یکی از کارویژههای جشنوارههایی ازقبیل جشنواره فارابی را میتوان جهتدهی به دانش در حل مسائل کشور و کمک به حوزه حکمرانی دانست. به نظر میرسد جشنواره فارابی تاکنون التفات چندانی به این موضوع نداشته است. در گفتوگو با مهدی عباسزاده، قائممقام رئیس دبیرخانه و دبیر کمیته علمی جشنواره فارابی، ضمن بررسی داوریها و فرآیندها و روندهای سیزدهمین جشنواره بینالمللی فارابی، به بررسی جایگاه این جشنواره در نسبت با جامعه و رفع نیازهای امروز کشور پرداختیم. وی معتقد است اعتماد حداقلی فضای مدیریتی کشور به یافتههای علوم انسانی و همچنین توانایی حداقلی یافتههای علوم انسانی در حل مسائل مدیریتی کشور، باعث شده فضای مدیریتی در کشور ما از فضای علمی فاصله داشته باشد. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
ابتدا درمورد روندها و فرآیندهای فعالیتهای انجامشده در جشنواره امسال توضیح دهید و بفرمایید آیا امسال شاهد کاری منحصربهفرد بودهاید یا تحولی در روند اجرا یا داوریها و... صورت گرفته است؟
در آغاز لازم میدانم از زحمات کلیه دستاندرکاران جشنواره فارابی، از مسئولان وزارت محترم علوم، تحقیقات و فناوری گرفته تا مدیران و اعضای گروههای علمی پانزدهگانه بخش داخلی و اعضای شورای علمی بینالملل و نیز کارکنان زحمتکش و دغدغهمند دبیرخانه جشنواره، در همه ادوار قبلی تا دوره کنونی که سیزدهمین دوره است، کمال تقدیر و تشکر را داشته باشم. اگر جشنواره تاکنون توفیقاتی به دست آورده، مرهون اقدامات اثربخش این عزیزان است.
البته در این دوره تغییری در آییننامه و نیز در فرآیند داوری جشنواره نداشتیم و بر همان سبک و سیاق ادوار قبلی عمل کردیم، هرچند یک بسته پیشنهادی بهمنظور تکمیل آییننامه و فرآیند داوری جشنواره تهیه کردهایم که در فرصت مناسب، تقدیم مراجع ذیربط خواهیم کرد.
در این دوره نیز سعی کردیم در فرآیند داوری آثار، مر آییننامه مصوب را مراعات کنیم. اما علاوهبر آییننامه، دقتهای بیشتری هم داشتیم؛ ازجمله اینکه درخصوص آثار غیرچاپی مثل پایاننامهها یا طرحهای پژوهشی، بعد از انجام چهار داوری، باز هم از یکی از اعضای گروه علمی مربوط (اکنون جشنواره 15 گروه علمی دارد)، خواهش کردیم اثر را بادقت بخوانند تا مطمئن شویم اثر استانداردهای لازم را دارد و به این نحو تراز جشنواره حفظ شود. خوشبختانه غالب داوریها منصفانه و عالمانه بود. یا اینکه مثلا طبق آییننامه، امتیاز داوری که با میانگین امتیازهای داوران دیگر، بیش از 50 نمره اختلاف داشته باشد، باید کنار گذاشته شود، یعنی نمره آن در میانگین امتیازهای کل داوران، لحاظ نشود. ما هم این را رعایت کردیم، اما نظر این داور را در گروههای علمی جشنواره دقیقا مطالعه کردیم، شاید همین داور به نکتهای توجه کرده باشد که داوران دیگر توجه کافی به آن نداشتهاند و البته گاه به موارد جالبی هم برخورد کردیم.
همچنین در این دوره، سعی شد شاخص تولید نظریه و علم انسانی بومی و اسلامی، که امکان بیشتری برای حل مسائل جامعه ما دارد و نیز شاخص گرهگشایی عملی از مشکلات کشور، به نحو جدیتر در آثار وارد به جشنواره، ردیابی و شناسایی شود.
