تاریخ : Wed 26 Oct 2022 - 22:59
کد خبر : 75151
سرویس خبری : نقد روز

انتقام از جایی که فکرش را نمی‌کنی

حوادث تروریستی زاهدان و شیراز پشت‌صحنه امنیتی دارد، ایران ابزارهای مهمی برای پاسخ دارد

انتقام از جایی که فکرش را نمی‌کنی

دولت سعودی درحالی‌که پای میز مذاکرات با ایران نشسته است اهرم جنگ را کنار نگذاشته و شبکه ایران‌اینترنشنال را به رسانه جنگ علیه تهران تبدیل کرده است.

حدود یک ماه از ماجرای جمعه سیاه زاهدان می‌گذرد. جمعه‌ای که در نتیجه اقدامات گروهی از آشوب‌طلبان تعدادی از نیروهای انتظامی و مردم جان خود را ازدست دادند. هنوز اما برخی به‌دنبال این هستند تا از آب گل‌آلودشده سوءاستفاده کرده و آتش آشوب‌ها را داغ نگه‌دارند. آخرین طبعات این آشوب‌پراکنی روز سه‌شنبه دامن امنیت سیستان‌وبلوچستان را گرفت. مطابق اطلاعیه‌ای که قرارگاه قدس جنوب شرق منتشر کرده است دوم آبان‌ماه 2 تن از کارکنان سپاه سلمان استان سیستان‌وبلوچستان درپی یک اقدام تروریستی در میدان تامین اجتماعی زاهدان مورد اصابت گلوله قرار گرفته و به‌شهادت رسیدند. اگرچه ماجرای زاهدان درپی یک مساله غیرقومیتی شکل گرفت اما برخی سعی دارند با تزریق هویت قومی، مذهبی به‌ماجرا، تنش به‌وجود‌آمده را شدت بخشند. تنشی که خوراک خوبی برای پیشبرد پروژه رسانه‌ای بین‌المللی علیه ایران محسوب می‌شود. در این پروژه بیش از همه دولت‌ها، این عربستان است که نقشش در آشوب‌های ایران پررنگ دیده می‌شود. دولت سعودی درحالی‌که پای میز مذاکرات با ایران نشسته است اهرم جنگ را کنار نگذاشته و شبکه ایران‌اینترنشنال را به رسانه جنگ علیه تهران تبدیل کرده است. در ادامه به بررسی ریشه‌های شکل‌گیری تنش در زاهدان و نقش عربستان در تشدید این تنش‌ها پرداخته‌ایم. 

  دستگاه امنیتی عربستان در میدان زاهدان
دی ماه 96 محمد بن‌سلمان در اظهاراتی تنش‌آمیز گفته بود جنگ را به داخل ایران می‌کشانیم. از آن زمان تاکنون ایران چندبار شاهد اغتشاشات خیابانی بوده است و هربار نیز رسانه‌های فارسی‌زبان خارج‌نشین با جو‌سازی و بزرگ‌نمایی در مورد اتفاقات داخل خیابان قصد دامن‌زدن به تنش‌ها را داشتند. در ماجرای اتفاقاتی که به بهانه فوت مهسا امینی در کشور رخ داد نیز چنین رویکردی را به‌وضوح شاهد بودیم. دربین رسانه‌های آشوب‌طلب ایران‌اینترنشنال که تحت حمایت مالی دولت عربستان است بیش از همه کنش نشان داده و رسما به رسانه جنگ علیه ایران تبدیل شده است. البته فضای به‌وجود‌آمده، سایر رسانه‌ها همچون بی‌بی‌سی را نیز به‌ طمع انداخته و باعث شده است که رویکرد خود را از مواجهه نرم به کنش صریح‌وسخت تغییر دهند و رسما به این جنگ بپیوندند. اتفاقات زاهدان و سیستان‌وبلوچستان اما یک تفاوت اساسی با بقیه قسمت‌های کشور دارد. این منطقه همچون بسیاری دیگر از مناطق ایران در ابتدا که فوت مهسا امینی بهانه اعتراضات قرار گرفت هیچ‌گونه تنشی را تجربه نکرد و به مطالبات ناهنجار اغتشاش‌طلبان واکنشی نشان نداد. بعد از چند روز اما زاهدان نیز به ماجرای اغتشاشات پیوست اما با بهانه‌ای غیر از فوت مهسا امینی. در سیستان‌وبلوچستان ادعای اثبات‌نشده تجاوز به یک دختر بلوچ بهانه اغتشاشات قرار گرفت. معاندان مانور بر کلید‌واژه‌های تجاوز و قومیت را به‌عنوان رمز آشوب انتخاب کردند تا بتوانند با تحریک احساسات مردم، سیستان‌و‌بلوچستان را نیز به لیست اغتشاشات اضافه کنند. استفاده از این اهرم از این جهت به‌کار گرفته شد که بعد از فروکش‌کردن فضای اغتشاشات به‌بهانه‌ فوت مهسا امینی بهانه قوی‌تری برای ایجاد یک آتش فراگیر مذهبی در کشور وجود داشته باشد. آتشی که برخی شخصیت‌های دارای وجهه مذهبی در سیستان‌‌وبلوچستان با اظهارات نسنجیده و نامعتبر درحال روشن کردن جرقه‌های آن هستند. آنچه باعث می‌شود در ماجرای زاهدان دست پشت‌پرده دولت سعودی نمایان شود، اظهارنظرهای تهییج‌کننده از جانب برخی از افراد است که شائبه ارتباط آنها با دولت سعودی مطرح است. شخصیت‌هایی که چندین‌بار با شبکه‌های وهابی وابسته به عربستان نیز گفت‌وگو کرده‌اند. 

