تاریخ : Tue 02 Aug 2022 - 02:30
کد خبر : 73382
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

بفرمایید روضه

حسینیه «معلی» نشان داد باب نوآوری در برنامه‌های مناسبتی مذهبی باز است، باید هوشمندانه از این مسیر جدید مراقبت کرد

بفرمایید روضه

ما درمجموع 120 اجرا که تا آخر ماه صفر تقدیم مخاطبان می‌کنیم، هر اجرایی یونیک است و برای اولین‌بار و آخرین‌بار است. یک اجرا به نشانه ابراز ارادت به اباعبدالله است به این نشانه که من هم در سپاه حسین هستم. هیچ‌چیزی قرار نیست فراتر از این باشد.

سیدمهدی موسوی‌تبار، خبرنگارگروه فرهنگ:  برنامه‌های مناسبتی یا مذهبی در یکی دو دهه اخیر با وجود تلاش‌های پراکنده‌ای که شده اما اکثرا دچار یک تکرار، دم‌دستی بودن و سطحی‌سازی شده‌اند. بخش عمده‌ای از این تکراری بودن برنامه‌ها به نگاه مدیران تلویزیون به این جنس برنامه‌ها برمی‌گردد. برنامه‌هایی که نباید حاشیه یا جنجال درست کنند و حرف‌های معمولی در آنها زده شود و کنداکتور آن روزها و شب‌های مناسبتی خالی نماند. ساختن برنامه‌های مذهبی یا مناسبتی نیاز به یک تحول در نگاه و سپس در امکانات و ساخت و بودجه دارند. در سال‌های اخیر کم نبودند ساخته‌های مناسبتی که با وجود دکور ساده یا هزینه معمولی، توانستند مخاطبان زیادی را پای تلویزیون‌ها بکشانند. در مناسبت‌هایی که وجود دارد ماه محرم و به‌طور خاص، دهه اول آن از اهمیت بالایی برخوردار است. در این 10 روز هرچند به نظر می‌رسد ساختن برنامه و پرکردن کنداکتور کار راحتی باشد اما اگر معیار را کیفیت در برنامه‌سازی بدانیم آن‌وقت دشواری تهیه چنین برنامه‌هایی خودش را نشان می‌دهد. در محرم امسال و در میان خیل برنامه‌ها و سریال‌های تکراری، «معلی» تا حدودی توانسته متفاوت‌تر از سایر تولیدات، خودش را نشان بدهد. برنامه‌ای که در نگاه اول شبیه به عصر جدید یا مسابقات استعدادیابی است و استودیو و دکور سنگین و حضور چهار کارشناس یا داور هم این فرضیه را تقویت می‌کند. پخش چند قسمت از این برنامه نشان داد که آن فرضیه به‌طور کامل تایید نشد و صرفا بعضی شباهت‌ها ظاهری بوده است. ساخت چنین برنامه‌هایی با توجه به حساسیت‌های محتوایی و موضوع مهمش زیاد است و البته که در این مسیر، انگار کسی هم دنبال خلاقیت و نوآوری و به تعبیری «دردسر» نیست. «معلی» ضعف‌های آشکاری دارد اما جسارتش برای حضور در میدان خالی برنامه‌های خلاقانه مناسبتی قابل‌توجه و ستودنی است. با تهیه‌کننده «معلی» از بودجه و هزینه این برنامه گفتیم و انتخاب کارشناسان و تفاوتش با عصر جدید و همچنین سختی‌هایی که در مسیر ساخت تحمل کردند. حمایت و مراقبت از چنین برنامه‌هایی، مسلما باعث تعدد و تکثر تولید برنامه‌های بهتر خواهد شد و قالب برنامه‌های دو میز و یک دوربین تبدیل به غالب برنامه‌های تلویزیونی نمی‌شود. مفاهیم دینی و مناسبت‌های مذهبی هرقدر که جذابیت ماهوی و درونی داشته باشند اما نیاز به نوآوری و برنامه‌ریزی دارند و صرفا قرار نیست که روی تاثیرگذاری خودشان تکیه شود.   «معلی» برخلاف برخی از برنامه‌هایی که در سال‌های اخیر تولید و پخش شدند، سعی در جذب مخاطب به هر قیمتی ندارد. برای افزایش تماشاگرانش، هر تغییری را به اسم خلاقیت به خورد مخاطبش نمی‌دهد. اگر حضور حامد سلطانی به‌عنوان مجری و با توجه به اتفاق تلخی که برای خانواده‌اش افتاد را یکی از بخش‌های اثرگذار برنامه بدانیم که اشک مخاطب را درمی‌آورد سایر بخش‌ها به‌واسطه عمومیت و همه‌گیربودنش می‌تواند دقایقی دیدنی و شنیدنی را برای بیننده معلی فراهم آورد. اگر مثلا در محرم سال بعد، چند برنامه شبیه به معلی در شبکه‌های تلویزیونی و حتی شبکه نمایش خانگی با مخاطب هدف مشخص تولید شود، آن‌وقت می‌توان داوری درستی درباره اثرگذاری این نوع از برنامه‌ها ارائه کرد. احتمالا برنامه‌هایی شبیه به معلی به‌طور کلی و در ادامه با واکنش‌های منفی و مثبتی مواجه خواهند شد، اما آنچه مهم است افزایش میزان تولید چنین برنامه‌هایی است و البته افزایش کیفیت آنها. معلی اگر استعدادیابی هم نباشد و انتهایش منجر به معرفی نفر اول یا قهرمان هم نشود که طبق گفته تهیه‌کننده‌اش نخواهد شد، در معرفی چهره‌های مستعد و همچنین حمایت از توانمندی‌ها در سراسر ایران نقش به‌سزایی را ایفا کرده و خواهد کرد. بارها و پیش از این گفته‌ایم و نوشته‌ایم که همه مردم باید خودشان را در قاب تلویزیون تماشا کنند و برنامه‌هایی شبیه به معلی، تلاش برای گام برداشتن در این مسیر است.

