تاریخ : Thu 20 Oct 2022 - 00:15
کد خبر : 74981
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

تنوع ژانر؛ راه نجات سینمای ایران

«فرهیختگان» ویژگی‌های چند ژانر محبوب سینمای جهان را بررسی می‌کند

تنوع ژانر؛ راه نجات سینمای ایران

کم‌رمق بودن سینمای ایران در حوزه تنوع ژانر که تازه مدیران سینمای ایران را به فکر سیاستگذاری برای بهبود چنین وضعیتی انداخته است از جمله مسائل مهم و مبتلا به سینمای امروز ایران است.

کیانا تصدیق مقدم، خبرنگار:سینمای فیلم کوتاه از مهم‌ترین دروازه‌های ورود فیلمسازان به سینمای حرفه‌ای است و به جرات می‌توان گفت آینده سینمای ایران با برنامه‌ریزی در حوزه سینمای کوتاه طراحی و شکل می‌گیرد. یکی از مهم‌ترین بخش‌هایی که می‌تواند در ریل‌گذاری سینمای ایران اثر‌گذار باشد هدایت آموزشگاه‌های فیلمسازی و در بخش دولتی انجمن سینمای جوان است. مهدی آذرپندار مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران که این روزها مسئولیت برگزاری جشنواره فیلم کوتاه تهران را هم برعهده دارد چندی پیش در گفت‌وگو با «فرهیختگان» به سیاستگذاری و برنامه‌ریزی ویژه در این انجمن و سینمای کوتاه اشاره کرد و گفت: «ما ژانرهایی مانند وحشت یا دلهره‌آور و رازآلود، ملودرام، فانتزی، علمی-تخیلی، پلیسی یا جنایی یا نوآر، جنگی و دفاع مقدس و کمدی حمایت می‌کنیم. شاید فانتزی تنها ژانری است که سال‌های گذشته هم در جشنواره بوده اما از این هفت ژانر، پنج ژانر در جشنواره دارای نمایندگان قدرتمندی هستند.» کم‌رمق بودن سینمای ایران در حوزه تنوع ژانر که تازه مدیران سینمای ایران را به فکر سیاستگذاری برای بهبود چنین وضعیتی انداخته است از جمله مسائل مهم و مبتلا به سینمای امروز ایران است. سال‌هاست سینمای ایران درگیر تولید انبوه آثاری در محدوه وقایع و اتفاقات اجتماعی است و حجم زیادی از تولیدات یک سال سینمای ایران به روایت‌های سینمایی از مسائل حاد جامعه ایران محدود شده است. طی یک دهه گذشته هم جنس پرداخت سینمایی به مسائل اجتماعی هم متاثر از سینمای اصغر فرهادی است. زمانی که اصغر فرهادی توانست با دو فیلم درباره الی و جدایی نادر از سیمین در اواخر دهه 80 انبوهی از جوایز داخلی و به‌خصوص بین‌المللی را نصیب خود کند، جنس تعلیق‌های رابطه‌مند آثارش، سبک نوینی را در حیات ملودرام اجتماعی ایران به‌وجود آورد. گروهی به تقلید صرف از سبک درام‌سازی او پرداختند و سینمای شبه‌فرهادی را رونق دادند و نمی‌توان این حقیقت را انکار کرد که سینمای اجتماعی ایران طی یک دهه اخیر، زیر سایه سنگین نگاه و سبک فرهادی روزگار گذرانده است. روزگاری که هر چه به پایان قرن نزدیک‌تر شدیم، همچنان که از اهمیت کارهای فرهادی کاسته شد، سینماگران اجتماعی‌ساز نیز که در عصر جدیدی حضور داشتند، رویه مستقل خود را در پیش گرفتند. در دیگر ژانرها هم که تکلیف روشن بود. برخی ژانرها را که اصلا نداشتیم: مانند اکشن، تخیلی و وحشت و برخی دیگر نظیر دفاع‌مقدس و کودک، به ورطه تکرار افتادند. فیلم‌های کمدی که در صدر لیست پرفروش‌های سینمای ایران قرار گرفته‌اند هم عاری از هر گونه ویژگی‌های خلاقه در کمدی هستند. با این حال نبود تنوع ژانر باعث شده است که سینمای ایران در دو بخش سینمای کمدی و سینمای اجتماعی محدود بماند. تنوع ژانر در سینمای ایران می‌تواند حکم حیات جدیدی برای سینماگران امروز ایران باشد که طی آن، صور خیال، نقش مهمی در تبیین اندیشه‌های فیلمساز دارد. در گزارش پیش‌رو، ظرفیت ژانرهای سینمایی را بررسی می‌کنیم که این روزها در سینمای ایران مغفول مانده است. ژانرهایی که در سال‌های دهه شصت و هفتاد هم طرفداران زیادی داشت.