  ایران‌اینترنشنال شیپور جنگ می‌زند
این رسانه جنگ‌طلب که از ابتدای تاسیس خود در سال 96 کارکرد خود را دمیدن در شیپور جنگ علیه ایران تعریف کرده است از زمان فوت مهسا امینی تاکنون روزانه ده‌ها ویدئوی کوتاه چندثانیه‌ای از اغتشاشات منتشر می‌کند. اوج هنر این رسانه در فرآیند ایجاد تنش را می‌توانیم در گافی ببینیم که این رسانه در پوشش خبر ماجرای اوین منتشر کرد. این رسانه بعد از ایجاد آشوب در زندان اوین و آتش گرفتن این زندان به اشتباه در زیر‌نویس پخش زنده خود عبارت «تیتر فعلا این باشه؛ چهل کشته و بیش از صد زخمی» را منتشر کرد تا نشان دهد از دیدگاه این رسانه این واقعیات نیستند که تیترها و اخبار را تولید می‌کنند بلکه تیترها هستند که قرار است ماجراهای خیالی را بسازند. در رویکرد آشوب‌طلبانه این رسانه زدوخورد پلیس با اغتشاشگران یکی از پرتکرار‌ترین تصاویر است. این تصاویر با این هدف بازنشر می‌یابند که هرچه بیشتر بر تخریب وجهه پلیس و دمیدن در آتش تنش، اثرگذار ‌شود. نکته‌ دیگری که درمورد این رسانه تحت حمایت مالی سعودی‌ها به‌چشم می‌آید، تلاش برنامه‌سازان آن برای دامن‌زدن به تحرکات قومیتی است. مساله‌ای که می‌توان آن را در ارتباط مداوم این شبکه با فعالان تجزیه‌طلب مشاهده کرد. 
این رسانه برای دامن‌زدن به آشوب‌ها در ایران از هیچ‌فرصتی دریغ نکرده و حتی فراخوان‌های آشوب گروهک‌های تروریستی همچون کومله را نیز تحت عنوان فراخوان اعتراض بازنشر می‌دهد. 

