تاریخ : Sun 16 Oct 2022 - 21:58
کد خبر : 74896
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

به کجا چنین شتابان جناب طالبی!

به کجا چنین شتابان جناب طالبی!

ابوالقاسم طالبی، کارگردان سینما در برنامه زنده جهان‌آرا حرف‌هایی زد که باز هم مسئولان رصد اخبار داخلی ایران را در رسانه‌های معاند خارج‌نشین سر ذوق آورد و تیتر جدیدی برایشان دست‌وپا کرد.

میلاد جلیل زاده، خبرنگار:این بار اول نیست که در همین چند وقت اخیر، از این‌سو و آن‌سو، کسی پیدا می‌شود که به بهانه دفاع سرسختانه از نظام سیاسی مستقر و مرزبندی واضح با دشمن، علیه گفت‌وگو و شنیده‌شدن صدای مخالف یا حتی متفاوت حرف می‌زند. نوک پیکان حمله آنها همیشه تلویزیون بوده و به حضور چهره‌هایی از جناح سیاسی رقیب یا حتی دانشگاهیان در برنامه‌های صداوسیما حمله کرده‌اند و گاهی بخشی از ادامه‌دار شدن غوغای خیابان را به حضور این افراد در این تریبون‌ها نسبت داده‌اند. ابوالقاسم طالبی، کارگردان سینما در برنامه زنده جهان‌آرا حرف‌هایی زد که باز هم مسئولان رصد اخبار داخلی ایران را در رسانه‌های معاند خارج‌نشین سر ذوق آورد و تیتر جدیدی برایشان دست‌وپا کرد. او معترضان کف خیابان را یکسره عده‌ای دانست که حشیش زده‌اند و از سر مستی نعره می‌کشند و جالب اینجاست که حرفش را در قالب انتقاد از برنامه گفت‌وگومحور «شیوه» در شبکه چهار مطرح کرد؛ «من این را نباید بگویم ولی می‌گویم چون اعتراض شدید دارم به برنامه شیوه. در برنامه شیوه یکهو یک آدمی را آوردند که بالاآورده‌های هابرماست (هابرماس) را دارد الان می‌گوید و راجع‌به کانت و هیوم و دکارت و... ! 
انگار جنگ این است. این بندگان خدا (معترضان خیابانی) اینها (فلاسفه نام‌برده) را نمی‌شناسند. این دارد فحش خواهر و مادر می‌دهد در خیابان. این حشیش زده و یک حسی گرفته که می‌گوید یکی بیاید من را بزند. یک عربده‌هایی می‌کشند که من فقط اینها را در عرق‌خورهای قبل از انقلاب دیده بودم.» مجری برنامه زنده جها‌ن‌آرا وسط حرف طالبی می‌آید و می‌گوید: «اینکه یک‌عده ممکن است به‌قول شما به لحاظ فردی مشکل داشته باشند را کاری ندارم. اینکه رسانه صداهای مختلف را منعکس کند تا خود مردم رشد کنند، خودشان بشنوند و انتخاب کنند و تحلیل و مقایسه کنند، این اشکالش چیست؟» طالبی جواب می‌دهد: «ببین! صدای مختلف یک حرف است و ادامه حرف دشمن یک حرف دیگر» اینجا مجری می‌گوید «خب بالاخره از صداهای مخالف یکی‌شان می‌تواند پژواک صدای دشمن باشد» و اینجا طالبی پاسخی می‌دهد که علنا بر علیه هرنوع ندای آزادیخواهی است. «وقتی اینترنشنال، بی‌بی‌سی، وی‌. او. ای و ۱۴۰ تا ماهواره دیگر، ۲۴ ساعته می‌گویند و تو هم بیایی و ادامه بدهی و بگویید من آزادی می‌خواهم، اینکه آزادی نیست، بازی کردن در میدان دشمن است. تو جاسوسی. تو علیه ملت خودت هستی!» در تمام این مدت حتی یک‌بار هم این رسانه‌هایی که طالبی ازشان نام می‌برد، کلمه‌ای از محتواهای طرح‌شده در برنامه «شیوه» را بازتاب نداده‌اند و این درحالی است که حرف‌های جالب و عمیقی از دل این برنامه بریده شده و در فضای مجازی داخل که به تنگی و عسرت هم افتاده است، پخش شده‌اند. به‌عبارتی این حرف‌ها جذابیت داشته‌اند که در این فضای مجازی باریک‌شده داخل، دستگردان می‌شوند؛ اما رسانه‌های معاند هیچ علاقه‌ای به طرح شدن‌شان و مورد توجه قرار گرفتن‌شان ندارند، چون نمی‌خواهند قدمی از مطالبه سرنگونی و ویرانی کشور عقب بکشند و ذره‌ای درباره اصلاح امور و ترمیم شکاف‌ها حرف زده شود. حتی لشکریان سایبری آنها هرکس را که در فضای مجازی علیه گشت ارشاد نقدی کند، به‌فحش می‌بندند، چون می‌گویند مساله نباید گشت ارشاد یا به‌طور کل حجاب باشد، بلکه فقط باید دنبال نابودی جمهوری اسلامی بود، به هر قیمتی؛ تحریم یا حتی جنگ. 
