دو روز پیش(12 آبان)، تعدادی از اغتشاشگران در اقدامی سازماندهیشده، تلاش کردند با مسدود کردن آزادراه کرج - قزوین ضمن ایجاد ترافیک سنگین، اقدام به ایجاد آشوب و هرجومرج کنند. در درگیری کرج، تعدادی از اغتشاشگران به سلاح گرم و انواع سلاحهای سرد مجهز بوده و تعدادی از ماموران فراجا در این درگیریها مجروح شدند. این اقدامات در شرایطی انجام شد که اگر نیروهای امنیتی و نظامی با اغتشاشگران برخورد شدیدتری داشتند، بعد از واقعه و ترور شاهچراغ عملا شاهد ترورها و اغتشاشات دیگری نبودیم. این ماجرا ابعاد بیشتری دارد که برای بررسی آن به گفتوگو با یکی از کارشناسان مسائل سیاسی، ناصر ایمانی پرداختیم که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
با توجه به وقایع اخیر در دو ماه گذشته، مثلا حمله تروریستی به شاهچراغ شیراز پس از آن آشوبهای خیابانی در آمل، تهران، مهاباد و... که شهدای بسیاری در پی داشت. فکر میکنید اگر همان هفته گذشته برخورد شدیدتر و امنیتیتری با متخلفان میشد، دیگر امکان بروز جنگ خیابانی در کرج منتفی و به دومینوی این آشوبهای خیابانی پایان داده نمیشد؟
اگر بخواهیم موضوع را بیشتر واکاوی کنیم، بعد از فوت مهسا امینی ماجراهای اعتراض که شروع شد عدهای معتقد بودند که مساله صرفا اعتراضات است. اما از همان ابتدا هم اعتراضات با اغتشاشات شروع شد ولی همه فرض را بر این گرفتند که میخواهد اعتراضاتی در کشور انجام شود. بههمین خاطر برخی ازجانب خودشان تحلیل میکردند که این اعتراضات بهچه دلیل دارد صورت میگیرد و اگر بخواهیم از ابتدای این ماجرا یک آنالیز کلی درخصوص نوع تعامل دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی و انتظامی داشته باشیم؛ تلاش این دستگاهها این بود که حتیالامکان خشونت محدودی به کار گرفته شود. دلایل این تلاش هم مشخص است. همانطور که شما میدانید این نیروها از هرگونه سلاح جنگی و خشونت منع شده بودند. البته تلاش زیادی هم میکردند که حتیالامکان برخوردها خشونتآمیز نباشد. برخلاف آنچیزی که در غرب هست و شما میبینید که برخوردهای پلیس بعضا بهشدت خشونتآمیز است.
بنابراین بنای نیروهای نظامی این بوده و هست که اصطلاحا از طرف خودی کشته داده شود، اما طرف مقابل کشته ندهد. اما ماجرا از همان ابتدا طوری پیش رفت که اعتراضات به اغتشاشات تبدیل شد و اغتشاشات از مساله آسیب به اموال عمومی و آتش زدن سطل زباله گذشت و آرامآرام بهسمت قتل رفت. یعنی کشتن نیروهای نظامی و امنیتی بهشکلهای مختلف به اقدامات ثابت اغتشاشگران تبدیل شد. آرامآرام که جلوتر رفتیم، این قتلها به ترور تبدیل شد. یعنی افرادی نیروهای انتظامی و بسیج را بهشکل ناجوانمردانهای ترور میکردند. الان وضعیت بهجایی رسیده است که شاهد یک آشوب شهری هستیم. چنانچه میبینیم اکنون نیروهای آشوبگر به خیابانها میآیند و اتوبانها را میبندند و به نیروهای پلیس حمله میکنند. بنابراین شاهد آشوبهای شدید خیابانی هستیم. این دیگر از مرحله اعتراض گذشته است. اعتراض قابلتحمل است حتی اگر یکمقدار چاشنی اغتشاش هم داشته باشد، بازهم میشود آن را به هیجانات تعبیر کرد. نکتهای که من میخواهم به شما عرض کنم این است که تمامی تلاش مخالفان، معاندها و دشمن اعم از کشورها و دولتهای غربی و سرویسهای امنیتی و دستگاههای تبلیغاتی آنها، به این است که فضای داخلی کشور ما بهسرعت ناآرام شود. از نظر آنها، خشونت هرچه بیشتر باشد بهتر است، هرچقدر در خشونتها بیشتر کشته داده شود، آنها به برنامهشان نزدیکتر میشوند. درست بهخاطر همین برنامهریزی آنهاست که جمهوری اسلامی میخواهد این اتفاق نیفتد. به عبارت سادهتر، قوه عاقله و سیاسی و انتظامی نظام دارد تلاش میکند تا سطح خشونت در کشور بالا نرود. اما کشورهای غربی عمدا دارند خشونتها را تشدید میکنند، با چاقو حمله میکنند، در زاهدان در آمل، در رشت، در تهران و... ترور میکنند تا نظام را بهمرحلهای برسانند که خشونت جدی بهخرج بدهد. نظام هم از این قضیه پرهیز میکند برای اینکه میداند برنامه آنها چیست. یعنی اینها با یک برنامهریزی دقیق دارد انجام میشود و خشونت به میزانی شود که دیگر موضوع با یک گاز اشکآور حل نشود. تا جایی که حکومت مجبور بشود اصطلاحا از سلاح جنگی استفاده کند و آن تقابلی که الآن دارد صورت میگیرد، همین موضوع است. یک طرف برنامهریزی معاندان است برای خشونتآمیز کردن این اتفاقات، چون میگویند مرحله اعتراض گذشته است. الآن وقتی در خیابانها همین معاندان اتوبان را میبندند و به نیروهای پلیس حمله میکنند، اینها دارند پالسهایی را مخابره میکنند که نظام چارهای جز خشونت ندارد. نظام هم نمیخواهد در این دام بیفتد.
