهدلیل بحرانهای شرق آسیا، درآمد نفتی خیلی کم است و این چرخه مختل شده است. مثلا سالهای 1372 و 1373 سالهای بدی هستند؛ چون درآمد نفت ما پایین و بدهی خارجیمان زیاد است. سال 1356 برای ما سال بدی است؛ چون صلح اعراب و اسرائیل اتفاق میافتد و سرخوشی نفتی از بین میرود و قیمت نفت افت میکند. سالهای 1361 و 1362 خوبند؛ چون صادرات نفتمان خوب است. دهه 1380 کلا خوب است البته غیر از سال 1388 که بحران اقتصادی جهانی بهوجود آمد.» این پژوهشگر اقتصادی همچنین گفت: «سالهای 1379 و 1380، سالهای خیلی خوب اقتصاد ما هستند. نمیخواهم بگویم سیاستهای اقتصادی هیچ تاثیری نداشتهاند اما واقعیت این است که اصل داستان، همین قصه ارز، صادرات و واردات است. اما از سال 1390 اتفاق جدیدی در اقتصاد ما میافتد؛ این اقتصادی که اساسش بر صادرات منابع طبیعی و انرژی و بهدست آوردن ارز و واردات است، چرخهاش بهصورت دائمی تخریب میشود. اقتصادی که بر مبنای این چرخه ساده عمل میکند، کاملا آسیبپذیر است و زدنش هم نباید کار دشواری باشد.»
ریشه تحریمها
وی افزود: «از سال 1390 در اثر تحریمها و فشارهای بیرونی، این چرخه ساده اقتصاد ایران مختل شده است و غربیها نمیگذارند کار کند. واکنش ابتدایی ما نیز این بود که برویم و با مذاکره، موانعی که اجازه نمیدهند این چرخه مثل گذشته کار کند را برطرف کنیم تا غربیها بگذارند این چرخه دوباره مثل گذشته بگردد. این درحالی است که تحریم شدن ما بهخاطر اتفاقات سیاسی نبود بلکه بهخاطر تغییرات روی زمین (کاهش چشمگیر وابستگی ایالات متحده به نفت خاورمیانه) بود. بنابراین با اقدام صرفا سیاسی، نمیتوان مساله را حل کرد.» درودیان با اشاره به اینکه آمریکا ناترازی عظیم نفتیاش را ازبین برده و عمده کسری موجود را نیز از کانادا و مکزیک تامین میکند، گفت: «کل واردات نفتی که آمریکا از اوپک دارد، 11 درصد کسریاش است. اگر پیش از 1390 آمریکا نگران بود که ایران تنگه هرمز را نبندد و امنیت انرژی غرب را بهخطر نیندازد، اکنون نفت این منطقه بیشتر به چین صادر میشود و اتفاقا آمریکا از ناامنی در اینجا و تنش در این منطقه به دلیل آسیبی که به چین میزند بدش نمیآید. بنابراین پس از 1390 آستانه تحمل آمریکا برای فشار روی ما، خیلی بالا رفته است.»
راه پیشرفت: چند موفقیت هرچند کوچک
حسین درودیان اقتصاددان در مقام ارائه راهحل گفت: «نباید حرفهای بزرگ و اقدامات کلان را هدف گرفت. سنگ بزرگ، علامت نزدن است. برای تدابیر توسعهای باید یک بروکراسی کوچک و چابک موازی، با یک سطح حمایت سیاسی خیلی بالا و با نخبهگرایی خیلی قوی و کاملا محدود ایجاد کرد. یک تشکیلات ممتاز که در کنار اقدامات جاری کشور و بروکراسی فشل موجود، اقدامات توسعهای طراحی کند. نقطه شروع باید اتفاقات روی زمین باشد؛ بهطور مشخص حل مساله آب، مساله فرونشست، ناترازی گاز و مساله مسکن. مقداری هم باید مسیرهای ترانزیتیمان را تکمیل کنیم.»
وی همچنین تصریح کرد: «در این چهار حوزه، باید کارهایی روی زمین انجام دهیم. در گام اول نیز این کارها باید نمادین و کوچک باشد تا بعدا بشود با گرفتن بازخورد، اقدامات موفق را گسترش داد. مثلا میشود پروژههایی تعریف کرد که بهصورت پایلوت، مساله فرونشست یک شهر یا یک روستا، حل شود. ارزش نمادین این کار، آن است که اعتماد عمومی نسبت به دولت، احیا میشود. درمورد مسکن نیز میتوان در اطراف کلانشهرها، چند شهرک نوین بزرگمقیاس که با ریل به مرکز شهر متصل شدهاند، ساخت. بعد که اعتماد عمومی جلب شد و نظرات کارشناسان مثبت بود، آرام آرام میتوان این طرحها را گسترش داد. وقتی موفقیتهای کوچک بهدست میآوریم، بعدش موانع کنار میرود و برای پیشبرد و گسترش و تامین مالی این پروژههای توسعهای، مطالبه ایجاد میشود. سرمایه اجتماعی نیز در اثر این موفقیتهای کوچک ارتقا خواهد یافت.»
