تاریخ : Sat 30 Jul 2022 - 02:53
کد خبر : 73308
سرویس خبری : حافظه

اخلاق را در کنج حجره‌ها جست‌و‌جو نمی‌کرد

درباره زیست و زمانه آیت‌الله مشکینی به مناسبت سالروز فوتش

اخلاق را در کنج حجره‌ها جست‌و‌جو نمی‌کرد

ما آنقدر که گرفتار به نفس خودمان هستیم، کافی است. دیگر مسائلی را نفرمایید که انباشته شود در نفوس ما و ما را به عقب بازگرداند.

زمانی که نامی از آیت‌الله مشکینی برده می‌شود مشهورترین تصویری که از ایشان در اذهان عمومی تداعی می‌شود گلایه امام‌خمینی به ایشان در دیدار با ائمه‌جمعه است. آنجا که در واکنش به تعاریف آیت‌الله مشکینی از جایگاه امام، ایشان معترض شده و می‌گوید: «ما آنقدر که گرفتار به نفس خودمان هستیم، کافی است. دیگر مسائلی را نفرمایید که انباشته شود در نفوس ما و ما را به عقب بازگرداند. شما دعا کنید که آدم بشویم. دعا کنید که حتی به همین ظواهر اسلام عمل کنیم. ما که دست‌مان به آن بواطن نمی‌رسد. لااقل به این ظواهر عمل بکنیم.» اگرچه این تذکر اخلاقی به آیت‌الله مشکینی پربازدید‌ترین تصویر از ایشان است اما روی دیگر این تصویر، تداعی‌گر یک معلم اخلاق از فردی است که همواره در وسط میدان پرخطر سیاست که هرآن امکان لغزش در آن وجود دارد، فعال بوده است. معلمی که از سال 62 تا سال 86 یعنی پایان عمر خود ریاست مجلس خبرگان را برعهده داشت. جایگاهی که به تعبیر رهبر انقلاب چیزی نبود که به آیت‌الله مشکینی اعتبار بدهد؛ بلکه آیت‌الله مشکینی بودند که به این سِمَت اعتبار دادند. ابعاد اخلاقی زندگی آیت‌الله مشکینی از آن جهت حائزاهمیت است که ایشان همواره درگیر با فعل سیاسی بوده است و در این میدان هیچ‌گاه با سکوت و انفعال از کنار اختلافات سیاسی عبور نکرده و همواره در بزنگاه‌های سیاسی اعلام موضع داشته است، تا جایی‌که نسبت به راهبرد سیاسی غلط آیت‌الله منتظری که اتفاقا رابطه دوستانه‌ای نیز با وی داشته اعلام موضع می‌کند و حتی نسبت به دستگیری فرزندانش به‌دلیل همکاری با گروه‌های ضدانقلاب ابراز مسرت کرده و می‌گوید: «فرزندان من بررسی کامل شوند و درصورت ثبوت جرم طبق مقررات اسلامی به کیفر خود برسند.» آیت‌الله مشکینی با این کنش نشان ‌می‌دهد هیچ‌گاه حاضر نیست حق را قربانی روابط و منافع شخصی خود کند. همین مشی بود که باعث شد آیت‌الله مشکینی بعد از فوت آیت‌الله حکیم طی اعلامیه‌ای به همراه 11 نفر دیگر جایگاه مرجعیت حضرت امام را اعلام کند و در اقدامی دیگر نیز شجاعانه پای اعلامیه خلع‌شاه از سلطنت را امضا کند. امضای این اعلامیه آن‌هم در شرایطی که هنوز سرنوشت انقلاب مبهم بود، اقدامی بود که در تحریک مردم به مبارزه و عصبانیت از رژیم، تاثیر بسزایی داشت و خرسندی حضرت‌ امام از این کار شجاعانه را نیز به همراه آورد. کنش‌های جسورانه و خیرخواهانه آیت‌الله مشکینی در میدان سیاست را می‌توان به‌عنوان الگوی عملی برای یادگیری اخلاق سیاسی مورد‌بررسی قرار داد. در ادامه به‌مناسبت سالروز فوت آیت‌الله مشکینی ضمن بازخوانی برخی مصادیق مهم از اقدامات سیاسی ایشان مختصری از سرگذشت پرالتهاب زندگی وی را روایت کرده‌ایم.

