حمیدرضا اسکندری، خبرنگار:مهدی تارتار را باید از آن دست مربیانی دانست که تا اینجای کار مربیگری فرصت نکرده در تیمهای مدعی کار کند و همواره مجبور بوده تیمش را با کمترین هزینه ببندد یا اینکه تلاش کند تیمش جزء تیمهای سقوطکننده نباشد. اگرچه او برای دومین فصل پیاپی است که هدایت ذوبآهن را برعهده میگیرد و با این تیم توانسته تا اینجای کار در رتبه نهم و مابین دو تیم مس رفسنجان و فولاد خوزستانی قرار بگیرد که در فصل نقل و انتقالات هزینه زیادی کردند، مخصوصا فولاد که به اندازه تیمهای مدعی هزینه کرد اما الان در رده دهم جدول است. برخی اعتقاد دارند که تارتار علاقه زیادی به فوتبال تدافعی دارد اما خودش این مساله را قبول ندارد و معتقد است یک سرمربی قبل از اتخاذ هر تاکتیکی مقابل حریفان باید به بضاعت خودش نگاه کند. در این شماره روزنامه «فرهیختگان» با سر مربی ذوبآهن درخصوص مسائل مختلف همکلام شدیم که در ادامه ماحصل آن را میخوانید.
11 هفته از لیگ برای ذوبآهن چطور سپری شد؟
تا اینجای فصل با توجه به تیمی که بسته بودیم شرایط بهتری را پیشبینی میکردم اما با توجه به مصدومیت چند بازیکن خوبمان و قرعه بدی که داشتیم شرایط آنطوری که میخواستیم پیش نرفت. بازیهای سنگین ما همه در خانه بود و بازیهای معمولی بیرون از خانه، و واقعا بد آوردیم. اما درمجموع در بازی آخر نتیجه خیلی خوبی کسب کردیم که باعث شد با روحیه خوبی به تعطیلات برویم. هر چند که این تعطیلات به ضرر تیم ما بود که در شرایط خوبی بهسر میبرد.
انتظار میرفت ذوبآهن با مهدی تارتار حداقل تا اینجای فصل امتیازات بیشتری کسب میکرد. به هر حال کسب 13 امتیاز از 11 بازی نمیتواند چندان خوب باشد!
همانطور که گفتم ما بدشانسی آوردیم. پیشبینی خودم بهتر از این بود هر چند که هنوز خیلی از بازیهای فصل باقی مانده است. همین تیم ذوبآهن فصل پیش در نیمفصل دوم خیلی بهتر نتیجه گرفت، از این جهت که فصل پیش جهش اصلی ما در نیمفصل دوم اتفاق افتاد. ما سال گذشته در همین مقطع پنج باخت داده بودیم اما الان فقط دو باخت داشتهایم. این خودش پیشرفت است اما همانطور که گفتم آسیبدیدگی چند بازیکن به ما خیلی ضربه زد، مخصوصا در خط حمله که بیشترین آسیب را دیدیم.
در تابستان نقل و انتقالات خوبی داشتید.
بله نقل و انتقالاتمان عالی بود اما مصدومیت نفراتی چون باقرپسند، ابراهیمزاده و آن کاری که سینا اسدبیگی در اواخر نقل و انتقالات با ما کرد به ذوبآهن ضربه بزرگی زد وگرنه تیم ما خیلی خوب جمع شده بود. اسدبیگی اگر از روز اول به ما میگفت که قصد ماندن ندارد به فکر انتخاب جانشین برای او میافتادیم اما به یکباره دستمان را خالی گذاشت. قبل از این ماجرا بازیکنان زیادی در این پست بودند که از شاگردان قدیمی خودم بودند و میخواستند به ذوبآهن بیایند اما به خاطر حضور اسدبیگی به همه آنها جواب منفی دادم. اسدبیگی زمانی رفت که در بازار نقل و انتقالات بازیکن خوبی در این پست پیدا نمیشد اما خدا را شکر که در طول بازیها هافبکهای وسطمان مثل پویا پورعلی و محمد سلطانیمهر واقعا عالی کار کرده و جای خالی سینا را پر کردند.
از مهدی تارتار انتقاد میشود که سبک دفاعی دارد و به این خاطر تیمهایش نمیتوانند در جمع مدعیان باشند در حالی که اشاره نمیشود به اینکه شما در هر تیمی میروید مجبورید به بازیکنان جوان بسنده کنید و هر سال هم نفرات زیادی از هیمن جوانان در فوتبال ایران چهره میشوند!
