تاریخ : Thu 22 Sep 2022 - 01:45
کد خبر : 74496
سرویس خبری : نقد روز

ویرانی‌طلب‌ها علیه اصلاح و گفت‌و‌گو

رادیکال کردن اعتراضات به نفع چه کسی است؟

ویرانی‌طلب‌ها علیه اصلاح و گفت‌و‌گو

دراعتراضات مردمی برخی گروه‌های سیاسی سعی می‌کنندباموج‌سواری بر اعتراضات اصل مساله‌ علت اعتراض را به حاشیه‌ برانند.

فرهیختگان: «او چند بار به این شیوه غش کرده بود»، «جزئیاتی از تمام ماجرای مهسا امینی»، «تجمع اعتراضی در خیابان حجاب تهران»، «همه‌ ماجرای فیلم»، «مجلس به‌دنبال اصلاح شیوه گشت ارشاد» و«کثافت گشت ارشاد را جمع کنید» و... اینها عباراتی است که این چند روز زیاد در فضای مجازی دیده یا شنیده شده اما پشت هریک از این عبارات، تحلیلی از جریان‌ها و شخصیت‌های سیاسی وجود دارد. تحلیل‌هایی که نه‌تنها راه‌حل مساله ناگوار اخیر‌ نیستند بلکه حتی هیزمی بر آتش این مساله نیز شده‌اند. تا جایی که طی روزهای گذشته در جریان اعتراضات به مرگ مهسا امینی اقدامات رادیکالی چون آتش زدن پرچم، ریختن گازوئیل در معابر، پرتاب سنگ، حمله به پلیس و آتش زدن او، حمله به خانم چادری و برداشتن حجاب او، آتش زدن موتور و سطل زباله و تخریب اموال عمومی صورت گرفت. این‌گونه اقدامات در ابعاد بسیاری قابلیت پرداخت دارد، یکی از منظر اینکه چه تحلیل‌‌ها و شخصیت‌هایی فضای اعتراضات مسالمت‌آمیز را به سمت فضای رادیکال سوق دادند، دوم آنکه تبعات این‌گونه اقدامات چه مواردی می‌تواند باشد و تا چه میزان مطالبات مردمی را محقق می‌کند. در ادامه گزارش به این دو مورد به‌صورت مفصل می‌پردازیم.

  احتراق گفت‌وگوی مسالمت‌آمیز
در اغلب اعتراضات مردمی، برخی جریان‌ها و گروه‌های سیاسی سعی می‌کنند تا با موج‌سواری بر اعتراضات، نتیجه را مصادره به مطلوب کنند و اصل مساله‌ای که علت اعتراض واقع‌شده به حاشیه برانند. اعتراضات چند روز اخیر در پی مرگ مهسا امینی هم از این قضیه مصون نمانده است. گروه‌های مختلفی به این مساله ورود کردند که با ورودشان نه‌تنها اعتراضات را به سمت گفت‌وگوی مسالمت‌آمیز سوق ندادند، بلکه حتی فضای اعتراضات را تاحدی رادیکال کردند که بابی برای گفت‌وگو باز نمانَد. در این گروه‌ها، سه دسته رویکرد متفاوت وجود دارد.

