تاریخ : Wed 10 Aug 2022 - 02:15
کد خبر : 73504
سرویس خبری : نقد روز

زمانی می‌توان گفت متن نهایی شده که همه طرف‌ها آن را بپذیرند نه چند کشور خاص

امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

زمانی می‌توان گفت متن نهایی شده که همه طرف‌ها آن را بپذیرند نه چند کشور خاص

به این متن هم تا زمانی که همه طرف‌ها بر آن توافق نکرده باشند نمی‌توان گفت متن آماده برای امضا.

فرهیختگان: عصر روز دوشنبه و بلافاصله بعد از اعلام پایان دور جدید مذاکرات در وین بود که مذاکره‌کنندگان و وابسته‌های رسانه‌ای طرف‌های غربی ادعا کردند متن توافق آماده شده و چند قدم تا امضای نهایی فاصله دارد؛ ادعایی که در کمتر از یک ساعت از سوی منابع آگاه حاضر در وین و همچنین رسانه‌های ایرانی رد شد. همان‌طور که می‌دانیم تیم مذاکره‌کننده ایرانی، از ابتدای شکل‌گیری دور جدید گفت‌وگوها در وین، شروط و خواسته‌های معینی داشته که یکی از اصلی‌ترین موارد آن، لغو موثر تحریم‌های آمریکا و اخذ تضمین از دولت این کشور است. علاوه‌بر این مورد دیگر مطالبه ایران، بسته شدن پرونده‌های ادعایی درخصوص فعالیت‌های صلح‌آ‌میز هسته‌ای کشورمان بوده که غرب تاکنون با سیاسی‌کاری از قبول آن سر باز زده است. درخصوص آخرین تحولات رخ‌داده پیرامون مذاکرات و محورهای مطالبات ایران در این گفت‌وگوها، با امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل بین‌الملل گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه متن این گفت‌وگو را می‌خوانید.