سعید ستودگان ، تهیه‌کننده  «معلی»:
۱۲۰ اجرای بدون رقابت داریم

مهم‌ترین ویژگی برنامه معلی این است که «آن» و «حال» خیلی خوبی دارد و مخاطب حس‌وحال خوش می‌گیرد و با مداحی‌ها و اتفاقات برنامه اشک هم می‌ریزد. در صحبت‌های سازندگان برنامه در رسانه‌ها دیدم که دوستان اصرار دارند، بگویند این مسابقه استعدادیابی نیست. درباره تفاوت این برنامه با برنامه‌های استعدادیابی همچون عصر جدید بفرمایید. اساس شکل‌گیری آن از کجا می‌آید؟ حتما خلئی در برنامه‌سازی‌های مناسبتی بوده که این ایده خلاقانه نسبت به چهاردهه قبل تلویزیون آمده و شکل‌گرفته و جذابیت‌های خود را دارد اما درباره حسینیه معلی پیشوندی که برای آن می‌گذاریم، چیست؟ مسابقه است یا برنامه استعدادیابی است یا سرگرمی است؟
خلئی همیشه بود و هست که وقتی اسم برنامه مذهبی، مناسبتی و معارفی که می‌آمد در ذهن مخاطب و مدیران هم یک برنامه کم‌هزینه «جیم» یا «دال»، طبق تقسیم‌بندی در سازمان، به بعد می‌آمد. معمولا برای چنین برنامه‌هایی هزینه جدی، اهتمام جدی و کار جدی در نگاه سیاستگذاران و مدیریت کمرنگ شده بود. شاید برای این بود که بازخورد مثبتی از این جنس برنامه‌ها نگرفته بودند ولی در برنامه سرگرمی الی ماشاءالله بازخورد مثبت داشتند. باوری که داریم این است که در ایران غیرمذهبی نداریم، مذهبی و خیلی مذهبی داریم. همه مردم ایران مذهبی‌اند، همه مردم ایران علاقه‌مند به دین و دیانت هستند. برخی بیشتر مذهبی هستند. آنهایی که بچه هیاتی نیستند با اباعبدالله زندگی می‌کنند، پس یک وجه کار که اگر به‌نظرم نگوییم بی‌انصافی است شجاعت و جسارت مدیریت و سیاستگذاری در این حوزه است. مدیریت ما به‌سمت کلیشه‌ها رفته بود و این جسارتی که در حوزه معارفی باید برنامه سنگین با دکور بزرگ و با ابعاد زیاد تولید کنید و ریسک این کار را به شما می‌دهد، قبل از این نبود، چون حوزه مذهبی بسیار حساس است. این حوزه، حساس است، زیرا یک‌طرف دیدگاه مراجع مهم است و یک‌طرف ابعاد حاکمیتی و سیاستی پیدا می‌کند. اگر یک گاف بدهید کاملا وجه بندبازی را دارد که از بالا پرت می‌شود و دیگر سال‌ها نمی‌تواند کار کند. حضرت امام تعبیری دارند که اگر انقلاب اسلامی موفق نشود تا سال‌ها حکومت دینی نمی‌تواند سربلند کند، این ترس و احتیاط و محافظه‌کاری بود که سال‌ها در دل مدیران قرار داشت، پس اتفاقی که بی‌اغراق رخ داد جسارت مدیریتی در این حوزه است و نباید نادیده گرفت. جسارت مدیریتی هم ریسک بالایی داشت. برنامه معلی تا پخش قسمت اول مطلقا تیزر و زیرنویس در شبکه سه نداشت، اینقدر این برنامه نگران‌کننده بود. سازندگان برنامه یک اعلام عمومی‌کردند