میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر حوزه بینالملل: زنگ شروع سال تحصیلی جدید در نواحی گرمسیری افغانستان در شرایطی نواخته شد که با وجود گذشت بیش از یک سال از استقرار حکومت طالبان و وعدههای فراوان مقامات و رهبران آنها برای بازگشایی مدارس دخترانه در مقاطع متوسطه، بازهم این مدارس بسته باقی مانده و دختران این کشور همچنان از ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر از ابتدایی محروم هستند. البته در این میان و در یک رخداد غیرمترقبه و جنجالی، تعدادی از مدارس دخترانه متوسطه در برخی نواحی با نظر مردم و مقامات محلی بازگشایی شدند؛ آن هم درحالیکه هیچ فرمان رسمی از سوی منابع حاکمیتی طالبان در این رابطه صادر نشده بود و به تصدیق ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان بهطور دقیق روشن نبود که چه کسی دستور این بازگشایی را صادر کرده است. اگرچه اخبار منتشرشده حکایت از آن دارد که این مدارس بار دیگر به دستور مقامات ارشد طالبان تعطیل شدهاند، اما نفس این اقدام یعنی بازگشایی تعدادی از مدارس دخترانه، آن هم بدون اجازه رهبری طالبان را میتوان نشاندهنده اهمیت بسیار زیاد موضوع نزد افکار عمومی و حتی در میان خود طالبان تلقی کرد. اگر این برداشت را در کنار بحث نگاه ویژه جامعه جهانی به تحصیل زنان و دختران در افغانستان قرار دهیم، این سوال مهم مطرح میشود که چرا سلسلهمراتب رهبری طالبان و بهویژه شخص ملاهبتالله رهبر طالبان تاکنون برای حل این معضل مهم و حساس و خارج ساختن آن از حالت بلاتکلیف فعلی اقدام در خور توجهی انجام ندادهاند؟
تحصیل دختران و زنان؛ معضل فقهی یا سنتی طالبان؟
در حکومتی که مدعی است برمبنای شریعت اسلامی پایهگذاری شده و هدایت مردم به سوی سعادت اخروی را اصلیترین وظیفه خود تلقی میکند، بهطور طبیعی احکام شریعت مهمترین سنگمحک برای تصمیمگیری در هر زمینهای خواهد بود. طبیعی است که بحث تحصیل زنان و دختران هم از این قاعده مستثنی نخواهد بود. اما همین موضوع خود بنیان بخشی از سردرگمی و بلاتکلیفی طالبان را نیز رقم زده است. در این راستا در احکام و روایات اسلامی نسبت به کسب و تحصیل علم و دانش توصیه موکد و فراوان شده و مهمتر اینکه در این رابطه میان زن و مرد تفاوتی قائل نشده و این تاکید عموم مسلمانان را شامل شده است. به نظر میرسد این مساله از سوی طالبان نیز پذیرفته شده است، چنانکه رهبران و مقامات طالبان هیچگاه به شکل صریح و علنی با تحصیل زنان مخالفت نکرده و در عین حال به دفعات اعلام کردهاند که با اساس تحصیل زنان مشکلی نداشته و حتی امارت اسلامی خود را متعهد به انجام آن میداند(اظهارات نورالله منیر، سرپرست وزارت معارف طالبان 28/8/1400). اما مشکل از زمانی آغاز میشود که آنها بهرغم این