معیارهای داوری تاکنون بیشتر به شکل و روش تاکید داشته تا به محتوا و نیازمندیهای جامعه، آیا این معیارهای داوری نیاز به بازنگری و بازبینی ندارد؟ در جشنواره امسال تحولی در نظام داوریها داشتهایم؟
واقعا اینطور نیست. معیارهای داوری جشنواره فارابی، در دورههای گذشته و در این دوره، هم به استانداردهای شکلی و روشی توجه داشته و هم به شاخصهای علمی و محتوایی. حتی طبق کاربرگ ارزیابی همهجانبه آثار جشنواره، شاخصهای علمی و محتوایی و توجه به نیازهای جامعه، امتیاز بیشتری نسبت به استانداردهای شکلی و روشی دارد.
البته ما در این دوره، شاخصهای کاربرگ مزبور را قدری تکمیل کردیم؛ مثلا بینارشتهای بودن (چون امروز در دنیا، مرز دانش در علوم انسانی را بینارشتهایها تعیین میکنند)، نقد دیدگاهها و مکاتب فکری (چون نوآوری عمدتا از دل نقد، بیرون میآید)، توجه به مسالهها و ضرورتهای بومی (اسلامی- ایرانی)، گرهگشایی عملی و حل نیازهای کشور (که حلقه مفقوده پژوهشهای علوم انسانی در کشور ماست) و... را بیشتر برجسته کردیم.
بنابراین در این دوره، تحولی در نظام داوریها نداشتیم، اما تکمیلهایی به نسبت دورههای قبلی انجام دادیم که عرض کردم.
فلسفه جشنواره فارابی و بهطورکلی مهمترین نقش جشنوارههای علوم انسانی چیست؟ آیا مراد شکلگیری شبکه نخبگانی و تقویت مبانی علوم انسانی است یا تقدیر صرف؟
جشنواره فارابی دارای اهداف بسیار مهمی است که در آییننامه منعکس شده است: طبعا هدف اصلی از جشنوارههای علوم انسانی این است که استعدادهای برتر داخلی و خارجی، آثار و نظریههای برتر، روشها و طرحهای جدید در پژوهش، در هر رشتهای از علوم انسانی و اسلامی شناسایی شوند؛ سپس نسبت به تشویق موارد برتر اقدام شود، به این امید که در آینده، علوم انسانی بومی قدری ارتقا، توسعه و تعمیق یابد؛ همچنین استعدادهای جوان که آینده علمی کشور ما را رقم خواهند زد، تشویق شوند تا در این حوزهها وارد شوند و جرأت و شهامت علمی لازم برای فعالیتهای علمی نوآورانه را پیدا کنند؛ نیز اینکه علوم انسانی در فرآیند برنامهریزی و سیاستگذاریهای کشور دخالت داده شود؛ همینطور علوم انسانی ما قدری کاربردیتر شود و توان حل مسائل جامعه ما را پیدا کند؛ اینکه جامعه ایران و جهان اسلام و حتی کل دنیا با یافتههای محققان ما در عرصه علوم انسانی و اسلامی آشنا شوند و …
با توجه به اهدافی که عرض کردم، واقعا مراد از جشنواره فارابی تقدیر صرف نیست. شکلگیری شبکه نخبگانی و تقویت نقش مبناپردازی علوم انسانی برای سایر دانشها نیز از غایات اصلی جشنواره است. ما در این دوره، طرحی بهمنظور اعتلای جشنواره فارابی پیشنهاد کردهایم که در دست بررسی است. در این طرح، بهخصوص بر شکلگیری شبکه نخبگانی از میان محققان علوم انسانی داخل و خارج کشور که در همه ادوار جشنواره برگزیده شدهاند، تاکید شده است. درحقیقت لازم است جشنواره فارابی محققان برگزیده داخلی و خارجی خود را در قالب یک شبکه نخبگانی منسجم حفظ کند و در امور علمی و پژوهشی کشور از آنان راهنمایی بخواهد.