که شبکه سه یک برنامه آیینی، مناسبتی دارد و بلافاصله سوژه ضدانقلاب شد. بلافاصله هم ضدانقلاب و لندن‌نشین‌ها سراغ این آمدند و هم غیرتمندهای داخلی! کاملا جنس برنامه‌سازی در این حوزه تیغ دولبه است؛ از یک‌طرف ضدانقلاب لامذهب منتظر است یک گاف بگیرد و از سوی دیگر آدم‌های غیوری که روی دین و دیانت خصوصا هیات حساسیت دارند خیلی عنایت ویژه دارند و نگرانی بدعت و امثالهم را دارند، پس حوزه بسیار خطرناکی است. اگر سال‌های گذشته کسی سراغ این حوزه نرفته به‌خاطر حساسیت و خطیر بودن آن است، حقیقتا کل شبکه و تیم تولید برنامه هم با رعایت همه ملاحظات این کار را می‌کرد. قبل از برنامه، ابعاد آن با بالغ‌بر 50 شخصیت اثرگذار ملی طرح شد، جلسات انفرادی و خصوصی با هریک برگزار شد، هریک سوالات، شبهات و ملاحظات و دقت‌ها نسبت به برنامه را تبیین کردند. جلسات ضبط و پیاده‌سازی شد و اتاق فکر متعدد و متکثر و پرحجمی پشت برنامه بود. حتما توفیق یک برنامه، شبیه به کوه یخ، 90 درصدش زیر آب است و 10 درصد بیرون می‌آید. شجاعت مدیریتی و ریسک‌پذیری هم ... .

و حتی جلوی عمل‌های بعدی هم می‌گیرد.
بله، نه‌تنها فتح باب نمی‌کند که ابواب را می‌بندد، لذا یک داستان جسارت و ریسک‌پذیری مدیریتی شبکه سه را داریم، یک داستان هم حمیت تیم تولید سر داستان اهتمام برای این کار بود. وقتی پروژه پول نداشت، دوستان با نذرهای مختلف پای کار آمدند، برای این برنامه کسانی نذر کردند و طلا فروختند و هزینه کردند. دوستی داریم که ماشین خود را برای فروش گذاشته است.

یعنی بودجه سنگینی که می‌گویند به معلی تعلق‌ گرفته درست نیست؟
برنامه‌سازی تلویزیون کار هزینه‌بری است و تا این لحظه ریالی بابت ساخت این برنامه پرداخت‌ نشده.

پس چطور خرج می‌شود؟ هیچ پولی از هیچ جایی نگرفته‌اید؟
 هنوز تا این لحظه یک‌ریال پرداختی برای پروژه نشده است و الان دنبال جذب کمک برای پرداخت بدهی‌ها هستیم ولی این فضا یک ‌وجه دیگری دارد که اتفاقا این وجه را همه مدیون اباعبدالله هستیم. اگر به شما می‌گفتند یک برنامه حوزه سرگرمی و ورزشی و... بسازید، همسر شما می‌گوید من طلاها را برای فروش می‌گذارم و ماشین بفروشید و...؟ چقدر از عوامل داشتیم که پای این کار آمدند بدون یک خط قرارداد! یعنی این کار با یک تیم حدود 200 نفره ضبط شد. 200 نفر آدمی که عوامل مستقیم کار هستند، این 200 نفر نیروی انسانی متخصص هستند. کار برای اباعبدالله در حرفه‌ای‌ترین سطح بود. بهترین دکوراتور، بهترین کارگردان، بهترین کارگردان هنری، بهترین کارگردان تلویزیونی، بهترین تدوینگر، بهترین تیم محتوایی، بهترین تیم پشتیبانی و... انتخاب شد.

