تاریخ : Sun 06 Nov 2022 - 00:15
کد خبر : 75425
سرویس خبری : نقد روز

کمدی سیاه

کاخ سفید مجبور شد خیلی زود ادبیات ترامپی بایدن درباره ایران را اصلاح کند، اما واقعیت آمریکا را نمی‌تواند پنهان کند

کمدی سیاه

اظهارات جوزف بورل مبنی‌بر اینکه اغتشاشات ایران ارتباطی به میز مذاکرات ندارد این گزاره را تایید می‌کند که برخلاف ادعاهای واهی طرف آمریکایی میز مذاکرات همچنان پابرجا بوده و دو طرف درحال تبادل پیام با یکدیگر هستند. واقعیتی که پیش از این امیر عبدالهیان، وزیرخارجه کشورمان نیز با اعلام علنی خبر دریافت پیام از طرف آمریکایی آن را آشکار ساخته بود.

از زمانی که آهنگ شکل‌گیری انقلاب اسلامی نواخته شد آمریکا بارها به طرق مختلف شانس خود را برای براندازی جمهوری اسلامی امتحان کرده است اما هربار چیزی جز یک تجربه شکست‌خورده و تکراری به‌دست نیاورده است. بیش از 13 سال از مواضع علنی مقامات آمریکایی در حمایت از براندازی در ایران می‌گذرد. سال 88 درحالی‌که اوباما مشغول نامه‌نگاری با رهبر انقلاب برای آغاز مذاکرات دوجانبه میان تهران و واشنگتن بود به یکباره اعتراضات خیابانی به بهانه واهی تقلب در انتخابات ریاست‌جمهوری سیاستمداران آمریکایی را دچار ارزیابی اشتباه از جامعه ایران کرده و پای آنها را نیز به خیابان‌های تهران باز کرد. حال 13 سال بعد از ماجرای 88 اغتشاشات خیابانی 1401 در ایران فرصتی را فراهم آورده تا آمریکایی‌ها بار دیگر رویکرد شکست‌خورده خود را این‌بار محتاطانه‌تر پیگیری و علنی کنند. پنجشنبه‌شب گذشته وقتی جو بایدن درحال سخنرانی در یک کارزار انتخاباتی پیش از انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره بود درمقابل تریبون خود تعدادی از افراد را می‌دید که با نشان دادن عبارت «ایران آزاد» (free iran) روی صفحه نمایشگر موبایل خود خواهان واکنش نشان دادن بایدن بودند. بایدن نیز نسبت به این اقدام واکنش نشان داده و خطاب به حاضران می‌گوید: «نگران نباشید. ما ایران را آزاد می‌کنیم.» او بلافاصله اظهارنظر خود را اصلاح کرده و می‌گوید: «آنها به‌زودی خود را آزاد می‌کنند.» اگرچه دولت آمریکا در جریان اغتشاشات اخیر حمایت تمام‌قد از گردانندگان آشوب را در دستورکار قرار داده بود اما صریحا نسبت به حمایت‌های خود از جریان آشوب اعتراف نکرده بود. به همین دلیل نیز اظهارات بایدن واکنش‌های زیادی را برانگیخت و هماهنگ‌کننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی کاخ سفید را ناچار به تفسیر و اصلاح موضع وی کرد. جان کربی روز جمعه در پاسخ به سوال یک خبرنگار که از وی پرسید آیا جو بایدن به‌دنبال تغییر نظام در ایران است، گفت: «آنچه در پیام او بود، همبستگی آمریکا با معترضان در ایران بود و او از همان ابتدا این‌کار را انجام داده، از پشت تریبون سازمان ملل متحد گفت ما در کنار معترضان ایرانی ایستاده‌ایم. ایجاد تغییر به عهده مردم ایران است. باید به عهده مردم ایران باشد که درباره آینده‌شان تصمیم بگیرند.» او همچنین در پاسخ به سوال یک خبرنگار دیگر که پرسید آیا این جمله بایدن که «آنها به‌زودی خودشان را آزاد خواهند کرد» مبتنی‌بر ارزیابی‌هایی است که حکومت ایران در آستانه سقوط است، گفت: «ماهیچ نشانه‌ای از چنین چیزی نداریم.» ادبیاتی که روز جمعه بایدن، رئیس‌جمهور دچار زوال عقل آمریکا به اشتباه به زبان راند نشان‌دهنده این است که آمریکا تمام امکانات خود را برای پروژه براندازی در ایران بسیج کرده اما خود نیز معترف است که توان اجرایی کردن این امر را ندارد. حداقلی‌ترین برداشتی که از اظهارات محتاطانه دولت آمریکا در حمایت از اعتراضات خیابانی ایران می‌توان داشت این است که کاخ سفید اغتشاشات رخ‌داده را واجد قدرت براندازی ارزیابی نکرده و صرفا خود را در قبال مطالبه جریان برانداز ضدایران ناچار به همصدایی می‌بیند. هم زمانی اعتراضات ایران با توقف مذاکرات وین همچنین این فرصت را برای دستگاه سیاست خارجه آمریکا فراهم آورده است که با جو‌سازی رسانه‌ای این دو موضوع را به یکدیگر پیوند داده و از آشوب‌های ایران به‌نفع خود در میز مذاکرات وین بهره‌برداری کند. اظهارات جوزف بورل مبنی‌بر اینکه اغتشاشات ایران ارتباطی به میز مذاکرات ندارد نیز این گزاره را تایید می‌کند که برخلاف ادعاهای واهی طرف آمریکایی میز مذاکرات همچنان پابرجا بوده و دو طرف درحال تبادل پیام با یکدیگر هستند. واقعیتی که پیش از این امیر عبدالهیان، وزیرخارجه کشورمان نیز با اعلام علنی خبر دریافت پیام از طرف آمریکایی آن را آشکار ساخته بود. در ادامه ضمن مرور برخی از اقدامات ضدایرانی دولت آمریکا، به بررسی نتایجی خواهیم پرداخت که می‌توان از دل پیام اظهارات محتاطانه مقامات آمریکایی در مورد آشوب‌های ایران استخراج کرد. 