علوم انسانی چه نیازی به جشنواره دارد و جشنواره چه کمکی میتواند به حال علوم انسانی کند؟
واقعیت این است که در کل دنیا، جشنوارهها نقش جدی در جهتدهی دانش، هنر، صنعت، فناوری و... دارند. این به نظرم کاملا طبیعی است. اینکه گاه گفته میشود دانش را نمیتوان یا نباید جهتدهی کرد، به نظرم قدری سطحینگری یا میل به غفلت از واقعیت است. همینکه در یک جشنواره، محققان یا هنرمندانی بهعنوان برگزیده معرفی میشوند، دستکم این است که آثارشان در منظر اهل علم و هنر قرار میگیرد و آنان به نوعی تبدیل به الگو برای دیگر استادان، دانشجویان و هنرمندان میشوند و همین الگوسازی است که میتواند در حرکتهای آتی دانش و هنر تاثیر بگذارد. علوم انسانی هم از این قاعده مستثنی نیست. به باور بنده، اینقبیل جشنوارهها اگر منصفانه، عالمانه و دقیق عمل کنند، میتوانند به حرکتهای آینده علوم انسانی (چه در عرصه آموزش و چه در عرصه پژوهش و حتی در عرصههای گفتمانسازی و کاربردیسازی این علوم) جهت بدهند.
چه انتظاری از جشنواره فارابی داریم؟ جشنواره فارابی چه دستاوردی برای علوم انسانی و جامعه دارد؟ نسبت جشنواره فارابی با علوم انسانی بایسته و علوم انسانی موجود چیست؟
انتظار ما از جشنواره فارابی این است که بتواند به جایگاه شایسته خود در داخل و خارج کشور دست پیدا کند، بدین معنا که اهدافی را که در آییننامه برای آن درنظر گرفته شده، بهطور کامل تحقق بخشد. طبعا نیل به این مهم نیازمند حمایت دانشگاه و جامعه علمی کشور و نیز وزارت محترم علوم، تحقیقات و فناوری است. متاسفانه برخی محققان طراز اول کشور ما تمایلی به ارسال آثارشان به جشنوارهها ندارند و لذا این عده دستکم در برخی ادوار جشنواره عملا غایب بودهاند. دبیرخانه جشنواره قصد دارد در دوره آتی، فعالتر عمل کند و صرفا منتظر ثبت آثار در سایت جشنواره توسط محققان نماند، بلکه خود نیز بهگونهای فعال به شناسایی آثار علوم انسانی و اسلامی مطرح کشور بپردازد. اکنون این رویکرد فعال صرفا در بخش بینالملل جشنواره جریان دارد، یعنی دبیرخانه به جستوجوی محققان طراز اول دنیا و خاصه جهان اسلام در عرصه ایرانشناسی، اسلامشناسی و علم دینی میپردازد و صرفا منتظر ثبتنام این محققان در سایت جشنواره نمیماند.
به نظر بنده، دستاورد اصلی جشنواره فارابی برای علوم انسانی و جامعه، شناساندن محققان و تحقیقات برتر علوم انسانی و اسلامی است و این آنگاه به کمال خود نزدیک میشود که جامعه ما بتواند از تجارب انباشته این محققان و تحقیقات، به بهترین نحو، در بخشهای مختلف بهرهگیری کند.