کمدی
در ساده‌ترین تعریف برای این ژانر به دسته فیلم‌هایی گفته می‌شود که با به‌کارگیری شوخی و طنز زمینه شادی و خنده مخاطبان را فراهم می‌کنند. داستان‌های کمدی یکی از قدیمی‌ترین ژانرهای سینمایی محسوب می‌شوند که در میان مردم محبوبیت قابل توجهی دارد. از مکس لیندر فرانسوی به‌عنوان نخستین کمدین بزرگ تاریخ سینما یاد می‌کنند. این بازیگر به واسطه نقشی که بازی می‌کرد بین مردم محبوب بود. بعد از اینکه لیندر شروع ژانر کمدی را پایه‌گذاری کرد، مک سنت، بازیگر و فیلمساز آمریکایی نوع خاصی از کمدی را به نام اسلپ استیک به کار گرفت و با هنرمندانی مثل چارلی‌چاپلین به اوج کار خود رسید. ژانر کمدی انواع مختلفی دارد. برای مثال کمدی کلامی یا لفظی که در آن بازیگر با دیالوگ (شوخی‌های کلامی) فضا را آماده می‌‌کند. کمدی بزن و بکوب یکی دیگر از انواع این ژانر است که نمونه آن را در فیلم‌های لورل و هاردی می‌توان تماشا کرد.  استقبال مخاطبان سینمای جهان از آثار کمدی، متاثر از رخدادهای اجتماعی است. زمان جنگ جهانی دوم، مخاطبان رغبتی به تماشای فیلم‌ به‌خصوص فیلم‌های کمدی نداشتند. این موضوع باعث به‌وجود‌آمدن شکل دیگری از فیلم‌های کمدی شد که بیشتر تلخ بود تا خنده‌دار و از آن زمان به کمدی سیاه معروف شد. از نمونه‌هایی این جنس آثار را می‌توان در آثاری فیلمسازانی همچون استنلی‌کوبریک و وودی‌آلن اشاره کرد. کمدی تقلیدی یکی دیگر از انواع گونه‌های ژانر کمدی است. به وجود آمدن این نوع از فیلم فیلمسازان با به‌کارگیری رفتارهای طنز و مسخره و دیالوگ‌های متلک‌گونه، فیلم جدی را بازسازی و به کمدی تبدیل می‌کردند. از دیگر سبک‌ها می‌توان به کمدی اجتماعی اشاره کرد. هدف این کمدی نشان دادن چیزهای غیرعادی در جوامع انسانی است. در این سبک از کمدی می‌توان مشکلات مختلف را با شیوه‌های اغراق‌آمیز به تصویر کشید. فیلمسازان با صحبت‌ کردن درباره مسائل تلخ آن هم به لحن طنزآلود مسائل را مطرح و از زهر آن کم می‌کنند.  کمدی با انواع زیرگونه‌هایش، این امکان را برای فیلمساز فراهم می‌کند که درباره مسائل جدی صحبت کند. طی دو دهه اخیر، سینمای کمدی جزء مهم‌ترین بخش‌های ویترین صنعت فرهنگ شده است اما آثار معدودی توانستند در دهه هشتاد و نود، جزء آثار شاخص سینمای کمدی ایران شود. سینمای کمدی در سال‌های بعد از انقلاب با کم‌رنگ شدن سایه جنگ و پایان آن در سال‌های ۱۳۶۶ تا ۱۳۶۹، رشد بیشتری یافت. در این دوران، فیلمسازان متعددی دست‌به‌کار شده به سینمای کمدی جان تازه‌ای بخشیدند. از اولین فیلم‌های این دوره می‌توان به «اجاره‌نشین‌ها» از داریوش مهرجویی اشاره کرد. فیلم‌های دیگری نیز مانند سایه‌ خیال، هی جو، روز باشکوه و زرد قناری در کنار آپارتمان شماره ۱۳ در حال تلاش برای تغییر فضای کمدی در ایران در آن دوره بودند. فیلمسازان با ساخت آثار کمدی در دهه هفتاد و ابتدای دهه هشتاد، توانستند به ترکیب خوبی از زیرگونه‌های دیگر برسند. ابوالحسن داودی که با «سفر جادویی» کار خود را در کمدی آغاز کرده بود، با «جیب‌برها به بهشت نمی‌روند» و «من زمین را دوست دارم» سه فیلم شاخص کمدی اوایل دهه هفتاد را خلق کرد. فیلم‌هایی که هم کودکان را به‌عنوان مخاطب خود می‌شناخت و هم بزرگ‌ترها را درگیر می‌کرد. 