 این رسانه‌ها فضا را به‌طور عمد غیرعقلانی کرده‌اند و طبیعتا خوش ندارند که حرف‌هایی از جنس انتقادات برنامه شیوه به گوش مردم برسد. حرف‌هایی که نه می‌شود انگ حمایت کورکورانه از نظام مستقر را به آنها بست و نه ویرانی‌طلب هستند. آنها این برنامه را بایکوت محض کرده‌اند و حتی فحشش نمی‌دهند چون نمی‌خواهند به بهانه همین فحاشی، گوش کسی با این گفتمان‌ها آشنا شود، اما حرف‌های امثال آقای طالبی و به‌طور مثال صحبتی که شخص خود ایشان در برنامه جهان‌آرا کرد را با ذوق تمام بازتاب می‌دهند. ادامه صدای دشمن کیست؟ چه کسی نقطه متقارن ادبیات فاشیستی ایران‌اینترنشنال در داخل ایران است و نقش لبه دوم قیچی را برای او بازی می‌کند؟ نیک می‌دانیم که اگر فضا عقلانی شود و به‌عبارتی اگر فضا حرفه‌ای شود و سواد علمی و مهارت ارتباطی دوباره معیاری برای مطرح شدن رسانه‌ها قرار بگیرند، لات‌ولوت‌هایی که در کانالی مثل ایران‌اینترنشنال، فکل و کراوات زده‌اند و با دروغ و فحاشی دیده می‌شوند، باید جمع کنند و بروند. آنها همه تلاش‌شان را می‌کنند تا سطح بحث و سطح گفتمان همینی که هست بماند. مثل مافیای اکران در سینما که سرکردگان فیلمفارسی در آن اجازه نمی‌دهند هیچ فیلم با کیفیتی، خارج از معیارهای مبتذل‌شان دیده شود؛ چون نمی‌خواهند زمین بازی عوض شود و به‌جایی برود که اینها در آن بازنده هستند. چون اگر معیار فروش و محبوبیت، کیفیت باشد، یعنی چیزی که بلدش نیستند، آنها هم دود می‌شوند و به هوا می‌روند و برای همین با هر ابزاری می‌خواهند صحنه را مبتذل نگه‌ دارند. 
اینها را آقای طالبی که در سینمای ایران کارکرده، باید به‌خوبی بداند. امروز تقریبا همه می‌دانند صحنه‌گردان اصلی در مافیای رسانه‌های آن‌ور آبی که عمدتا لندن‌نشین هستند، کدام بنگاه است. این شبکه فاشیستی که با پترودلارهای ابومنشار، پدر اره‌ها اداره می‌شود، دقیقا کارکرد همان مافیای فیلمفارسی در اکران سینمای ایران را دارد. اساس و مخ دکترین آنها این است؛ نگذراید عقلا حرف بزنند که اگر گفتمان غالب عقلانی شد، ما که عقل و سواد نداریم، دیگر هیچ جایگاهی در رسانه نخواهیم داشت. راستش این است که نقطه متقارن این نگاه و این موقعیت‌سنجی را در داخل هم داریم؛ همان که از میان‌آمدن اسامی متفکران بزرگ می‌ترسد و چون شرم می‌کند علیه ملاصدرا و ابن‌خلدون و مطهری و شریعتی چیزی بگوید، می‌گوید چرا اسم افرادی مثل هابرماس و کانت و دکارت آورده شد؟ او نه اینها را خوانده نه آنها را؛ اما نگران است که کتاب‌خوان بودن، معیار حضور در مدیای داخلی شود، ولی این را صریح نمی‌گوید و پشت بهانه‌های دیگری مخفی می‌شود. اگر آن‌طرفی‌ها پشت عناوینی مثل آزادی و عدالت و حقوق‌بشر سنگر می‌گیرند، همتایان داخلی‌شان هم پشت دفاع از نظام و دین و امثال آن سنگر گرفته‌اند. اگر آنها در دفاع از آزادی و عدالت و حقوق‌بشر صادقند، اینها هم در ادعای خودشان صادق هستند؛ همین‌ها که می‌دانند اگر بحث جدی شود و سواد و هوش معیار قرار بگیرد، دیگر کسی سراغ‌شان را نخواهد گرفت و برای همین هزار جور بهانه می‌تراشند و به هر گفت‌وگویی می‌تازند. اگر شبکه وابسته به دربار سعودی، فقط بلد است با شعبان بی‌مخ‌های انگلستان‌پناه کارش را پیش ببرد، جمهوری اسلامی به‌رغم هر نقدی که احیانا بتوان به آن وارد کرد، برآمده از یک حرکت مترقی به نام انقلاب اسلامی است و اصالت و مدرنیسم را در نقطه آغازینش با هم درآمیخته تا توانسته است متولد شود. 
اینجا کسی به شعبان جعفری‌ها نیاز ندارد و اگر هرازچندگاهی صداهایی از این‌دست می‌شنویم، اینها ناهنجاری گفتمانی و اجتماعی ماست، نه که مثل دم‌ودستگاه سعودی، نُرم و هنجارمان باشد. کافی است به کیفیت کارهای سینمایی آقای طالبی نگاهی بیندازیم یا حتی به خروجی کار رسانه‌ای افرادی نگاه کنید که به‌عنوان مدیران رسانه، این روزها تندترین حرف‌ها را علیه گفت‌وگو زدند. یا حتی بروید و بررسی کنید میزان سواد کسانی که به‌عنوان کارشناس و رجل سیاسی، این‌ قبیل صحبت‌ها را در این مدت طرح کرده‌اند. از همه اینها معلوم می‌شود که اگر این جماعت از کیفی‌شدن گفتمان هراس دارند و به‌بهانه دفاع از نظام، سنگ حذف گفت‌وگو را به‌سینه می‌زنند، غیرطبیعی نیست. امروز که غوغایی برپاست و خشمی در فضا آکنده است، امکان دارد یک‌عده صداهایی بلندتر از قدوقواره‌شان پیدا کرده باشند اما این نیز می‌گذرد و جامعه ایران برای جامعه ماندنش، طبیعتا دو لبه قیچی تندروی و فاشیسم را از کارکرد و برندگی خواهد انداخت.