تاریخ : Mon 10 Oct 2022 - 00:15
کد خبر : 74744
سرویس خبری : نقد روز

خواب عمیق بهارستان در آشوب

چرا مجلس از ظرفیت‌های قانونی خود برای حل مساله اخیر استفاده نمی‌کند؟

خواب عمیق بهارستان در آشوب

با گذشت سه‌هفته از آغاز ناآرامی‌های خیابانی می توان به ارزیابی کیفیت نقش‌آفرینی نهادی مثل مجلس شورای اسلامی پرداخت؛ قوه مقننه یا همان خانه ملت که 290 نماینده از مردم مناطق سراسر ایران را در خود جا داده است. 

 اعتراضات اجتماعی شکل‌گرفته طی چند هفته اخیر که به فاصله چند روز بعد از فوت مهسا امینی در روز 25 شهریور در بیمارستان کسرای تهران نشان داد طی چند دهه گذشته علی‌رغم کارهای فرهنگی قابل‌قبولی که انجام‌شده، نهادهای تصمیم‌ساز در بسیاری زمینه‌ها از شکاف‌های اجتماعی به‌وجودآمده یا درحال به‌وجود آمدن غافل بوده‌اند یا می‌توان گفت حداقل برنامه‌ای نتیجه‌بخش برای پر کردن آن‌ شکاف‌ها نداشته‌اند. این اعتراضات که البته در شهرهایی از کشور با میدان‌داری لیدرهای مواجب‌بگیر و مغرض وارد مسیر رادیکالیسم، خشونت‌ و اغتشاش شد چند ویژگی اساسی قابل‌توجه داشت. پیش‌تر در «فرهیختگان» به شاخص‌ترین ویژگی‌های اعتراضات اخیر و مولفه‌هایی که آن‌‌ را به اغتشاش تبدیل کرد، پرداخته‌ و وظایفی را که نهادهای فرهنگی و تصمیم‌سازان سیاسی مخاطب بایدهای آن هستند، موردبررسی قرار دادیم اما حالا و با گذشت سه‌هفته از آغاز ناآرامی‌های خیابانی به‌نظر می‌رسد می‌توان-هرچند گذرا- به ارزیابی کیفیت نقش‌آفرینی نهادی مثل مجلس شورای اسلامی پرداخت؛ قوه مقننه یا همان خانه ملت که 290 نماینده از مردم مناطق سراسر ایران را در خود جا داده است. 