تیم پشت‌صحنه حرفه‌ای و نسبتا زیادی هم دارید.
بله، این پشت‌صحنه است و بهترین تیم تولیدی را از بچه‌های سینمایی جمع کردیم. تفاوت سطح قیمت و سطح سینمایی با تلویزیونی را می‌دانید. از این جهت می‌گویم که پشت‌صحنه بیایید. بنای ما بر این بود تیتراژ یک نام باشد که نام مقدس سیدالشهدا است. نذر بچه‌ها این بود که اسمی مطرح نشود. با بالاترین استانداردها و با بی‌خوابی کشیدن برای این برنامه، سفرهای میدانی انجام شد تا شناسایی‌های لازم برای برنامه انجام شود. فارغ از فضاهای اجرایی، کارهای میدانی انجام شد به گونه‌ای که به 9 استان کشور سفر کردیم. چون نگرانی‌هایی داشتیم قبل از شروع کار و پخش برنامه، سایت نزدیم و اعلام نکردیم هرکسی می‌خواهد بیاید.

سوال بعدی من همین بود که این افراد از کجا آمده‌اند وقتی اطلاع‌رسانی نشده بود؟
برآیند چراغ‌خاموش حرکت کردن در این برنامه بود. با دست‌بسته و چراغ‌خاموش تک‌تک سعی کردیم از حرفه‌ای‌ترین مسیرها برویم. به نهادهایی که دیتابیس‌های موثقی داشتند از نهادهای رسمی و غیررسمی مراجعه کردیم و از سازمان تبلیغات، دانشگاه امام صادق(ع)، هیات جامعه ایمانی «مشعر» تا مجموعه دوستانی که در این حوزه متخصصان امر هستند، کارشناسان امر هستند و در کل کشور هم شناخته شدن و هم شبکه انسانی دارند و هم پشتیبانی محتوایی کار بودند. یعنی این بزرگواران فارغ از اینکه در حوزه نیروی انسانی آمدند و مهرواره برگزار کرده بودند، سال‌ها برترین استعدادهای حوزه مداحی کشور را میدانی می‌شناختند و در قسمت‌هایی کمک کردند ولی ما در حوزه محتوایی تیم قوی پشتیبانی داشتیم و این پیدا کردن افراد نخبه در مداحی در سطح کل کشور، زحمت زیادی را روی دوش تیم محتوایی گذاشت. وقتی نوجوان 12 ساله می‌آید و خوب می‌خواند یا پیرغلام 91 ساله در برنامه می‌آید هر یک شکلی گرفته‌اند ولی باید چند روز روی آنها کار حرفه‌ای و رسانه‌ای می‌شد، چون مثلا پیرغلام برای روستای خود شکل ‌گرفته بود، در قاب تلویزیون در ابعاد اجرای برنامه سه‌دقیقه‌ای بتواند سه‌دقیقه ایده‌آل اجرا داشته باشد. به‌نظر من یک بال شجاعت مدیریت بود و یک بال هم مجاهدت تیم تولید بود. این برنامه را در قالب یک برنامه عادی و متعارف نباید دید. کار مفید ما روزانه 14 ساعت بود و روزهای ضبط تا ساعت 4 صبح بود و از آن طرف دوباره 8 صبح آفیش داشتیم، یعنی بچه‌ها کمتر از چهار ساعت در روز می‌خوابیدند که برنامه را در مقام ضبط کار کنند. یک‌ماه ضبط داشتیم که اینطور 200 نفر کار کردند. همه اینها طبیعتا ذیل عنایت اباعبدالله است، یعنی خود ما هم آن زمان که کور حرکت می‌کردیم، سایت نداشتیم، از جانب بخش‌های مختلف هم تحریم شدیم. یک‌سری از آدم‌هایی که به آنها مراجعه کردیم گفتند نمی‌توانیم به کار دینی با این حساسیت کمک کنیم.