تریلر یا هیجان‌انگیز
تریلر یک ژانر داستانی است که زیرژانرهای متعددی دارد و اغلب دارای همپوشانی با ژانرهای دیگر است. فیلم‌های هیجان‌انگیز با حالاتی که برمی‌انگیزند، مشخص و تعریف می‌شوند. به عبارتی آنها را باید از روی نوع احساساتی که در مخاطب‌شان ایجاد می‌کنند شناخت. این فیلم‌ها باید به بینندگان احساس تعلیق، هیجان، تعجب، انتظار و اضطراب بیشتری بدهند تا به‌عنوان تریلر شناخته شوند. نمونه‌های موفق فیلم‌های هیجان‌انگیز، فیلم‌های آلفرد هیچکاک هستند. فیلم‌های هیچکاک اغلب یک قربانی بی‌گناه را در موقعیتی عجیب و وحشتناک قرار می‌دهند که تهدیدکننده زندگی اوست یا در معرض اتهامی نادرست قرارش می‌دهد.  فیلم‌های هیجان‌انگیز عموما مخاطب را در «لبه صندلی‌هایشان» نگه می‌دارند، زیرا داستان مرتب به سمت نقطه اوج می‌رود. پوشاندن اطلاعات مهم، یک عنصر مشترک در این نوع داستان‌هاست. ابزارهای ادبی مانند شاه‌ماهی قرمز، پیچش‌های داستانی، راویان غیرقابل اعتماد و صخره‌ها به‌طور گسترده در طراحی داستان‌های این ژانر مورد استفاده قرار می‌گیرند که هر کدام از اینها توضیح مفصل و جداگانه‌ای می‌طلبند. یک تریلر غالبا یک طرح شرورمحور است که به موجب آن موانعی را ارائه می‌دهد و قهرمان داستان باید بر آن موانع غلبه کند.   تعلیق یکی از ویژگی‌های مهم ژانر هیجان‌انگیز است. حسی از شیفتگی و هیجان خوشایند که آمیخته با دلهره است و انتظار و تنش را به بیننده القا می‌کند. اینها از رویدادهای غیرقابل پیش‌بینی، مرموز و هیجان‌انگیز در طول روایت شکل می‌گیرند که بیننده یا خواننده را وادار می‌کند درباره نتیجه اعمال خاصی فکر کند. تعلیق ساخته می‌شود تا آن لحظات پایانی، هر چقدر هم کوتاه باشد، خاطره‌انگیزترین لحظات باشد. تعلیق در یک داستان، شخص را به خواندن یا تماشای بیشتر تا رسیدن به اوج نگه می‌دارد. 
تعلیق در فیلم‌های هیجان‌انگیز اغلب با امید و اضطراب در هم تنیده می‌شود؛ امید به اینکه همه چیز برای شخصیت‌های مناسب داستان خوب پیش می‌رود و ترس از اینکه ممکن است چنین نشود. فضای تهدیدآمیز و خشونت ناگهانی، مانند جنایت و قتل، یک مشخصه اصلی در فیلم‌های هیجان‌انگیز است. تنش معمولا زمانی به وجود می‌آید که شخصیت یا شخصیت‌ها در موقعیت خطرناکی قرار می‌گیرند یا در دامی قرار می‌گیرند که فرار از آن غیرممکن به نظر می‌رسد. از سگ‌کشی، فیلم غامض بهرام بیضایی تا روز صفر، اثر اکشن و حماسی سعید ملکان، تریلرهای متعددی را می‌توان در سینمای ایران سراغ گرفت اما با این وجود، این ژانر در کشور ما چندان مورد توجه جدی نبوده است. قهرمانان ژانر تریلر معمولا سرسخت، مدبر، اما اساسا معمولی هستند و درمقابل شرورانی قرار می‌گیرند که مصمم به نابودی آنها، کشورشان یا ثبات دنیای آزاد هستند که این مورد آخر مخصوصا در دوران جنگ سرد زیاد اتفاق می‌افتاد و نشانه‌ای از همخوانی ژانر تریلر با تم‌های سیاسی بود. اتفاقی که در ایران هم معمولا رخ می‌دهد و این درون‌مایه‌ها با هم ترکیب می‌شوند.

