هومن جعفری، خبرنگار:طنز یکی از پرطرفدارترین ژانرهای فیلم و سریال است و تقریبا در تمام کشورهای دنیا، طرفداران پروپاقرصی دارد. در ایران هم مجموعههای طنز بسیار پرطرفدارند و همیشه حواشی خاص خود را دارند. در سالهای اخیر با گسترش شبکه نمایش خانگی و ورود به عصر پلتفرمهای نمایشدهنده این مجموعهها، عمده بار خنداندن مخاطبان ایرانی از تلویزیون به این سمت نقل مکان کرد و بیشتر بازیگران و کارگردانان شناختهشده این حوزه تصمیم گرفتند برنامههای خود را در این پلتفرمها به نمایش بگذارند که آن مبحث دیگری است. در این مطلب نیمنگاهی داریم به انواع ژانرهای طنز تلویزیونی در خارج از کشور. سریالهای طنز را از منظر بحث زیرگونهها میشود به چند دسته تقسیم کرد. معروفترین و جذابترین آنها سریالهای موسوم به سیتکام هستند. در کنار سیتکام، کمدیدرامها و استندآپها هستند. البته باز هم تاکید میکنم استندآپرها (یا خندانندهها)، این روزها در حال تسخیر برنامههای تلویزیونی تکنفره یا دونفره هستند که به نام کمدی خبری معروف است. انیمیشنهای کمدی را نباید از یاد برد که آن هم خودش یک دنیای گسترده است.
تفاوت استندآپها و نمایشها
معمولا سریالها یا نمایشها تکنفره نیستند اما در ژانر طنز، ما گونه بسیار قدرتمند و اثرگذار کمدی تکنفره یا استندآپ کمدی را داریم که این روزها دیگر حتی از قالب یک زیرگونه یا سابژانرخارج شده و به سمت تبدیل شدن به یک ژانر مستقل پیش میرود. شبکههای ماهوارهای و شبکههای اجتماعی، طنز استندآپ را با سرعت و ضریبی باورنکردنی به تمام دنیا معرفی کردند و حالا دیگر باور این نکته خیلی دشوار است که در این دنیای خاکی، شهر کوچک یا روستایی باشد که اهالیاش استندآپ ندیده باشند! در خود ایران، رامبد جوان نقش بسیار موثری در معرفی و جا انداختن این واژه در جامعه داشت. او در خندوانه بهخوبی توانست مردم را با استندآپها آشنا کند. شوهای دو نفره طنزی هم هست مثل همان شوی معروف اسنوپ داگ و کوین هارت که احتمالا شوخیهای معروفشان با فنون عجیب محمدعلی گرایی، گشتیگیر فرنگی کار کشورمان را دیده باشید. این همان نوع کمدی خبری است که بیشباهت به طنزنویسیهای مطبوعاتی نیست. در این مورد بیشتر خواهیم نوشت. تفاوت این دو در این است که استندآپ، بهصورت سنتی باید در حضور تماشاگران و فقط انحصاری برای آنها انجام شود ولی شوها، صرفنظر از اینکه تماشاگری در سالن باشد یا نباشد، به مخاطبان پرتعداد عرضه میشود.
یک نکته پیرامون نمایشهای شبانه
نمایشهای تلویزیونی یا همان برنامههای شبانه، خودش یک ژانر بسیار قدرتمند و مستقل است منتها اختصاصی طنز نیست. در برنامههای شبانگاهی، مثل برنامههایی که اپرا وینفری اجرا میکند، طنز یکی از مولفههای گرمکننده مجلس و بخشی از جذابیت اجراست ولی مصاحبههای مجری یا اتفاقاتی که داخل برنامه میافتد، الزاما طنز یا خندهدار نیست. معمولا مجریها در فضایی دوستانه و صمیمی، ستارههای مختلف را به برنامههای خود دعوت میکنند و با آنها به شوخی و خنده میپردازند اما این برنامهها بیشتر مفرحند تا خندهدار. نمایشهای طنز، درست مثل ویژهبرنامه مناظرات انتخاباتی «جیم کری/ جو بایدن» با «الک بالدوین/ دونالد ترامپ» شنبهشب شبکه سیبیاس، به نوعی هم زیرگونه برنامههای تلویزیونی به حساب میآیند و هم میشود با ارفاق آنها را داخل سریالهای طنز نیز دستهبندی کرد، خاصه اگر فصلبندی داشته باشند و مدام تمدید شوند. میشود برنامه دورهمی مهران مدیری را نمونهای از یک نمایش شبانه معرفی کرد.
سیتکامها
اگر به آن صورت سریالهای خارجی را ندیده باشید و دقیقا ندانید که سیتکامها چه سریالهایی هستند، میتوانید کارهای مهران مدیری را بهعنوان نمونههای وطنی سیتکام در نظر بگیرید. پاورچین یا نقطهچین دقیقا سیتکام هستند.
سیتکامها نمایشهایی هستند با تعدادی بازیگر ثابت و یک لوکیشن یا موقعیت ثابت. مثلا سریالهای «فرندز» یا «دوستان» یا سریال «چطور با مادرتان آشنا شدم» یا سریالهای مشابه، همه تعدادی لوکیشن ثابت دارند. اولین لوکیشن آنها خانه یا محل زندگی آنهاست. لوکیشن دوم کافه یا جایی است که بیرون خانه دور هم جمع میشوند. برای تنوع دادن به داستان، بعضی وقتها به محل کار تکتک اعضای سریال نیز سرزده میشود. سیتکامها داستان زندگی چند شخصیت مرکزی را تعریف میکنند که در طول یک مدت زمانی خاص اتفاقاتی برای آنها رخ میدهد.