ببینید این دیدگاه واقعا بیانصافی است. منتقدان بهتر است بگویند که مهدی تارتار چه مربی هوشمندی است. البته نمیخواهم از خودم تعریف و تمجید کرده باشم. حرفم این است که چرا دوستان نمیگویند تارتار مربی باهوشی است و بیشتر از داشتههایش نتیجه میگیرد و امتیاز جمع میکند؟ این مساله نشان میدهد که یک مربی به اتفاق کادرش خیلی باید توانمند و هوشمند باشد که با حداقلها بهترین نتایج را بگیرد. باید اینطوری ما را قضاوت کنند. اما اگر نه، میخواهند خصمانه قضاوت کنند، طبیعتا همین حرفهایی که گفتید را میزنند. شما ببینید بازی ما با نفت مسجد سلیمان پرگلترین بازی لیگ تا اینجای مسابقات بوده است. گفتن این حرفها که سبک ما دفاعی است مغرضانه و دور از انصاف است. بهتر است یک مربی را منطقی نقد کنند. اول ببینند یک مربی داشتههایش چیست که تیمش جز مدعیان نبوده است. من با بضاعتی که تیمهایم داشتهاند به گواه خیلی از کارشناسان بهترین نتایج را گرفتهام. در کنار آن بیشترین خروجی را برای تیمهای بزرگ داشتهایم. هر وقت تیم ما خوب نتیجه گرفته در پایان همان سال پنج، شش بازیکنمان راهی تیمهای بزرگ و مدعی شدهاند. این مسائل را در قضاوتهایشان در نظر بگیرند آن وقت انصاف رعایت شده است.
چرا تارتار تا به امروز تیمی در اختیار نداشته که جزو مدعیان باشد؟
بههرحال تیمهایم بودجهای در اختیار نداشتند که بتوانیم با جذب نفرات لازم جزو مدعیان باشیم. در تمام این سالها من همواره در تیمهایی بودهام که بودجه برای جذب ستاره نداشتند. خب با این شرایط چطور بازیکنان نامدار را به تیمم بیاورم؟ واقعیت امر این است که این ستارهها هستند که نتایج را در بازیهای بزرگ رقم میزنند. درست است که یک مربی با فلسفه کاریاش در یک تیم تاثیر مستقیم دارد اما وجود ستاره برای موفقیتهای بزرگ خیلی لازم است. شما ببینید منچسترسیتی هالند را در اختیار میگیرد و این بازیکن با گلهایش چقدر به کار و تیم گواردیولا اعتبار میبخشد. در آنسو لیورپول با از دست دادن ستاره بزرگ خود سادیو مانه الان چه شرایطی در لیگ برتر انگلیس دارد. این ستارهها هستند که مربیان را به موفقیتهای بزرگ میرسانند. البته که کلوپ و پپ بهترین مربیان جهان هستند اما آنها هم نیاز دارند که تیمشان فوقستاره داشته باشد در غیراینصورت به مشکل میخورند.
دوست ندارید هدایت تیمی را برعهده بگیرید که پرستاره باشد تا بتوانید به موفقیتهای بزرگتری دست یابید؟
کدام مربی بدش میآید که تیمش مدعی قهرمانی باشد. قطعا مهدی تارتار هم بدش نمیآید. البته در مواردی خودم اشتباه داشتهام؛ چراکه از یک تیم متمول پیشنهاد داشتم اما بهخاطر خصوصیات اخلاقیای که دارم و قولی که به مسئولان تیم وقتم داده بودم مجبور شدم آن پیشنهاد را رد کنم. مثل بعضی از مربیان عمل نکردم که تیمم را رها و راهی تیم پولدارتر بشم. در وسط فصل بود که یک تیم پر امکانات و متمول خیلی تلاش کرد متقاعدم کند که بروم اما به خاطر یکسری تعهدات به باشگاه و هواداران تیمم نرفتم. بله تاکید میکنم که در این زمینه اشتباهاتی داشتهام اما نه از آن جهت که کار درستی نکردم بلکه درواقع اشتباهم انسانی و جوانمردانه بوده است. بهخاطر انسانیت بود که تیم کمبضاعت خود را رها نکردم تا راهی تیم پولدار شوم و بهخاطر همین است که خدا در بدترین روزها به من کمک زیادی کرده است. در اصل باید گفت من اشتباه نکردم بلکه کار درست را انجام دادم که خدا هوایم را دارد.
هدفگذاریتان برای ذوبآهن در این فصل چیست؟
همانطوری که کارشناسان میدانند سه تیم پرسپولیس، استقلال و سپاهان برای قهرمانی بسته شده و رقابت میکنند. چهار تیم هم هستند که برای کسب سهمیه هزینه میکنند. مثل فولاد، گلگهر، تراکتور، مس رفسنجان و... . بقیه تیمها با بضاعتی که دارند باید برای رتبه هشتم به بالا رقابت داشته باشند. ما هم هدفمان این است که بهترین جایگاه را بین این تیمهای معمولی داشته باشیم.
این فصل قول میدهید چند بازیکن در لیگ برتر از تیم ذوبآهن چهره شوند؟
من خوشحالم که بازیکن جوانی مثل اسلامی از تیم ما به تیم ملی دعوت شد تا در کنار بازیکنان اصلی تمرین کند. سال گذشته خدابندهلو از تیم ما به گلگهر رفت و به تیم ملی راه پیدا کرد. ما خوشحالیم از این بابت و بازیکنان جوانی در تیم داریم که دهه هشتادی هستند و شک نکنید در فوتبال ایران چهره خواهند شد. در کل نفرات خوبی در تیممان داریم. از خط دروازه گرفته که حمید فرعباسی است و گلر خوبی است. همینطور در خط دفاع، هافبک و حمله بازیکنانی داریم که در آینده خیلی بیشتر از آنها خواهید شنید. تیم ما به بازیکنی وابسته نیست و در مجموع ستاره است.