ژانر پلیسی معمایی
در دهه 40 خورشیدی، ژانر پلیسی در سینمای ایران متولد شد. پخش فیلم‌های گنگستری و نوآر سینمای آمریکا در ایران و تحت‌تاثیر قرارگرفتن کارگردانانی همچون خاچیکیان در شکل‌گیری این ژانر سینمایی بی‌تاثیر نبود. در اواخر دهه 50 و درطول دهه 60، شاهد رشد سینمای پلیسی بوده‌ایم. شاخص‌ترین چهره در این میان، فیلمساز برجسته ساموئل خاچیکیان بود که هم قبل از انقلاب 57 و هم بعد از آن در این ژانر فیلم ساخت. اما خاچیکیان تنها نبود و فیلمسازان دیگری هم در این ژانر دست ‌به ساخت فیلم‌هایی زدند که تقریبا می‌توان گفت تبدیل به یک جریان در دوره‌ای کوتاه شد. در دهه 60 سینمای ایران متاثر از وقایع کشور به سراغ ژانر پلیسی رفت. از مضامینی که در این دهه با آن مواجه می‌شویم، فعالیت ضدجاسوسی است. کشور هم درگیر جنگ با کشور عراق است و هم گروه‌های مسلح معاند دست به عملیات جسته‌ و گریخته می‌زنند. ضمن اینکه مساله مبارزه با قاچاق مواد مخدر در مرزهای کشور باعث شکل‌گیری آثاری تازه در این ژانر شد. فیلمسازی در ژانر پلیسی تنها محدود به سینما نبود و در این میان سریال‌های پلیسی زیادی نیز در تلویزیون ساخته شدند و این روند حتی تا اوایل دهه70 با سریال‌های پرمخاطبی همچون «کارآگاه علوی»، «سرنخ» و... ادامه داشت. دهه هفتاد را می‌توان دوران اوج ژانر پلیسی در سینمای ایران نامید. برا اساس تحقیقی که پیش از این در «فرهیختگان» منتشر شده است در این دهه جمعا 538 فیلم ساخته شد که 19 فیلم در ژانر پلیسی بودند؛ چیزی حدود 3.5 درصد کل فیلم‌های ساخته‌شده در این دهه، که بیشترین میزان در میان سایر دهه‌هاست.   دهه هشتاد و نود روند تولید فیلم‌های ژانر پلیسی معمایی رو به کاهش گذاشت و فیلمسازان سینمای ایران هرچه جلوتر آمدند، ترجیح دادند که دوربین‌شان را به زیست اجتماعی پلیس‌ها و مجرم‌ها نزدیک‌تر کنند و به‌خاطر همین نزدیکی به جزئیات زندگی دنیای تبهکاران، آثار پلیسی به سینمای اجتماعی نزدیک شد. در آثاری همچون «متری شیش‌ونیم»، تبهکاران قربانیان فضای اجتماعی‌شان هستند و اتفاقا با همین ترسیم بود که دیگر مثل گذشته وجوه قهرمانی پلیس دیده نمی‌شد. در چنین مختصاتی مخاطب پلیس قهرمانش را بیشتر در معرض خطا می‌دید و البته که قهرمانش به دنیای واقعی آدم‌ها نزدیک‌تر شد. متری شیش‌ونیم از این جنس آثار پلیسی است. 

وحشت
ترس را یک عامل دفاعی در برابر ناشناخته‌ها می‌دانند. ژانر وحشت تاکید خاصی بر داستان‌سرایی از ناشناخته‌ها و تجربه نشده‌های انسان‌ها دارد. احتمالا ژانر وحشت در ناخودآگاه انسان اولیه بوده است و آنها درمورد چیزهایی که نمی‌شناختند داستان‌ها و افسانه‌های ترسناک برای منطقی نشان دادن ترس خود، تعریف می‌کردند. اما چرا باید افراد به سینما و ژانر وحشت علاقه‌مند باشند. آنچه باعث می‌شود ژانر وحشت بین تماشاگران سینما محبوبیت داشته باشد، ایجاد حس هیجان است.  