تاریخ : Wed 06 Jul 2022 - 02:00
کد خبر : 72821
سرویس خبری : نقد روز

گاز ایران شاه‌کلید زمستان اروپا

ایران چطور می‌تواند مزیت مهمش در حوزه انرژی را به ابزار قدرت در مذاکرات تبدیل کند؟

گاز ایران شاه‌کلید زمستان اروپا

ایران به‌دلیل تحریم‌های آمریکا، نقش و سهمش در بازارهای انرژی کاسته شده و ظرفیت‌های استفاده‌نشده زیادی دارد که اروپا می‌تواند با خرید آنها انرژی خود را تامین کند.

سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه بین‌الملل: اروپا می‌خواهد ولادیمیر پوتین و روسیه را نقره‌داغ کند اما کار به آن سادگی‌ها هم که در رسانه‌هایشان می‌گویند، نیست. اروپا می‌داند که ماشین جنگی روسیه با قطع صادرات سوخت‌های فسیلی خاموش خواهد شد اما مشکل اینجاست که اگر نفت و گازی از روسیه وارد نشود، علاوه‌بر ماشین جنگی مسکو، کارخانه‌ها و منازل اروپا نیز خاموش خواهند شد. در این صورت کشورهای توسعه‌یافته قاره سبز، ناچار خواهند شد در فصل سرما، به 200 سال قبل بازگردند و با زغال و چوب خانه‌هایشان را گرم نگه دارند. صندوق بین‌المللی پول نشان داده است که تشدید تحریم‌های موجود علیه روسیه از سوی کشورهای بزرگ صنعتی - به‌ویژه اگر محدودیت‌های شدیدی برای صادرات انرژی روسیه به دنبال داشته باشد - می‌تواند منجر به افزایش شدیدتر قیمت انرژی، بدتر شدن وضعیت شرکت‌ها و خانوارها و اختلال در بازار مالی شود. صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی کرد که چنین توالی از رویدادها ممکن است پیش‌بینی رشد جهانی را تا 2 درصد کاهش دهد. با این حال رهبران اتحادیه اروپا با امید به طرح‌های بسیار خوش‌بینانه با یکدیگر قرار گذاشته‌اند که واردات نفت روسیه از طریق دریا را تا پایان سال 2022 مسدود خواهند کرد. اتحادیه اروپا همچنین متعهد شده است که واردات گاز از روسیه را طی یک سال به میزان دوسوم کاهش دهد. روی کاغذ این تعهدات معنا دارد اما در روزی زمین، دستیابی اروپا به توافق درمورد اقدامات بعدی مانند ممنوعیت کامل واردات، دشوار است. به‌عنوان نمونه آلمان تقریبا نیمی از گاز خود را از روسیه وارد می‌کند. برلین اخیرا پس از کاهش واردات مجبور شده است استفاده از گاز را در تولید برق محدود کند و از شهروندان درخواست کند در مصرف انرژی صرفه‌جویی کنند. اختلال در عرضه نفت و گاز آلمان را مجبور به استفاده بیشتر از نیروگاه‌های زغال‌سنگ کرده است. روسیه 40 درصد از کل واردات گاز طبیعی به اتحادیه اروپا را به خود اختصاص داده است. برخی از کشورها تقریبا به‌طور انحصاری به گاز روسیه وابسته هستند. از 25 میلیارد دلار گاز صادراتی روسیه، 85 درصد آن به اتحادیه اروپا صادر می‌شود. همین وابستگی به گاز روسیه باعث شده تا اروپا جسورانه‌تر درباره نفت تصمیم بگیرد ولی درباره گاز به دلیل عدم وجود زیرساخت‌ها و مشکل تامین از مسیرهای جایگزین، کمی دست به عصا رفتار شده است. کمیسیون اروپا و کشورهای عضو برای در امان ماندن از سرمای زمستان و تبعات کمبود انرژی یادداشت تفاهمی با مصر و رژیم‌صهیونیستی برای صادرات گاز از مدیترانه شرقی امضا کردند. آنها گفته‌اند با سایر تامین‌کنندگان انرژی جایگزین مانند ایالات متحده آمریکا، قطر و آذربایجان همکاری می‌کنند اما مساله اینجاست که LNG وارداتی از ایالات متحده به دلیل هزینه‌های حمل‌ونقل و مایع‌سازی و گاز‌سازی مجدد، بیش از قیمتی خواهد بود که مصرف‌کنندگان آمریکایی پرداخت می‌کنند و این برای اروپا به صرفه نیست. با این حال اتحادیه اروپا درحال برنامه‌ریزی برای استقلال انرژی در بلندمدت است تا از این طریق، ابزار اعمال فشار روسیه را از کار بیندازد اما اروپا از چه مسیری می‌تواند تامین انرژی را برای خود تضمین کند؟ پاسخ به این سوالات دشواری‌های بسیاری دارد اما در این گزارش سعی شده علی رغم پیچیدگی‌ها، صحنه فعلی که ناشی از تبعات گسترده و عمیق جنگ اوکراین است، تا حد زیادی شفاف شود.