تحصیل، تبلیغ، تبعید

آیت‌الله علی‌اکبر فیض‌آلنی مشهور به علی مشکینی در سال ۱۳۰۰ شمسی در روستای آلنّی از توابع مشکین‌شهر متولد شد. علاقه پدر ایشان به دروس حوزه باعث شد تا در ۲۵ سالگی برای تحصیل به همراه خانواده خود عازم اردبیل شود. آن‌هم درحالی‌که تا به آن سن درسی نخوانده بود. این علاقه باعث می‌شود پدر آیت‌الله مشکینی در ادامه مسیر نجف را درپیش گرفته و پس از فوت همسر مجددا به روستای آلنی بازمی‌گردد. علاقه پدر به طلبگی باعث می‌شود تا فرزند خویش را نیز به طی‌کردن همین مسیر توصیه کند؛ توصیه‌ای که مسیر زندگی آیت‌الله مشکینی را دچار فرازونشیب‌های زیادی می‌کند. آیت‌الله مشکینی بعد از طی دوره‌ای در اردبیل برای پیشرفت در تحصیل عازم قم می‌شود. آیت‌الله مشکینی در همان اوایل تحصیل به تدریس سطوح مختلفی از دروس حوزه نیز پرداخت و کرسی درس اخلاق او یکی از شلوغ‌ترین جلسات درسی حوزه قم به‌شمار می‌رفت و چهره‌هایی همچون شهید فضل‌الله محلاتی، شهید غلامحسین حقانی، محمد محمدی‌گیلانی، محمد امامی‌کاشانی، یوسف صانعی، محمدرضا مهدوی‌کنی و اکبر هاشمی‌رفسنجانی از درس اخلاق آیت‌الله مشکینی بهره‌مند بودند. آیت‌الله مشکینی از پیشگامان مسیر انقلاب اسلامی به‌شمار می‌رود که به روشنگری درباره ماهیت و اهداف پلید رژیم پرداخت و در این راه، شکنجه‌ها، تهدیدها و تبعیدها را با آغوش باز متحمل شد. آیت‌الله مشکینی به‌دنبال تشکیل جلسات مخفی و شرکت و تبادل‌نظر درباره دستورهای امام(ره) بارها به ساواک و شهربانی احضار و زندانی شد و سرانجام مخفیانه به عراق رفت و پس از هفت ماه به ایران بازگشت که در نخستین روز ورود به قم از سوی ساواک احضار و از وی خواسته شد تا 48 ساعت، قم را ترک کند. از این‌رو مسیر مشهد را در پیش گرفته و 15 ماه در آنجا مشغول تدریس شد. آیت‌الله مشکینی مبارزات خود را در آنجا نیز پی گرفت و دوباره به قم مراجعت کرد. حضور پرشور و حماسی آیت‌الله مشکینی برای رژیم طاغوتی در حوزه قم، قابل‌تحمل نبود و بدین‌سبب، طی حکمی از سوی ساواک، مدت سه سال به ماهان کرمان تبعید شد. آیت‌الله مشکینی درمورد دوران تبعید خود در ماهان می‌گوید: «یک‌سال در آنجا تحت مراقبت بودم. در آن محیط، زمینه را مقتضی دیده و بنای اقامه نمازجمعه را نهادم. رفته‌رفته اجتماع زیاد شد و ساواک کرمان گزارش را به مرکز رسانید. روزی، نزدیک غروب بود که به پاسگاه احضار شدم و همان‌جا سوار ماشینم کرده به سوی کرمان و از آنجا به سوی شهرستان گلپایگان روانه کردند و بچه‌ها در ماهان ماندند... .» آیت‌الله مشکینی در گلپایگان نیز تحت‌مراقبت شدید قرار داشت تا جایی‌که ماموران، نمازجماعت وی را تعطیل کردند. این‌بار نیز هنوز یک‌سال از اقامت وی در گلپایگان نگذشته بود که از سوی ساواک به شهرستان کاشمر تبعید شد. آیت‌الله مشکینی دوران تبعیدش در کاشمر را اینگونه روایت می‌کند: «در آنجا تحت‌مراقبت شدیدتر از پیش قرار گرفتم. این‌بار در هر مسجدی که چند روز شروع به نماز می‌کردم به سراغم آمده، نمازم را تعطیل می‌کردند و حتی در گوشه مدرسه‌ای که توقف داشتم اجازه نمازجماعت ندادند و گاهی در مدارس آنجا، در تاریکی نمازجماعت می‌خواندیم. چندین‌بار رئیس شهربانی مرا تهدید کرد که عاقبت کارت وخیم خواهد بود.»