نورپردازی گرفته و سرد، فضاهای تیره، سپری‌شدن بخش عمده‌ای از زمان فیلم در شب، یک زوج گرفتار شده در شرایط ترس‌آور، دانشمند دیوانه و خون از عناصر پرتکرار در فیلم‌های ژانر وحشت هستند. برخی از نظریه‌پردازان، سینمای کشتار و سلاخی را هم زیرگونه‌ای از ژانر وحشت به‌حساب می‌آورند و معتقدند که تفاوت این قبیل فیلم‌ها با فیلم‌های کلاسیک ژانر وحشت، تنها در جایگزین شدن ارواح با یک قاتل روانی است. ژانر وحشت در سینمای جهان طرفداران خاص خودش را دارد و اگر فیلمی در این ژانر با استقبال مخاطبان همراه باشد، سری‌های بعدی آن ساخته می‌شود. به‌طور مثال از سال ۲۰۱۳ و با موفقیت چشمگیر فیلم «احضار» به کارگردانی جیمز وان، تولید مجموعه فیلم مهمی در ژانر وحشت آغاز شد که به مجموعه احضار مشهور است و از مهم‌ترین فیلم‌های این مجموعه می‌توانیم به «آنابل» و «راهبه» اشاره کنیم. «سکوت بره‌ها»، مجموعه «اره»، «برو بیرون» و «ما» از دیگر نمونه‌های شاخص ژانر وحشت به‌شمار می‌روند.  جای ژانر وحشت به‌عنوان یکی از دو ژانر محبوب سینمای جهان، در سبد تولیدات سالانه کشورمان خالی است. به‌گونه‌ای که تعداد تولیدات این‌گونه ژانر طی 4 دهه اخیر به عدد انگشتان دو دست نیز نمی‌رسد. «شب بیست‌ونهم» از نمونه‌ فیلم‌های قدیمی این‌ «گونه سینمایی» است که در سال‌های دهه شصت اکران شد که البته تولید در این گونه سینمایی ادامه نداشت. «خوابگاه دختران» ساخته محمدحسین لطیفی و «آل» به کارگردانی بهرام بهرامیان از دیگر نمونه فیلم‌های ژانر وحشت هستند که در دهه 80 ساخته شدند. در سال‌های اخیر فیلم‌هایی همچون «آن شب»، «پوست» و «زالاوا» از نمونه‌های معدود این گونه هستند و نویدبخش ظهور این جنس آثار در سبد تولید سینمای ایران است. 

اکشن
سینمای اکشن معمولا با سکانس‌های زدوخورد، بدلکاری، تعقیب‌وگریز، رزمی و هیجان‌انگیز همراه است. فیلمسازان در این ژانر در تلاش هستند تا یک اثر سرگرم‌کننده و هیجان‌انگیز بسازند تا مخاطب را برای مدتی هرچند کوتاه از دنیای واقعی جدا کنند. ژانر اکشن، ارتباط بسیار نزدیکی با ژانرهای هیجان‌انگیز و ماجرایی دارد و به‌ندرت به‌صورت مستقل دیده می‌شود و در اکثر مواقع با ژانرهای علمی‌تخیلی، فانتزی، جنایی، وسترن و... ترکیب می‌شود. فیلم‌های اکشن اگرچه جزء پرفروش‌ترین فیلم‌ها در گیشه‌ هستند اما منتقدان در طول تاریخ، چندان به آنها به‌عنوان هنر سینمایی توجه نکرده‌اند. به‌طور معمول داستان فیلم‌های اکشن بر محور یک قهرمان می‌چرخد و از نمونه‌های آن می‌توان به زیرگونه اکشن هنرهای رزمی مثل فیلم‌های «بروس‌لی» و «جکی چان» اشاره کرد که طرفدران به‌خصوصی هم دارد.  شناخت فنی هنرهای رزمی و بدلکاری از مهم‌ترین فاکتورهای تولید فیلم‌های اکشن است. طراحی صحنه‌های اکشن و استفاده از جلوه‌های کامپیوتری و بصری و استودیوها همه در میزان هزینه‌های این سبک از فیلم تاثیرگذار است. سینمای اکشن در ایران هیچ‌گاه نتوانسته آنچنان اثر اصیل و قابل توجهی را به‌بار بنشاند. اگرهم گاه موفقیتی در کار بوده ریشه‌اش اکثرا در مولفه‌های این گونه سینمایی نیست بلکه این اتفاق در مورد آثاری رخ‌ داده که در آنها گونه‌ها درهم ترکیب شده‌اند. مهم‌ترین دلیلش هم به‌خاطر این است که امکانات و تجهیزات برای درست و باورپذیر درآوردن صحنه‌های اکشن در سینمای ایران اندک است.

