تاریخ : Tue 08 Nov 2022 - 00:15
کد خبر : 75478
سرویس خبری : نقد روز

در نقد کمپین‌های  خودتحریمی

تحریم‌های داخلی چه کسانی را هدف گرفته‌اند؟

در نقد کمپین‌های خودتحریمی

کمپین‌های خودتحریمی البته تنها محدود به این یکی‌ دو شرکت نبود. از بزرگ‌ترین فروشگاه‌های آنلاین کشور گرفته تا بزرگ‌ترین و پرکاربرد‌ترین استارت‌آپ‌ها نظیر تاکسی‌های اینترنتی که میلیون‌ها راننده در آن مشغول فعالیت هستند، آماج حملات کمپین‌های خودتحریمی شده‌اند.

علی صولتی، خبرنگار:«دیکتاتور است، تحریمش می‌کنیم»، «پول به بی‌شرف‌ها ندهید»، «کاری می‌کنیم به شکر خوردن بیفتید»، «متصله، دیگه ازش هیچ خریدی نکنید»؛ کافی است مروری بر فضای این روزهای شبکه‌های اجتماعی بیندازید تا با این دست جملات و عبارات و نظایر آنها مواجه شوید. کمپین‌ها و فراخوان‌هایی که از کاربران می‌خواهند فلان شرکت و بهمان کارخانه را تحریم کنند. شرکت‌هایی که شماری از آنها ممکن است در فضا‌های رانتی و انحصاری متولد شده یا رشد کرده باشند اما زمانی که اسیر کمپین‌های تحریمی شوند، دیگر تفاوتی ندارد که از کجا و چگونه برخاسته‌اند، توسط چه کسانی اداره می‌شوند و مالکان و صاحبان‌شان چه کسانی هستند، بلکه میلیون‌ها تن از کارگران و کارکنانی متضرر می‌شوند که ممکن است شماری از آنها از قوم‌وخویش و دوستان‌مان باشند. فی‌الواقع اتفاقی که رخ می‌دهد یک خودتحریمی و ترویج خشونت است. خشونت تنها صورت فیزیکی و لفظی ندارد، خشونت می‌تواند اقتصادی نیز باشد، همچون تحریم‌هایی که در دهه اخیر اقتصاد، معیشت و سفره‌های توده مردم ایران را هدف گرفته‌اند و عرصه زندگی، معیشت و رفاه را بر خانواده‌ها تنگ‌تر کرده‌اند. با وجود این به‌نظر می‌رسد فشار تحریم‌های خارجی کافی نبوده و ظاهرا این‌بار نوبت به ظهور پدیده خودتحریمی رسیده است. یک سوال مهم، کدام ایرانی باغیرتی به برادرکشی رضایت خواهد داد؟

زخم تحریم خارجی بر تن ایرانیان
تحریم یکی از پرکاربرد‌ترین واژگان زبان فارسی در طول دهه اخیر بوده است. از آن دست واژگانی که احتمالا آیندگان با شنیدنش بخش اعظم تاریخ سیاسی اجتماعی ایران را مرور خواهند کرد و چه‌بسا دهه کنونی را در صفحات درس تاریخ فردا، دهه تحریم نامگذاری کنند. بر کسی پوشیده نیست که تحریم در سال‌های گذشته چه بر سر اقتصاد و معیشت مردم آورد و مصیبت و سختی‌هایی را رقم زد که البته یک ملت با ایستادگی در برابر آن و تحمل انواع و اقسام دشواری‌ها و کمبود‌ها برای حفظ عزت خود خم به ابرو نیاوردند. اما کیست که نداند تحمل شنیدن «نه»، «نیست» و «ناموجود شده» از زبان تکنسین داروخانه‌های مختلف هنگامی که کودکت شب‌هنگام به تب‌و‌لرز افتاده، برای والدین از مرگ نیز سخت‌تر است. واژه‌ای که برای ایرانیان با همه وجود و گوشت و پوست‌شان ملموس و قابل درک است اما برای انگلیسی‌زبان‌ها هنگامی که اخبار تحریم فلان کشور و بهمان ملت را در میان اخبار روزانه خود می‌خوانند، تنها به اندازه ادای تلفظ یک لغت «sanction» زحمت به همراه خواهد داشت. شاید کودکان آنها برای فهم معنای این واژه فقط می‌بایست به لغتنامه‌های خود سر بزنند اما کودکان ایرانی از بدو تولد در بیمارستان‌ها آن را با نبود، کمبود و گرانی اقلامی مثل دارو، پوشک و شیر خشک لمس کرده و این واژه طوری در اعماق ذهن‌شان حک شده که برای فهم معنای آن حتی نیازی به یک پرسش ساده از والدین خود ندارند. بله، در تاریخ خواهند نوشت نسل‌های جوان ما در حالی دیده به جهان گشودند که سایه ظلم بزرگی مثل تحریم همواره بالای سرشان بود، در‌حالی‌که نسل‌های جوان همان کشور‌هایی که بانی این ظلم بودند، برای فهم معنای واژه تحریم نیازمند آموختن آن در کلاس‌های درس بودند. این واقعیت تلخ متاسفانه همچون داستانی است که در زمان کودکی و هنگام خواب هزاران بار در گوش‌مان زمزمه شده و خوشبختانه به همین سبب ایرانیان تا دهه‌ها و سده‌ها معنای این کلمه را فراموش نخواهند کرد؛ چراکه هیچ ملتی به‌سان ملت ایران تلخی ظلم تحریم را نچشیده و با مصیبت‌های ناشی از آن دست‌و‌پنجه نرم نکرده است. بله ابرقدرت‌های دنیا ما را تحریم کردند و سایرین را به اطاعت از این قاعده ملزم. تا آنجا که تصور کلمه «خارج» در ذهن عموم ایرانیان موجب تصدیق واژه «تحریم» گشت. 