بنده معتقدم در کشور ما فاصله علوم انسانی موجود و علوم انسانی بایسته، بهقدری است که به صرف برگزاری یک جشنواره نمیتوان انتظار داشت که این فاصله درنوردیده شود. البته حرکتهای بسیار خوبی و در حوزه علمیه و دانشگاه (بهعنوان مثال در زمینههای اقتصاد اسلامی، جامعهشناسی اسلامی، روانشناسی اسلامی و...) مشاهده میشود که انشاءالله نویدبخش آیندهای روشن است، اما همچنان ما از علوم انسانی بومی- اسلامی که توانایی کامل در حل مسائل جامعهمان را دارد، فاصله داریم. امیدواریم که جشنواره فارابی نیز از طریق شناسایی محققان و تحقیقات مطرح در عرصه علوم انسانی بومی- اسلامی، بتواند سهم خود را در اینباره ادا کند.
آیا جشنواره فارابی توانسته موجبات حضور فعال اهالی علوم انسانی در عرصه کمکهای علمی به مدیریت کشور را فراهم کند؟
به نظر نمیرسد جشنواره تاکنون به چنین موفقیتی دست یافته باشد و باید بسیار بیش از این تلاش کند. البته این نکته را نیز عرض کنم که فضای مدیریتی در کشور ما از فضای علمی هنوز فاصله دارد. این نیز خود شاید معلول دو عامل باشد: نخست اعتماد حداقلی فضای مدیریتی کشور به یافتههای علوم انسانی و دوم توانایی حداقلی یافتههای علوم انسانی در حل مسائل مدیریتی کشور. میخواهم عرض کنم که مشکل از هر دو ناحیه است و نباید صرفا یکطرف را مقصر دانست. لذا حل این مشکل یا به تعبیر دقیقتر معضل، در گرو نزدیکشدن و اعتماد بیشتر فضای مدیریتی کشور به فضای علوم انسانی و نیز کاربردیتر و گرهگشاتر شدن یافتههای علوم انسانی است، به نحوی که توان حل چالشهای مدیریتی را پیدا کنند.
چشمانداز جشنواره فارابی را چطور ارزیابی میکنید؟ چه برنامه تحولی برای جشنواره در راستای کاربردیتر شدن آن وجود دارد؟
جشنواره فارابی هماکنون نیز از جایگاه خوب و موجهی در میان اهل علم در فضای آکادمیک برخوردار است. خروجی جشنواره فارابی، گاه در فرآیند ترفیع و ارتقای اعضای هیاتعلمی دانشگاهها موثر است. حمایت نهادهای مهمی همچون بنیاد ملی نخبگان، یونسکو، آیسسکو و... گاه ناظر به خروجیهای این جشنواره انجام میگیرد. اما قطعا نباید به این مقدار بسنده کرد. آنچه بهمثابه چشمانداز این جشنواره تلقی میشود، دستیابی به جایگاه شایسته آن در سطح ملی و بینالمللی است، به نحوی که این جشنواره در کل دنیا بهعنوان مرجع قطعی، مطمئن و کاملا معتبر در شناساندن محققان و آثار برتر علوم انسانی و اسلامی تلقی شود. اکنون از این چشمانداز فاصله داریم؛ اما امیدواریم این مهم نیز تحقق یابد.
راجعبه برنامه تحولی نیز عرض کردم که طرحی با عنوان طرح اعتلای جشنواره بینالمللی فارابی تنظیم و تقدیم مسئولان دبیرخانه جشنواره کردهایم که اکنون در دست مطالعه و احیانا تکمیل است. در این طرح، برخی وظایف را پیشنهاد کردهایم که میتواند جشنواره را در تراز بالاتری از آنچه هست، قرار دهد؛ ازجمله برپایی نکوداشتهای علمی و تجلیل از اندیشمندان و پژوهشگران عرصه تولید علوم انسانی اسلامی و بومی، ایجاد شبکه نخبگانی از طریق تداوم برگزاری جلسات گروههای علمی پانزدهگانه جشنواره، تداوم ارتباط با برگزیدگان بخش بینالملل جشنواره و تعریف نشستهای علمی با حضور آنان بهصورت فیزیکی یا وبینار، تاسیس مجله علمی جشنواره، برگزاری کرسیهای علمی و ترویجی در زمینه علوم انسانی بومی- اسلامی.