فانتزی
ژانر فانتزی همان‌طور که از اسمش پیداست، سراغ داستان‌ها و شخصیت‌هایی می‌رود که با دنیا و زندگی واقعی انسان‌ها فاصله دارد. خیال‌پردازی عنصر پویا و اصلی این ژانر است و از موضوعاتی مثل وقایع ماورا‌طبیعی، سحر و جادو، حس ششم و سفر در مکان استفاده می‌کنند. البته موجودات فانتزی مثل هیولاها، جادوگران، خون‌آشام، گرگینه، شبح و... در این آثار دیده می‌شود. این ژانر ارتباط معناداری با گونه‌های دیگری همچون علمی‌تخیلی و ترسناک دارد. البته تفاوت‌هایی هم دارند؛ برای مثال برخلاف ژانر علمی‌تخیلی که تخیل خود را براساس علم نشان می‌دهند، ژانر فانتزی هیچ ارتباطی با وقایع و حقایق علمی ندارد و مخاطب خود را به سفری در دنیاهایی ناشناخته و غیرقابل تصور می‌برد و داستان‌هایی را تعریف می‌کند که تقریبا هیچ وجه تشابهی به دنیای واقعی ندارند. این فیلم‌ها معمولا داستانی تاریخی دارند و قوانین فیزیکی دنیای معمولی را زیر پا می‌گذارند. فیلم‌های فانتزی به قدرت تخیل بسیار وابسته‌اند و هرفیلمسازی که داستان‌پردازی بهتری داشته باشد در این ژانر موفق‌تر است. 
کیت فورسیث، نویسنده استرالیایی، در مورد این ژانر می‌گوید: «داستان فانتزی، برخلاف عقیده برخی از افراد وجود درد و رنج را انکار نمی‌کند و آن را کوچک و بی‌اهمیت جلوه نمی‌دهد. احتمال شکست برای درک احساس لذت‌بخش موفقیت، کاملا ضروری و حیاتی است. فانتزی همانند شعله یک شمع، سایه و نقطه تاریکی را همزمان با روشن کردن پیرامون به‌وجود می‌آورد. با این‌حال، این روشنایی است که اهمیت دارد. فانتزی، ناامیدی مطلق و برگشت‌ناپذیر را انکار می‌کند. این ژانر همیشه برای به‌وجود‌آمدن جهانی بهتر امید دارد و راه رسیدن به آن را نیز نشان می‌دهد.»
ژانر فانتزی هم انواع مختلفی دارد. زیرمجموعه‌های آن حماسی، نازل، تاریخی، جادویی، تاریک، افسانه‌ها، علمی، ابرقهرمانی و متل‌ها است. فیلم‌های «هری پاتر»، «هابیت‌ها»، «ارباب حلقه‌ها» و مجموعه «بازی تاج‌وتخت» نمونه‌های مشهوری از آثار تولید شده در این‌ »گونه سینمایی» هستند. نکته جالب در مورد آثار شاخص این ژانر این است که قصه‌های آن ارتباط معناداری با آثار حماسی و ادبیات دارد. 
سینمای ایران میانه‌ چندان خوبی با آثار فانتزی ندارد. به‌گونه‌ای که اگر بخواهیم به‌جز «دزد عروسک‌ها»، «نان، عشق و موتور 1000» و «قاعده بازی»، یک فانتزی درخور توجه دیگر در سینمای‌مان نام ببریم، با مشکل مواجه می‌شویم. البته سینمای ایران طی سالیان اخیر، این فضا را در برخی آثار تجربه کرده است که به‌نام فانتزی، گرته‌برداری‌های ناشیانه‌ای را به‌خورد مخاطب دادند که با حاشیه‌هایی نیز همراه شده و ماندگاری چندانی در همان سال اکران خود نداشتند. 

  ملودرام
ملودرام مدرن اثری است که در آن طرح کلی داستانی، بر شخصیت‌پردازی دقیق ارجحیت دارد. این طرح و پیرنگ داستانی، معمولا پرشور است و برای جذابیت احساسی قوی پی‌ریزی می‌شود.  ملودرام‌ها معمولا بر دیالوگ‌هایی متمرکز می‌شوند که اغلب غم‌انگیز یا بیش‌ازحد احساساتی هستند تا اینکه کنش‌مند باشند. شخصیت‌ها اغلب مسطح هستند و برای تحقق کلیشه‌ها نوشته می‌شوند. به‌عبارتی شخصیت‌ها یا سیاهند یا سفید و آدم خاکستری کمتر دیده می‌شود. ملودرام‌ها معمولا در حوزه خصوصی خانه، با تمرکز بر اخلاقیات و مسائل خانوادگی، عشق و ازدواج تنظیم می‌شوند و این مولفه‌ها اغلب با چالش‌هایی ازسوی یک منبع بیرونی، مانند یک «وسوسه‌گر»، یک شرور، یا یک شرور اشرافی روبه‌رو می‌شوند. یک ملودرام روی صحنه فیلمبرداری یا تلویزیون معمولا با موسیقی دراماتیک