  عقل از سر پریده‌ها !
برای انتخاب هر رئیس‌جمهور فهرستی از معیارها وجود دارد که فقدان هرکدام نه‌تنها برای شخص بلکه برای ملتی هزینه‌زا می‌شود. صدر این لیست دو معیار اصلی وجود دارد «سلامت روانی» و «تعادل رفتاری». دو معیاری که بسیاری از روسای جمهور آمریکا در برهه معاصر، فاقد آن بوده‌اند. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا تعادل رفتاری نداشت و بسیاری از کارشناسان غربی و آمریکایی نوع ادبیات و گفتار او را مناسب جایگاه ریاست‌جمهوری نمی‌دانستند. جو بایدن، رئیس‌جمهور فعلی آمریکا هم دست ترامپ را از پشت بسته و بامداد جمعه 12 آبان اظهارات شاذی می‌کند که چند ساعت بعد توسط جان کربی سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید تکذیب می‌شود. بایدن ادعا کرده بود «ایران را آزاد خواهد کرد» اما چند ساعت بعد کربی از این گفته عقب‌نشینی کرد. البته این نوع‌ «عدم‌تعادل» بایدن در گفتارهای پیشین او نیز مسبوق به سابقه است؛ چراکه چند ماه پیش او ناگهانی جلسه‌ بحران طوفان ایان را ترک کرد و چندین بار در مسیر خروج از جلسه سردرگم شد، درحالی‌که همراهانش از او خواستند از سمت دیگری خارج شود. اینها تنها چند نمونه از عدم تعادل رفتاری و گفتاری بایدن است. نشریه آمریکایی هیل طی پژوهشی مبسوط به بررسی سلامت روانی رئیس‌جمهوران اخیر آمریکا پرداخته. این نشریه ابتدا به مقایسه‌ وضعیت ترامپ و بایدن پرداخته و بیان می‌کند: «اوضاع بایدن بسیار بدتر از ترامپ است.»  هیل همچنین در تحقیقات خود به این دست ‌یافته: «ما اغلب می‌بینیم که بایدن پس از ایراد سخنرانی گیج است و انگار نمی‌داند کجاست یا قرار است به کجا برود تا اینکه یک نفر با عجله می‌آید و بازوی او را می‌گیرد و مسیر درست را به او نشان می‌دهد. گاهی اوقات هوش و حواس دارد اما در بعضی مواقع به نظر می‌رسد گیج است.» این نشریه‌ آمریکایی همچنین در نتیجه‌گیری خود به‌عنوان جمع‌بندی اعلام می‌کند: «بایدن رئیس‌جمهور ایالات متحده است و هنوز دو سال دیگر زمام امور این کشور در دست او خواهد بود. او ادعا کرده است که قصد دارد چهار سال دیگر در این سمت بماند. اگر آن‌طور که مشهود است، او واقعا دچار زوال عقل شده باشد، احتمالا اوضاع او بدتر خواهد شد. لذا بایدن باید از طریق قانون اساسی برکنار شود.» البته پیش از گزارش این نشریه هم چندین نماینده جمهوری‌خواه به رهبری رونی جکسون، نماینده تگزاس نامه‌ای را امضا کردند و در آن خواستار آزمایش سلامت روان بایدن شدند. پس از این نامه نیز جمهوری‌خواهان با جمع‌آوری بیش از 30 امضا، همین خواسته را مجددا مطرح کردند. گذشته از اینها، همان‌طور که نشریه آمریکایی هیل بیان کرده نه‌تنها ترامپ دارای مشکل و اختلال روانی بود بلکه بایدن نیز این مشکلات را دارد و این مشکلات او به‌مراتب حادتر از ترامپ است. شاید یکی از بهترین ابزارها برای نشان دادن سرعت افول آمریکا نمودار زوال عقل روسای جمهور این کشور باشد، نموداری که هر روز با شیب بیشتری به‌سمت بی‌نهایت سقوط می‌کند.

