تاریخ : Tue 04 Oct 2022 - 00:05
کد خبر : 74643
سرویس خبری : جهان شهر

چپ‌ها فاتح آمریکای لاتین می‌شوند؟

لولا داسیلوا و ژائیر بولسونارو به دور دوم انتخابات ریاست جمهوری برزیل راه یافتند

چپ‌ها فاتح آمریکای لاتین می‌شوند؟

اگر در دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری برزیل، لولا داسیلوا، رئیس‌جمهور اسبق برزیل بتواند سرهنگ بولسونارو را شکست دهد، راست‌ها باید تابوتی را برای این نعش نفرت‌انگیز پیدا کنند.

درصورت پیروزی داسیلوا، برزیل هشتمین کشور با دولت چپ‌گرا در آمریکای لاتین می‌شود

 راست‌ها در آمریکای لاتین به احتضار افتاده‌اند و حیات‌ آنها تقریبا به مویی بند است. اگر در دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری برزیل، لولا داسیلوا، رئیس‌جمهور اسبق برزیل بتواند سرهنگ بولسونارو را شکست دهد، راست‌ها باید تابوتی را برای این نعش نفرت‌انگیز پیدا کنند. روز یکشنبه دوم اکتبر در انتخابات ریاست‌جمهوری خطر از بیخ گوش‌شان گذشت و لولا داسیلوا که 48.8 درصد از آرای انتخابات ریاست‌جمهوری را به‌دست آورده بود، به‌دلیل عدم کسب 50 درصد آرا، نتوانست جشن پیروزی را برگزار کند. در این انتخابات، بولسونارو که درحال‌حاضر رئیس‌جمهور برزیل است، 43.3 درصد از آرا را کسب کرد. تقریبا نظرسنجی دوهفته پیش موسسه IPEC نیز درصد آرای داسیلوا را پیش‌بینی کرده بود. این موسسه پیش‌بینی کرده بود که در دور نخست رای‌گیری، داسیلوا از حمایت ۴۷ درصدی رای‌دهندگان برخوردار خواهد بود. IPEC البته با کمی بدبینی آرای بولسونارو را 31 درصد اعلام کرده بود. این موسسه نظرسنجی گفته بود در صورتی که انتخابات به دور دوم کشیده شود، لولا داسیلوا می‌تواند ۵۴ درصد آرا را در مقابل ۳۵ درصد بولسونارو کسب کند. به این دلیل که هیچ‌کدام از کاندیداها حمایت اکثریت (۵۰ درصد) را به‌دست نیاورده، این رقابت در دور دوم رای گیری در ۳۰ اکتبر برگزار می‌شود.
داسیلوا جایگاهش در رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهور را مدیون یک رای است؛ رایی که یک قاضی در میانه آبان سال 98 صادر کرد و داسیلوا را بعد از یک‌سال‌ونیم از زندان آزاد کرد. داسیلوا در انتخابات ریاست‌جمهوری قبلی برزیل و درحالی‌که در عموم نظرسنجی‌ها با فاصله برنده انتخابات به‌نظر می‌رسید، در یک پرونده فساد به تحمل نزدیک به ۹ سال زندان محکوم شد. اتهام داسیلوا دریافت یک آپارتمان ساحلی از یک شرکت مهندسی بود. داسیلوا یکی از متهمان پرونده‌ای مشهور به «کارواش» بود. قاضی سرجیو در پرونده کارواش به فساد مالی در شرکت نفتی بزرگ دولت برزیل، پتروبراس که شامل اتهام رشوه بسیاری از مقام‌های سیاسی می‌شد، رسیدگی کرد. کمی پس از رسیدگی به این پرونده وبسایت اینترسپت، مکاتبات خصوصی دادستان‌ها و مقام‌های قضایی درگیر در پرونده کارواش را منتشر کرد. مطابق این مکاتبات قاضی سرجیو مورو که اکنون در کابینه بولسونارو وزیر دادگستری برزیل است، به دادستان‌ها خط می‌داد و مسایلی را با آنها هماهنگ می‌کرد که از نظر بسیاری نقض بی‌طرفی قاضی محسوب شده است.
اگر چپ‌ها در انتخابات 30 اکتبر پیروز شوند، آنها هشتمین کشور در این قاره خواهند بود که وارد اردوگاه قدرتمند چپ‌گراها می‌شوند. چندماه پیش، در ابتدای تیرماه در کلمبیا کشوری که دو قرن حکومت بر چپ‌گراها حرام شده بود و نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری چپ‌گرا به شیوه‌ای عجیب ترور می‌شدند، گوستاوو پترو، چریک سابق پیروز انتخابات ریاست‌جمهوری شد. 