 عربستان سعودی بین مذاکره و تنش‌زایی دومی را انتخاب کرد
اگر قرار باشد در این‌باره حرف آخر را اول بزنیم، باید بگوییم ثبات ایران به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین بازیگران منطقه غرب آسیا، مولفه‌ای‌ است که بر امنیت و ثبات دیگر کشورهای منطقه تأثیری مستقیم و کاملا تعیین‌کننده خواهد داشت. یعنی به هرمیزان که شهرهای جمهوری اسلامی ایران توسط صحنه‌گردانان مورد حمایت برخی حکومت‌های مرتجع منطقه به صحنه آشوب، ناامنی و هرج‌ومرج تبدیل شده و رسانه‌های فارسی‌زبان تحت مدیریت آن حکومت‌‌ها در این ‌میان در جایگاه سوخت‌رسان این آتش به نقش‌آفرینی بپردازند، کشورهای حامی مقاومت در منطقه نیز، به همان میزان، شخم‌‌زدن کانون‌‌های مولد ناامنی در منطقه را در دستورکار فوری خود قرار خواهند داد. علاوه بر مورد هدف قرار گرفتن کانون‌های ناامنی که طی ماه گذشته درباره مقرهای گروهک تروریستی کومله شاهد آن بودیم، این منافع حکومت‌های حامی اغتشاشات است که امکان دارد هرلحظه متحمل خسارت‌هایی جبران‌ناپذیر از سوی افراد دلبسته مقاومت در سراسر منطقه شود. اما نکته قابل توجه درباره رویکرد جمهوری اسلامی ایران طی چند مدت اخیر در مواجهه با کشورهای منطقه آنکه، ایران همواره به‌خصوص بعد از روی کار آمدن دولت سیزدهم، به‌دنبال توسعه و تعمیق سطح روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با کشورهای همسایه و دیگر دولت‌های منطقه بوده است. جمهوری اسلامی ایران در این بین، حتی دست دوستی خود را به‌سمت کشورهایی مثل امارات و عربستان سعودی هم دراز کرد. دولت‌هایی که هرکدام پیش‌تر به‌سهم خود همراهی‌هایی با دولت آمریکا در کارزار فشار حداکثری علیه مردم کشورمان داشته‌اند. می‌توان گفت اصلی‌ترین پیام این رویکرد ایران در مواجهه با کشورهایی با این کارنامه، اثبات حسن‌نیت خود در برقراری صلح‌وثبات در منطقه است. علاوه‌بر این اثبات حسن‌نیت از سوی ایران، با پیش‌قدم‌ شدن دیگر دولت‌های منطقه‌ای مثل عراق جهت میانجیگری، سلسله‌مذاکراتی میان تهران و ریاض با هدف عادی‌سازی دوباره روابط آغاز شد. این مذاکرات که به میزبانی بغداد انجام می‌شد، در 5 مرحله و تا سطح توافقات امنیتی جلو رفت و منابع آگاه از قریب‌الوقوع بودن برگزاری دور ششم آن با هدف توافقات دیپلماتیک خبر می‌دادند. علی‌رغم چنین پیشرفتی در روند مذاکرات تهران-ریاض بود که بلافاصله بعد از ملتهب شدن فضای عمومی خیابان‌های ایران شاهد نقش‌آفرینی جدی برخی رسانه‌های فارسی‌زبان ضدایرانی بودیم که اتفاقا حامی مالی آنان عربستان سعودی معرفی شده است. رسانه‌هایی که پیش‌تر از آنها اسم بردیم و در اتفاقات اخیر، رسما تبدیل به صحنه‌گردان ناآرامی‌های خیابانی شدند. نقش‌آفرینی این رسانه‌ها در روشن نگه‌داشتن آتش التهابات خیابانی در ایران نشان از یک تغییر رویکرد جدی حداقل در سیاست‌های اعلامی حامی مالی آنان یعنی عربستان سعودی داشت.  بنابراین شاید بتوان جدی‌ترین تأثیر حمایت‌های مستقیم و غیرمستقیم دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی حکومت سعودی از رسانه‌های مشوق ناآرامی‌های اخیر را در قطع شدن روند مذاکرات تهران-ریاض دید. درنتیجه می‌توان گفت هر ایرانی دلسوزی که حفظ ثبات و تمامیت ارضی کشور برایش یک اصل قطعی و غیرقابل مماشات باشد بعد از تحولات اخیر می‌تواند این گزاره را تایید کند که عربستان سعودی در مواجهه با کشورمان بین مذاکره و تنش‌زایی، گزینه دوم را انتخاب کرد.