کمدیهای سیتکام بسیار صمیمی و جوانپسند هستند اگرچه الزاما منحصر به سن خاصی نیستند. مثلا سریال متد کامیسنکی، سریالی است با حضور بازیگران بسیار کهنهکاری چون مایکل داگلاس یا آلن آرکین و داستانش مربوط به دو پیرمرد است که با هم رفاقتی قدیمی دارند و هر کدام در زندگی خود مشکلاتی را تجربه میکنند. کمدیهای سیتکام برای فیلمنامهنویسی، بسیار ایدهآلند چون شما هم برای شخصیتپردازی و معرفی قهرمانهای مجموعه فرصت کافی داری، هم به علت تنوع در لوکیشن، میتوانی مدام بازیگران میهمان را به مجموعه اضافه کنی یا بیرون ببری.
تقریبا تمام نسلها، سیتکام خود را دارند. هم کودکان، هم نوجوانان، هم جوانان، هم افراد میانسال و هم مسنترها، هر کدام میتوانند سیتکام خود را تماشا کنند. بسیاری از بازیگران معروف هالیوود، از کودکی یا نوجوانی در سیتکامهای مختلف نقش بازی کردهاند و بهاصطلاح محبوبیت و تجربه کسب کردهاند.
یک توضیح ضروری برای شناخت سیتکامها اینکه هر سریالی که روی لحظههای طنز خود صدای خنده بگذارد، سیتکام است! از این راحتتر نمیشود بیانش کرد!
کمدیدرامها
کمدیدرام یا کمدیهای داستانی، سریالهایی هستند که خط سیر داستانی دارند، یعنی بیانگر یک داستان هستند که برای قهرمان داستان پیش میآید. برخلاف سیتکامها، تمرکز این سریالها روی بازیگر نقش اول است و مصائبی که باید تجربه کند. مصائبی که میتواند بسیار بامزه باشد. در کمدیدرامها همه چیز خندهدار نیست بلکه عناصر جدی زندگی نیز داخل کار دیده میشود. داستان حتی میتواند به سمت طنز تلخ هم پیش برود عاملی که در سیتکامها بسیار کمتر شاهدش هستیم. کمدیدرامها میتوانند شما را به گریه هم بیندازند و با سرنوشت تلخی که برای قهرمانان خود انتخاب کردهاند قلب شما را بشکنند. این شاید بزرگترین تفاوت کمدیدرامها با سیتکامها باشد.
کمدیهای خبری
همانطور که توضیح داده شد، این نوع کمدیها، برنامههایی است با مجریان ثابت که به شوخی کردن با سوژههای خبری میپردازد. شوی معروف اسنوپ داگ و کوین هارت، برنامهای درمورد رکوردهای المپیک بود. مشخص نیست این برنامه با چه نامی ادامه داشته باشد اما میزان استقبال از این دو کمدین برجسته، بالاتر از حد تصور بود.
برای درک بیشتر این نوع طنز، فقط مجسم کنید مهران غفوریان و جواد رضویان، در برنامهای ثابت، اخبار اقتصادی یا ورزشی یا فرهنگی را بازگو کنند و بعد با این خبرها به شوخی بپردازند. عبدالله روا یکی از کسانی است که در ایران کار کمدی خبری میکند.
انیمیشنهای طنز
یکی از پرطرفدارترین زیرگونههای طنز، طنزهای انیمیشنی یا کارتونی هستند. حالا از مبحث کارتونها که بگذریم، انیمیشنها این روزها جای خود را در دل طرفداران طنز بسیار باز کردهاند. سریالهایی مثل جک اسبه یا ریکی و موریاتی، آنقدر بامزهاند که بیننده را برای چندین و چند فصل با خود همراه میکنند.
تفاوت این انیمیشنها با کارتونهای طنزی مثل پلنگ صورتی یا تاموجری که در کودکی میدیدیم، در داستان آنهاست. عمده کارتونها یا دیالوگ نداشتند یا دیالوگهایشان حول یک محور محدود بود اما انیمیشنها، داستانهای گستردهتری را پیرامون شخصیتهای خود تعریف میکنند و برای شخصیتپردازی هم بسیار وقت میگذارند. ما از تام و جری یا پلنگ صورتی یا مورچهومورچهخوار یا حتی کایوتی و رود رانر هیچ چیز نمیدانیم. فقط میدانیم دنبال یکدیگر هستند. ولی در انیمیشنها، قهرمانهای داستان بهدرستی شخصیتپردازی میشوند.
توضیح تکمیلی
ورود سریالها به حوزهها و ژانرهای یکدیگر هیچ ایرادی ندارد. مثلا در ویکیپدیای سریال متد کامینسکی، ژانرهای این سریال هم کمدیدرام است و هم سیتکام چراکه مولفههای هر دو کار را با هم ترکیب کرده. هم طنز تلخ دارد هم لوکیشنهای ثابت و هم شخصیتهای محوری.