نسبت جشنواره فارابی با جامعه چیست؟ پژوهشهای خوبی در حوزه علوم انسانی اتفاق میافتد اما کمتر در حوزه اداره کشور بهکار گرفته میشود یا با جامعه نسبت پیدا میکند، آیا جشنواره میتواند به این امر کمک کند؟
قبلا درباره نسبت جشنواره فارابی با جامعه و اداره کشور، توضیحاتی عرض کردم. این واقعا معضل بزرگی است، اما معلول عوامل متعددی است که جشنواره فارابی دخالتی در آنها ندارد. آنچه جشنواره میتواند در این راستا انجام دهد، شناساندن محققان و تحقیقاتی در عرصه علوم انسانی و اسلامی است که دارای ظرفیت کمک به اداره کشور و حل مسائل جامعه هستند و متعاقبا تشویق و ترغیب هرچه بیشتر آنها و الگوسازی از آنها.
ارزیابی جنابعالی از استقبال استادان و محققان از جشنواره سیزدهم چگونه است؟
البته به نظرم شرایط کرونایی و درگیریهایی که این رخداد برای همگان ایجاد کرد، قدری تاثیر منفی بر استقبال محققان داخلی و حتی خارجی از جشنواره سیزدهم داشت؛ چون دستکم تعداد آثار واردشده به دبیرخانه جشنواره، قدری کمتر از دورههای قبلی بود. اما درمجموع، همانطور که قبلا عرض کردم، جشنواره فارابی جایگاه مطلوب و اعتبار قابلقبولی در نظام آکادمیک کشور اعم از دانشگاهها و پژوهشگاههای علوم انسانی و اسلامی دارد و لذا امید میرود در ادوار بعدی، این استقبال بیشتر و گستردهتر شود.
از نظر جنابعالی چه نسبتی میان جشنواره فارابی و تحول بنیادین در علوم انسانی برقرار است یا باید برقرار باشد؟
مساله تحول در علوم انسانی و حرکت بهسوی تولید علوم انسانی بومی- اسلامی به هرحال از ضروریات جامعه ماست. اگر بنا باشد علوم انسانی به حل مسائل مختص به جامعه ما بپردازد، در اینصورت اگر این علوم، بومی و اسلامی شوند، طبعا به وجه بهتری توانایی حل مشکلات ما را خواهند داشت. البته این بدان معنا نیست که باید علوم انسانی غربی را کنار گذاشت، بلکه منظور این است که ضمن بهرهگیری از دستاوردهای مثبت و مفید این علوم، باید از رهگذر نقادی آنها، بهسمت تولید علوم انسانی بومی- اسلامی حرکت کرد، علومی که دقیقا ناظر به جامعه و فرهنگ ما باشد. البته این کاری بس دشوار است، اما این دشواری نباید مایه توقف و رکود ما شود. قبلا نیز عرض کردم آنچه در این میان به جشنواره فارابی مربوط است، شناساندن محققان برتر در عرصه علوم انسانی بومی- اسلامی به جامعه علمی داخل و خارج کشور و تشویق و الگوسازی آنهاست.
درخصوص شاخصها و ملاکهای ارزیابی آثار علمی در جشنواره، تا چه حد دانش علمسنجی در دنیا مدنظر بوده است؟
بهطورکلی، ارزیابی علمی در کشور ما تا حد زیادی تابع یافتههای دانش علمسنجی در دنیاست و طبعا جشنواره فارابی نیز از این قاعده مستثنی نیست. این از یک جهت خوب است و از جهت دیگر مشکلاتی بههمراه دارد: نقطهقوت دانش علمسنجی در دقت کمی آن در مقام مقایسه است (چون اگر بخواهیم هر کیفیت علمی را با کیفیات علمی دیگر مقایسه کنیم، معمولا چارهای نداریم جز اینکه کیفیت را به کمیت تبدیل کنیم) و اینکه علمسنجی به هرحال ارزیابیهای علمی را از بیضابطگی (که ممکن است به آنارشیسم علمی بینجامد) خارج میکند. اما مشکل معیارهایی ازقبیل علمسنجی در این است که بیش از حد کمی است و ممکن است کیفیتگرایی (که اصل در فعالیتهای علمی است) را تحتالشعاع قرار دهد و اینکه قدری صوری است و ممکن است به فرمالیسم علمی بینجامد.