طرف غربی سعی دارد بگوید پیش‌نویس آماده‌شده، نهایی است و اکنون ایران باید اقدام به تصمیم‌گیری درمورد پذیرش یا عدم‌پذیرش این پیش‌نویس کند. به نظر شما چرا طرف غربی چنین مشی رسانه‌ای را در پیش گرفته است. آیا می‌توانیم آن را به فشار علیه ایران تعبیر کنیم؟
به‌ وجود آمدن اختلاف تفسیر طبیعی است. یک واقعیتی فارغ از بحث برجام وجود دارد و آن اینکه وقتی تعدادی از طرف‌ها می‌خواهند بر یک متنی توافق کنند، زمانی می‌توان گفت آن متن، آماده است که همه طرف‌ها آن را بپذیرند. نمی‌توان به چیزی که تنها یک عده‌ای آن را پذیرفته‌اند گفت متن نهایی و طرف مقابل را مجبور به پذیرفتن آن کرد. در زمانی این اتفاق می‌افتد که طرف مقابل بی‌قید و شرط تسلیم شده باشد و هرچه جلویش می‌گذارند امضا می‌کند. کاری که با ژاپن دوران جنگ جهانی دوم و با آلمان دوران هیتلر کردند. متن را نوشتند، آوردند گفتند شما امضا کنید. نه کلمه‌ای در آن دست ببرید و نه جمله‌ای را تغییر دهید. شروط‌تان هم پذیرفته نیست و محکوم به امضا هستید. اما باید توجه داشت نه ایران در آن موقعیت است و نه طرف مقابل در دوران قدرت و شکوفایی دوران جنگ جهانی دوم خود، پس باید توافق کنند. به این متن هم تا زمانی که همه طرف‌ها بر آن توافق نکرده باشند نمی‌توان گفت متن آماده برای امضا. حتی اگر طرف‌ اروپایی و آمریکا از این لفظ استفاده کند، واقعیت آن است که تا ایران موافقت نکند، این متن، متن نهایی نیست. ایران درحال‌حاضر بررسی می‌کند. از اینکه تیم مذاکره‌کننده ایرانی سرانجام متن را می‌پذیرد یا خیر اطلاعی ندارم اما نکته آن است که نمی‌توان به آن گفت متن آماده. زمانی می‌توان به آن عنوان «متن آمده» داد که ایران با آن اعلام موافقت کند.
اما اهدافی که رسانه‌های طرف مقابل در این‌ خصوص دنبال می‌کنند چند چیز است. یک آنکه می‌خواهند بگویند بعد از 18- 17 ماه مذاکره، دیگر قرار نیست روی چیزی مذاکره کنیم. شاید دفعه اول‌شان باشد اما این‌طور به‌نظر می‌رسد که صبرشان لبریز شده است و طوری عمل می‌کنند که این تصور ایجاد شود که دیگر حوصله ادامه‌دادن مذاکره را ندارند. به همین دلیل از این ادبیات استفاده می‌کنند. هدف دیگرشان این است که مسئولیت عدم‌احیای برجام را متوجه ایران عنوان کنند و بگویند ایران یا باید بپذیرد یا باید رد کند و اگر رد کند مسئولیت شکست مذاکرات با خودش است. اگر قرار بود این شیوه جواب دهد همان ابتدای نخستین دور از مذاکرات متنی را جلوی ایران می‌گذاشتند و می‌گفتند یا بپذیر یا نپذیر و از مذاکرات بیرون برو، حدود 18 ماه گفت‌وگو نمی‌کردند. وقتی حاضر می‌شوند طی این مدت با ایران گفت‌وگو کنند یعنی این امکان وجود دارد که 18 ماه دیگر هم صحبت کنند. نکته بعدی آنکه یک عامل روانی، فشار روانی افکار عمومی روی نظام تصمیم‌گیری ایران است که دارند این پالس را به جامعه ایران ارسال می‌کنند که اگر ایران بحث‌های پیش‌آمده را رد کند، اقتصاد کشور فرو می‌پاشد و جنگ می‌شود، پس بر دولت فشار وارد کنید تا آن شرایط را بپذیرد. یعنی یک فشار از سوی بازیگران خارجی بر نظام تصمیم‌گیری اعمال می‌شود که اظهارنظر مقامات و تیم‌های مذاکره‌کننده خارجی است و رسانه‌های آنها، یک فشار هم از طریق ابزار شوراندن جامعه و توده مردم ایران. این فشار ایجاد می‌شود که افکار عمومی به این باور برسند که ایران مذاکرات را کش داده و باید همینی که هست را بپذیرد. این اهدافی است که دنبال می‌کنند اما تا الان جواب نداده است، بعید هم هست جواب دهد. چون اگر قرار بود این اتفاق بیفتد، زمان بایدن که جای خود دارد، زمان ترامپ اتفاق می‌افتاد. دولت ترامپ هم به‌دنبال مذاکره بود و اگر خاطرتان باشد حتی شماره تلفنش را در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد تا ایران با او تماس بگیرد. آنها هم همین را می‌خواستند. اگر در این سه، چهار سال توافق به نتیجه نرسیده است، با این رویکرد، در سه‌، چهار سال آینده نیز به نتیجه نخواهد رسید. مگر اینکه رضایت ایران جلب شود. حالا اینکه رضایت ایران چگونه و چه زمانی جلب می‌شود را نمی‌دانم اما اینکه تصورشان این باشد که ایران باید مثل آلمان نازی و ژاپن شکست‌خورده در جنگ جهانی دوم متنی که جلویش می‌گذارند را یا بپذیرد یا رد کند، گره‌گشا و سازنده نیست.

