توحید ورستان، دکترای اقتصاد انرژی :به باور کارشناسان احتمالا زمستان برای اروپا سختتر خواهد بود چون نگرانیها درمورد عرضه انرژی و قیمتها با تصمیم کرملین برای قطع گاز طبیعی از طریق خط لوله نورد استریم ۱ بهطور قابلتوجهی افزایش یافت. این خط لوله که بزرگترین ظرفیت انتقال گاز به اروپا با حدود سالانه ۵۰ میلیارد متر مکعب را دارد، مستقیما گاز روسیه را به آلمان متصل میکند. عرضه گاز روسیه از طریق خط لوله یامال قبلا در سهماهه اول سال ۲۰۲۲ متوقف شده بود و همچنین تقریبا ۷۰ درصد کاهش در عرضه گاز از طریق مسیر اوکراین وجود دارد. بنابراین اروپا اکنون نیاز به یافتن جایگزین دارد. کمیسیون اروپا تخمین میزند بدون گاز روسیه اقتصاد اروپا با کاهش 1.5 درصدی تولید ناخالص داخلی بیشتر مواجه میشود و اروپا را به رکود نزدیکتر میکند.
احتمال زمستان سخت
از ۵ سپتامبر غول گازی روسیه گازپروم عرضه گاز از طریق نورد استریم ۱ را قطع کرد. دیمیتری پسکوف، سخنگوی روسیه در این باره گفت که تحریمهای اعمالشده علیه روسیه و شرکتهای آن دلیل اصلی مداخله در تامین گاز است و عرضه گاز تنها در صورتی ادامه خواهد یافت که کشورهای غربی ازجمله آلمان و بریتانیا تحریمهای خود را لغو کرده یا کاهش دهند.
در ماه آگوست گازپروم بیش از یک بار و با استناد به مشکلات فنی ناشی از توقیف توربین گازی توسط کانادا در هنگام انجام تعمیرات فنی جریان گاز نورد استریم ۱ را کاهش داد. مقامات کانادا از بازگرداندن توربین خودداری کردند چون دولت کانادا روسیه را تحریم کرده است. سپس آلمان کرملین را متهم کرد که با وجود بازگرداندن توربین گازی ارائه نمیکند، بهطوریکه در روزهای پایانی مردادماه جریان گاز به ۲۰ درصد ظرفیت کل کاهش یافت و در روزهای ابتدایی شهریور انتقال خطوط لوله بهطور کامل متوقف شد.
امسال اروپا تقریبا پاییز سردی را تجربه کرده است. بهخصوص در اوایل روز تقاضای گرمایش از میانگین ۳۰ساله بالاتر رفته که میتوان آن را بهعنوان نشانهای از زمستان سخت پیش رو دانست. در همین حال در اوایل سپتامبر سطح ذخیرهسازی گاز بالاتر از حد انتظار بود و به بیش از ۸۵ درصد رسیده است. براساس گزارش شرکت زیرساخت گاز اروپا، اکثر واردکنندگان گاز روسیه -فرانسه ۹۷ درصد، آلمان ۹۱ درصد، انگلستان ۹۸ درصد، لهستان ۹۸ درصد، ایتالیا ۹۰ درصد و اسپانیا ۹۰ درصد- هنوز در مقایسه با سالهای گذشته دارای سطح ذخیرهسازی بالایی هستند. با این حال هوای سرد اولیه میتواند منجر به تخلیه زودتر از حد انتظار این ذخایر ذخیره شود.
علاوهبر این اگرچه قیمت گاز عمدتا براساس تقاضا تعیین میشود، سطح تولید برق غیر گازی نیز مستقیما بر قیمت گاز تاثیر میگذارد. با توجه به اینکه خشکسالی در این قاره تقریبا بدترین خشکسالی در ۵۰۰ سال اخیر است تولید برق آبی به سطوح پایینتری کاهش یافته است. خشکسالی باعث کاهش تولید انرژی هستهای نیز شد زیرا آب بخشی ضروری از تولید برق از انرژی هستهای است.