داخل سازمان یا بیرون سازمان بودند؟
الان دیگر وقت گلایه نیست، گذشت، ولی آدم‌هایی بودند که کمک نکردند. به ما می‌گفتند کار را به بزرگ‌ترها بسپارید و از حالا برای سال بعد برنامه‌ریزی کنید. سه‌ماه پیش که در دل تولید بودیم و هزینه کرده بودیم و دکور زده بودیم آقایان می‌گفتند از الان برای محرم سال آینده بروید. این همه هزینه و مطالعه و نمونه‌های جهانی و بررسی‌هایی که انجام شد هیچ می‌شود. برای نمونه، برنامه «وجیه بالحسین» بود که ما آن را آنالیز کرده بودیم، بچه‌ها آن برنامه  را در هزار و 700 اسلاید تحلیل کرده بودند.

الگوی شما آن برنامه بود؟
ما آن برنامه را دیده بودیم و با آن برنامه پنج تفاوت جدی داریم. از آن برنامه حتما بهره بردیم. وظیفه هر برنامه‌سازی است که نمونه برنامه‌های داخلی و بین‌المللی را با دقت ببیند و از محاسن بهره ببرد اما هویت خود را گم نکند.

یکی از تفاوت‌ها نگاه و توجه به سبک زندگی است. شما در معلی به سبک زندگی توجه دارید. چیزی که در آن برنامه نبود.
اولین مورد این پنج تفاوت این است که نشان می‌دهیم اباعبدالله ساری و جاری در زندگی مردم است. تحقق شعار «این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست»، همه مبتلا به اباعبدالله هستیم، خانواده و اهل بیت(ع) برای ما موضوعیت داشت. از نوزاد تا بزرگ‌ترها برای ما موضوعیت داشت، لذا اینکه رده سنی خاصی، محدودیت یا شکل و قالبی باشد نبود. اینکه امام حسین(ع) زنده هستند و پرچم ایشان بالاست و این مفهوم دلی و حسی منتقل شود. به‌شدت ابا کردیم از مفهوم مسابقه، رقابت و جایزه و هیچ مفهومی از مسابقه در برنامه نیست. قرار نیست کسی برنده باشد و کسی بازنده باشد. هرکسی در سپاه اباعبدالله آمده برنده است. برنده‌تر آن کسی است که ارباب او را بیشتر می‌پسندد.

یعنی نفرات برگزیده ندارید؟
به‌هیچ‌وجه.

هرکسی یک اجرا دارد و می‌رود؟
بله، ما درمجموع 120 اجرا که تا آخر ماه صفر تقدیم مخاطبان می‌کنیم، هر اجرایی یونیک است و برای اولین‌بار و آخرین‌بار است. یک اجرا به نشانه ابراز ارادت به اباعبدالله است به این نشانه که من هم در سپاه حسین هستم. هیچ‌چیزی قرار نیست فراتر از این باشد.

درواقع چهار داوری که نشسته‌اند فقط هدایتگر و اصلاح‌گر هستند؟
ما چهار داور نداریم. ما چهار ذاکر داریم. آنجا مجمع‌الذاکرین است.

اما کاری که می‌کنند شبیه به داوری است.
کاری که این چهار بزرگوار می‌کنند مشارکت در احیای شعائر و تعظیم محفل اباعبدالله است. همه آدم‌ها با جوراب آمده‌اند و کفش در آورده‌اند. ما اینجا را حسینیه می‌دانیم. ما اینجا هر روز با روضه شروع و با روضه تمام کردیم. در این فضا این چهار بزرگوار فقط اشک می‌ریزند و پیرغلام که می‌آید پایین پای او می‌نشینند.