یکی از موارد مورد‌مطالبه ایران درطول مذاکرات، بسته‌شدن پرونده‌های pmd و دیگر موارد ادعایی از سوی غربی‌ها بود. نمی‌توان گفت تعیین‌تکلیف نشدن آن پرونده‌ها به بهانه‌ای در دست طرف مقابل تبدیل خواهد شد تا هر زمان که تشخیص دادند با دوباره مطرح کردن آنها از انجام تعهدات خود سر باز زنند؟
این مساله که طرف مقابل به‌دنبال بهانه است و احتمال دارد از هرچیزی برای رسیدن به این هدف استفاده کند وجود دارد. نمی‌توان طرف مقابل را از صحنه روزگار حذف کرد، با یک پدیده اجتماعی مواجه هستیم که هر زمان دلش بخواهد با ربط یا بی‌ربط حرف خودش را می‌زند. اما ارتباطش با این مساله آن است که بالاخره بخشی از بحث برجام درباره تحریم‌هاست و بخشی دیگر درخصوص موارد فنی‌. اینکه آمریکا به تعهداتش عمل نکرده و ایران هم تعهداتش را کنار گذاشته مساله‌ای پنهانی نیست. بعضی فعالیت‌ها را به آژانس گزارش داده، درخصوص برخی فعالیت‌ها هم این طرف مقابل است که ادعاهایی مطرح می‌کند. نتیجه آنکه این‌طور نمی‌شود توافق کرد. به این معنا که ایران توافق کند و همه فعالیت‌هایش را به سطح برجام بازگرداند اما هفته بعد از توافق مجددا شاهد باشد که طرف مقابل پرونده‌ای را مطرح کرده و ادعا کند یک‌جا ذراتی پیدا شده که درخصوص آن ابهامی وجود دارد. در گذشته چنین ابهامی وجود داشته نه الان که امکان بازرسی فراهم است. پرونده‌ای مرتبط با گذشته که نه ردی از آن هست و نه اثری. اما به آن بهانه دوباره روز از نو، روزی از نو. در این ‌صورت است که نظام دلیلی نمی‌بیند چنین شرایطی را بپذیرد. بنابراین این مساله باید برای آمریکایی‌ها جا بیفتد که یا لازم است همه پرونده‌ها بسته شده و منفعت ایران از بخش‌های فنی، حقوقی و اقتصادی‌ توافق احتمالی تامین شود یا اگر قرار است این موارد تعیین‌تکلیف نشود ایران هم به‌نفع خود نمی‌بیند مذاکرات را ادامه دهد. از این جهت است که مشخص شدن وضعیت تمام موضوعات با هم الزامی‌ است. دفعه قبل هم همین همین‌طور بود. توافق زمانی حاصل شد که آژانس دیگر پذیرفت موضوعات گذشته را یک‌بار برای همیشه کنار بگذارد. آمانو یک‌بار برای همیشه به تهران بیاید، از پارچین بازدید کند، بررسی‌های لازم را انجام دهد و طی گزارشی اعلام کند آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، نسبت به موضوعات گذشته دیگر هیچ‌ شک و شبهه‌ای ندارد. به‌قول معروف پرونده پاک شده و درنتیجه آن است که همه پای توافق نهایی می‌روند.
این روند مربوط به برجام بود و باعث شد که توافق حاصل شود. اصلا یکی از موضوعات مورد توافق آن بود که آژانس بیاید و این نتیجه‌گیری خود را اعلام کند. یعنی رسیدن به این نتیجه، یکی از شروط توافق بود. الان هم همین‌طور است. آمریکایی‌ها یا دیگر طرف‌ها باید این مورد را بپذیرند. نمی‌شود از آن شانه خالی کنند، بگویند به ما ربطی ندارد و ایران برود مشکلاتش را با آژانس حل کند. نکته قابل‌توجه دراین‌ باره آن است که اصلا تمام مشکلات به‌این دلیل به‌وجود آمد که آمریکا از برجام خارج شد. ایران که داشت به تعهدات خود عمل می‌کرد. آژانس هم چند بارتایید کرد که ایران منطبق با برجام عمل می‌کند. اگر قرار باشد در این‌ بین تفکیکی ایجاد شود، توافق امکان‌پذیر نیست. دلیلش هم آن است که آمریکایی‌ها یک‌بار بدعهدی کرده‌اند و در زمانی که ایران هنوز تعهدات خود را کاهش نداده بود بی‌دلیل از برجام بیرون آمدند. حالا با توجه به این موضوع، چنانچه قرار باشد پرونده‌‌های قبلی همچنان مفتوح بماند، آمریکایی‌ها قطعا از این مساله سوءاستفاده خواهند کرد. برای همین ایران برآن اصرار دارد و یکی از شروطش آن است که این مساله حل‌وفصل شود. حتی اگر زمان ببرد هم باید بالاخره تکلیف آن را مشخص کرد.