همراه است که نشانه‌هایی را به مخاطبان نمایش ارائه می‌دهد و بخشی از توضیح داستان، همان موسیقی آن است. در زمینه‌های مدرن، اصطلاح «ملودرام» عموما تحقیرآمیز است، زیرا نشان می‌دهد که اثر مورد نظر فاقد ظرافت، رشد شخصیت یا هردو است. با این‌حال نمونه‌های درخشانی از ملودرام را می‌توان در سینمای جهان و حتی کشور خودمان سراغ گرفت که در عین حال، طرح‌کننده مباحث عمیقی هم بوده‌اند. به علاوه، سبک‌شناسی مدرن، نظریات جالبی طرح کرده که این نوع نگاه به ژانر ملودرام را به‌هم می‌زند. کمپ (به معنی اردوگاه)، یک سبک زیباشناختی است که چیزی را به‌دلیل طعم بد و ارزش طعنه‌آمیز آن جذاب می‌داند. زیبایی‌شناسی اردوگاهی بسیاری از تصورات مدرنیسم را از چیستی هنر و آنچه که می‌توان آن را به‌عنوان هنر والا طبقه‌بندی کرد را با وارونه کردن ویژگی‌های زیبایی‌شناختی مختل می‌کند و آن مولفه‌های عمیق هنر والا، با سرزندگی، جسارت و پویایی هنر احساساتی و عامه‌پسند، جایگزین می‌شوند. رابطه ملودرام در مقایسه با رئالیسم و به‌طور کل واقعیت، پیچیده است. قهرمانان آثار ملودراماتیک ممکن است افرادی معمولی (و از این‌رو به‌شکلی واقع‌گرایانه) باشند که درگیر اتفاقات خارق‌العاده یا شخصیت‌های بسیار اغراق‌آمیز و غیرواقعی هستند. ملودرام باتوجه به احساسات بالا و لفاظی دراماتیک خود نشان‌دهنده «پیروزی بر سرکوب» است. حالا این سرکوب از مادرشوهر بدجنس در یک ملودرام خانوادگی گرفته تا طاغوت در موارد جدی‌تر، خیلی‌چیزها را می‌تواند شامل شود. 
از آنجایی که ملودرام‌ها در خانه و یک شهر کوچک اتفاق می‌افتند، ایجاد حس کنش برای فیلمساز می‌تواند چالش‌برانگیز باشد، زیرا همه اینها در یک حوزه کلاستروفوبیک اتفاق می‌افتد. کلاستروفوبیا به‌معنی تنگناهراسی است. یکی از راه‌های اضافه کردن مکان‌های بیشتر از طریق فلاش‌بک به گذشته است. 
داگلاس سیرک در دهه پنجاه میلادی، از ملودرام‌سازان مطرح و محبوب دنیا بود و این ژانر همچنان سودآورترین ژانر نمایشی جهان به‌لحاظ تجاری است؛ کم‌خرج با مخاطب فراوان و توده‌ای. در سینمای ایران هم ملودرام‌های فراوانی ساخته شده که بعضی از آنها آثار شاخص و مهمی بوده‌اند و تعدادی از فیلم‌های داریوش مهرجویی و ابراهیم حاتمی‌کیا از آن جمله‌اند. 

سینمای دفاع مقدس ژانر بومی ایرانی 
در دهه۶۰ اولین فیلم‌های سینمایی با موضوع جنگ ایران و عراق ساخته شدند. سال به سال با تکمیل زبان فیلمسازی در این حوزه، تولیدات سینمایی با موضوع شخصیت‌ها و وقایع تاریخی جنگ هشت‌ساله بیشتر و بیشتر شد و این جنس تولیدات ذیل عنوانی تحت سینمای دفاع مقدس قرار گرفت. می‌توان گفت که این ژانر بخشی تفکیک‌ناپذیر از مناسبات سینمایی ایران است و نه‌تنها وابسته به جناح و گروه و ایدئولوژی خاصی نیست بلکه فضایی کاملا عمومی و مردمی را در عرصه فرهنگ و هنر ایران ترسیم کرده است. مهرزاد دانش منتقد سینما درباره ویژگی این ژانر سینمایی گفته است: «ژانر جنگی تنها ژانری است که در سینمای ایران شکل و شمایل بومی به خودش گرفته است و امکان استفاده از عناصر فرهنگی کشورمان در این نوع سینما وجود دارد. به کار بردن عبارت «سینمای دفاع مقدس» معطوف به ملاحظات ایدئولوژیک نیست و همین که از واژه «سینمای جنگ» به سمت «سینمای دفاع مقدس» حرکت می‌کنیم، ناظر بر این معناست که در سینمای جنگی ما فضاهایی مثل شهادت‌طلبی، ایمان به غیب، تفکر بسیجی، ولایت پذیری، محاسبات نامتعارف با اصول جنگی کلاسیک و ارجحیت تکلیف به نتیجه وجود دارد. نمونه این وضعیت را در جنگ کشورهای دیگر نمی‌توانیم ببینیم.»