  راهنمای برزیل به‌سمت چپ
اگر چپ‌ها پیروز انتخابات برزیل شوند، توصیف روزنامه واشنگتن‌پست که پس از نتایج انتخابات اکوادور نوشت: «یکشنبه‌شب همه‌چیز تغییر کرد» بهتر قابل‌درک باشد. برزیل دارد با یک گام دیگر خود را از دست راست‌ها و لیبرالیسم آنان نجات می‌دهد. این کشور در زمان فرناندو انریکه کاردوسو با این جمع‌بندی که سیاست آزادسازی اقتصادی نولیبرال یگانه راه برون‌رفت از ناکامی‌های اقتصادی در برزیل است، خصوصی‌سازی شرکت‌های دولتی را شروع کرد و موفقیت‌هایی نیز به‌دست آورد اما ارزش پول برزیل صددرصد کاهش پیدا کرد و رشد اقتصادی این کشور را به منفی 2 درصد و نرخ بیکاری را به 12 درصد رساند. با وجود وام 40 میلیارد دلاری از صندوق بین‌المللی پول به‌شرط تشدید سیاست‌های اقتصادی نولیبرال و انضباط مالی و رشد سرمایه‌گذاری خارجی از 4 میلیارد دلار به 32 میلیارد دلار در پنج‌سال، تغییری در اوضاع اقتصادی مردم ایجاد نشد تا مردم در انتخابات فرمان را به سمت چپ بچرخانند و به لولا داسیلوای چپ‌گرا رای بدهند. داسیلوا که در ژانویه 2003 قدرت را در دست گرفت، صراحتا برنامه‌های اقتصادی خود را متمرکز بر مبارزه با مساله حاد نابرابری‌های درآمدی در جامعه برزیل کرد. اساس برنامه‌های اقتصادی داسیلوا، با هدف فقرزدایی شکل گرفت و او برنامه ریشه‌کنی فقر تحت‌عنوان «گرسنگی صفر» و «سبد خانوار» را اجرا کرد. گفته می‌شود او 40 میلیون برزیلی را از فقر نجات داد. در دوره داسیلوا سرانه تولید ناخالص داخلی برزیل از 3100 دلار به 12500 دلار رسید و ارزش پول ملی دربرابر دلار حدود صددرصد تقویت شد. ریاست‌جمهوری هشت‌ساله داسیلوا و به‌دنبال آن دوره اول ریاست‌جمهوری دیلما روسف برزیل را در یک دوره نسبتا طولانی‌مدت به ثبات سیاسی و اقتصادی رساند. در سایه چنین ثباتی برزیل در میان 10 قدرت برتر اقتصادی دنیا، برترین دولت در زمینه مشارکت سرمایه‌های خصوصی، دومین کشور در قابلیت جذب سرمایه‌های خارجی قرار گرفت و عضو سازمان‌های منطقه‌ای و جهانی مانند مرکوسور (بازار مشترک کشورهای آمریکای جنوبی)، بریکس (کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای‌جنوبی که نیمی از جمعیت جهان و 28درصد اقتصاد جهانی را در خود جای داده‌اند) و گروه 20 (مجموعه‌ای از قدرتمند‌ترین اقتصادهای دنیا) شد و نقش تعیین‌کننده در تحولات سیاسی بین‌الملل و به‌خصوص آمریکای لاتین ایفا کرد. اما سوءاستفاده از قدرت و فساد مالی به پاشنه‌آشیل احزاب چپ‌گرا و رهبران آن تبدیل شد؛ چنانکه دیلما روسف رئیس‌جمهور برزیل را ناچار به‌کناره‌گیری کرد. پس از داسیلوا، روسف جایگزین او شد اما اتهام فساد مالی او را ناچار به کناره‌گیری کرد تا قدرت به بولسونارو لیبرال و دشمن سرسخت چپ‌ها برسد. عملکرد بولسونارو که به ترامپ برزیل معروف است، انتقادات بسیاری را به‌دنبال داشته است. مدیریت دولت او در بحران کرونا بسیار ضعیف بود و انتقادهای بی‌شماری را متوجهش کرد. اکنون اما جدا از ناتوانی‌های ترامپ برزیل، تصویر روشنی که مردم از دوره داسیلوا دارند، در انتخابات 30 اکتبر بی تاثیر نیست. چپ‌ها درحالی دارند یک‌به‌یک قدرت را در آمریکای لاتین قبضه می‌کنند که تلاش آمریکا برای سرنگونی چپ‌گرایان در ونزوئلا و بولیوی با شکست همراه شده است. آمریکای لاتین فعلا بنا ندارد از چپ‌ها رویگردان شود. تداوم این همراهی البته به اوضاع اقتصادی در این کشورها نیز بستگی دارد. اگر چپ‌ها نتوانند به وعده‌هایشان به‌ویژه در توزیع ثروت عمل کنند و شکاف اقتصادی در دوره آنها تشدید شود، به‌احتمال زیاد در انتخابات بعدی ورق برخواهد گشت.