  امنیت ریاض پر از حفره است
پس بهتر است بی‌خیال ماجراجویی منطقه‌ای شود

اما در چنین شرایطی که حکومت آل‌سعود تنش‌زایی در منطقه و خط‌دهی و مدیریت رسانه‌ای آشوب‌های خیابانی در ایران را به میز مذاکره و عادی‌سازی روابط ترجیح داده است، شاید بد نباشد به‌مرور بخش کوچکی از ده‌ها نقطه‌ضعف این کشور در تامین امنیت ملی خود بپردازیم. حمله پهپادی هفته گذشته نیروهای مقاومت یمن به مواضع اشغالگران اماراتی تحت‌حمایت عربستان‌سعودی در بندرگاه «الضبه» استان حضرموت نشان داد درصورت ادامه‌دار بودن رویکرد ضدایرانی از سوی بازوهای رسانه‌ای عربستان‌سعودی، احتمال آنکه کابوس‌هایی از جنس آرامکو، این‌بار در میدانی دیگر برای منافع آنها اتفاق بیفتند چندان دور از انتظار نیست. از آنجا که ثبات یا بی‌ثباتی ایران و امنیت شهرهای کشورمان، تاثیر مستقیمی بر ثبات یا بی‌ثباتی دیگر پایتخت‌های منطقه خواهد گذاشت، می‌توان درباره تهدیدات موجود علیه امنیت ملی عربستان‌سعودی به مواردی پرداخت که درصورت ادامه‌دار شدن ناامنی‌ها در کشورمان، امنیت ملی عربستان‌سعودی را نیز به‌خطر خواهد انداخت. از این تهدیدات می‌توان به نارضایتی‌ گسترده شیعیان شرق عربستان از رفتارهای افراط‌گرایانه حکومت آل‌سعود، چالش‌های امنیتی سه‌استان یمنی اشغال‌شده از سوی سعودی (عسیر، جازان و نجران) و احتمال آغاز عملیات بازپس‌گیری آن، چالش‌های رفاهی و شغلی مهاجران پرتعداد بنگلادشی، هندی، پاکستان و... مقیم شهرهای عربستان، مرزهای گسترده و کم‌امنیت سعودی با کشورهای همسایه ازجمله عراق در شمال و یمن در جنوب و از همه جدی‌تر، اختلافات درونی میان مقامات آل‌سعود اشاره کرد.  این موارد را می‌توان تنها بخشی از نقاط ضعف غیرقابل‌چشم‌پوشی حکومت عربستان‌سعودی در راه تامین و حفظ امنیت ملی خود دانست. امنیتی که شکنندگی آن، طی هفت‌سال گذشته بارها اثبات شده است. هفت‌سال و چندماهی که ائتلاف نظامی تحت رهبری عربستان‌سعودی طی آن با حمله به مناطق مسکونی و زیرساخت‌های یمن رویای سقوط نیروها و تسلیم شدن مردم طرفدار مقاومت در این کشور را در سر می‌پروراندند، درحالی‌که امروز و بعد از هفت‌سال جنگ همه‌‌جانبه فرسنگ‌ها با اهداف اولیه خود فاصله دارند. علاوه‌بر شکست سنگین ائتلاف نظامی تحت رهبری عربستان‌سعودی و امارات متحده عربی در یمن، طی چند وقت اخیر، شاهد نمایش شکنندگی امنیت‌ این دو کشور نیز بوده‌ایم. امنیتی که قرار بود بعد از لشکرکشی به یمن بیش از قبل تامین شود، این روزها در شکنندگی حداکثری قرار گرفته است و این، مقامات عربستان‌سعودی هستند که خطر مورد هجوم قرار گرفتن منافع‌شان از سوی پهپادهای انتحاری و موشک‌های مبارزان یمنی را بیش از هر زمان دیگری احساس می‌کنند و نسبت به آن نگران هستند. باید منتظر ماند و دید انتخاب حاکمان سعودی در این میان چه خواهد بود؛ آیا ترجیح می‌‌دهند با اصلاح رویکردهای جنگ‌طلبانه و ضدایرانی شبکه‌های ماهواره‌ای تحت‌حمایت همه‌جانبه خود، بازگشت دوباره ثبات و آرامش به منطقه را انتخاب کنند یا با تداوم رویکرد فعلی این شبکه‌ها و رسانه‌های تحت‌مدیریت‌شان، خود را برای روزها و حتی هفته‌های پرالتهاب در خاک عربستان‌سعودی آماده می‌کنند.