گروه سیاست: برای تحلیل آخرین وضعیت مذاکرات احیای برجام و پاسخ مکتوب ایران به اتحادیه اروپا و آمریکا با ابوالفضل بازرگان، کارشناس مسائل بینالملل به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
با توجه به ازسرگیری مذاکرات احیای برجام در وین و اینکه ایران دو روز پیش به پیشنویس اتحادیه اروپا پاسخ مکتوب خود را ارسال کرد، آنطور که در اخبار گفته شده، آمریکا نسبتا در دو موضوع انعطاف شفاهی خود را بیان کرده و ایران در پاسخ اعلام کرده باید اینها کتبی باشد و در موضوع سوم و تضمینها هم باید انعطاف آمریکا را داشته باشیم. بهعنوان تحلیلگر روابط بینالملل فکر میکنید آن دو مورد شفاهی کدام مطالبات ایران است؟
همانطور که خودتان مستحضر هستید ما دسترسی به متن اولیه نداریم و بهعنوان کارشناس براساس منابع موجود تحلیل میکنیم. ظاهرا مواردی که آمریکا وعده داده، یک وعده شفاهی یعنی متن شفاهی بورل است که گفته شده آمریکا باید چنین اقداماتی را انجام بدهد، دیگری بحث لغو تحریمهای ثانویه اشخاص و شرکتهای غیرآمریکایی است تا از روی شرکتهای وابسته به سپاه برداشته شود. مورد بعدی اینکه گفته شده ایران به شرطی با آژانس همکاری میکند که در جلسه آتی شورای حکام، آژانس پرونده ایران را مختومه اعلام کند. در باب تضمینها هم صحبتهایی انجام شده اما تضمینها جدی نیست و مشخص نیست آمریکا چقدر میخواهد درباره تضمین ذاتی جدیت نشان بدهد و اینکه بارها هم اعلام کردند تضمینی وجود ندارد. درباره همین دو شرطی هم که عنوان کردند، دو روز گذشته رابرت مالی هم در توئیتر خودش در مصاحبههایی که با شبکههای مختلف تلویزیونی انجام داد، همین دو وعده را نقض کرد و گفت ما چنین تضمینی درقبال شرکتهای وابسته به سپاه نداریم و تحریمهای ما روی افراد غیرآمریکایی مشخص است و هرکس بخواهد با این شرکتها کار کند باید به تحریمهای ما احترام بگذارد. او همچنین در رابطه با آژانس هم گفت آژانس یک نهاد کاملا مستقل و فنی است و این ایران است که درنهایت باید به آژانس پاسخگو باشد، اگر آژانس قانع شد، پرونده را مختومه اعلام میکند. اگر دقت کنید در اینجا وعدههای آمریکا در متن پیشنهادی بورل با صحبتهای اخیر رابرت مالی درباره این متن تناقض وجود دارد. در رابطه با آژانس اتحادیه اروپا پیشنهاد داده است تا جلسه آینده شورای حکام بهصورت گامبهگام و در قالب دیدارهایی که گروسی با مقامات ایرانی در تهران دارد، اختلافات حل شود و پرونده پادمان بسته شود اما ایران میگوید قبل از اعلام هرگونه توافقی لازم است پروندههای پادمانی ایران بسته شود. این مساله، نقطه اختلاف متن بورل با خواستههای ایران است.
