تاریخ : Tue 02 Aug 2022 - 02:35
کد خبر : 73383
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

پای روضه فرشچیان

نگاهی به آثار عاشورایی مینیاتوریست جهانی ایران که کربلا را از زاویه‌های متفاوتی تماشا و تصویر کرده است

پای روضه فرشچیان

«ظهر عاشورا»، «شام غریبان»، «هدیه عشق» و «پرچم‌دار حق» این چهارگانه عاشورایی محمود فرشچیان یگانه‌اند.

زینب مرتضایی‌فرد، خبرنگار: آثار بسیاری خلق کرده، آثاری درخشان که یکی از دیگری چشم‌نوازترند و انتخاب از میان‌شان دشوار؛ چند اثرش اما فضایی متفاوت با همه آثارش دارند فضایی به‌مراتب ساده‌تر که راوی لحظات خاصی از واقعه عاشورا هستند. می‌شود درباره‌شان بسیار گفت یا اصلا هیچ‌نگفت و تماشایشان کرد، اجازه داد فقط چشم‌ها ببینند شاهکار مردی که در سالخوردگی ضریح حرم امام حسین(ع) را هم به زیباترین شکل ممکن طراحی کرده و از هیچ‌فرصتی برای بیان ارادتش به حضرت سیدالشهدا آن هم به زبان هنر فروگذاری نکرده است.
«ظهر عاشورا»، «شام غریبان»، «هدیه عشق» و «پرچم‌دار حق» این چهارگانه عاشورایی محمود فرشچیان یگانه‌اند. او راه دشواری را طی کرده برای یگانه هنر مینیاتور بودن در دوران ما و هرچند هدفش رسیدن به این یگانگی نبوده اما در این مسیر با همه وجودش حرکت کرده و دل‌وجانش را در کارهایش گذاشته است. او بی‌شک مسیر دشواری را طی کرده، مسیر محمود فرشچیان بودن، ساده نیست. تماشا کردن و غرق نشدن، دیدن و فکر کردن و خود را پیدا کردن، شاید عبارات ساده‌ای باشد برای ترسیم راهی که او رفته است.

دست در دست آهوان

پدرش نماینده شرکت فرش در اصفهان بوده است. یک‌بار دست پسرک عشق نقاشی را گرفته و با خود به محل کارش می‌برد. احتمالا آن روز میرزا آقا امامی نقاش و استاد طراحی فرش برای اینکه سرگرمش کند، نقش یک آهو را می‌گذارد مقابل و می‌گوید آن را طراحی کند. محمود صبح روز بعد حدود 200آهو طرح می‌زند، آن هم در فیگورها و اندازه‌های مختلف. استاد طراح فرش و پدرش هر دو شگفت‌زده می‌شوند و استاد به‌خوبی متوجه می‌شود با یک نابغه طرف است. پس او را به شاگردی می‌پذیرد و می‌شود نخستین استاد محمود فرشچیان، مردی که دهه‌هاست با آثارش شده پَر پرواز مینیاتور ایرانی. فرشچیان پس از آموزش توسط میرزا آقا امامی، نزد عیسی بهادری شاگردی می‌کند، سپس در مدرسه هنرهای زیبای اصفهان درس خوانده و راهی اروپا می‌شود. او استعداد ذاتی‌اش در هنر را گره می‌زند به پژوهش و مطالعه در عرصه هنر. منابع مختلف را می‌خواند و آثار هنرمندان غربی و موزه‌های هنری‌ای را که در مسیرش بوده به‌دقت نگاه کرده و بررسی می‌کند. او تلاشی همزمان دارد تا هم سواد آکادمیک خود را در عالم هنر بالا ببرد و هم بتواند به‌موازات آن سواد بصری خود را ارتقا دهد. آن‌طور که می‌گوید، در این دوره زندگی‌اش مدام در موزه‌ها چرخ می‌زده، صبح علی‌الطلوع با کاغذ و قلم به موزه می‌رفته، هم اولین نفری بوده که وارد موزه می‌شد و هم آخرین نفری بوده که خارج می‌شد.

یک سلوک شخصی

بسیاری از هنرمندان در مواجهه با هنر غرب و تحصیل در اروپا بیشتر تغییرات ظاهری یا فکری از خود نشان داده و در بسیاری موارد به آدم دیگری بدل می‌شوند، محمود فرشچیان اما خودش می‌ماند. او تا می‌تواند می‌بیند و می‌خواند و بعد درک تازه‌اش از هنر را گره می‌زند به فرهنگ ایرانی- اسلامی و دست به خلق آثاری می‌زند که در ظاهر و باطن آنها می‌توان روح هنر ایرانی و تفکر اسلامی را دید. حتی وقتی موضوعی نه‌چندان مذهبی هم در میان است، فضاهای ترسیم‌شده از سوی فرشچیان حال‌وهوای بهشت را دارد. گل‌وگیاهانی لطیف و فضاهایی سرشار از آرامش که بیش از هر چیز درک و الهام بالای خالق‌شان را نشان داده و به ما یادآوری می‌کنند، او جز اینکه هنرمند خوبی است، جهان فکری منسجم و زیبایی دارد. خیال‌ورز‌ی‌هایش جان دارند و روح کنکاشگرش سرشار از تصاویری و فکرهایی است که خاص خود او هستند.