1. رویکرد رادیکال‌ها
پنجشنبه هفته گذشته با انتشار خبر به کما رفتن دختری جوان که توسط پلیس امنیت اخلاقی به مرکز پلیس منتقل شده بود، موجی از کمپین‌ها در اینستاگرام آغاز شد. استارت این کمپین‌ها توسط اصلاح‌طلبان با عنوان «همه بگوییم: کثافت گشت ارشاد را جمع‌کنید» زده شد. استعمال این نوع ادبیات در شروع یک اعتراض، تبعاتی داشت که روزهای اول اعتراض خود را نشان نداد اما روزهای بعد، این همه بگوییم کثافت گشت ارشاد را جمع کنید، به «همه پرچم ایران را به آتش بکشید و اموال عمومی را تخریب کنید»، تبدیل شد. این نوع رادیکال کردن فضا که تخصص برخی از اصلاح‌‌طلبان تندرو است، مسبوق به سابقه است، چنانچه در ماجرای قبلی گشت ارشاد و اعتراضات صورت‌گرفته به گشت ارشاد هم، چنین لفظ‌هایی دیده می‌شود. اغتشاش به‌گونه‌ای بر فضای اعتراضی غالب شده که حتی مطالبه اصلی معترضان از متن به حاشیه کشانده و منجر به انسداد مسیر اعتراضی شده است. شعارها در ابتدا «زن، زندگی، آزادی» بود، اما کم‌کم زن و آزادی‌ و زندگی هر سه حذف شد تا جایی که وقتی زنان محجبه درحال عبور از محل اعتراضات بودند، مورد تعرض قرار گرفتند تا حجاب‌شان را بردارند. یا درمورد دیگری مامور پلیس را به آتش کشیدند و مشغول هلهله شدند. حالا که وضعیت این‌گونه شده، همان کسانی که شعار رادیکال «کثافت گشت ارشاد را جمع کنید» سر می‌دادند، به این فکر افتاده‌اند که چرا اعتراضات مسالت‌آمیز به خشونت کشیده شده و مطالبات شنیده نمی‌شود. البته اینها تنها ژست فکر درباره نشنیدن صدای مردم است وگرنه اصلاح‌طلبان بیش از هرکسی فرجام لفاظی‌های رادیکال خود را می‌دانند؛ چراکه در تاریخ نمونه‌های این چنینی زیاد بوده است. در موارد مشابه بسیاری نه‌تنها راهکاری عملیاتی برای حل مساله گشت ارشاد ارائه ندادند بلکه حتی طوری فضای گفتمانی و اعتراضاتی را متشنج کردند که روزنه‌ای برای ورود اپوزیسیون‌ها به این قضیه باز شد. نمود این مساله را در فراخوان رسانه‌های معاند خارجی می‌بینیم. درست زمانی که شعار «کثافت گشت ارشاد را جمع کنید» به اعتراضات شکل می‌داد، فراخوانی گسترده توسط رسانه‌های معاند خارجی برای سوءاستفاده از موضوع درگذشت مهسا امینی داده شد. از عصر دوشنبه تا به امروز تجمعاتی در شهرهای مختلف شکل گرفته، تجمعاتی که دستاویز معاندان بود تا مطالبات مردمی. اکنون مطالبه‌ مردم بر زمین مانده و میان‌دار اعتراضات، اغتشاشگران شده‌اند.

2. رویکرد منفعت‌‌طلبان
دیروز و امروز و فردا، سه موقعیت زمانی است که مواضع برخی از سیاسیون متاثر از آنهاست، به‌طوری که دیروز بنابر مطامع و منفعت سیاسی یک موضع داشتند و امروز با تغییر منفعت، یک موضع دیگر. احتمالا فردا هم موضع متفاوتی خواهند داشت، اینها از آفات اقتضاگرایی و منفعت‌طلبی است اما مشکل اینجاست که همه این آفات متوجه شخص موضع‌گیرنده نمی‌شود بلکه به شکاف یک مساله یا مشکل موجود دامن می‌زند آن هم بدون آنکه راهکاری در پیش داشته باشد. در ماجرای ناگوار مرگ مهسا امینی و موجودیت گشت ارشاد، افرادی چون علی مطهری و مسعود پزشکیان در این جرگه گنجانده می‌شوند، افرادی که دیروز درباره گشت ارشاد یک موضع داشتند و امروز موضعی دیگر. علی مطهری و مسعود پزشکیان که هر دو در مجلس نهم، نماینده بودند، سال 90 طرح سوال از رئیس‌جمهور وقت، محمود احمدی‌نژاد را به خاطر ‌عدم‌برخورد با بدحجابان و مخالفت با گشت ارشاد امضا کردند. منفعت آن زمان علی مطهری تخریب چهره رقیب سیاسی خود یعنی احمدی‌‌نژاد بود، از این رو در آن سال از احمدی‌نژاد در مجلس سوال کرد چرا به‌عنوان مقام اول دولت اسلامی با هنجارشکنان و بدحجابان برخورد نمی‌کنید و در تریبون صداوسیما با گشت ارشاد مخالفت می‌کنید؟ حال در پی درگذشت مهسا امینی، علی مطهری و پزشکیان ژست مخالفت با گشت ارشاد گرفته‌اند و فیلم انتقادی‌شان را با آب‌و‌تاب پخش می‌کنند. این نوع رفتار، نهایت سوءاستفاده از افکار عمومی جهت رسیدن به مطامع شخصی و سیاسی است. البته سوءاستفاده از افکار عمومی توسط اصلاح‌طلبانِ منفعت‌طلب سابقه‌ای دور و دراز دارد، در سال 1385 و زمانی که رئیس‌جمهور وقت دستور حضور زنان در ورزشگاه‌ها را صادر کرده بود، تیترها و تصاویر صفحات نخست روزنامه‌های منفعت‌طلبان به مخالفت با این تصمیم اختصاص داده شده بود اما همین چندی پیش سر ماجرای ورود زنان به وزرشگاه مشهد، اصلاح‌طلبان تغییر رویکرد دادند تا بتوانند منفعتی کسب کنند.