اولیانوف در مصاحبه با اسپوتنیک احتمال توافق در این هفته یا هفته جاری را قوی دانسته. این زمانبندی بر چه مبنایی گفته شده است؟
بهخاطر انتقادهای بسیار زیادی که از روسیه بعد از بحران اوکراین میشد و این کشور مانع دستیابی به توافق معرفی میشد اولیانوف برای اصلاح آن وجه، بهگونهای اظهارنظر میکند که نشان دهد روسیه اصلا مانع اجرای توافق نیست و حتی بهدنبال دستیابی زودهنگام به توافق است. پس باید کمی هم با عینک سیاسی به اظهارنظرهای اولیانوف نگاه کرد. لزوما خیلی نمیشود روی آن حساب باز کرد. از طرف دیگر این گزاره که توافق در یک یا دو هفته آینده در دسترس است مشروط به آمریکاست. تکلیف ایران روشن است. ایران قسمت عمدهای از متنی که توسط بورل در وین ارائهشده را پذیرفته، شروط خود را گذاشته، انعطافش را نشان داده و درحال حاضر اصطلاحا توپ در زمین آمریکاست. همانطور که امیرعبداللهیان اشاره کرد، ایران انعطاف خود را بیشازحد نشان داده و حرفش مشخص است و الان نوبت آمریکاست و باید بررسی کند که آیا حاضر است به توافق موجود تن دهد یا نه، درحال حاضر آمریکا علیرغم اینکه پلن B در مقابل ایران ندارد همچنان صحبتهای تهدیدآمیز خود را ادامه میدهد. ندپرایس در نشست خبری اخیر خود گفته است ایران باید دست از خواستههای اضافی خود بردارد و تعهدات خود را انجام بدهد و اگر به برجام بازنگردد تحریمها افزایش مییابد. این حرف البته درمقابل گزینه نظامی یک گزینه ملایم محسوب میشود. آمریکا درحال حاضر پلن B ندارد و بهترین گزینه برایش دستیابی به برجام است اما برجام موردنظر خود را میخواهد اجرایی کند. برجام موردنظر آمریکا برجامی است که تحریمهای سپاه را از بین نبرد، راه خروج دوباره آمریکا برای فشار به ایران در آن تعبیه شده باشد و همچنان یک چوب لای چرخ آن باقی بماند و از توافق سال ۲۰۱۵ هم ضعیفتر باشد.
از طرف دیگر آمریکا با مسائل مهمی همچون انتخابات کنگره و فشار افکار عمومی برای جلوگیری از اجرای طرح خیالی ترور بولتون مواجه است و این موارد کار بایدن را سختتر میکند، چراکه اگر بخواهد یک برجام موردقبول ایران را احیا کند باید در کنگره جواب پس بدهد. درحال حاضر کار آمریکا بهمراتب سختتر از ایران است و نمیتواند همچون ایران انعطاف به خرج دهد. در هر صورت اگر آمریکا شروط ایران را بپذیرد توافق صورت میگیرد، اما اگر این شروط را نپذیرد دوباره برای حل مسائل بین ایران با آژانس و آمریکا گفتوگوها ادامه پیدا میکند. اگر آمریکا شروط ما را نپذیرد بازهم این به معنی پایان برجام نخواهد بود، چون آمریکا الان توانایی اعلام شکست برجام را ندارد و این مساله ادامهدار میشود. همچنین در شرایط کنونی اختلافات میان ایران و طرفهای غربی برای رسیدن به توافق از هر زمان دیگری کمتر شده است، به همین دلیل گفته میشود در شرایط فعلی از هر زمان دیگری به توافق نزدیکتر هستیم، البته بیان این گزاره بدین معنا نیست که اختلافات بهطور کامل از بین رفته است، بلکه بدینمعناست که اختلافات در نتیجه مذاکرات صورتگرفته کمتر شده است، بهنحوی که اگر 6 ماه قبل و در زمان توقف مذاکرات ایران چهار شرط اصلی برای توافق داشت اکنون این چهار شرط بهخاطر انعطافی که ایران از خودش نشان داده است، در مساله حذف نام سپاه از لیست FTO یا انعطافی که طرف غربی مجبور شده نسبت به ایران نشان بدهد (بهدلیل فشار بحران انرژی اروپا) کم شده است، درنتیجه این اتفاقات الان اختلافنظرات میان طرفین از هر زمان دیگری کمتر شده است و ما به نقطه رسیدن به توافق نزدیک هستیم، بازهم نیاز است گوشزد کنم این نزدیکی به این معنا نیست که توافق آناٍ در دسترس است اما متنی که آماده شده است برای احیای برجام بیش از هر زمان دیگری موردتوجه جمهوری اسلامی قرار گرفته و ایران حاضر شده است بخش عمده محتوای این متن را بپذیرد اما همانطور که بارها مقامات ایرانی نیز تاکید کردهاند تا همه خطوط قرمز ایران برای احیای برجام موردتوجه قرار نگیرد، هیچ توافقی نیز به سرانجام نخواهد رسید.