درمورد تیم ملی صحبت کنید، فرآیندی که طی شد تا کارلوس کیروش بیاید را مثبت ارزیابی میکنید؟
قبل از هر چیز باید از اسکوچیچ تشکر کنم که در شرایط سختی به تیم ملی آمد، درحالیکه هیچ مربیای جرات نمیکرد در آن مقطع که تیم ملی نیاز به سه برد داشت تا حذف نشود، هدایت این تیم را برعهده بگیرد. اما به عقیده من بعد از صعود مقتدرانه تیم ملی با اسکوچیچ تصمیم درست این بود که هدایت تیم ملی به مربی دیگری سپرده شود از این جهت که حواشی زیادی در اطراف تیم ملی به وجود آمده بود و بازیکنان عملا دو دسته شده بودند. در اصل کاریزمایی که اسکوچیچ داشت تاثیر منفی در تیم ملی گذاشت. آن نظم و انضباط لازم در تیم ملی حاکم نبود و در این فرصت کم بهترین گزینه خود کارلوس کیروش بود. با توجه به درایتی که مهدی تاج دارد بهترین تصمیم را گرفت و حداقلش این است که ما در جامجهانی تیم منضبطی داریم.
برخی کارشناسان اعتقاد دارند که ما با مهرههای خوبی که در تیم ملی داریم میتوانیم یکی از تیمهای صعودکننده به مرحله بعد باشیم، نظر شما هم همین است؟
من فکر میکنم با شرایط نهچندان خوبی که تیمهای همگروه ایران دارند میتوانیم پنج امتیاز بگیریم. حتی انگلیس که خیلی از آن تعریف میشود الان شرایط خوبی ندارد و بازیهای زیادی را واگذار کرده است. گرفتن پنج امتیاز واقعا شدنی است. ما بازیکنان با کیفیت زیادی در تیم ملی داریم که سالهاست در اروپا بازی میکنند. خیلی از این نفرات در دوره قبل هم بودند پس الان خیلی باتجربهتر شدهاند. در کل روزهای خوبی برای تیم ملی در جامجهانی متصور هستم مگر اینکه اتفاق خاصی رخ دهد که نتوانیم خوب عمل کنیم.
نقطه قوت تیم ملی را در کجا میبینید؟ روی نیمکت یا در ترکیب بازیکنان؟
شما از خط دروازه ببین که ما چه دروازهبانهای آماده و سرحالی داریم. از بیرانوند گرفته تا حسینی، نیازمند، عابدزاده و حتی اخباری، در خط دفاع بهترینها را داریم که خیلی با تجربه و هماهنگ هستند. اسم نمیبرم اما در خط هافبک و حمله هم خیلی مهرههای خوب و میداندیدهای هستند که میتوانند برای حریفان خطرساز باشند. مربیان همیشه میگویند اگر عقب و جلوی زمینت خوب باشد شما میتوانی نتایج خوبی بگیری. الان درواقع عقب و جلوی زمینمان فوقالعادهاند.
اگر بگوییم الان بهترین نسل را در تیم ملی داریم، این حرف منطقی است؟
من ضمن احترامی که برای دوستانم در جامجهانی 98 دارم و اعتقاد دارم آنها همه ستاره بودند اما در حال حاضر این تیم فعلی بهترین نسل فوتبال ایران است. این تیم فوقالعاده بالانس است و ما در هیچ پستی با کمبود بازیکن خوب و عالی مواجه نیستیم.
مردم باید از تیم ملی توقع صعود داشته باشند؟
من بهشخصه از این تیم ملی توقع صعود دارم. حالا نه اینکه اگر صعود نکنیم ناکام بودهایم، بلکه باید دید چه عملکردی از خود برجای میگذاریم. اگر خوب بازی کنیم و سربلند حذف شویم ایراد ندارد اما اگر نتوانیم عملکرد خوبی داشته باشیم و صعود هم نکنیم آن وقت ناکام بودهایم.
گویا باز قرار نیست مربی ایرانی در جامجهانی بنشیند!
ای کاش در قرارداد کارلوس کیروش بندی وجود داشت که حتما یک مربی جوان ایرانی در کادرش باشد تا تجربه کسب کرده و به فوتبال کشورمان کمک کند. نمیدانم حالا این بند هست در قرارداد او یا نه. البته شنیدم که کیروش روی جواد نکونام نظر مساعد داشت اما نباید اینطور باشد که فقط روی یک گزینه اصرار باشد. ما مربیان جوان خیلی خوبی داریم که آینده درخشانی در انتظارشان است. اصلا بحث خودم را ندارم بلکه اعتقادم این است جوانتر از من مربیانی در لیگمان هستند که میتوانند در کنار کیروش و جامجهانی تجارب ارزشمندی کسب کنند. امیدوارم فدراسیون شرایط را برای حضور یکی از آنها در کادر تیم ملی مهیا کند.