ماجرای تقریظ بر کتاب شهید جاوید

در سال 1349 کتاب شهید جاوید به قلم  نعمت‌الله صالحی‌نجف‌آبادی منتشر شد. نعمت‌الله صالحى‌نجف‌آبادى در کتاب «شهید جاوید» ادعا کرده است: «امام(ع) در آغاز حرکت به تشکیل حکومت و نیز حمایت مردم کوفه امیدوار بود و از جریانات بعدی بی‌اطلاع بوده است یا شهادت خود و اهل‌بیت و اصحاب را به‌عنوان گزینه آخر در نظر داشت. لکن مشهور در میان علماى شیعه و اهل تحقیق آن است که امام(ع) قبل از حرکت به سوى کوفه از حوادث هولناک آینده آگاه و قیام خود را براى انجام تکلیف الهى و احیای شریعت مقدس اسلام که به دست بنى‌امیه درحال انحراف و اضمحلال بود، شروع کرد.» آیت‌الله علی مشکینی و آیت‌الله حسینعلی‌منتظری که از طرفداران سرسخت امام‌خمینی بودند، در تقریظی که بر این کتاب نگاشته بودند، انتشار آن را خوب ارزیابی کرده بودند. علی مشکینی در تقریظ خود درمورد این کتاب آورده است: «کتاب حاضر که درباره قیام مقدس حسین‌بن‌علی صلوات‌الله و سلام‌علیه به قلم دانشمند معظم حجت‌الاسلام آقای حاج‌شیخ نعمت‌الله صالحی‌نجف‌آبادی نوشته شده بدون مبالغه در نوع خود بی‌نظیر است.» تقریظ‌های نوشته‌شده واکنش‌های بسیاری از طلاب و علما را علیه آیت‌الله منتظری و مشکینی بر‌می‌انگیزد. ارکان حکومت شاهنشاهی به‌ویژه ساواک ضمن ابرازخوشحالی از اختلافات به‌وجود‌آمده درباره کتاب شهید جاوید، بیشتر به این اختلافات دامن می‌زد، زیرا این ماجرا را نقطه‌عطفی در ایجاد اختلاف و هرج و مرج بین طلاب و علما می‌دانست. امام‌خمینی در یک ارزیابی درست و منطقی، گسترش این اختلافات را نتیجه اقدامات رژیم دانستند و در این‌باره فرمودند: «ما دیدیم که دو سال، سه سال ـ حالا هم تتمه‌اش هست ـ کتاب شهید ‌جاوید؛ چه بساطی درست کردند برای کتاب شهید جاوید!... . یکی از آن طرف کشید و یکی از آن طرف کشید؛ و یک ماه مبارک و یک ماه محرم و سایر ایام خودشان را صرف کردند و قوا را هدر بردند و اعلیحضرت با کمال آرامش، اموال این ملت را خورد و سلطه خودش را تحکیم کرد بر آنها.» بعد از این کشمکش‌های غیرسازنده درنهایت آیت‌الله مشکینی تقریظ خود بر این کتاب را پس گرفت. ایشان همچنین در پاسخ به سوالی درمورد اینکه آیا همه محتوا کتاب مورد تصدیق ایشان است، می‌نویسد: «تقریظ نوشتن بر یک کتاب معمولا راجع‌به انتخاب موضوع بحث و روانی قلم و سبک جمع‌آوری و تنظیم مطالب است و ابدا مستلزم تصدیق تمام مطالب طرح‌شده نیست.» آیت‌الله مشکینی با نشر پاسخ به محصلان عملا باعث می‌شود توطئه ساواک خنثی شده و غائله اختلاف بر سر کتاب شهید جاوید پایان یابد.