بله، در یکی از قسمت‌ها پیرمردی می‌خواند و این داوران یا ذاکران دست ایشان را بوسیدند.
بله، کجای عالم داور دست شرکت‌کننده را می‌بوسد، اشک می‌ریزد و دختر سه‌ساله را بغل می‌کند. این آنجاست که چهارنفر که معمولا خواننده بودند و مردم هم کارهایشان را شنیدند الان می‌گویند ما در مجلس امام‌حسین(ع) شرکت کرده‌ایم. بنابر سنت آیینی مجمع‌الذاکرین داریم که در هیات‌های مفصل ما در سنت هزارساله از بیش زمان آل‌بویه، قدمت دارد این است یک‌سری آدم که معروف‌تر و حرفه‌ای‌تر هستند، می‌نشینند. الان در بعضی حسینیه‌های دیگر همین است. آدم جدید و گمنام و از اینور و آنور که خیلی معروف نیست روضه گردانی می‌کنند. گاهی اگر نکته‌ای به ذهن آنها برسد تذکر می‌دهند و گاهی مواقع همراهی می‌کنند. یک بخش زیادی این‌چنین است، لذا اینجاست که می‌گوییم آداب و قاعده‌ای نداریم. ما اینجا حسینیه هستیم.

یعنی همان هیچ آداب و ترتیبی مجو، هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو!
بله، در یکی از قسمت‌ها که پخش می‌شود این جمله را مجری برنامه می‌گوید که منتظر استانداردهای برنامه‌سازی نباشید. اینجا حسینیه است، یعنی به عینه می‌بینید همه قواعد به هم می‌ریزد.

اصرار بر این هم دارید، یعنی دنبال این نیستید که برنامه استاندارد ساخته باشید. خروجی برنامه در بافت حسینیه برای شما مهم است.
ما هیات می‌خواهیم. در هیات اینکه اگر «کار را خوب انجام ندادید دوباره می‌گیریم» ندارد. مساله‌ها را با همه فکر و طراحی کردیم. برای هیات هم طراحی می‌کنید، شعر آماده می‌کنید، دکور می‌زنید، بنر می‌زنید، سیستم صوتی را چک می‌کنید. ما این کارها را کردیم. کات هم دادیم وقتی نور یا صدا بد شده است ولی محتوایی این را نداریم.

چند قسمت ضبط کردید و برای هر قسمت چند دقیقه گرفته‌اید؟
ما بالغ بر 40 قسمت ضبط کردیم که حدود 30 قسمت پخش‌کنیم، چون دنبال خروجی کار متناسب با هیات 80 میلیونی برای ما مهم بود. شعار برنامه این بود که یک هیات 80 میلیونی هستیم. اسم برنامه به‌عنوان حسینیه معلی انتخاب شده است. یک حسینیه 80 میلیونی هستیم. الان بالغ بر 40 برنامه تلویزیونی ضبط کردیم اما در دو تا 15 قسمت نهایتا عرضه می‌کنیم که اگر جایی در حد تراز و شایسته و در حدی که قابل تقدیم به 80 میلیون نباشد که در هر کاری پیش می‌آید از آنتن حذف می‌کنیم. نمونه زیاد داریم. به‌عنوان تهیه‌کننده می‌گویم کسانی که رفیق هم بودیم، سال‌ها رفاقت داشتیم و مداح خوبی است، اتفاق ویژه‌ای هم داشت و در برنامه آمد و آن روز، روز او نبود. آن روز اجرای شایسته‌ای که باید انجام می‌شد را نداشت. من به‌عنوان تهیه‌کننده به رفیق خودم که فرد قالب و مخلص و توانمندی بود و اگر دعوت کردیم از باب رفاقت نبود بلکه از باب تخصص و تبحر بود، کنار گذاشتیم. این برنامه اگر 120 اجرا به مخاطب تقدیم می‌کند بالغ بر 170 اجرا ضبط کرده است که 120 مورد را پخش می‌کند.

کیفیت مهم بود حتی به قیمت اینکه کار رفیق خود را کنار بگذارد؟
قطعا همین بود.

باید ترس داشت از اینکه بگوییم معلی یک برنامه سرگرم‌کننده حاوی پیام است؟ برنامه‌هایی که مناسبتی هستند نباید یا نمی‌توانند سرگرم‌کننده باشند؟
این بحث جذابی است. اینکه این کار را از جنس سرگرمی می‌توانیم به معنایی ارزیابی کنیم بحث دیگری است اما آن چیزی که برای ما اولی بود این بود که هیات باید هیات باشد. ارکان هیات باید حفظ شود. مساله ما احیاء التراث بود، نه سرگرمی! مساله ما این بود که آیین تعزیه با بیش از هزارسال قدمت یک آیین ایرانی و عرفانی است، یک طراحی ایرانی است برای اینکه در قالبی شیرین، تمثیلی و تصویری تعظیم آل‌الله و شعائر انجام شود و در ایران بدون‌تعارف رو به اضمحلال می‌رفت، دنبال احیای تعزیه بودیم، دنبال سرگرمی نبودیم اما معتقدیم میراث معنوی ما آنقدر جذاب و شیرین و مبتنی‌بر فطرت و مخاطب‌پسند است حتما مخاطب را سرگرم می‌کند، همچنان کسی که قرآن و نهج‌البلاغه می‌خواند با رویکرد فیض معنوی است، دنیای خود را تامین می‌کند.