در ماه سپتامبر سهم نیروگاههای برق آبی و هستهای از کل تولید برق اتحادیه اروپا به ترتیب حدود ۱۲ و ۲۰ درصد در مقایسه با ۱۵ و ۲۵ درصد در ماه مشابه سال قبل بود. اگرچه تولید برق از انرژیهای تجدیدپذیر در ماه مشابه سال جاری (۱۱ درصد در مقایسه با ۹ درصد) بیشتر از سال گذشته بوده است، اما گاز طبیعی نیز بیشتر برای تولید برق مصرف میشود. بنابراین اروپاییها اگر میخواهند زمستان را در گرما بگذرانند باید فورا تقاضای گرمایش و برق را کاهش دهند.
چالش صنعتی
گاز طبیعی نهتنها در تولید برق و گرمایش استفاده میشود، بلکه یک کالای منحصربهفرد برای صنایع مختلف از فولاد گرفته تا شرکتهای شیمیایی است. افزایش سرسامآور قیمت گاز و عرضه ضعیف، برخی از بزرگترین تولیدکنندگان اروپایی را مجبور به کاهش تولید کرده است. بهعنوان مثال صنعت فولاد ۳۳۰۰۰۰ نفر را در سراسر اروپا استخدام کرده و حدود ۸۳ میلیارد یورو به اقتصاد آن کمک میکند. تعطیلی آن نهتنها منجر به افزایش بیکاری و کاهش تولید ناخالص داخلی میشود بلکه باعث افزایش وابستگی به تولیدکنندگان فولاد در خارج از کشورخواهد شد.
همچنین ظرفیت تولید کود در اروپا به میزان دوسوم کاهش یافته است و انتظار میرود با نزدیک شدن به فصل زمستان ظرفیت تولید کودهای شیمیایی و تقاضای گاز بیشتر شود. این نهتنها تولید کود بلکه کل بخش کشاورزی را تهدید میکند. برخی از صنایع شروع به جایگزینی گاز مورد نیاز خود با فرآوردههای نفتی کردند که گازوئیل یکی از آنها بود. با این حال عرضه گازوئیل نیز خطرناک است چون روسیه یکی از بزرگترین تامینکنندگان گازوئیل است و اتحادیه اروپا قصد دارد واردات فرآوردههای نفتی را از فوریه ۲۰۲۳ ممنوع کند.
ریشههای بحران
قاره اروپا مدتهاست تلاش میکند وابستگی خود را به محصولات انرژی وارداتی کاهش دهد. اولین چالش بزرگی که اروپاییها با آن مواجه بودند، بحران نفتی سال ۱۹۷۳ بود که آسیبپذیری اروپا به دلیل وابستگی آن به نفت خاورمیانه آشکار شد. تحریمهای اوپک (سازمان کشورهای صادرکننده نفت) ابتدا قیمت نفت را دوبرابر و سپس سهبرابر کرد و اقتصادهای صنعتی اروپایی را به تورم دورقمی سوق، کسری تجاری را افزایش داد و درنهایت باعث ایجاد یک بحران عمیق اقتصادی شد. با این حال دولتهای اروپایی سرمایهگذاری در صنعت سوخت فسیلی را جدی نگرفتند و در عوض به واردات انرژی مورد نیاز خود ادامه دادند. در سال ۲۰۰۰ نیز اتحادیه اروپا همچنان به منابع انرژی وارداتی وابسته بود، بهطوری که بیش از ۵۰ درصد از نیازهای انرژی اتحادیه از طریق محصولات انرژی وارداتی تامین میشد و طبق سند منتشرشده توسط کمیسیون اتحادیه اروپا این رقم پتانسیل افزایش تا ۷۰ درصد را داشت. همچنین وابستگی کلی اتحادیه اروپا به واردات انرژی تقریبا ۶۰ درصد در سال ۲۰۲۰ بود که ۶۶ درصد گاز طبیعی مصرفی و ۹۳ درصد نفت وارداتی بود. اگرچه اتحادیه اروپا قدرت مداخله در سیاستهای بازار داخلی و محیطزیست را داشت فقدان یک سیاست انرژی مشترک بر اتحادیه تاثیر منفی گذاشت.