عتاب منتظری

منتظری در سخنرانی به‌مناسبت 13 رجب ضمن اهانت به رهبر معظم انقلاب اسلامی، با یادآوری میزان رای رئیس‌جمهور وقت خواستار موضعگیری خاتمی علیه رهبری شده بود. در واکنش به این سخنرانی تند منتظری علیه نظام و رهبری در 23 آبان 1376 طلاب و فضلای حوزه علمیه قم اقدام به برگزاری تجمع و تحصن کردند و شاید یکی از مهم‌ترین موضع‌گیری‌ها در برابر منتظری را آقای مشکینی داشتند. اظهارنظر آیت‌الله مشکینی درمقابل سخنان آقای منتظری از آن جهت اهمیت زیادی داشت که از ابتدای نهضت امام‌خمینی، همواره نام این دو درکنار هم برده می‌شد و همچنین آیت‌الله مشکینی از نظر سطح علمی و فقاهتی هم‌رده آیت‌الله منتظری و درحد مرجعیت بود. آیت‌الله مشکینی در سخنرانی خود به توصیف منتظری پرداخته و درمورد او می‌گوید: «این آقا با این فضلش، یک عیب داشت و این عیب، او را در تمام جهات ساقط کرد. همه کمالاتش تحت‌الشعاع این عیب قرار گرفت. من مشکوکات را نمی‌گویم، معلومات قطعی را برایتان می‌گویم، یک عیب که تمام محسناتش را در زیر چتر قرار داد، این بود که از روز اول فکرش دست یک عده معدود ناصالح افتاد. اصلا این آقا را قبضه کردند و نتوانست از این قبضه بیرون بیاید.» آیت‌الله مشکینی در ادامه سخنرانی خود توصیه‌ای خطاب به آیت‌الله منتظری که پیش از این درمورد وضعیت نامطلوب بیت وی به او متذکر شده اینگونه یادآوری می‌کند: «اگر من به جای شما[آیت‌الله منتظری ] بودم، از این بیت بیرون می‌آمدم؛ همچنان‌که مار از پوست خودش بیرون می‌آید، جای دیگر می‌رفتم و آنجا شروع به فعالیت می‌کردم.» آیت‌الله مشکینی در پایان سخنرانی خود درمورد عدم‌التزام منتظری به قانون اساسی می‌گوید: «معلوم می‌شود ایشان به اصطلاح سنگ‌تمام را در تمام جهان گذاشته و مطالبی گفته که برخلاف قانون اساسی برای رهبر وظیفه تعیین کرده است، برخلاف قانون اساسی که خودش هم این قانون را در جلسه‌اش و در شورایش شرکت داشته و امضا کرده، حرف زده است.»

امضای اعلامیه خلع‌شاه و اعلام مرجعیت امام‌خمینی(ره)

ایشان ازجمله روحانیانی بود که در جریان دستگیری و زندانی شدن حضرت امام، به میدان آمد و از نخستین امضاکنندگان اعلامیه‌های اعتراضی به دولت طاغوتی برای محکوم ساختن اعمال شاه بود. وقتی وی از قصد رژیم، مبنی بر محاکمه و مجازات اعدام امام‌خمینی آگاه شد، سایر مراجع و بزرگان شیعه را از این موضوع آگاه کرد و موفق شد با تایید مرجعیت امام خمینی(ره) از سوی مراجع تقلید و بزرگان، مانع محاکمه امام توسط رژیم شود. در قریب 50 مورد از بیانیه‌ها و اعلامیه‌هایی که در دوران دشوار ستمشاهی از سوی حوزه علمیه قم و جامعه مدرسین به مناسبت‌های گوناگون صادر شده است، امضای آیت‌الله مشکینی پای آن دیده می‌شود که شاید مهمترین آنها اعلامیه‌ای درمورد اعلام مرجعیت امام‌خمینی بعد از رحلت آیت‌الله حکیم است. اقدام شجاعانه دیگر آیت‌الله مشکینی امضای اعلامیه بسیار مهم «خلع شاه از سلطنت» است. در اهمیت این اعلامیه که از مهم‌ترین اعلامیه‌های جامعه مدرسین است همین‌قدر بس که از یک‌سو شاه هنوز در ایران بود و در مسند قدرت قرار داشت و از سوی دیگر، آن روزها مشخص نبود چه خواهد شد و مسلم نبود که انقلاب به پیروزی می‌رسد و پیداست که اگر انقلاب به پیروزی نمی‌رسید، با افرادی که به‌صراحت، خلع‌شاه از سلطنت را امضا کردند، چه معامله‌ای می‌شد. البته تنظیم این اعلامیه و امضای بزرگانی همانند آیت‌الله مشکینی در تحریک مردم به مبارزه و عصبانیت از رژیم، تاثیر بسزایی داشت و حضرت امام هم خرسندی خود را از این کار شجاعانه ابراز کرد.