چیزهای عجیب در سال‌های اخیر زیاد دیدیم که به اسم نوآوری بود. به‌طور خاص برنامه‌هایی که برای محرم ساخته می‌شود، چه نوآوری‌هایی دارند؟ مرز نوآوری در برنامه‌های مناسبتی چیست؟
همه عوامل برنامه از زمان پیش‌تولید یک‌چیز را باور داشتیم که مقلد هستیم، مجتهد نیستیم. تعبد به نظرم رمز توفیق این برنامه است. ما خود را نوکر اباعبدالله می‌دانستیم و می‌دانیم و ان‌شاءالله اینطور باشیم و به آن مفتخریم، لذا سراغ بزرگ‌ترها رفتیم. خیلی‌جاها سلیقه شخصی داشتیم ولی وقتی بزرگ‌ترهای ما چیزی به ما گفتند و پا روی دل گذاشتیم و گفتیم، چون قول دادیم اطاعت کنیم، تمرین ولایت‌پذیری می‌کنیم و چشم می‌گوییم. الان هم راضی هستیم. خیلی‌جاها به بزرگ‌ترهای محتوایی و پشتیبان برنامه در حد مراجع معظم تقلید و اعاظم و عاشوراپژوهش‌ها و بزرگ‌ترهای این حوزه بالغ بر 50نفر مراجعه کردیم و برخی مستقیم در تولید برنامه حضور داشتند. شأن برخی بزرگ‌ترها نبود که در جزئیات ورود کنند اما ما از چند نفر از آدم‌های آقایان خواستیم که وارد تولید شوند، یعنی نمایندگان معرفتی در دل تولید بودند، لذا آرامش داشتند و در دل کار دیدند، هرجا اگر اختلافی پیش آمد نظر و سلیقه و فهم خود را به اسم خلاقیت و نوآوری در برنامه قالب نکردیم و از آن صرف‌نظر کردیم. هر جایی خلاقیتی بود به مراجع و بزرگ‌ترها عرضه کردیم و اگر تایید کردند، انجام دادیم و اگر کوچک‌ترین ان‌قلتی داشتند، صرف‌نظر کردیم.