  چرا کیفیت نقش‌آفرینی مجلس در مقاطع حساس کشور مهم است؟ 
معمولا در حوادث اینچنینی و اعتراضات اجتماعی که رسانه‌های ایران‌ستیز تلاش می‌کنند تا به‌سرعت میدان‌داری آن را بر‌عهده بگیرند و سیاستمداران مغرض هم بعضا به‌دنبال آن هستند تا از این نمد کلاهی برای حزب متبوع خود دست‌وپا کنند، به‌سرعت در جامعه شاهد شکل‌گیری دوقطبی‌های مخربی هستیم که درنتیجه آن، نه‌تنها مشکلی حل‌ نمی‌شود، بلکه شکاف‌های اجتماعی شکل‌گرفته در کشور عمیق و عمیق‌تر می‌شود. 
اما چرا در چنین مقاطعی، کیفیت نقش‌آفرینی نهادی به‌نام مجلس شورای اسلامی مشتمل بر مجموعه‌ای از نمایندگان مردم سراسر ایران اهمیت پیدا می‌کند؟ اگر قبول داشته باشیم پارلمان علاوه‌بر دو وظیفه اصلی تقنینی و نظارتی‌ که قانون برای اعضای آن تعیین کرده است، نقش‌های دیگری هم به ‌تبع همان دو وظیفه اصلی برعهده دارد، می‌توانیم سراغ بررسی مقاطعی برویم که در آن، دستگاه‌ها و نهادهای حاکمیتی، هرکدام خواه‌ناخواه به درست یا غلط از سوی افکار عمومی، در قطبی از قطب‌های اجتماعی مخرب شکل‌گرفته قرار داده شده‌اند اما مجلسی که حدود 300 نفر از نمایندگان «ملت» را در خود جای داده، با توجه به ماهیتی که دارد خارج از قطب‌بندی‌های مرسوم باقی‌ مانده است. دلیل این مساله را می‌توان از چند زاویه مورد بررسی قرار داد؛ یک آنکه مجلس همان‌طور که پیش‌تر به آن اشاره شد از مجموعه‌ نمایندگانی تشکیل شده است که هریک متناسب با جمعیت مناطق مختلف کشور، سرمایه اجتماعی قابل‌توجهی را نمایندگی می‌کند. به این معنا که فلسفه وجودی مجلس، چهارچوب‌ها را به‌نوعی تعیین کرده که هریک از این 290 عضو خانه ملت به‌تنهایی نماینده مطالبات، پرسش‌‌ها و دغدغه‌های ده‌ها هزار نفر از مردم حوزه‌های انتخابیه از پیش تقسیم‌شده هستند. همین ظرفیت ده‌ها و صدها هزارنفره است که باعث می‌شود مجلس به‌عنوان ظرفیتی معرفی شود که می‌تواند در مقاطع بحرانی مثل آنچه این روزها درحال تجربه‌ کردنش هستیم، در جایگاه یک حلقه میانی به‌ نقش‌آفرینی بپردازد. به این معنا که در زمان شکل‌گیری دوقطبی‌هایی که درنتیجه خود، آرامش و اعتماد مردم عادی کوچه‌وبازار را هدف قرار می‌دهد و موجب تقلیل رفتن سرمایه اجتماعی نظام می‌شود، این نمایندگان مجلس هستند که می‌توانند و شاید حتی وظیفه داشته باشند به نقش‌آفرینی موثر جهت کاستن از شدت این دوقطبی بپردازند. قدرت قانونی و البته سرمایه اجتماعی هر نماینده در حوزه انتخابیه خود را می‌توان از مولفه‌های قدرت مجموعه مجلس شورای اسلامی و کیفیت نقش‌آفرینی‌ اعضای آن در مقاطع اینچنینی دانست.  
اگر بخواهیم از زاویه دید قانونی به این مساله بپردازیم هم می‌توان توانایی و ظرفیت‌های نظارتی پارلمان را مخاطب این وظیفه خطیر دانست. وظیفه‌ای که با این جزئیات اعضا را مخاطب قرار می‌دهد که در تحولات اجتماعی و حوادثی که مثل وضعیت حال ‌حاضر کشور جامعه را دچار التهاب می‌کند، یا باید در جایگاه حلقه واسط میان مردم و مقامات مسئول در آن حوزه خاص به ایفای نقش بپردازید یا بدون نقش ماندن‌تان از سوی مردم مساوی با انفعال و بی‌عملی دسته‌بندی می‌شود؛ انفعالی که درنتیجه آن، شاهد تقدیم پرچم مطالبات و اعتراضات به دشمنان وجودی ایران خواهیم بود.