طرح ادعا علیه برنامه هسته‌ای ایران تا چه زمانی قرار است ادامه داشته باشد؟ آیا با کنار گذاشته شدن پرونده‌های ادعایی علیه ایران در آژانس، باب بهانه‌جویی برای همیشه بسته می‌شود؟
حرفی که ایران بارها گفته این است که آژانس اگر سوالی دارد باید یک‌بار بررسی و اعلام کند که به نتیجه رسیده‌اند یا نه. نمی‌شود که اگر از آژانس پرسیدیم شما کی قانع می‌شوید، درمورد چه چیزی سوال دارید و چه چیزی را می‌خواهید بازدید کنید، بگوید نمی‌دانم. پس قرار است تا کی به این بازی ادامه دهید؟ یک‌سال، دوسال، 10سال، بالاخره چه زمانی قرار است قانع شوید؟ آژانس متاثر از مذاکرات وین است نه بالعکس. اگر مذاکرات وین حل‌وفصل شود آژانس نیز سختگیری‌های خودش را نسبت به ایران تعدیل می‌کند. نگاه آژانس تحت‌تاثیر بزرگان آن است. آنها نیز نسبت به یک کشور با مماشات و سهل‌گیری برخورد می‌کنند و نسبت به یک کشور دیگر هم سختگیری کرده و به‌تعبیر عامیانه، مو را از ماست بیرون می‌کشند. اگر مناسبات ایران و آمریکا درقالب برجام حل‌وفصل شود قائدتا آژانس نیز رفتار مهربانانه‌ای نسبت به ایران اتخاذ خواهد کرد. نه اینکه ایران و آمریکا مشکلات‌شان را حل کنند و آژانس همچنان بگوید قانع نشده است. بالاخره آخر این رویه چیست. اگر قرار است ایران درحالت برزخ باقی بماند، اگر قرار باشد همواره شمشیر تحریم و قطعنامه بالای سر ایران باقی بماند این نفعی برای کشور ندارد که ایران بخواهد تن به چنین توافقی بدهد. برای همین هم ایران به آژانس اصرار می کند اگر دنبال قانع‌شدن است بررسی‌هایش را بکند و قانع شود نه اینکه نظارت‌هایش را همچون یک استخوان لای زخم نگهدارد.

آیا ما سازوکار حقوقی برای پایان دادن به این رویه را داریم؟
در مقدمه برجام آماده است که ما الی‌الابد به‌سمت ساخت سلاح هسته‌ای نمی‌رویم و نظارت‌هایی که دال بر این اطمینان‌بخشی باشد الی‌الابد باید باقی بماند. یک بخش دیگر از برجام می‌گوید هشت‌سال پس از شروع اجرای برجام دولت آمریکا از کنگره درخواست می‌کند که تحریم‌های ایران را لغو کند. البته این صرفا درخواست است و الزام نیست. درمقابل دولت ایران نیز مابه‌ازای کار کنگره از مجلس شورای اسلامی درخواست می‌کند پیوستن به پروتکل الحاقی تصویب شود. اگر مجلس پیوستن ایران به پروتکل الحاقی را تصویب کند دیگر اجرای آن بعد از هشت‌سال از امضای برجام مادام‌العمر برای ما الزامی می‌شود. تا به الان نیز ایران داوطلبانه اجرای پروتکل را در دستورکار قرار داده بود. در برجام اینها پیش‌بینی شده بود برای همین آمانو آمد و گزارشش را اعلام کرد. الان مشکل برای بعد از برجام است. مثلا با استناد قرار دادن اسنادی که اسرائیلی‌ها دزدیدند و خودشان را نیز پاسخگو نمی‌دانند می‌گویند در این اسناد نشانه‌هایی پیدا کرده‌اند که در تاسیسات ایران ذرات اورانیوم کشف شده و ما باید بگوییم که این ذرات از کجا آمده و چه بوده است. ایران نیز می‌گوید بسیار خب آژانس تحقیق کند ولی باید اعلام کنید این تحقیقات چقدر زمان می‌برد. اگر قرار است زمانش طولانی باشد خب ما هم صبر کنیم تا شما گزارش نهایی خود را اعلام کنید و بعد از رفع شک و شبهه‌ها توافق صورت گیرد. در غیر این صورت توافق ایران و آمریکا هیچ ارزشی نخواهد داشت، چون ممکن است بعد از توافق دوباره آژانس دست به طرح ادعا علیه ایران بزند و آمریکا از برجام خارج و این رویه تکرار شود.