فرضیهای را برخی کارشناسان مطرح میکنند مبنی بر اینکه آمریکا بهطور شفاهی متعهد شده در جلسه ماه آینده شورای حکام مسائل پادمانی آژانس را حل کند که خودتان هم اشاره کردید و توافق بدون این امر بسته شود. این گزاره چه میزان محتمل است؟ برخی رسانههای غربی نیز مسکوتماندن مسائل پادمانی را مطرح کردهاند. همچنین مهمترین مطالبات ایران درمورد نظارتهای پادمانی را چه مواردی میدانید؟
موارد مرتبط با پادمان، مسالهای سیاسی است، پیش از این نیز در جریان توافق هستهای سال 2015 یکی از شروط اصلی ایران برای پذیرفتن برجام بسته شدن پروندههای پادمانی بود. این شرط همان موقع توسط طرف آمریکایی پذیرفته شد و بهعنوان بخشی از توافق نیز اجرایی شد اما الان طرف آمریکایی مدعی است مسائل مربوط به پادمان فنی است و حل آن با آژانس بینالمللی انرژی اتمی است و ربطی به توافق برجام ندارد. قبل از این، آمریکا همراه با آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران بر سر مساله پادمان فشار وارد میکرد، اما اکنون آمریکا اعلام میکند در رابطه با مساله پادمان دیگر دخالتی ندارد. آمریکا باید بپذیرد مانند سال 2015 موارد مرتبط با پادمان نیز بخشی از توافق هستهای است و این پروندهها قبل از توافق نیاز است بسته شود، اینکه آمریکا حل مساله پادمان را به آژانس ارجاع میدهد و میگوید ایران باید پاسخگو باشد، هدفش حمایت از توافق یا آژانس نیست! آمریکا میخواهد از بار مسئولیت خود شانه خالی کند وگرنه ایران جوابی ندارد که به ادعای واهی آژانس در رابطه با سه سایت هستهای بدهد. آمریکا میخواهد با بازماندن پرونده پادمانی ایران چوب لای چرخ توافق بگذارد، زیرا با بازماندن این پرونده در آینده آمریکا میتواند به بهانههای واهی مرتبط با pmd بار دیگر به شکلی جدید تحریمهایی علیه ایران وضع کند، به همین جهت تمام تلاش آمریکا بر این است قبل از بسته شدن پرونده پادمانی ایران توافق به نتیجه برسد. البته خوشبختانه ایران در این مورد مقاومت کرده است و با ابزار فشارهایی که دارد مانند خاموش کردن دوربینهای فراپادمانی، افزایش درصد غنیسازی، نصب آبشارهای جدید و... باعث شده آژانس حاضر به گفتوگو بر سر حل پروندههای پادمانی ایران شود. به هرحال نقطه اصلی دعوای ما با آژانس و آمریکا بر سر احیای توافق اینجاست، آمریکا میگوید بسته شدن پروندههای پادمانی ایران ربطی به این کشور ندارد اما ایران نیز در طرف مقابل معتقد است از آنجایی که پرونده پادمان ایران جنبه سیاسی پیدا کرده است تنها در صورت دستبرداشتن آمریکا از سیاسیکاری بسته میشود.