  نقش‌آفرینی خانه ملت در اتفاقات اخیرچقدر می‌توانست پررنگ‌تر باشد؟
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس در جلسه علنی 29 شهریور درواکنش به‌اتفاق تلخ رخ‌داده برای مهسا امینی ضمن تسلیت به خانواده او گفت: «رسیدگی دقیق و اطلاع‌رسانی تمامی ابعاد پرونده درگذشت ایشان، ضروری است. لازم است کمیسیون امور داخلی مجلس شورای اسلامی با حداکثر دقت و موشکافی کامل تمامی زوایا، در سریع‌ترین زمان ممکن نتیجه کارشناسی خود را برای اطلاع نمایندگان و مردم شریف ایران گزارش کند.» وی همچنین در پایان صحبت‌های خود درباره روند پیگیری دلایل این اتفاق توسط نمایندگان، از قصد مجلس برای انجام برخی «اصلاحات موردنیاز ساختارها و فرآیندها» خبر داد. اینکه رئیس‌ مجلس در روزهای ابتدایی بعد از فوت مهسا امینی سخن از لزوم اعمال برخی اصلاحات در ساختارها به میان می‌آورد، امیدوارکننده است اما آیا این سخنان قالیباف کافی بود؟ تحولات روزهای بعد از آن سخنرانی و کیفیت نقش‌آفرینی نمایندگان ملت در مجلس نشان داد موضع‌گیری سران سه‌قوه هم بدون نقش‌آفرینی همزمان نمایندگان مردم در مجلس برای پیگیری مطالبات شکل‌گرفته از سوی جامعه و تسهیل روند پیگیری این مطالبات ممکن است تاحدودی بر اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی نظام اثرگذار باشد اما قطعا برای پاسخ دادن به پرسش‌های موجود کافی نیست. حدود 10 روز بعد از اظهارات رئیس‌ مجلس بود که علی حدادی، سخنگوی کمیسیون امور داخلی کشور در مجلس از دعوت شدن خانواده مهسا امینی به مجلس و رد دعوت از سوی خانواده امینی خبر داد و گفت: «تا امروز دوبار از خانواده مهسا امینی برای حضور در جلسات کمیسیون دعوت شده است اما خانواده امینی تاکنون نپذیرفته‌اند که در جلسات مجلس حضور یابند.» او همچنین گفته بود: «ما تاکید داشتیم اگر خانواده امینی در جلسه حضور یابند با موارد و مسائلی که مطرح می‌شود به روند رسیدگی به پرونده کمک خواهد شد اما خانواده امینی حضور نیافتند. کمیسیون در دو جلسه‌ای که داشته بررسی‌ها را انجام داد و اکنون مجلس منتظر اعلام نظر رسمی پزشکی قانونی است.» اینکه کمیسیون‌هایی در مجلس مامور رسیدگی به آنچه برای مهسا امینی اتفاق افتاده شده‌اند، مساله‌ای است که به‌احتمال زیاد در دوره‌های دیگری از مجلس هم درصورت وقوع اتفاقی مشابه تجربه می‌کردیم اما اینکه فرآیند رسیدگی چند روز زمان خواهد برد و در این فاصله دیگر نمایندگان مردم چه کنش‌هایی از خود نشان خواهند داد وجه تمایز یک پارلمان پویا و آگاه به وظایف خود با یک پارلمان منفعل است. شاید بتوان گفت مجموعه اقدامات و اظهارنظرهای نمایندگان مجلس یازدهم طی سه‌هفته گذشته که فضای کشور میزبان التهابی حداکثری بود، نشان داد نهاد مجلس در مقطع کنونی، کارکرد خود در فضای اجتماعی را از دست داده است، یعنی این‌طور به‌نظر می‌رسد که تمام نقش‌آفرینی مجلس در راه از بین بردن شکاف‌های اجتماعی در وعده‌های تحقیق و پیگیری چند کمیسیون محدود متوقف مانده است. مساله‌ای که به‌‌خودی لازم بوده اما قطعا کافی نیست. رویکرد مجلس در مواجهه با اتفاقات اخیر این تلقی را به‌وجود می‌آورد که گویی بهارستان تا معلوم شدن نتیجه بررسی‌های تخصصی درباره علت اصلی درگذشت مهسا امینی برنامه دیگری برای آرام کردن فضای جامعه ندارد. 

  راه پیش‌روی مجلس یازدهم در فرصت کمتر از دوساله‌ای که تا تحویل مسئولیت دارد
مجموع تحولات رخ‌داده طی چندین روز گذشته کف خیابان‌ها در شهرهای سراسر کشور، تند شدن فضای اعتراضات مردمی و تبدیل آن به اغتشاش و آشوب‌های خسارت‌بار در برخی مناطق نشان داد طی سال‌های گذشته حداقل بخشی از مسئولان کشور که وظیفه نمایندگی مطالبات و پرسش‌های جدی به‌وجود‌آمده برای مردم را برعهده داشته و دارند، از اتفاقات رخ‌داده در دی‌ سال 96 و آبان سال 98 درس نگرفته‌اند و همچنان در مواجهه با مردم همان دست‌فرمانی را دارند که در دی96 و آبان98 درنتیجه خود زمین بازی را به لیدرهای تجزیه‌طلب و رسانه‌های ایران‌ستیز تقدیم کردند. چیزی حدود یک‌سال و هشت ماه تا پایان مجلس یازدهم باقی ‌مانده است و فرصت چندان زیادی نیست اما می‌توان گفت همین یک‌سال و هشت ماه، برای اعمال برخی اصلاحات اساسی در تغییر کیفیت نقش‌آفرینی مجلس فرصت کمی هم محسوب نمی‌شود، پس می‌توان با بازخوانی اتفاقات رخ‌داده طی این مدت و بررسی کیفیت نقش‌آفرینی نمایندگان مردم در مجلس نقاط ضعف مجموع مواضع آنان را باهدف اعمال اصلاحات اساسی پیش چشم اعضای خانه ملت قرار داد.