این راهی را که شما میگویید نظام در پیش گرفته، موجب ادامهدار شدن این آشوبها و بلواهای خیابانی نمیشود؟
نظام تلاش دارد در سطوحی آگاهیدهی کند. البته به نظر من در این زمینه ضعیف عمل میکند. چون دستگاههای تبلیغاتی بسیار ضعیف عمل میکنند، بالاخص صداوسیما. درواقع میخواهم بگویم آن چیزی که اهداف حکومت است را کمتر انجام میدهند و یک رویه وجود ندارد. آن کاری که بهنظرم در این مرحله باید انجام شود مساله آگاهیبخشی است. چون شما میدانید این اعتراضات خیابانی که از ابتدا شروع شد تا همین الآن مورد توجه جمعی از مردم که در این اعتراضات هم شرکت نمیکنند، قرار گرفت. این افرادی که توجهشان به این اعتراضات جلب شد، یا در ابهام بهسر میبرند که موضوع چه است، یا ممکن است حق را به جانب این معترضان بدهند؛ درحالی که توجه ندارند پشت این اعتراضات رفتار مدیریتی و حکومتی نیست و موضوع خیلی عمیقتر از این حرفهاست. واقعیت این است که جمع موثری از مردم، الآن در افکارشان تا حدودی از این اعتراضات جانبداری میکنند. این جانبداری باید به این تبدیل شود که این قشر از مردم به این آگاهی برسند که مساله، مساله یک اعتراض به رفتار حکومت نیست. مساله خیلی جدیتر از این است. مساله یک توطئه خیلی گسترده علیه تمامیت کشور، علیه نظام سیاسی و علیه مردم است. من فکر میکنم حکومت الآن در این مرحله سیر میکند.
بعد فکر میکنید این آگاهیبخشی بازتابش در تظاهراتی که دیروز به مناسبت 13 آبان برگزار شد هم، وجود داشت؟
بله، بخشی از تظاهرات دیروز حاصل همین آگاهیبخشی است.
نکتهای که وجود دارد این است که توامان این آگاهیبخشی میتواند با مقابله امنیتی صورت بگیرد؟ چون مقابله امنیتی و نظامی با ناامنیها از حقوق هر کشور است و دیگر عنوانی چون «خشونت» به آن اطلاق نمیشود. فقط هم منحصر به ایران نیست و همه کشورها در مواقع لازم با هرگونه ناامنی مقابله امنیتی و نظامی میکنند.
ایران با همه حکومتها و کشورهای دیگر تفاوت دارد. در کدام کشور جهان، اعم از کشورهای پیشرفته یا کشورهای کوچک و فقیر یا دورافتاده آفریقایی زمانی که اعتراض درونی دارند، این میزان هجمه رسانهای علیهشان به کار گرفته میشود؟ شما قطعا میدانید که هجمه رسانههای آمریکایی و سعودی و غربی علیه ایران، در چند وقت اخیر به چه صورت بوده است. آنها حتی به مردم ما آموزش اغتشاشات میدادند. کدام کشور را میشناسید که این اقدامات علیهاش انجام شود؟ یک کشور هم وجود ندارد. زمانی که در خیلی از کشورهای دیگر اعتراضات داخلی رخ داده و بدتر از کشور ما هم، با خشونتهای بسیار شدیدی با مردم خود رفتار کردند، منتها نکته در اینجاست که هیچ کشوری از اغتشاشات در این کشورها حمایت نمیکند. شما آمارها را ملاحظه کنید چند میلیون توییت با مهسا امینی زده شد؟ به نظرتان این میزان توییت همهاش از جانب مردم بود؟ خیر. قطعا حمایتی از جانب رسانههای غربی و آمریکایی هم صورت گرفته بود. اینها نشاندهنده این است که ما با همه دنیا فرق داریم، چه خوشبختانه چه متاسفانه.