درمورد تضمین اقتصادی، برخی صحبت از ارائه معافیت‌های تحریمی زمان‌دار به شرکت‌های اقتصادی مثلا تا پایان دولت بایدن به میان می‌آورند. آیا این‌گونه تضمین کارایی خواهد داشت؟
این جواب نمی‌دهد؛ چراکه هر توافقی که با دولت‌ها صورت گیرد الزاما مورد تایید شرکت‌ها نیست. ممکن است ما با دولت بایدن به توافق برسیم که متعهد شوند تا پایان دولت در برجام بمانند اما شرکت‌ها همچنان ریسک تعامل تجاری با ایران را متحمل نشوند؛ چراکه احتمالا برایش ایجاد دردسر خواهد کرد. بنابراین خیلی کمک‌کننده نیست. چیزی که تضمین می‌کند اتفاقات درون کشور است نه قول و قرارهای طرف مقابل حتی اگر به فرض هم آمریکایی‌ها حسن‌نیت داشته باشند و به تعهدات خود پایبند بمانند که این‌گونه نیست بازهم شرکت‌های اروپایی پای ‌کار تجارت با ایران نمی‌آیند و نمی‌شود کاری ‌کرد. در زمانی که مذاکرات برجام درحال انجام بود طرف‌های غربی مدام بیانیه صادر می‌کردند و قول می‌دانند که به برجام پایبند بمانند اما شرکت‌های خصوصی نمی‌آمدند و می‌گفتند که حرف مرکل ارزشی ندارد، زمانی که وزارت خزانه‌داری آمریکا ما را جریمه می‌کند. از این جهت این خیلی مهم نیست. من معتقدم در داخل کشور سه کار باید انجام شود. باید آسیب‌پذیری اقتصاد از تحریم کاهش یابد، توان دفاعی کشور افزایش یافته و در آخر نیز انسجام درونی تقویت شود. این سه اتفاق رخ دهد ماندگاری آمریکایی‌ها در برجام برای هر توافق دیگری با ما بیشتر می‌شود، چون می‌دانند اگر بخواهند از برجام خارج شوند اقتصاد ایران فرو نپاشیده و شورش‌های اجتماعی نیز رخ نمی‌دهد. اگر بدانند این نتایج رخ نمی‌دهد در برجام خواهند ماند. یکی از انگیزه‌ها برای اعمال تحریم‌های حداکثری توسط ترامپ این بود که فکر می‌کردند ایرانی‌ها کاری نمی‌توانند بکنند و تهدیدات نظامی تهران بلوف است درنتیجه ظرف ۶ماه اقتصاد ایران فرو‌ می‌پاشد و نظام زیر فشار آشوب و شورش درونی ناچار می‌شود خواسته‌های طرف غربی را بپذیرد. این اتفاق‌ها نیفتاد و دولت آمریکا به این نتیجه رسید که به مذاکره بازگردد. درحال حاضر این سه مسیر مهم‌ترین راهکارها برای ایران است نه اینکه قول گرفته شود تا پایان دولت بایدن قراردادها باقی بماند؛ چراکه شرکتی که احساس خطر کند و بخواهد برود هرچقدر هم که دولت آمریکا بخواهد تضمین ارائه دهد به‌هر‌حال می‌رود.

در این رابطه بیشتر بخوانید:

ایران، چین و روسیه متن مورا را نهایی نمی‌دانند (لینک)