باتوجه به اینکه تضمینهای ذاتی تا قبل از سال جاری مورد پذیرش طرف غربی بود، آیا این امر همچنان موردقبول طرف غربی است؟ این تضمینها چه مواردی را شامل میشود؟
در زمینه تضمینها باید بگویم ایران از شرط تضمین ذاتی -که مربوط به بحث حفظ سانتریفیوژها در داخل ایران میشود- نگذشته است چون این حداقل میزان تضمین ذاتی است که میتوانیم داشته باشیم. غیر از این هر تضمینی با یک تحریم و امضا قابل از بین رفتن است و اگر تاسیسات هستهای خود را به خارج از ایران منتقل کنیم بازگشتپذیری به سطح سابق این فناوری یک تا دو سال زمان میبرد. این حداقل تضمین است و بهتر این بود که ما اورانیوم غنیشده و مواد هستهای را نیز داخل کشور نگه میداشتیم، مثلا آن را مهر و مومشده تحتنظارت مشترک ایران و آژانس قرار میدادیم تا بتوانیم به محض نقض تعهدات آمریکا فعالیت خود را از نو شروع کنیم اما این امر موردپذیرش طرف غربی قرار نگرفت ولی ما اصرار داشتیم سانتریفیوژها را داخل کشور نگه داریم که ظاهرا موردپذیرش قرار گرفته است. البته احتمال دارد آمریکا این تعهد شفاهی خود را نادیده بگیرد و در طرف ایرانی هم خیلی این گزاره مطرح است که ما بر سر تضمینها مشکل داریم.
اساسیترین مشکل ما در بحث تضمینها به تضمینهای اقتصادی مربوط میشود. مثلا فرصتی که آمریکا درصورت برهم خوردن توافق به شرکتهای سرمایهگذار خارجی در ایران داده بود سه ماه بود. این یعنی هیچ؛ چراکه با این فرصت هیچ شرکتی حاضر به سرمایهگذاری در داخل ایران نمیشود. به گفته مرندی این رقم ابتدا به ۶ ماه، بعد یکسال و درنهایت به دو سال رسیده است. این برای ایران دستاورد محسوب میشود اما این رقم هم برای سرمایهگذاری کلان کم بوده و ارزش ریسک کردن ندارد. مثلا شرکتی که به امید سرمایهگذاری در حوزه نفت وارد ایران شده نیاز به برنامهریزی بلندمدت ۲۰ ساله دارد. چنین شرکتی در صورت خروج آمریکا از برجام اگر فقط دو سال فرصت خروج از ایران داشته باشد، طبیعتا اقدام به سرمایهگذاری بلندمدت در ایران نمیکند. بنابراین قسمت عمدهای از تضمینها به این مساله ارتباط دارد. همچنین بحث تحریمهای سپاه مساله دیگر موردبحث است؛ چراکه قسمت عمدهای از بلوک اقتصادی ما مرتبط با سپاه است و این امر نیز باعث شده در همه سالهایی که اقتصاد ایران با تحریم مواجه بوده از هم فرونپاشد؛ چراکه سپاه قدرت ابقا داشته است و اگر شرکتهای خصوصی تنها متولیان اقتصاد میبودند همه فروپاشیده بودند. از سوی دیگر اگر شرکتهای سپاه همچنان تحتتحریمهای شدیدی مثل کاتسا باقی بمانند و شرکتهای غیرآمریکایی تضمینی برای تحریمنشدن به دلیل تعامل اقتصادی با سپاه نداشته باشند، عملا یعنی هیچ اتفاقی نیفتاده و تحریمهای باقیمانده همان اثر قبل را ایفا میکنند. دعوای اصلی در این رابطه است.
نکته دیگری وجود دارد که بخواهید در ادامه گفتوگو به آن اشاره کنید؟
جمعبندی بحث این است که امیدواری به احیای برجام الان از هر زمانی بیشتر است. اما مشکلات درعینحال همچنان باقی است و مشکل اساسی از طرف آمریکاست. الان توپ در زمین آمریکاست و این کشور است که باید اعمال حسننیت کند و از زیادهخواهیهای خودش کوتاه بیاید. اینکه آیا توافق نزدیک است به این بستگی دارد که آیا آمریکا میتواند در شرایط فعلی جهان و نیز شرایط سیاسی خود آمریکا چنین انعطافی به خرج دهد یا خیر، اگر آمریکا بتواند توافق نزدیک است و اگر نتواند توافق همچون قبل دور از دسترس خواهد بود.
در این باره بیشتر بخوانید:
توپ در زمین آمریکا ماند(لینک)