  رمز شب آمریکا وارونه است!
اگرچه در دو ماه اخیر «آزادی» به رمز شب آمریکا و غرب علیه ایران تبدیل شده اما اقدامات آمریکا و غرب نشان می‌دهد این رمز شب صرفا در حد لفاظی است و خواسته آمریکا چیز دیگری است. بامداد جمعه‌ گذشته در سالگرد 13 آبان -روزی که سفارت آمریکا در ایران تسخیر و جاسوسی این کشور در ایران آشکار شد- بایدن ادعا کرد می‌خواهد ایران را آزاد کند اما او از سوی دیگر پالس مذاکره با ایران را می‌دهد. اگرچه این رفتار پارادوکسیکال از بایدن بعید نیست؛ چراکه او شرایط نرمال رفتاری و گفتاری ندارد اما تنها استنباطی که می‌توان از گفته او کرد این است که او اکنون درشرایطی قرار دارد که برای راضی نگه‌داشتن افکار عمومی در آمریکا و از سوی دیگر جلب‌ نظر جمهوری‌خواهان دست به این رفتار پارادوکسیکال زده تا از طرفی بلیت احیای برجام را نسوزاند و از سوی دیگر کرسی‌ دموکرات‌ها در کنگره ازدست نرود. درحالی‌که بایدن از اغتشاشات در ایران حمایت می‌کند، جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا -که تاکنون مواضعش درچهارچوب منافع آمریکا و هماهنگی با این کشوره بوده- اعلام می‌کند توافق هسته‌‌ای از حوادث اخیر ایران جداست. جمع این ادعاها و اظهارات نشان از آن دارد که آنها اگرچه در رسانه‌ها سعی در فشار آوردن به ایران دارند تا از این طریق بتوانند مذاکرات احیای برجام را با زیر پا گذاشتن خطوط قرمز ایران به سرانجام برسانند اما درعمل بیش از ایران به این مذاکرات احتیاج دارند و در راستای فشار به ایران، پیام‌های مکرری هم برای ایران ارسال می‌کنند تا مذاکرات ادامه داشته باشد؛ چراکه به اذعان بسیاری از کارشناسان، آمریکا گزینه‌ای جز احیای برجام ندارد. برهمین اساس رمز شب آمریکا در لفظ یک عبارت و در اقدام چیزی کاملا وارونه با اظهارات رسانه‌ای است.

 می‌تونست، می‌زد 
وقتی بایدن عبارت «ما ایران را آزاد خواهیم کرد» را بلافاصله با عوض کردن ضمیر به «آنها ایران را آزاد خواهند کرد.» تغییر داد به وضوح درحال ارائه‌ تصویری از تمایل و توان حکومت آمریکا بود. تمایلی که عدم‌توانایی در تحقق آن راهی جز عقب‌نشینی از کلمات پیش روی رئیس‌جمهور آمریکا نگذاشت. اگر چنین نبود و بایدن توان مواجهه با ایران را برای آمریکا متصور بود نه‌تنها از جمله خود عقب نمی‌نشست که گام را فراتر نهاده و همچون بسیاری از مقامات پیشین آمریکا زبان به تهدید می‌گشود و مثلا توهم تمام گزینه‌ها روی میز است را بار دیگر تکرار می‌کرد. اینکه این عقب‌نشینی ناشی از ناتوانی کاخ سفید است را تجربه تاریخی نیز اثبات می‌کند. اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا پیش از این چنین مسیری را رفته بود. او در سال 88 زمانی که درحال نامه‌نگاری با رهبر انقلاب بود به یکباره با شکل‌گیری آتش فتنه مسیر حمایت از اغتشاشات را درپیش گرفت و تمام‌‍ قد دولت خود را برای براندازی حکومت در ایران بسیج کرد. مواجهه خیالبافانه آمریکا با ایران اگرچه درنهایت چیزی جز شکست برای آنها در پی نداشت اما حداقل این تجربه را به آنها داد که در مواقع آشوب در ایران خیلی روی ارزیابی‌های القایی اتاق فکر اپوزیسیون خارج‌نشین حساب باز نکرده و محتاطانه‌تر هدف‌گذاری و اظهارنظر کنند. احتیاطی که البته از رئیس‌جمهور حواس‌پرت آمریکا نمی‌توان توقع داشت به آن پایبند مانده و سیاست‌های خصمانه واشنگتن را در فضای رسانه‌ای جار نزند.