جاهایی ریتم برنامه می‌افتد، یعنی بیشتر جاها اوج است، ریتم برنامه در جاهایی می‌افتد. اجرای این برنامه به این شکل چون سابقه نداشته استریال کار سختی است. حامد بچه خوبی است و اتفاق تلخی هم برای او افتاد، ولی انگار دست‌وبال او بسته است. از مجری در بهترین حالت به معرفی‌کن می‌رسیم، یعنی دست‌وبال یک آدمی که اجرا کند و با شرکت‌کننده‌ها و تماشاگران ارتباط بگیرد، نیست. آنجا جاهایی است که ریتم می‌افتد. اصرار به اینکه مجری باشد به چه علتی بود؟ انتخاب اول شما حامد بود یا کس دیگری بود و بعد به سلطانی رسیدید؟
انصافا خیلی از اتفاقات ربطی به مجری ندارد. مقصر ما در تیم تولید هستیم. برای ما هم مبهم بود. تعارف نداریم تا 4 صبح ضبط داشتیم، مردمی که به‌زور و با هزینه و زحمت و تلاش آورده بودیم خسته می‌شدند، خیلی از اقتضائات تولید اساسا نبود. ‌زمانی یک فوتبالیست را به زمین چمن آماده می‌فرستیم و می‌گوییم چرا خوب تکنیک و تاکتیک پیاده نکردید و ‌زمانی در زمین خراب فرستادیم، لذا اگر اینجا ایرادی وارد است خداوکیلی به مجری وارد نیست، بلکه به اقتضائات و زمین و بستر ناآماده و نافراهم و ایده ننوشته و زمان محدود و بودجه نداشتن مربوط می‌شود. اگر ما زمان و بودجه داشتیم خیلی از معضلات را با هزینه برطرف می‌کردیم. هزینه نداشتیم. همچنین برای ما هیات مهم بود. دوباره خود را خادم هیات می‌دانیم و مجری برنامه فارغ از مصداق قرار بود خیلی نقشی در برنامه ایفا نکند. قرار بود مجری مزاحم نباشد، بلکه مکمل باشد. قرار بود مجری همان آدمی باشد که در هیات می‌گوید خوش آمدید، دم در ایستاده، احترامی می‌کند و کارهای هیات را سامان می‌دهد، حتی به این موضوع فکر کردیم که به‌جای مجری، خادم هیات بگوییم. مجری در حداستقبال و بدرقه باشد. نمی‌خواستیم مجری نقشی بیش از این داشته باشد. برخی جاها حامد بیش از این ورود می‌کرد، تذکر می‌دادیم و ایراد می‌گرفتیم. قرار است استقبال و بدرقه کنید و غیر از نباشد. اینجا هیات و حسینیه اباعبدالله است و همه آدم‌ها در خدمت هیات هستند. شما در هیات نگاه کنید یک‌سری لحظات اوج است و یک‌سری لحظات مقدمه و فرود است. قطعا نمی‌شد یک برنامه صددرصد اوج باشد و ما هم نمی‌خواستیم نمایشی و تصنعی کنیم. رئالیتی‌شو در ساختار برنامه‌سازی ساختیم. واقعا می‌خواستیم اتفاقات طبیعی و واقعی و در اقتضای هیات باشد، لذا این توقعی که از مجری داشتیم در حد استقبال و بدرقه بود. به آدم‌های مختلف فکر کردیم و با شرایطی که برای حامد پیش‌آمده بود و خود او بسیار حال بکائی داشت، بسیار دل او برای این برنامه آماده بود و برای ما بهترین گزینه بود.

اگر معلی را به هر دلیلی با عصر جدید مقایسه کنند برای شما خوب است یا خیر؟
بخواهیم و نخواهیم با عصر جدید مقایسه می‌شویم، نمی‌توان از این امر فرار کنیم. بخواهیم و نخواهیم «عصر جدید» و «وجیهه بالحسین» برنامه‌های تلنت، برنامه‌های حوزه موسیقی شباهت‌ها و قرابت‌هایی دارد و در تیم محتوا و تولید قبل از تولید همه را مطالعه کردیم. شباهت‌ها و تفاوت‌ها به هرکدام را تعیین کردیم، یعنی سعی کردیم عالمانه و آگاهانه آن جاهایی که باید شبیه باشیم، باشیم و آن‌ جاهایی که نباید شباهت داشته باشیم شبیه نباشیم. طبیعی است عصر جدید برنامه شاخص سال‌های گذشته است و ما به‌واسطه جمع ذاکران و دکور و اجراها و اقتضائات در خیلی‌جاها شباهت داریم و با آن برنامه قیاس می‌شویم. تمام تلاش ما این بود که جنس خودمان را فیک درست نکنیم و اورجینال باشد و اصالت داشته باشیم. خودمان باشیم و هیچ‌چیزی غیر این نباشیم. هرجایی اگر به‌خاطر خودمان بودن شبیه هرکس دیگری می‌شویم مشکلی نیست، چون خودمان هستیم شبیه هرکسی شویم باشیم ولی آنجا که خودمان باید اختلاف داشته باشد، حتی به فکر رقابت نبودیم. ما سراغ بزرگواری رفتیم، گفتند در اخلاص دقت کنید و خودتان را با هیچ برنامه داخلی و خارجی مقایسه نکنید و ته دل ما گول‌زنی نباشد. ته دل اینطور نباشد که حال آن برنامه را بگیریم یا از فلان برنامه بهتر شویم. قرار است در جنس خود بهترین کار را عرضه کنید. یکی از دقت‌ها و تذکراتی که در دل پروژه دائما دوستان مرور می‌کردند این بود که با هیچ ‌کسی مقایسه نشویم. کار ما درست باشد. بهتر هستیم یا بدتر هستیم مهم نیست، باید کار را درست انجام دهیم.