ظهور پدیده دردناک خودتحریمی
ایرانیان برای داشتن درک و فهمی عمیق از پدیده تحریم نیازمند خواندن اخبار روزانه سیاسی و بین‌المللی نبوده و نیستند. ما ایرانیان در هر زمان، موقعیت و جایگاهی آثار مخرب مستقیم و غیرمستقیم این ظلم بی‌رحمانه را به چشم دیده‌ایم، به گوش شینیده‌ایم و از اعماق وجود حس کرده‌ایم. هنگامی که به بیمار گفتند «فلان دارو را نداریم، تحریم است»، هنگامی که نوشتند «متاسفانه امکان انجام این عمل در داخل کشور وجود ندارد چرا که تجهیزات موردنیاز امسال به سبب تحریم‌ها وارد نخواهد شد.» هنگامی که به دانشجوی ایرانی مشغول تحصیل در خارج کشور فقط و فقط به علت ایرانی بودنش اجازه افتتاح حساب بانکی هم ندادند و با وی مثل شهروند درجه صفر برخورد کردند. هنگامی که به تولید‌کننده گفتند «نمی‌توانی صادر کنی»، به تاجر گفتند «نمی‌توانی صادر کنی»، به مادر گفتند «شیرخشک نداریم» و به پدر گفتند «پدر بودن هزینه دارد». هر زمان عزیزان‌مان به سفر می‌رفتند تک‌تک لحظات تا رسیدن‌شان به مقصد را نگران قطار، اتوبوس، هواپیمای فرسوده و قطعات کهنه‌شان بودیم و وقتی در بیمارستان بستری می‌شدند نگرانی نبود و کمبود تجهیزات ‌آی‌سی‌یو و اتاق عمل را داشتیم. نگران این بودیم که به بیمار خاص‌مان نگویند دارویش هزار دلار است و سالی یک‌بار وارد می‌شود و نگران آن بودیم که نگویند جنس مورد نظرتان مشابه داخلی ندارد. ایران ما به هر دلیلی نزدیک به دو دهه را در امواج بی‌رحمانه تحریم سپری کرده است و ما علاوه‌بر آنکه محکوم بودیم امکاناتی را که در خارج از مرز‌ها به سادگی در دسترس همگان بود را با چندین و چند برابر زحمت و قیمت تهیه کنیم. ما در دنیا محکوم به مجازات بودیم، برای چه؟ برای ملیت‌مان، خانه‌مان، خانواده‌مان و محل تولدمان. گفتار اندر مصیبت تحریم را به تفصیل خواندیم. گفتیم که خارجی تحریم کرد، ایرانی ساکن خارج خواستار تحریم شد. حال اما با پدیده‌ای مواجهیم بس پیچیده‌تر و دردناک‌تر، در زمانه‌ای که ملت مظلوم ایران دست در گریبان دیو جنگ اقتصادی، فشار‌های معیشتی و هزاران فهرست تحریم اشخاص، شرکت‌ها و تاسیسات داخلی است، خود اقدام به تحریم خود کرده‌ایم!

