مسعود فروغی، سردبیر:عصر شنبه 30 مهر برای ایران روز مهمی بود، تقریبا درون مرزها اتفاق خاصی نیفتاد ولی چندهزار کیلومتر دورتر از تهران و پس از تبلیغاتی بیسابقه تجمع ایرانیان ساکن اروپا در پایتخت آلمان برگزار شد. نهتنها رسانههای فارسیزبان ضدایرانی، بلکه برخی رسانههای مهم دنیا با ادبیاتی یکسان -که از قبل هماهنگشده بهنظر میرسید- این گردهمایی را پوشش دادند. درباره این تجمع و اینکه چرا بهنظر من روز مهمی برای ایران بهحساب میآید چند نکته میگویم.
یک. نقطه تمرکز اپوزیسیون در این تجمع خلق تصویری انبوه و بیشمار از جمعیت بود. روزهای زیادی تبلیغ و تشویق برای حضور افراد مختلف در برلین صورت گرفته بود، بهطوریکه میتوان با مهندسی معکوس اظهارات میهمانهای تلویزیونهای ضدایرانی هم آن را دید. از قبل از مراسم شروع کنیم. صدها عکس و فیلم از سراسر اروپا منتشر شد که افرادی سوار بر اتوبوس بهسمت آلمان حرکت میکنند. بعضی منابع مهم ضدانقلاب در اینستاگرام و توییتر برای تهییج دیگران به حضور در برلین از برنامهریزیها و سفر راحت به برلین میگفتند و آنقدر هول شده بودند که حتی یادشان رفت برای تبلیغ نباید فیلم اعضای فرقه رجوی در آلبانی سوار بر اتوبوس را هم منتشر کنند. بیبیسی و اینترنشنال درباره فیلمهایی که از اعضای منافقین بیرون آمد سکوت محض کردند، ولی در شبکههای اجتماعی این فیلمها دستبهدست شد. تمام شبکههای خبری اپوزیسیون بهمیدان آمده بودند تا بهطور حداکثری جمعیتی بزرگ به برلین بکشانند. پخش زنده با چند خبرنگار از محل برگزاری تجمع با لحنی حماسی و بعضی مواقع خندهدار. ابتدا از عدد 50 هزار نفر شروع کردند. جالب اینکه با وجود اختلافات علنی در اپوزیسیون معلوم بود درباره این تجمع بنا بر کنار گذاشتن اختلافات و هماهنگی صددرصدی بود. نشانه واضح این ادعا تغییر ادبیات پوشش تجمع بهصورت همزمان در تمام این شبکهها و حتی هماهنگی در اعلام اعداد است. بعد به نقل رسانههای آلمانی و منابعی در پلیس این کشور گفته شد جمعیت به 80 هزار نفر رسید و آخر شب هم 100 هزار نفر عددی بود که رسانههای لندننشین برای تجمع در برلین انتخاب کردند. در اینترنشنال مجری که با دو میهمان متغیر در محل تجمع بود هر دو دقیقه از حضور 100 هزارنفری میگفت و سعی میکرد با احساسی از بغض و شگفتی جمعیت را بسیار زیاد نشان دهد.
اما عکسها و فیلمهای محل برگزاری تجمع نشان میدهد این ادعا درست نیست، مهمترین فیلم از بالای میدان اصلی محل سعی کرده هر سه خیابان منتهی به آن را که جمعیت دارد نشان دهد که در بهترین حالت تا 200 متر از خیابان افرادی هستند و حول میدان. با بررسی مساحت میدان و طول و عرض خیابانها و تطبیق آن با عکسها و فیلمها دست بالا 20 هزار نفر در محل برگزاری تجمع حضور دارند. یکی از مهمترین بخشهای خبری اینترنشنال برای پوشش ماجرای برلین شاید برنامه چشمانداز سیما ثابت بود. در 50 دقیقه این برنامه دوربین غیر از مجری و میهمانها تنها میتوانست یک قاب بسته از خیابان نشان دهد و دیگر هیچ. کارشناسان حوزه تصویر و پوشش خبری میدانند وقتی جمعیت حاضر در تجمعی کم باشد قابهای بزرگ امکان ندارد و وقتی در طول نزدیک به یک ساعت کارگردان مجبور است فقط یک تصویر را نشان دهد واقعیت میدانی افتضاح است. اپوزیسیون حتی در فاصله چندهزار کیلومتری ایران هم در به میدان آوردن جمعیت شکست خورد.
مجری اینترنشنال در روزی که خیلی جلوی دوربین بود اما یک گاف دیگر هم داد، او صراحتا از حضور افراد با ملیتهای غیرایرانی در تجمع خبر داد و از کارشناس پرسید چگونه توانستیم آنها را قانع کنیم علیه ایران به میدان بیایند. مجری قصد داشت از اجماع علیه جمهوری اسلامی در جهان بگوید اما رسما لو داد همه آن جمعیتی که در تصویر میبینیم هم ایرانی نیستند! حتما عکس آن خانم سیاهپوست آفریقاییتبار را که شعاری با زبان فارسی در دست گرفته دیدهاید، اینها راضی شدند که رجوی و اسماعیلیون درست میگویند! با چه استدلالی؟ زبان پول بینالمللی است.