علی سرزعیم:
نیاز به «هماهنگی» جدید در اقتصاد داریم
در ادامه این نشست علی سرزعیم گفت: «بین سالهای 1379 تا 1389 (یعنی در بهترین سالهای نفتی ما که مساله جدیای هم در کشور نبود)، ما 5 درصد رشد کردیم ولی متوسط رشد کشورهای درحال توسعه 6.1 درصد بوده است. همین کافی است که بدانیم در بهترین دوران نفتی که پول هم داشتیم، وضعمان مطلوب نبوده است. البته این آمار به این معنا نیست که هیچ نقطه مثبتی نبوده است، حتما ما در بخش مهندسی خیلی خوب رشد کردیم، در صنایع نظامی رشد خوبی داشتیم، استارتاپهای خیلی خوبی داریم اما اینها برای پیشبردن یک اقتصاد 80 میلیوننفری و 400 میلیارد دلاری کافی نیستند. وی با تاکید بر اینکه برای توسعه نیاز داریم که تکتک عاملان اقتصادی رفتاری بهتر داشته باشند، افزود: «منظور از بهتر این است که بیشتر کار کنند، بهتر کار کنند و مولدتر باشند. بنابراین ما باید نظام اقتصادی را بهگونهای اصلاح کنیم که از افراد زیاد، خوب و با بهرهوری بالا کار بکشد. من فکر میکنم جامعه ما بهشدت تنبل شده است، نهتنها در بخش دولتی بلکه در بخش خصوصی هم همینطور است. به همین خاطر خیلی مواقع تلاشها بیسابقه است یا یکدیگر را خنثی میکنند. چرا این مشکل وجود دارد؟! دانش اقتصاد میگوید نظام انگیزشی ایراد دارد و باید اصلاح شود.»
نیاز به هماهنگی جدید
سرزعیم با بیان اینکه نظام انگیزشی وقتی خوب کار میکند که اگر کسی خوب کار کرد، پاداش بگیرد و اگر کسی بد کار کرد تنبیه شود، گفت: «معنایش در اقتصاد این است که باید تلاش کنیم عرصهها رقابتی شوند، افراد بیشتر کار کنند و کسی که بیشتر تلاش کند، سود بیشتری کسب کند. کسی که مولد نیست، تنبیه شود و به حاشیه برود. انحصار در بازارهای ما، مشاغل و... یک مساله جدی است. درمورد نیروی انسانی، اصولا در کشور ما اخراج بیمعناست. هیچ استاد بیسوادی از دانشگاه اخراج نمیشود. هیچ کارمند تنبلی از ادارات اخراج نمیشود، مگر اینکه مشکل اخلاقی داشته باشد. تازه آن هم شاید اخراج شود. به هیچ کارخانهای -خصوصا اگر دولتی باشد- اجازه نمیدهیم که تعدیل نیرو انجام دهد. اینها همه به نیروی انسانی ما علامت میدهد که نیازی نیست مولد عمل کند. برای رسیدن به توسعه، نیاز داریم «هماهنگی» جدیدی رقم بخورد. سطح «هماهنگی قبلی» اگر استمرار یابد، همان نتایج همیشگی نیز بهدست میآیند.»
ایراد اخلال در نظام قیمتی
این عضو هیاتعلمی دانشگاه علامهطباطبایی افزود: «همچنین وقتی سرمایه و انرژی بهسمتی هدایت میشود که نتیجه مطلوب و موردنیاز در اقتصاد بهدست نمیآید، باید بدانیم که در نظام قیمتی اخلال ایجاد شده است. نظام قیمتی اگر دستکاری شود، علامتهای غلط میدهد و ما را به این سمت سوق میدهد که پول را به مواردی تخصیص دهیم که اولویت نیستند. وقتی آب رایگان یا ارزان باشد ما در یزد صنایع فولاد میزنیم، درحالیکه اصلا نباید این کار را میکردیم. ما بدیهای دموکراسی را داریم ولی خوبیهایش را نداریم، مثلا لابیگری در مجلس باعث میشود سرمایهها به پروژههایی تخصیص یابند که بهینه نیستند. این مساله درمورد تفکیک قوا هم صادق است. قوا باید در برخی موارد با هم هماهنگ باشند، اما در اقتصاد بارها شده است که مجلس اقدامات دولت را خنثی میکند. همچنین در سطح حکمرانی اقتصادی نیز نیاز به اصلاحاتی داریم. مثلا آمارها نشان میدهند هرگاه درآمد نفتی ما افزایش پیدا میکند، نابرابری بیشتر میشود. این بدان معناست که مطالبات طبقات پایین کمتر شنیده میشود. در مقابل وقتی مقداری یارانه داده میشود، از رسانهها صدای برخی بلند میشود که این گداپروری است!»
روی برخی سیاستها بایستیم
وی همچنین نبود تعهد بلندمدت برای سیاستهای اقتصادی را از دیگر موانع توسعه در ایران خواند و افزود: «اگرچه در برخی حوزهها مانند سیاستخارجی، روی سیاستها تعهد ایجاد میکنیم و دولتهای مختلف مجبورند در همان چهارچوب اقدام کنند، اما در حوزه اقتصادی معمولا چنین نیست و ما روی سیاستها تعهد ایجاد نمیکنیم. بنابراین وقتی دولتها عوض میشوند، بسیاری از اقدامات و سیاستهای خوب دولت قبلی را کنار میگذارند. در چنین شرایطی نمیتوان انتظار داشت که بخش خصوصی در اقتصاد سرمایهگذاری کند یا سرمایهگذاری خارجی بیاید. همانطورکه جمهوری اسلامی در سیاستخارجی تعهد ایجاد میکند و سایر کشورها میدانند که ما روی برخی سیاستهایمان میایستیم و با تغییر دولتها، آن سیاستها عوض نمیشوند، در اقتصاد نیز باید چنین سیاستهایی داشته باشیم که بخش خصوصی بداند جمهوری اسلامی روی این سیاستها میایستد و با رفتوآمد دولتها آن سیاست تغییر نمیکند.»