چه کسانی طعمه کمپین‌های خودتحریمی خواهند بود؟
چه آنهایی که از خارج کشور ساز حمایت از ایران و ایرانی کوک می‌کردند اما خواستار فشار بیشتر بر معیشت ایرانیان شدند و چه دشمنانی که انگار راه و رسمی جز فشار بر معیشت این ملت را برای دشمنی کردن بلد نبودند، بر آتش این ظلم عظیم دمیدند و با دشنه به جان زخم کهنه تبعیض و تحریم بر بدن ایران و ایرانیان افتادند. تنها مانده بود خودمان به جان خودمان بیفتیم. چطور؟ با خودتحریمی! ماجرا چیست؟ ابتدای ناآرامی‌های اخیر در کشور بود که اخباری در شبکه‌های اجتماعی چرخید مبنی‌بر اینکه یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان محصولات لبنی کشور، با در اختیار گذاشتن خودروهای یخچال‌دار خود برای جابه‌جایی نیروهای امنیتی در برخورد با آنان مشارکت کرده است. هرچند مشخص نبود این ادعا با چه سند و مدرکی و در کدام محکمه به اثبات رسیده اما با نشر گسترده فراخوان‌های پرتعداد در شبکه‌های اجتماعی، برخی مخاطبان و کاربران تصمیم به متوقف کردن خرید محصولات این شرکت و زیرمجموعه‌های آن گرفتند. اقدامی که کارکنان این شرکت صنعتی، آن را «ناجوانمردانه» می‌خوانند. هرچند ادعای مدافعان این کمپین تحریمی هیچ‌گاه کاملا اثبات نشد اما موج اخبار این کمپین در شبکه‌های اجتماعی کافی بود تا برخی مصرف‌کنندگان از فروشندگان ریز و درشت گرفته تا کافه و رستوران‌ها دیگر از محصولات این شرکت و زیرمجموعه‌های آن استفاده نکرده و با کمپین تحریمی مذکور همراهی کنند تا ظاهرا فروش محصولات این شرکت شاهد افت شدیدی باشد. سنگینی این ضربه اما هرقدر که باشد، روشن است که برای صاحبان شرکت مذکور تنها یک صورت‌حساب کسری و بدهی به بار خواهد آورد. اما سوال این است که آسیب این تحریم برای هزاران تن از کارکنان و کارگران این واحد صنعتی در سراسر کشور چگونه خواهد بود؟ آیا هزاران خانواری که از قِبل کار در این شرکت و زیرمجموعه‌هایش ارتزاق می‌کنند و شب و روز می‌گذرانند، می‌بایست هم جور و ظلم تحریم خارجی را به جان پذیرا باشند و هم کمپین خودتحریمی‌های داخلی را؟ می‌بایست با دست‌های پینه‌بسته‌شان جلوی دوربین حاضر شوند و برای آجر نشدن همان اندک نان‌شان به مردم خود التماس کنند؟

کدام ایرانی باغیرتی به خشونت و برادرکشی رضایت می‌دهد؟

این کمپین‌های خودتحریمی البته تنها محدود به این یکی‌ دو شرکت نبود. از بزرگ‌ترین فروشگاه‌های آنلاین کشور گرفته تا بزرگ‌ترین و پرکاربرد‌ترین استارت‌آپ‌ها نظیر تاکسی‌های اینترنتی که میلیون‌ها راننده در آن مشغول فعالیت هستند، آماج حملات کمپین‌های خودتحریمی شده‌اند. آن هم در شرایطی که بحران اقتصادی، نوسانات ارزی، تورم و تحریم‌ها و فشار‌های اقتصادی بی‌امان بیش از پیش بر اقتصاد و معیشت این ملت تحمیل شده و رنج زیستن را برایشان دوچندان ساخته است. اشتباه نکنید، کسی که از خودتحریمی‌ها گله می‌کند، مدافع این شرکت‌ها و صاحبان‌شان نیست، چه اینکه شاید شماری از آنها در فضای رانت و انحصار رشد کرده و به وجود آمده باشند. اما در حال حاضر چه کسی از میان تحریم‌کنندگان می‌تواند منکر این مهم باشد که فشار تحریم تنها بر کمر کارکنان این مجموعه‌ها فرود خواهد آمد که بسیاری از آنها ممکن است از اقوام، خانواده و دوستان خودشان باشند و نه بر معیشت و سرنوشت صاحبان آنها؟ مگر ما ایرانی باغیرتی نبودیم که در اعتراضات چشمان‌مان به دست حمایت هموطنان و برادران‌مان بود؟ کدام ایرانی باغیرتی به برادرکشی رضایت می‌دهد؟ اصلا چه کسی گفته که کشتن آدم‌ها تنها به‌وسیله گرفتن جان‌هایشان ممکن است؟ ما هر روز آدم‌هایی را می‌بینیم که زنده‌اند، نفس می‌کشند و مثل آدم‌های عادی راه می‌روند اما مرگ را بار‌ها و بار‌ها تجربه کرده و آرزوی آن را دارند که زودتر در خاک آرمیده و آرام بگیرند، همچون پدرانی که حقوق کارگری‌شان کفاف نان شب کودکان‌شان را نمی‌دهد. همچون والدینی که در پاسخ به این سوال کودکان بیمار خود که «چرا دکتر نمی‌رویم؟» چاره‌ای جز سکوت، گریستن در خلوت و آروزی مرگ کردن ندارند و همچون فرزندانی که توان مالی نگهداری و مداوای پدر و مادر سالمند خود را نداشته و ناچارند ذره‌ذره آب شدن آنها را به چشم ببینند. آیا سوق دادن میلیون‌ها تن از هموطنان، برادران و قوم و خویشان‌مان به چنین وضعیتی، برابر با کشتن آنها نیست؟ بار دیگر می‌پرسم، کدام ایرانی باغیرتی به برادرکشی رضایت می‌دهد؟