دانش درباره تنوع لحن و زیرگونه در سینمای جنگی هم گفته است: «نگاه سینمای ایران به عرصه جنگ تک‌بعدی و تک‌محور نبوده است. زیرگونه عملیات (عملیات کرکوک، عبور، دکل)، اردوگاهی یا اسارت (مردی شبیه باران، نفوذی)، هوانوردی (حمله به اچ ۳، عقاب‌ها)، دریانوردی (جنگ نفت‌کش‌ها، موج مرده)، دیده‌بانی (دیده‌بان، ملکه)، تبعات جنگ (گیلانه، بوی پیراهن یوسف، عروسی خوبان) شخصیت‌های واقعی (شور شیرین، الماس بنفش، به کبودی یاس) و شکست (سفر به چزابه، هیوا) از این جمله هستند. در عین حال تلفیق ژانر جنگی با بقیه لحن‌های سینمایی هم از جمله بضاعت‌های سینمای دفاع مقدس است. مثلا نمونه سینمای جنگی-کمدی (لیلی با من است) ملودرام جنگی (کیمیا، میم مثل مادر)، جنگی-جاسوسی (نفوذی)، جنگی-معناگرا (ساعت ۲۵، مهاجر و نینوا) و جنگی-کودک (پایان کودکی) است.»
نام رسول ملاقلی‌پور با جنگ و سینمای دفاع مقدس گره خورده و می‌توان او را در کنار ابراهیم حاتمی‌کیا، دو فیلمساز مهم و مولف این ژانر سینمایی دانست که البته جهان سینمایی متفاوتی را در نسبت با ژانری واحد خلق کرده‌اند. «بلمی به سوی ساحل» نام رسول ملاقلی‌پور را بر سر زبان‌ها انداخت. این فیلم از نخستین فیلم‌های دفاع مقدسی که به مساله سقوط خرمشهر پرداخته و رشادت‌های رزمندگان برای بازپس‌گیری آن را در درام پر فراز و نشیب خود روایت می‌کرد. با این حال به اعتقاد بسیاری از منتقدان سینما، «سفر به چزابه» مهم‌ترین فیلم رسول ملاقلی‌پور در کارنامه سینمایی اوست. سینمای ملاقلی‌پور بعد از ساخت سفر به چزابه در آثار دیگر هم علاقه‌مندی‌اش به شکست زمان را نشان داد. و از ابزار تدوین موازی برای رفت و برگشت زمانی بین سال‌های جنگ و روزهای معاصر بهره برد. آثار سینمایی همچون هیوا، مزرعه پدری از نمونه‌های این جنس پرداخت سینمایی رسول ملاقلی‌پور است. البته این جنس علاقه‌مندی ملاقلی پور بیشتر به خاطر این بود که یک پایش در سال‌های جنگ هشت‌ساله گیر بود و همچنین نمی‌توانست نسبت به وقایع امروز غافل باشد. 
نام ابراهیم حاتمی‌کیا به‌عنوان یکی‌دیگر از فیلمسازان دفاع مقدس با سوژه‌های اجتماعی این ژانر پیوند خورده است. این کارگردان نام‌آشنای سینما در سال 72 «از کرخه تا راین» را ساخت که یکی از جنجالی‌ترین آثار او در آن سال‌ها بود. با این حال حاتمی‌کیا در سال 76 با الهام از یک رویداد واقعی «آژانس شیشه‌ای» که عده‌ای آن را به‌عنوان بهترین فیلم او می‌دانند، را جلوی دوربین برد که همچنان مهم‌ترین فیلم این ژانر است که توانسته تقابل آرمان‌های دیروز با واقعیت و مصلحت امروز را به تصویر می‌کشد. 
موفقیت فیلمی همچون «موقعیت مهدی» ثابت کرد که همچنان سینمای دفاع مقدس، جایگاه و پایگاه اجتماعی خودش را دارد. در فیلم ‌سینمایی «موقعیت ‌مهدی» دوربین آرام و باحیا به زندگی و روابط خانوادگی برادران شهید باکری ورود می‌کند و یکی از شریف‌ترین و با وقارترین تصاویر ثبت شده از فرماندهان دفاع مقدس را نشان می‌دهد. هادی حجازی‌فر با ساخت این اثر حماسی ثابت کرد که می‌توان قصه‌ها و روایت‌های بدیعی از وقایع جنگ را پیش روی مخاطب گذاشت.