  رقابت در وقت اضافه
لولا دا سیلوا که کشیده‌‌شدن انتخابات به دور دوم را به این ترتیب باید یک «نتیجه منفی» برای او محسوب کرد، در واکنش به این موضوع با وام‌گیری از یک اصطلاح رایج فوتبالی خطاب به هوادارانش گفت: «می‌توانم به شما اطمینان دهم که پیروزی از آن ماست و رقابت فقط به وقت‌اضافی کشیده شده است.»
ژائیر بولسونارو نیز که بر خلاف پیش‌بینی‌های قبلی آرای به‌مراتب بیشتری کسب کرده، با ابراز خوش‌بینی نسبت به «نیمه‌دوم» باقی‌مانده این انتخابات، خطاب به هوادارانش گفت که ما بر «دروغ» پیروز شدیم.
فرصت 4 هفته‌ای برای برگزاری دور دوم انتخابات با توجه به اینکه در هفته‌های گذشته رشته حوادث خشونت‌باری در برزیل روی داده است، نگرانی‌هایی را به دنبال داشته است. در ماه ژوئیه یکی از طرفداران بولسونارو به یک عضو حزب کارگر در جنوب برزیل تیراندازی کرد. حداقل دو حادثه مشابه دیگر نیز روی داد که در جریان آنها دو طرفدار دیگر لولا کشته شدند. این حوادث به‌عنوان خشونت‌های سیاسی طبقه‌بندی شدند. علاوه‌بر اینها درگیر‌ی‌های خشونت‌باری میان طرفداران دو نامزد انتخاباتی نیز روی داده است. جناح لولا نگران است که رأی‌دهندگان حزب کارگر به دلیل ترس از خشونت به صندوق‌های رأی مراجعه نکنند. سازمان دیده‌بان حقوق بشر نیز پنجشنبه گذشته بیانیه‌ای منتشر کرد و در آن گفت: «گسترش گفتمان نفرت در فضای آنلاین و آفلاین و خشونت‌های سیاسی جدی بسیاری از مردم برزیل را از ابراز عقایدشان و استفاده از حقوق سیاسی‌شان باز داشته است.»