ما در دبیرخانه جشنواره سعی کردیم فرآیند ارزیابی آثار به نحوی انجام شود که از نقاطقوت علمسنجی بهرهمند شود و تا حد ممکن از آسیبهای آن دور باشد. در گروههای پانزدهگانه جشنواره، مساله کیفیت آثار برگزیده، همواره مورد تاکید قرار داشت و واقعا سعی کردیم در کمیت و نمره و... متوقف نشویم. پرسش مشخص ما در ارزیابی آثار این بود که آیا اثر اگر بنیادی است، الگو یا نظریه یا نظام مفهومی خاصی ارائه کرده یا اثر اگر کاربردی است، راهکار عملی و اجرایی خاصی پیشنهاد داده و توانسته به گرهگشایی و حل نیازهای مبتلابه کشور بپردازد یا نه؟
آیا فرآیند داوری آثار در جشنواره به اندازه کافی دقیق و سختگیرانه است؟
جشنواره فارابی در همه ادوار خود، در ارزیابی آثار کاملا سختگیرانه و دقیق عمل کرده است. فرآیند مصوب داوریهای جشنواره، بسیار دقیق، گاه پیچیده و نسبتا زمانبر است.
کلیه آثار واردشده به دبیرخانه جشنواره، ابتدا از جهات صوری پالایش میشوند، یعنی اگر اثری «پژوهشی» قلمداد نشود، مثلا مجموعه مقالات باشد یا... در همان ابتدای کار، کنار گذاشته میشود. سپس آثار باقیمانده در گروههای علمی پانزدهگانه جشنواره توسط اعضا بررسی اجمالی میشوند تا آثاری که برای ارزیابی همهجانبه مناسبند، تعیین شوند. این آثار ابتدا توسط دو داور بیرونی خبره و متخصص مورد ارزیابی قرار میگیرند و کاربرگ ارزیابی همهجانبه توسط این دو تکمیل میشود. در مرحله بعدی اگر اثر از دو داوری قبلی حداقل امتیاز لازم را کسب کرده باشد، به دو داور بیرونی دیگر (داوران سوم و چهارم) سپرده میشود و کاربرگ ارزیابی همهجانبه توسط این دو نیز تکمیل میشود. گاه بهدلیل اختلافنظر میان این چهار داور، پیش میآید که اثر برای داوری پنجم نیز ارسال شود. نتایج داوریها در شورای گروه علمی مطرح و کیفیت داوریهای انجامشده به بحث و تبادلنظر دقیق گذاشته میشود و درنهایت گروه راجعبه انتخاب آثار برتر در دو سطح بزرگسال (بالای 35 سال) و جوان (کمتر از 35 سال) و تعیین رتبه اثر (برگزیده اول، دوم، سوم یا شایسته تقدیر) تصمیم میگیرد.
اعضای کمیتههای علمی پانزدهگانه جشنواره فارابی با چه معیارهایی انتخاب شدهاند؟
در انتخاب اعضای گروههای علمی پانزدهگانه، در این دوره نیز با دقت فراوان عمل شد. رایزنیهایی با استادان بنام علوم انسانی و اسلامی در کشور برای معرفی اعضای پیشنهادی به عمل آمد. تاکید بر این بود که این عزیزان تا حد امکان در مرتبه استادی باشند، چهره و شناختهشده در جامعه تخصصی خودشان باشند، خودشان دارای آثار درخور و مطرح باشند، به لحاظ تخصص کل قلمرو موضوعی گروه مربوط را پوشش دهند و توازن لازم برقرار شود (چون مثلا یک گروه جشنواره، گاه خودش از سه رشته مجزا اما مرتبط تشکیل شده است، مثلا «گروه فلسفه، منطق و کلام» یا «گروه تاریخ، جغرافیا و باستانشناسی»، یک گروه است اما با سه رشته)، اعضا به لحاظ جغرافیایی از استانهای دیگر غیر از تهران هم حضور داشته باشند، به لحاظ جنسیت از استادان خواهر نیز استفاده شود و... .