رجحان اعتقاد بر فرزند

در ۲۳ اردیبهشت 1358، دو فرزند مرحوم آیت‌الله علی مشکینی به اتهام رابطه با گروهک‌های ضدانقلاب به دست پاسداران کمیته انقلاب اسلامی دستگیر شدند. فردای آن روز، آیت‌الله مشکینی نامه‌ای خطاب به دادستان انقلاب نوشتند و از مرام سیاسی پسران اعلام‌برائت کردند. آیت‌الله مشکینی دراین نامه ضمن اعلام مسرت بابت دستگیری فرزندانش خواستار برخورد قانونی با آنان می‌شود. در این نامه آمده است: «به قرار مسموع فرزندان اینجانب به وسیله ماموران کمیته پاسداران انقلاب اسلامی بازداشت شدند. برای من شنیدن این خبر به عنوان طلیعه عدالت در حکومت اسلامی، مسرت‌بخش است و از کوشش و زحمات پاسداران انقلاب که به سپاس از نعمت انقلاب و حفظ رهاورد آن انجام می‌دهد، تشکر می‌کنم. ملت ستمدیده ایران، عزیزان خود را قربانی اسلام کردند و اینک باید ثابت کرد که آرمان شهدای اسلام درشرف تحقق است و عملا این مطلب را روشن کرد که در حکومت اسلامی برخلاف دیگر حکومت‌ها، روابط نمی‌توانند مانع اجرای ضوابط باشند. من به زندگی در چنین جامعه و به چنین پاسدارانی افتخار می‌کنم و انتظار دارم دراین مورد و در تمام حوادث دیگر برنامه اصیل و حیات‌آفرین اسلامی اجرا شود. فرزندان من بررسی کامل شوند و درصورت ثبوت جرم طبق مقررات اسلامی به کیفر خود برسند.» آیت‌الله مشکینی اما فرزند دیگری نیز داشتند که سرنوشتی کاملا متفاوت با برادران خود دارد. شهیدجواد مشکینی فرزند دیگر آیت‌الله مشکینی است که در جبهه جنگ حضور یافته و در جزیره مجنون از ناحیه سر مورداصابت ترکش قرار گرفته و مجروح می‌شود؛ مجروحیتی که نهایتا در سال 87 شهادت را برای ایشان به ارمغان می‌آورد.