  چرا فرمان به چپ پیچید؟
ونزوئلا، کوبا، بولیوی، شیلی، آرژانتین، کلمبیا، نیکاراگوئه و احتمالا برزیل کشورهایی در آمریکای لاتین هستند که در اردوگاه چپ تعریف می‌شوند. اما چه شد که کشورها به سمت چپ‌گرایی رفتند؟
فروپاشی دیوار برلین، جنگ شرق و غرب را به جز آمریکای لاتین در سایر نقاط دنیا به پایان رساند. قاره آمریکا بر پایه دکترین مونروئه، حیاط‌خلوت آمریکا به شمار می‌رفت و هرگونه تلاش وطن‌پرستانه در آن، به‌شدت سرکوب می‌شد. با این حال در فوریه 1989 در پایتخت ونزوئلا شعله‌ای روشن شد و تغییر انقلاب در آمریکای لاتین را نوید داد. قیام مردم ونزوئلا ناشی از شکاف طبقاتی و تلاش برای برقراری عدالت بود؛ موضوعاتی که همچنان مساله اصلی این منطقه است. قیام از کاراکاس به سایر شهرهای ونزوئلا رسید و دستور حکومت نظامی «کارلوس آندرس پرز»، رئیس‌جمهور راست‌گرای ونزوئلا کمی اوضاع را مدیریت کرد اما جنبش انقلابی بولیواری که گروهی نظام‌یافته متشکل از افسران انقلابی به رهبری هوگو چاوز بودند ورق را برگرداندند و در سال 1999 در انتخابات ریاست‌جمهوری به هوگو چاوز رای بدهند و یک دولت چپ‌گرا و ضدامپریالیستی را برسرکار بیاورند. 
شیلی که پاییز سال گذشته در آن گابریل بوریچ، نامزد چپ‌گرا، پیروز انتخابات ریاست‌جمهوری شد، کشوری است که به اتکای سیاست‌های نئولیبرالی بهترین اقتصاد آمریکای لاتین و همزمان نیز بیشترین میزان شکاف را در موضوع درآمدها دارد. شکاف گسترده در شیلی با اقتصاد فعال، به چند دهه قبل بازمی‌گردد. آمریکا که مخالف به قدرت رسیدن چپ‌گرایان بود، در سال 1970 و پس از اینکه «سالوادور آلنده» به ریاست‌جمهوری رسید، شیلی را تحریم کرد. آلنده با کودتا سرنگون شد و پس از او ژنرال «آگوستین پینوشه» قدرت را در دست گرفت. در دوره او بود که شیلی به‌عنوان اولین کشور، دستورالعمل‌های دکترین نئولیبرالیِ تجویزشده از سوی مکتب شیکاگو را به کار بست. شیلی درواقع از نظر میزان نابرابری در منطقه به‌اتفاق برزیل در جایگاه اول قرار دارد. در اعتراضات اخیر مردم به تبعیض و بی‌عدالتی، خصوصی‌سازی کامل نظام سلامت و آموزش، هزینه‌های بالای خدمات عمومی همچون حمل‌ونقل و درآمدهای پایین و حقوق بازنشستگی ضعیف معترض بودند و به خیابان آمدند. نئولیبرالیسم در شیلی بی‌دستاورد نبوده اما مشکل اینجاست که تمام دستاوردها مربوط به خالی کردن ثروت از دست مردم و انتقال آن به دستان ثروتمندان است. مردم در شیلی اکنون همان چیزی را می‌خواهند که حداقل در آمریکای لاتین، چپ‌ها آن را نمایندگی می‌کنند. 
در آرژانتین نیز «موریسیو مکری» وعده داد با سیاست‌های نئولیبرالی و حمایت از بازار آزاد، آرژانتین رشد اقتصادی را به مدت 20 سال تجربه خواهد کرد. اما در پایان دوره چهارساله وی، فقر حدود 10 درصد افزایش یافت و تورم سالانه به بالای 50 درصد رسید و اقتصاد به رکود رفت. این وضعیت باعث شد مردم در آرژانتین به ایده جریان رقیب یعنی همان چپ‌گرایان رای دهند. در انتخابات اخیر این کشور، مردم به «آلبرتو فرناندز» رای دادند و او را به‌عنوان رئیس‌جمهور برگزیدند.