موافقت ظاهری، قید و بندها و اما و اگرهایی بر سر راه تحصیل دختران و زنان مطرح میکنند که حتی در توضیح و تبیین پیوند آنها با شریعت نیز دچار مشکل هستند. بر این اساس در دوره اول حکومت طالبان (2001-1996) خاتمه جنگ و برقراری امنیت کامل مهمترین دستاویز طالبان برای تعطیلی کامل تمامی مدارس دخترانه محسوب میشد. اما در دوره فعلی از آنجا که طالبان خود مدعی تامین امنیت سراسری افغانستان با کمترین مشکلات هستند، بحثها و معضلات تازهای را مطرح کردهاند. بحث تامین پوشش مناسب و نبود سرفصلهای مناسب درسی برای دختران ازجمله مواردی است که از سوی مقامات طالبان مطرح شده است. اما در میان همه این معضلات ریز و درشت، شاید دو مشکل بیش از همه خودنمایی میکند؛ اول اینکه بخشهایی از بدنه و کادر رهبری طالبان تحصیل برای زنان را در حد فراگیری قرآن و تعالیم دینی کافی دانسته و بیشتر از آن را برای زنان غیرضروری تلقی میکنند. در سایه چنین تفکری، نهتنها وجود مدارس مدرن برای دختران ضروری نخواهد بود، بلکه به تحصیل آنان در مقاطع بالاتر از ابتدایی هم نیازی نخواهد بود. اما دومین مشکل به بحث خروج دختران و زنان از خانه بازمیگردد؛ در جایی که شماری از ملاهای طالبان عقیده دارند که زن نباید بدون نامحرم در اجتماع حاضر شود. نورالله منیر، سرپرست وزارت معارف طالبان نوع دیدگاه طالبان به این مشکل را بهخوبی تشریح میکند: «مردم به تعلیم دختران نه، بلکه به بیرون شدن دخترانشان از خانه حساسیت دارند و فرهنگ افغانان در این قسمت سخت حساس است و به شما بهتر معلوم است که امارت اسلامی کوشش میکند با مردم به یک موافقه برسد و این پروسه به خیر آغاز گردد.» همانطور که سرپرست وزارت معارف طالبان عنوان میکند این بخش از مشکل پیش و بیش از آنکه با شریعت و احکام اسلامی ارتباط داشته باشد با خصلتهای فرهنگی مردم مرتبط است. با این حال نکته مهمتر این است که آنچه وی با عنوان حساسیتهای فرهنگی مردم افغانستان یاد میکند، رسوم و دغدغههای فرهنگی بخشهایی از مردم افغانستان است که عمدتا در نواحی پشتوننشین و بهویژه میان پشتونهای جنوب کشور رواج دارد. بنابراین فرهنگ مورد نظر را نهتنها نمیتوان به تمام مردم افغانستان که از قومیتهای مختلف تشکیل میشوند، تعمیم داد؛بلکه حتی نمیتوان آن را به تمامی پشتونها منتسب دانست. همانطور که احمد رشید، نویسنده و خبرنگار مشهور پاکستانی در کتاب «طالبان؛ اسلام، نفت و بازی بزرگ جدید» میگوید پشتونهای شرق افغانستان از منظر فرهنگ و سنتها با پشتونهای جنوب و قندهار(زادگاه افرادی چون ملاعمر و ملاهبتالله) تفاوتهای اساسی دارند. دقیقا با چنین مبنایی است که پشتونهای شرق افغانستان در روزهای گذشته برای بازگشایی مدارس دخترانه پیشگام شده و فرمان هیاتحاکمه طالبان را به چالش میکشند.