یگانگی در هنر

فرشچیان بنیانگذار مکتب خاص خود در نقاشی ایرانی است. هرچند به اصول و قواعد کلاسیک این سبک نقاشی پایبند است اما به این شکل هنر، روح جدیدی بخشیده و آن را از همزیستی تاریخ با شعر و ادبیات تغذیه کرد تا استقلالی به این هنر بدهد که پیش از آن کمتر داشت. نقاشی‌های قدرتمند و نوآورانه او پویا و گسترده و پر از جنب‌وجوش بوده و در آنها با تلفیقی جذاب از عناصر سنتی و مدرن، ترکیبات سبک منحصربه‌فردی رقم خورده است.

قصه‌گویی با مینیاتور

در گوش خودش داستان‌ها و روایت‌ها را بارها و بارها زمزمه می‌کند انگار، قصه در جانش می‌نشیند و بعد می‌شود تصاویر ذهنی‌اش. او مانند هر هنرمند موفق دیگری با ادبیات رابطه خوشی دارد و نبض داستان‌ها را زود پیدا می‌کند، بعد کلی کلمه و حس و اتفاق را در یک تصویر مقابل‌مان می‌گذارد. او بلد است قصه‌ها را و از آن بالاتر فکرها و اعتقاداتش را به ظرایف تصویری بدل کند و ما را ببرد به آتشی که بر ابراهیم خلیل گلستان شده و ... .
او می‌داند قصه آفرینش خیال‌انگیزی عجیبی دارد، می‌داند حافظ، شمس و مولانا جان فرهنگ ایرانند، می‌داند ضامن آهو عبارتی است که اشک و لبخند می‌آورد. نه که فقط بداند، خودش هم اینها را درک کرده و با شناخت می‌رود سراغ‌شان. در میان این همه اثر هنری که هرکدام قصه‌ای دارند و اغلب هم فضایی شورانگیز، حزن «عصر عاشورا» و فضای خاصش تفاوت عجیبی دارد. می‌توان درکنار دیگر آثار فرشچیان تماشایشان کرد و این حس را داشت که خود او هم حال دیگری داشته هنگام خلقش. یک حال متفاوت از حس‌وحالی که برای خلق هر اثری در عمرش داشته است.

این چند اثر...

 

همان‌طور که گفتیم فرشچیان چهار اثر عاشورایی در کارنامه خود دارد. «ظهر عاشورا»، «شام غریبان»، «هدیه عشق» و «پرچم‌دار حق». نگاهی به این چهار تابلو که تفاوت زیادی با دیگر آثار او دارد، ما را به نکات جالبی می‌رساند. قدما معتقد بوده‌اند باید اندوه آنچه بر حسین و یارانش گذشته را به زبان استعاره بیان کرد؛ چراکه آن همه خشونت را اگر تصویر کنی، ذهن جامعه کم‌کم به آن عادت می‌کند و از تلخی و نازیبایی‌اش می‌کاهد. فرشچیان اهل فکر و پژوهش است و احتمالا به چنین دیدگاه‌هایی در عرصه هنر و فرهنگ عاشورایی در ایران برخورده است.
نمی‌دانیم وقتی «عصر عاشورا» این شاهکار بزرگ را خلق کرده، حواسش به این نکات مهم بوده یا نه اما می‌دانیم او به‌جای تصویر کردن فضای جنگ، درگیر شدن برای ترسیم چهره‌ها یا نمایش خشونتی که از سوی سپاه یزید رخ‌داده، ما را با یک جای خالی بزرگ روبه‌رو کرده است. اندوه نبودن حسین(ع) آن‌قدر بزرگ است که اسبش تنها بازگشته و زنان خانواده در سوگ هستند. او سوگ را در فضایی خلوت –برخلاف دیگر آثارش- مقابل‌مان می‌گذارد و از ما می‌خواهد تماشا کنیم جای خالی مردی که باید باشد، اما نیست و هرچند نیست اما درطول تاریخ حضور دارد و هیچ‌وقت فراموش نمی‌شود.
او درباره خلق این اثر می‌گوید: «سه‌سال پیش از انقلاب روز عاشورا مادرم مرا نصیحت کرد و گفت: برو روضه گوش کن تا چند کلمه حرف حساب بشنوی؛ و من به ایشان گفتم: من اول در اتاقم کاری دارم بعد خواهم رفت. حال عجیبی به من دست داد. وارد اتاق شدم، قلم را برداشتم و تابلوی عصر عاشورا را شروع کردم. قلم را که برداشتم تابلویی شد که الان هست. الان که بعد از ۳۰ سال به این تابلو نگاه می‌کنم می‌بینم اگر می‌خواستم این کار را امروز بکشم باز همین تابلو به وجود می‌آمد، بدون هیچ تغییری.»