3. رویکرد توجیه‌گران
گذشته از اصلاح‌طلبان و منفعت‌طلبان که فضای مسالمت‌آمیز گفتمانی را به حاشیه برده‌اند، دسته دیگری هم وجود دارد که با مواضع سرسخت خود راه گفت‌وگو را بسته‌اند. آن‌ها معتقدند گشت ارشاد فعلی بهترین رویکرد برای مقابله با بدحجابی است و گزینه دیگری وجود ندارد. این درحالی است که رئیس مجلس یازدهم و بسیاری از مسئولان رده‌بالای کشوری، خود اذعان داشتند که گشت ارشاد خالی از اشکال نبوده و باید طرحی اصلاحی برای آن آورده شود و ایرادات قانونی نشان می‌دهد برخورد با بی‌حجابی قبل از هر چیز نیاز به تدوین لوایح قانونی دقیق دارد تا در مواقع بحرانی قانون حرف اول را بزند نه برخورد سلیقه‌ای و خارج از چهارچوب.

  ضربه رادیکالیسم به فرآیند اصلاح و پیشرفت کشور
اگرچه اصلاح‌طلبان همواره خود را حامی اصلاح دانسته و هر اصلاحی که در کشور صورت گرفته از فتح‌الفتوحات خود می‌دانند اما گذشت زمان چیز دیگری می‌گوید. بعد از دوره دوم ریاست‌جمهوری سیدمحمد خاتمی، اصلاحات روند گفتمان اصلاح خود را تغییر داد، به‌طوری که اگرچه همواره و تاکنون می‌گویند اصلاح در چهارچوب قانون اساسی را قبول دارند اما در عمل چیز دیگری دیده می‌شود. به قول معروف «گذشت زمان یا همه چیز را ثابت می‌کند یا یک چیزهایی را حل می‌کند.» حکایت گذشت زمان و اصلاح کشور هم همین است. گذشت زمان برای اصلاح‌طلبان هیچ چیز را حل نکرد اما همه چیز را ثابت کرد، ثابت کرد که با رادیکالیسم اصلاح ناممکن و بسیار پرهزینه است. البته بیش از آنکه بانیان رادیکالیسم هزینه بدهند، مردم هزینه دادند. اکنون نیز همین است، با رادیکالیسمی که بر فضای اعتراضات حاکم شده دیر یا زود شاهد تبعات آن در ابعاد مختلف کشور اعم از اقتصادی و سیاست خارجی و... خواهیم بود. به‌طوری که تاثیر مستقیم این فضای ملتهب داخلی را می‌توان بر فضای سیاست خارجه دید. هم‌زمان‌شدن این فضای رادیکال با سفر ابراهیم رئیسی به نیویورک، انواع هجمه‌ها را علیه ایران روا داشت. این هجمه‌ها تاثیری غیرمستقیم بر فضای مذاکرات نیز خواهد داشت. چنانچه تا پیش از حاکم‌شدن فضای رادیکال بر اعتراضات کشور، ایران دست برتر را در مذاکرات داشت و مذاکرات را به‌گونه‌ای جلو می‌برد که طرف آمریکایی دیر یا زود از مواضع خود عقب‌نشینی می‌کرد، اما اکنون با فضای موجود در ایران تمایل آمریکا برای بازگشت به برجام کاهش می‌یابد، زیرا می‌دانند رادیکالیسم از داخل به ایران فشار می‌آورد و ممکن است ایران پای میز مذاکره امتیاز بیشتری بدهد. از سوی دیگر این وضعیت در مذاکرات، بر وضعیت اقتصادی ایران نیز تاثیر می‌گذارد. این ضربه‌ها به کشور مشخصا نه‌تنها سرعت پیشرفت و فرآیند اصلاح را کاهش می‌دهد، بلکه مسیر اصلاح کشور را هم مسدود می‌کند.

  ترمیم فضای گفت‌وگویی
اگرچه اصلاح‌طلبان با سخنان نسنجیده خود، فضای گفتمانی را ملتهب و رادیکال کرده و فضای مسالمت‌آمیز گفتمانی را به حاشیه رانده‌اند اما هنوز برای ترمیم فضای گفتمانی فرصت وجود دارد. طرحی که برای ساماندهی اعتراضات در مجلس درحال پیگیری بود، اگر این روزها به نتیجه می‌رسید شاید این روزها شاهد غلبه‌ فضای رادیکال و التهابات خودساخته‌ اصلاح‌طلبان بر اعتراضات نبودیم.