در سال ۲۰۲۲، ۴۰ سال از زمانی که اروپا شروع به تنوع بخشیدن به تامینکنندگان انرژی که از آنها نفت و گاز خود را وارد میکند، گذشته است و تقریبا هیچ اروپایی نمیتواند ادعای موفقیت در این زمینه را داشته باشد. بلکه تامین گاز اتحادیه اروپا را میتوان یکی از بزرگترین شکستهای آن دانست. از سال ۲۰۰۰ کشورهای اروپایی علیرغم وعدههایشان مبنیبر حرکت در جهت مخالف وابستگی بیشتری به گاز روسیه داشتهاند. سرمایهگذاریهای عظیمی در زیرساختهای گاز طبیعی مایع (LNG) انجام شده است، اما سرسختی رهبران اروپایی مانع از امضای قراردادهای بلندمدت LNG شد. علاوهبر این، واردات خط لوله هنوز به تعداد محدودی از کشورها محدود است.
یکی از دلایل بحران انرژی امروز در اروپا تصمیمات اشتباه سرمایهگذاری است. فقدان سرمایهگذاری در صنعت سوختهای فسیلی، ازکارافتادن رآکتورهای هستهای و استقرار سریع انرژیهای تجدیدپذیر، اروپا را در بحرانی فرو برد که پیشبینی آن دشوار نبود. کاهش تولید نفت و گاز داخلی از سازندهای متعارف و ممنوعیت استخراج غیرمتعارف هیدروکربن، این قاره را بیش از پیش به منابع انرژی وارداتی وابسته کرد.
بحران انرژی که اروپا اکنون با آن مواجه است، پیچیدهتر از آن چیزی است که به نظر میرسد و سیاستگذاران اروپایی بخش بزرگی از این مسئولیت را برعهده دارند. با این حال سرزنش پوتین آسانتر از اعتراف به اشتباهات خود است و درنهایت این شهروندان اروپایی هستند که بیشترین آسیب را متحمل میشوند.
پیچیدگی موضوع
بیش از شش ماه پس از تهاجم روسیه به اوکراین، واردات گاز روسیه از اروپا در مقایسه با آغاز سال ۲۰۲۱، ۷۳ درصد کاهش یافته است. این میتواند خبر خوبی باشد اما یک مشکل اساسی را پنهان میکند اینکه اروپا مسیرهای عرضه جایگزین را تمام کرده است. این بدان معناست که درصورت کاهش بیشتر گازپروم اروپا بهسختی قادر به یافتن جایگزینی خواهد بود، چون عرضه گاز نروژ و الجزایر تقریبا ثابت مانده و دو کشور نمیتوانند حداقل در کوتاهمدت آن را افزایش دهند. عرضه LNG نیز در حال حاضر در بالاترین سطح خود قرار دارد و به نظر نمیرسد فضای بیشتری برای برآوردن تقاضای بیشتر اروپا وجود داشته باشد.
همچنین افزایش شدید قیمتهای لحظهای در بازارهای اروپایی توضیح میدهد که چرا روسیه، با وجود کاهش ۷۳ درصدی حجم گاز صادراتی همچنان به کسب درآمدهای خود ادامه میدهد. اکنون مسکو تنها ۱۵ درصد از کل واردات اروپا را تامین میکند که در سالهای گذشته ۴۰ تا ۴۵ درصد بود، درمقابل قیمت لحظهای گاز طبیعی ۱۳-۱۰ برابر شده است. کاهش بیشتر عرضه اروپاییها را مجبور میکند تا به دنبال آن ۱۵ درصد (معادل ۶۰ تا ۶۵ میلیارد متر مکعب در سال) در بازارهای بینالمللی باشند و مطمئنا میتوانند این سیاست را تنها از طریقLNG انجام دهند. این موضوع میتواند پیامدهای بزرگتری بر بازار جهانی LNG ایجاد کند و قیمت را افزایش دهد. درمجموع محدودیت قیمت گاز روسیه میتواند بهسرعت به تعطیلی آخرین عرضه روسیه به اروپا و درنتیجه افزایش سرسامآور قیمت گاز غیرروسی منجر شود.