دوم. دومین نکته مهم برای براندازان مخفی نگه داشتن نقش اساسی فرقه رجوی در برگزاری این تجمع بود. یکی از ایرانیهای ساکن سوئد به ما گفت اتوبوسهای منافقین بهصورت آشکارا جمعیتی را سوار و بهسمت برلین راهی کردند. فیلمی بهغایت بامزه هم از میان آن همه فیلم وایرال شد. میانگین سنی افراد در اتوبوس بالا بود و شعری در وصف کارشان میخواندند. آنها اعضای فرقه رجوی بودند. قبل از این یکی از دستیاران حامد اسماعیلیون -که دوست داشت رهبری این کار را به نام خودش ثبت کند- به میدان آمد و سندهای تاریخی بهجا گذاشت. او به اسم ثبت کارزاری علیه ایران و برای اخراج سفرای کشور مشهورتر شده ولی جستوجویی در سابقهاش نشان میدهد درواقع همکاری قدیمی برای رجوی و اعضای گروهش است. در دولتهای مختلف آمریکا و دولتهای اروپایی منافقین خودش را بزرگترین گروه اپوزیسیون نظام ایران معرفی میکرد و حالا این ائتلاف پرزرقوبرق تبدیل به تجمعی معمولی شد.
سوم. گفتیم هدف نهایی غرب در برنامهریزی برای استفاده از چالشهای درونی ما مثل گشت ارشاد، تجزیه ایران است. یکماه پیش وقتی صدای اعتراضات تبدیل به آتش آشوب علیه موجودیت کشور شد و مطالبات مردمی به حاشیه رفت، همهچیز روشن بود. در این مدت شاید هرروز و هرشب تلاش منابع اصلی اپوزیسیون در شبکههای تلویزیونی ضدایرانی رد این فرضیه بود. «ایران سوریهای نمیشود» تبدیل به شاهبیت تولیدات آنها شد و ساعتها برنامه ساخته شد. تجمع برلین اما مهمترین صحنه به نمایش گذاشتن این هدف نهایی علیه ایران بود. بلند شدن سهنوع پرچم تجزیهطلبان در برلین بدیعترین تصویر از آیندهای است که برای ایران در ذهن دارند. این دیگر یک فرضیه عادی نیست که مساله غرب سقوط و براندازی جمهوری اسلامی نیست و تبدیل ایران به ایرانستان و راه انداختن جنگ داخلی هدف گرفته شده است. رسانههای لندنی برای توجیه بالا رفتن چند پرچم از ایران در برلین میگویند ما نشان دادیم اختلافات را کنار گذاشتهایم و وحدت کردهایم! منظور از وحدت در اینجا اتحاد بر سر تجزیه ایران و نابودی کشور است.
چهارم. همان ابتدای یادداشت نوشتم نقطه تمرکز اپوزیسیون روی خلق جمعیتی بزرگ بود. گویا برای این هدف قرار شده بود از هر ابزاری استفاده کنند و حتی تریبون در اختیار همجنسبازان هم قرار گرفت! یکی از میهمانهای اینترنشنال در بخشی از صحبتهایش به حضور آنها اشاره کرد و مجری بختبرگشته شیرجه زد و میکروفن را در میان حرف از او گرفت. حقیقتا صحنه تاریخی و مهمی در برلین رخ داد. بدون هیچ رودربایستی پرچم همجنسبازان کنار پرچم تجزیهطلبان ضدایرانی بلند شد. حالا ما راحتتر میتوانیم به افکار عمومی توضیح بدهیم پشتصحنه ماجرا کجاست و چه میخواهد. آش ماجرا را شور کردند. مردم ایران فارغ از اختلافات داخلی و تفاوت سلیقه با همجنسبازی و تجزیه کشور کنار نمیآیند. اخیرا ایکر کاسیاس، دروازهبان افسانهای فوتبال اسپانیا در توییتی از همجنسبازی خود خبر داد، ساعتی بعد اما گفت حساب شخصی او هک شده بود و خودش این توییت را نزده است. در فاصله زمانی انتشار توییت اول تا تکذیب آن، کارلوس پویول یکی از هم دورههای او زیر توییتش نوشت فلانی الان وقتشه همهچیز را بگیم. بنده خدا خبر نداشت کاسیاس قرار است آن حرف اول را منکر شود و خودش را لو داد! حالا وضعیت اپوزیسیون اینطور است، پرچم همجنسبازان بالا رفت و همه دیدند، کشیدن میکروفن از دست میهمان فایده ندارد!