   یادآور «عصر عاشورا»
«پرچم‌دار حق» هم ادای دین این هنرمند به یکی از بزرگمردان واقعه عاشورا بوده و شمایلی از حضرت ابوالفضل العباس‌(ع) را به‌تصویر می‌کشد. او علمدار کربلا را در حالی نشان می‌دهد که روی اسب افتاده و پرچم شکسته‌ای، چهره و دست‌های مبارک حضرت را پوشانده است. در این اثر اسب حضرت عباس(ع) درحالی تصویر شده که از زخم‌هایی که به راکبش وارد شده، غمگین است و تمام توان و قوای خود را با دست چپ بر زمین وارد کرده تا سوارش بر زمین نیفتد. درعین‌حال پرچمی که در تابلو دیده می‌شود، به‌نوعی طراحی‌شده که بخش زیادی از صحنه را پوشش می‌دهد‌.
فرشچیان درباره این اثر می‌گوید: «این تابلو و فضای حزن‌انگیز آن، به‌نحوی یادآور تابلوی عصر عاشوراست و صحنه بازگشت حضرت‌عباس(ع) را در زمانی که بدون مشک آب بازمی‌گردد، روایت می‌کند. البته در این تابلو می‌خواستم دست‌های حضرت(ع) را نشان ندهم. در این اثر یک شخصیت طراحی‌شده که‌‌ همان حضرت ابوالفضل العباس‌(ع) است که چهره ایشان نمایان نیست، ولی شاخ و برگ‌ها و عناصر بصری که در حاشیه این تابلو کارشده گویای غم حضرت است.»
در «پرچم‌دار حق» غمی در رنگ‌ها، ترکیب‌بندی، طراحی نهفته است و بدون آنکه چهره حضرت ابوالفضل نشان داده شود، حال‌وهوای تابلوی عصر عاشورا در ذهن بیننده تداعی می‌شود. مهم‌ترین عنصر این تابلو پرچم اسلام و حق است که با وجود زخمی بودن تمام بدن حضرت ابوالفضل‌العباس(ع) توسط ایشان پایدار نگه‌داشته شده است.

   هدیه به پیشگاه خداوند
یکی دیگر از آثار ماندگار استاد فرشچیان در عرصه هنر عاشورایی، تابلوی «هدیه عشق» است. تاریخ خلق این اثر به سال 1381 بازمی‌گردد و در آن هنرمند با حداقل رنگ‌وفرم صحنه به شهادت رسیدن حضرت علی‌اصغر(ع) را به تصویر کشیده است. شاید با گزارش آنچه از واقعه عاشورا در مقاتل آمده است، مواردی جزئی از جنس تصویرسازی متفاوت به‌نظر برسد اما همان‌طور که گفتیم فرشچیان شیوه و نگاه خاص خود را دارد و باز هم در فضایی خلوت و با ترکیب‌رنگ و استفاده از خطوطی بسیار ساده آنچه باید به مخاطب خود انتقال می‌دهد.
در این اثر هنری که به روایت شهادت علی‌اصغر(ع) وفادار است، تیری بر گلوی فرزند سیدالشهدا(ع) اصابت کرده و او را به شهادت رسانده است. حالت دستان امام حسین(ع) در این اثر هنری به‌گونه‌ای تصویر شده که انگار فرزندش را به‌عنوان یک هدیه به پیشگاه پروردگار تقدیم می‌کند. به همین دلیل، نام اثر «هدیه عشق» انتخاب شده است.

   روایت اندوه
شاید پررنگ‌ترین تصویری که با شنیدن عبارت «شام غریبان» در ذهن شکل می‌گیرد، تنهایی، غربت و اندوه زنان و کودکان کربلا باشد، تصویری که محمود فرشچیان آن را دستمایه‌ خلق یکی از آثار هنری‌اش قرار داده است. «شام غریبان» هرچند پر از جمعیت است، اما چهره هیچ‌کس را نمی‌بینیم. همان‌طور که در تابلوی قبلی با رنگ‌وخطوط حرفش را زده، اینجا هم رفته سراغ حرکت دست‌ها و پاها برای نشان دادن حال مصیبت‌زده خاندان امام و خودش هم دراین‌باره می‌گوید: «کشیدن تابلوی «شام غریبان» از نظر رنگ‌بندی بسیار مشکل بود، صورتی در تابلو نیست. دست‌ها، حرکت و پاها نشان‌دهنده فاجعه‌ای است که بر خاندان عصمت و طهارت گذشته است. سعی کرده‌ام با حرکت‌های دست، فاجعه را نشان دهم بدون اینکه صورتی در آن باشد.»
فرشچیان در بیان واقعه عاشورا برخلاف بسیاری از هنرمندان درگیر نمایش چهره‌ها نبوده و درصدد بیان موضوعات مهم دیگری است. او تمام تلاش خود را به‌کار گرفته تا غربت و تنهایی خانواده امام حسین(ع) را به‌نمایش بگذارد و نشان دهد کودکان و زنان حاضر در اثرش چقدر تنها، غریب و اندوهگین هستند.