تحصیل دختران در تنگنای اختلافات درونی طالبان
تجربه یک سال زمامداری امارت اسلامی طالبان این نکته را روشن کرده که آنها نیز همانند نظام سیاسی پیشین افغانستان با مسائل و معضلات جدی در زمینه انسجام و یکپارچگی درونی مواجه هستند. در این شرایط به نظر میرسد که موضوع چگونگی برخورد دولت امارت اسلامی با مساله تحصیل زنان اکنون به نمادی برای نمایش این شکافها و اختلافات تبدیل شده است. در این راستا مقامات و رهبران طالبان دو دیدگاه متمایز را در پیش گرفتهاند. دیدگاه نخست که گویا ارکان بنیادین قدرت را نیز در اختیار دارد، اگرچه علنا به تحصیل زنان مخالفت نشان نداده است، اما به بهانه تامین نبودن شرایط تحصیل و کار زنان در جامعه به دنبال پیگیری برخی ملاحظات و باورهای سنتی خود در قبال زنان است. ملاهبتالله آخوند رهبر طالبان و برخی از افراد نزدیک به وی همچون سرپرست وزارت حج و اوقاف در این طیف جای میگیرند. دربرابر چنین دیدگاهی برخی از افراد طالبان که عموما در ردههای میانی امارت اسلامی جای میگیرند، با جدیت از فراهم ساختن زمینه کار و تحصیل زنان در جامعه حمایت میکنند. عباس استانکزی، معاون وزیر خارجه طالبان یکی از منتقدان جدی عملکرد امارت اسلامی در حوزه تحصیل و کار زنان به شمار میآید. وی حتی توجیهاتی را که امارت اسلامی در این زمینه بیان میکند، مورد تاختوتاز قرار میدهد: «وظیفه دولت مقابله و مبارزه با فساد است، نه اینکه بهخاطر ترس از آن (فساد)حق نیمی از جامعه را نادیده بگیرد.» افراد دیگری همچون ذبیحالله مجاهد را هم حامی بازگشایی مدارس و رفع برخی محدودیتها در قبال دختران و زنان میدانند چنانکه برخی منابع کنار رفتن وی از سمت معاونت وزارت اطلاعات و فرهنگ را هم بیارتباط با این مساله نمیدانند.
اما صرفنظر از گرایشهای شخصی افراد، نکته مهمتری هم در ارتباط با این تفاوت دیدگاهها وجود دارد؛ اختلاف نظر بر سر تحصیل زنان و دختران با برخی رقابتهای درونی طالبان نیز همپوشانی پیدا کرده است.
رقابت میان شبکه حقانی و دیگر اعضای امارت اسلامی بارزترین جلوه این همپوشانی است. از آنجا که اعضای شبکه حقانی عموما به مناطق پشتون شرق افغانستان تعلق دارند، دیدگاههای آنها در قبال زنان هم با طالبان پشتونی که به جنوب افغانستان تعلق دارند متفاوت است. دقیقا بر همین مبناست که برخی اقدام به بازگشایی مدارس دخترانه در برخی نواحی پشتوننشین شرقی را به تحرکات جناح حقانی برای تقویت موقعیت خود در میان مردم و تضعیف جایگاه رهبران قندهاری امارت اسلامی و بهخصوص شخص ملاهبتالله ارتباط میدهند. از سوی دیگر ملاهبتالله و جناح حامی وی نیز به این درک رسیدهاند که هر گونه انعطاف در بحث بازگشایی مدارس و بهطور کلی کار و تحصیل زنان، میتواند به قیمت از دست رفتن حمایت پشتونهای جنوبی و بهویژه علمای آنها و درنهایت تضعیف موقعیت رهبر طالبان در امارت اسلامی تمام شود.