نامه مهم امام‌خمینی به آیت‌الله مشکینی

آیت‌الله مشکینی در اردیبهشت ۶۸، نامه‌ای به امام‌خمینی نوشت و نظر ایشان را درباره متمم و تغییرات قانون اساسی خواستار شد. امام‌خمینی تنها درمورد بندهای مربوط به رهبری نظرشان را اعلام کرده و در پاسخ نامه آیت‌الله مشکینی می‌نویسند: «خواسته بودید نظرم را درمورد متمم قانون اساسی بیان کنم. هرگونه آقایان صلاح دانستند عمل کنند. من دخالتی نمی‌کنم. فقط درمورد رهبری، ما که نمی‌توانیم نظام اسلامی‌مان را بدون سرپرست رها کنیم. باید فردی را انتخاب کنیم که از حیثیت اسلامی‌مان در جهان سیاست و نیرنگ دفاع کند. من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم که شرط «مرجعیت» لازم نیست. مجتهد عادل مورد‌تایید خبرگان محترم سراسر کشور کفایت می‌کند. اگر مردم به خبرگان رای دادند تا مجتهد عادلی را برای رهبری حکومت‌شان تعیین کنند، وقتی آنها هم فردی را تعیین کردند تا رهبری را به‌عهده بگیرد، قهری او مورد قبول مردم است. در این صورت او ولیّ منتخب مردم می‌شود و حکمش نافذ است. در اصل قانون اساسی من این را می‌گفتم، ولی دوستان در شرط «مرجعیت» پافشاری کردند، من هم قبول کردم. من در آن هنگام می‌دانستم که این در آینده نه‌چندان دور قابل پیاده‌شدن نیست.» حذف این شرط باعث می‌شود تا رهبری آیت‌الله خامنه‌ای که آن موقع به درجه مرجعیت نرسیده بودند در مجلس خبرگان به رای گذاشته شود و ایشان با کسب 60 رای از مجموع 74 رای به‌عنوان رهبر جمهوری اسلامی بعد از امام انتخاب شوند.

توصیف آیت‌الله مشکینی درمورد شریعتمداری

بعد از اثبات نقش آیت‌الله شریعتمداری در کودتای نوژه و کودتای قطب‌زاده آیت‌الله مشکینی درمورد او تعبیر چوب لای چرخ انقلاب را به کار می‌برد و می‌گوید: «من بیست‌سال است که این آدم را می‌شناسم. این آدم تقوا نداشت از روز اول. این آدم عدالت نداشت. این آقا آنقدر حب ریاست داشت که اگر در راه حب ریاستش هزارها تومان، میلیون‌ها تومان، سهم امام مصرف می‌شد، تلف می‌شد، این آقا حاضر بود تلف بشود، نامش را به خوبی ببرند. چندین انسان تلف بشوند، خون‌ها ریخته شود ولی این آقا به یک مقام بالاتر برسد... به‌خدا از روز اول، وجود این مرد، چوب لای چرخ این انقلاب بود.»

مشکینی از نگاه هاشمی

هاشمی‌رفسنجانی علاوه‌بر شاگردی آیت‌الله مشکینی سال‌ها در جایگاه نایب‌رئیس مجلس خبرگان با ایشان کار کرده و درمورد اهمیت حضور ایشان در مجلس خبرگان می‌گوید: «شخصیت ایشان برای ریاست خبرگان خیلی مهم بود. اکثر نمایندگان مجلس خبرگان به جز سه، چهار نفر شاگرد ایشان بودند. همه ما احترام زیادی برای ایشان قائل بودیم. لذا تا زمانی که حیات داشتند، هیچ‌وقت در انتخاب رئیس، رقیبی برای ایشان نبود.» هاشمی همچنین برای توصیف ولایت‌پذیری آیت‌الله مشکینی رابطه ایشان با آیت‌الله خامنه‌ای را مثال زده و می‌گوید: «آیت‌الله مشکینی از لحاظ مرتبه در مقام استاد رهبر فعلی بودند. در مقایسه با امام که شاگرد ایشان بودند، ولی بعد از رحلت امام(ره) همان رابطه‌ای را که با امام داشتند، با رهبری برقرار کردند. این حالت از نوادر روزگار و نشان‌دهنده این است که اعتقاد کاملی به ولایت فقیه داشتند. کسانی که به ولایت‌فقیه عقیده داشته باشند، طبعا در مسائل مطیع هستند. البته نظرات خود را در مواردی مطرح می‌کردند و می‌گفتند. اما واقعا از تصمیمات رهبری تبعیت می‌کردند و احترام می‌گذاشتند. این روحیه از ویژگی‌های مهم ایشان بود.» هاشمی همچنین درمورد مواضع سیاسی آیت‌الله مشکینی می‌گوید: «چون ایشان راه خود را با دانش و بینش انتخاب کرده بود. یک راه موجی و موقتی نبود... . می‌دانست که مردم در مبارزه و اداره کشور رکن هستند و آرای آنها اهمیت دارد. ایشان مبانی اصلی مدیریت و مبارزه را اجتهادا قبول داشت. از اول تا آخر و تا لحظه فوت همان روحیات و نظرات را داشتند.»