اگر احیانا محققی به نتیجه داوری اثر خود در جشنواره اعتراض داشته باشد، آیا به اعتراض او رسیدگی میشود؟
البته در همه ادوار جشنواره و ازجمله در همین دوره، سعی بر این بوده است که نهایت دقت در فرآیند داوریها به عمل آید. با این اوصاف اگر صاحب اثر به هر دلیلی نسبت به فرآیند داوری اثر خود اعتراض داشته باشد، قطعا مورد بررسی قرار خواهد گرفت و نتیجه به او اعلام خواهد شد و این حق برای وی محفوظ است. طبعا اگر اشتباهی از سوی دبیرخانه جشنواره رخ داده باشد، باید نسبت به احقاق حق صاحب اثر به نحو مقتضی اقدام شود، لیکن عرض میکنم تا آنجا که بنده مطلع شدهام، چنین موردی تاکنون در همه ادوار جشنواره اتفاق نیفتاده است.
چقدر جشنواره بینالمللی فارابی قائل به آزاداندیشی و به رسمیت شناختن تنوع و تکثر افکار و آرای علمی است؟
جشنواره فارابی یک جشنواره علمی است و آزاداندیشی نیز از مهمترین اقتضائات هرگونه فعالیت علمی است. لذا جشنواره همواره سعی کرده است تا افکار و آرای علمی مختلف را به ارزیابی و داوری بسپارد و هیچ فکر و رای علمی خاصی را از فرآیند داوری خارج نکرده است.
بهعنوان پرسش پایانی، آیا به نظر شما بخش بینالملل جشنواره فارابی با استقبال کافی از سوی محققان و استادان دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی خارجی روبهرو میشود؟ برنامه دبیرخانه جشنواره برای تقویت بخش بینالملل چیست؟
نه متاسفانه. همچنان در بخش بینالملل ضعفهایی وجود دارد؛ ازجمله اینکه هنوز جشنواره فارابی در دنیا و حتی در جهان اسلام به حد کافی و لازم شناختهشده نیست و لذا محققان خارجی گاه اقبال جدی به جشنواره نشان نمیدهند. یا اینکه ارتباطگیری دبیرخانه جشنواره با دانشگاهها و موسسات پژوهشی خارجی چندان مطلوب نبوده است.
البته همانطور که قبلا عرض کردم، دبیرخانه جشنواره در بخش بینالملل منتظر ثبتنام محققان خارجی در سایت جشنواره نمیماند و بهگونهای فعالتر خودش به جستوجو در اینترنت و شناسایی محققان ایرانشناس، اسلامشناس و متخصص در علم دینی اقدام میکند. از این گذشته، هرساله دبیرخانه جشنواره با موسسات داخل کشور که دارای ماموریت بینالمللی هستند (مانند وزارت خارجه، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، رایزنیهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در خارج کشور و...) و نیز با استادان داخلی که با فضای علمی بینالملل کاملا آشنا و مرتبط هستند، مکاتبه و درخواست میکند تا محققان خارجی بنام را به دبیرخانه معرفی کنند.
همانطور که عرض کردم، لازم است دبیرخانه جشنواره، در آینده، یک شبکه نخبگانی از برگزیدگان خارجی جشنواره در همه ادوار تشکیل دهد و از ظرفیت مطلوب این شبکه نخبگانی در شناسایی محققان خارجی بنام استفاده کند.