معضل تحصیل دختران زیر سایه محرکهای خارجی
اما صرفنظر از عوامل داخلی، بحث تحصیل دختران افغانستان تا حد زیادی از کشاکش طالبان با جهان خارج هم تاثیر پذیرفته است. طی یک سالی که از سلطه طالبان بر افغانستان میگذرد، جامعه جهانی تاکنون از پذیرش و شناسایی رسمی دولت آنها خودداری کرده است. در این میان تغییر رویه طالبان در قبال زنان و مسائل مرتبط با کار و تحصیل آنان یکی از پیش شرطهای اصلی شناسایی امارت اسلامی از سوی جامعه جهانی و در رأس آن سازمان ملل عنوان شده است. در روزهای اخیر و با شدت گرفتن بحثها درمورد بازگشایی مدارس، حتی برخی مقامات سازمان ملل عنوان کردهاند که آینده استمرار کمکها به افغانستان نیز به این مساله بستگی خواهد داشت. در این شرایط رهبری طالبان این موضوعات را صرفا مسائل داخلی افغانستان و مرتبط با شریعت و فرهنگ حاکم بر این کشور دانسته و هرگونه چانهزنی با جامعه جهانی بر سر آنها را بهشدت رد میکند. ملاهبتالله در آخرین سخنرانی خود در جمع علمای قندهار به جامعه جهانی و بهخصوص آمریکا یادآوری میکند که در توافق دوحه چیزی درمورد حدود اسلامی وجود ندارد. وی از این جهت علمای طرفدار طالبان را نیز خاطر جمع میسازد که مصالحهای با غرب بر سر این موضوع رخ نخواهد داد: «من تصمیم جهان را نه قبول میکنم و نه تطبیق، حتی اگر زندگی خود را از دست بدهم. من آن را نمیپذیرم و یک بار دیگر با آن(آمریکا) جنگ میکنم.» بدین ترتیب کاملا روشن است که موضوع بازگشایی مدارس و تحصیل زنان و دختران به یک مساله حساس و کاملا حیثیتی برای رهبری امارت اسلامی تبدیل شده و هرگونه عقبنشینی از مواضع پیشین، برای اعضای طالبان معنایی جز عقبنشینی و عدول از خواستههای شریعت دربرابر جهان غرب نخواهد داشت. این شرایط مشابه همان وضعیتی است که احمد رشید 20 سال قبل و در دوره اول حکومت طالبان آن را این گونه توصیف میکند: «مصالحه با غربیها نوعی شکست محسوب میشد و نشان میداد که آنان طی این مدت در اشتباه بودهاند؛ برعکس مخالفت طالبان با غرب از پیروزیشان حکایت میکرد... آنان تاکید داشتند که به عهده غرب است تا سیاستهایش را تعدیل کند و با طالبان از در سازگاری درآید، نه اینکه طالبان حقوق بشر جهانی را به رسمیت بشناسد.»
گرهی که دیگر با دندان هم باز نمیشود!
«ما میدانیم که اگر سرانجام به زنان اجازه تحصیل ندهیم، مردم ما را مقصر خواهند دانست. ما درنهایت زمینه تحصیل آنان را فراهم خواهیم کرد...» اینها صحبتهایی است که 20 سال قبل مولوی قلمالدین، رئیس اداره امر به معروف طالبان مطرح کرده بود. با این حال این گونه به نظر میرسد که این صحبتها برای شرایط کنونی طالبان بیان شدهاند. طالبان درنهایت مجبور خواهند شد که تحصیل دختران و زنان را بپذیرند؛ این را میتوان از سکوت و طفره رفتن علمای طالبان نسبت به اتخاذ یک موضع روشن در این زمینه درک کرد. دو نشست بزرگ علمای طالبان در کابل و قندهار درحالی برگزار شد که آنها مسکوت ماندن ماجرا را بهترین راهکار برای گریز از این بن بست تلقی کردند. حتی شخص ملاهبتالله رهبر طالبان هم ترجیح داده از هرگونه اظهارنظر صریح که تاییدکننده یا نفیکننده تحصیل زنان باشد، بپرهیزد. اما این بلاتکلیفی هزینه زیادی برای اعتبار وی به همراه داشته، چنانکه از گوشه و کنار زمزمههای اعتراض به گوش رسیده و روزبهروز شکافها و اختلافنظرها آشکارتر از قبل میشود. شاید هیات رهبری امارت اسلامی به این نتیجه رسیده باشد که اگر اندکی تساهل به خرج داده یا زودتر برای حل این معضل اقدام میکردند، اکنون بسیاری از این حساسیتها و ملاحظات داخلی و خارجی دست و پاگیرشان نمیشد. درنهایت حالا گرهی را که میشد با دست باز کرد، باید با دندان باز کنند؛ هرچند دیگر اعتباری نیست که این گره حتی با دندان هم باز شود!