  آیا تحریم روسیه اجتناب‌ناپذیر است؟
تمام مشکلات موجود در تامین انرژِی، درصورتی که غرب تصمیم نمی‌گرفت تا روسیه را به دلیل حمله به اوکراین در حوزه نفت و گاز تحریم کند به وجود نمی‌آمد. با این حال به نظر می‌رسد غرب براساس محاسباتی جدی تصمیم به این کار پرمخاطره گرفته است؛ چیزی که هم ناشی از خصومت شدید میان غرب و روسیه و هم نشانه عیان آن است.
درآمد روسیه از صادرات نفت و گاز در سال 2021، یعنی سال قبل از جنگ اوکراین، 125 میلیارد دلار بوده است. این درحالی است که بودجه این کشور در همان سال رقم 293 میلیارد دلار را نشان می‌دهد. بر این اساس در سال 2021، درآمدهای حاصل از نفت و گاز روسیه، معادل 42 درصد از بودجه این کشور هستند.   در سال 2021 بودجه نظامی روسیه 41 میلیارد دلار بوده است که معادل 32 درصد درآمد صادرات انرژی این کشور است؛ به عبارتی دیگر این درآمدها سه برابر بودجه نظامی مسکو هستند.  در اینجا برای آنکه نقش انرژی در اقتصاد در حین جنگ روسیه مشخص شود باید آن را در فضایی پس از جنگ اما پیش از تحریم‌ها فرض کرد. در جایی که به دلیل وقوع جنگ در اوکراین حتی پیش از آنکه صنعت انرژی روسیه با تحریم خاصی روبه‌رو شود به دلیل نگرانی‌های ناشی از آن، قیمت‌های انرژی بالا رفتند که این امر به معنای افزایش درآمدهای انرژی روسیه است. از سوی دیگر جنگ به خودی‌خود موجب کاهش ورود سرمایه به روسیه می‌شود که این امر هرچند درآمد ارزی این کشور را کاهش می‌دهد اما همزمان به افزایش سهم درآمدهای انرژی در اقتصاد روسیه می‌انجامد. از این رو بخش انرژی روسیه از سوی غرب نقطه اصلی در اقتصاد این کشور شناخته شده که در هر صورت باید به آن ضربه‌ای موثر وارد شود. با این حال چنین اقدامی دارای شرایطی است که حتی برخی از اقدامات سنگین می‌تواند به شکل عجیبی به نفع روسیه و به زیان غرب باشد؛ هرچند طرف برتر و تحریم‌کننده غرب باشد. در ادامه برای واضح شدن سناریوهای تحریم روسیه به بررسی آنها پرداخته‌ایم.

1. عدم تحریم
اگر انرژی روسیه به‌عنوان بزرگ‌ترین منبع درآمدی مسکو و بزرگ‌ترین منبع درآمد ارزی این کشور تحریم نشود، درآمدهای حاصل از آن خرج حمله به منافع غرب در اوکراین می‌شود. پس چنین موضوعی از نگاه غرب منتفی است.
2. تحریم ناقص
اگر روسیه به شکل ناقص تحریم شود، قیمت‌های انرژی افزایش یافته و مسکو در این صورت می‌تواند با فروش مقدار کمتری انرژی همان درآمد پیشین خود را به دست آورد. در این شرایط روسیه زیانی نمی‌کند درحالی‌که غرب به خاطر قیمت‌های بالای انرژی ضررهای زیادی متحمل می‌شود. پس این مسیر نیز منتفی است.
3. تحریم کامل
تحریم کامل و سختگیرانه انرژی روسیه از سوی غرب می‌تواند مسکو را از درآمدهای کلان محروم کرده و ماشین جنگی این کشور را با مشکلات بزرگی روبه‌رو ساخته و فشارهای اجتماعی به کرملین را در داخل روسیه افزایش دهد. با این حال چنین اقدامی می‌تواند باعث انفجار شدید قیمت‌ها شود به‌گونه‌ای که جی پی مورگان پیش‌بینی کرده تحریم انرژی روسیه می‌تواند قیمت نفت را از سطح 120 دلار فعلی که بسیار بیشتر از سطح 80 دلاری پیش از جنگ است به 380 دلار یعنی بیشتر از سه برابر قیمت فعلی برساند.  از این رو تحریم کامل انرژی روسیه هرچند برخلاف «تحریم ناقص» که غیرموثر و حتی بالاتر از آن مضر است، از کارآمدی برخوردار است اما هزینه‌هایش می‌تواند ضمن گذشتن از آستانه تحمل روسیه از آستانه تحمل غرب نیز عبور کند. غرب اما راه دیگری نیز به جز بازداشتن ماشین جنگی روسیه ندارد. از این رو غرب به هرحال و حتی با در پیش گرفتن صبر به سمت انجام «تحریم کامل» انرژی روسیه گام برخواهد داشت اما برای آن باید یک نسخه دارویی برای خود تجویز کند؛ نسخه‌ای که داروهایش هرچند برای اروپا دارای عوارضی هستند اما برای رسیدن به یک مصلحت بزرگ‌تر راهی جز سازگاری با آنها نیست؛ راهی مانند خرید نفت از ونزوئلا. اروپا ناچار از پیگیری «تحریم کامل» انرژی روسیه است و بر همین اساس باید بالاجبار به دنبال منابع جایگزینی باشد تا بتواند حجم مناسبی از انرژی را به قیمتی معقول و قابل تحمل برای اقتصادش خریداری کند. با این حال ورود به بحث انرژی نیازمند کسب شناخت نسبت به برخی موضوعات و تعاریف این حوزه است.

  مفاهیم لازم برای ورود به بحث بحران انرژی
برای آنکه بتوانیم موضوع پیچیده کمبود انرژی در اروپا و راه‌های تامین آن را بررسی کنیم، ناچار از شناخت برخی قواعد و توضیحات در حوزه انرژی هستیم. بدون شناختن آنها بررسی مشکلات اروپا و راه‌های حل آن ممکن نیست.  محوری‌ترین موضوعاتی که در این زمینه باید نسبت به آنها شناخت پیدا کرد، تعریف‌های موجود در عرصه تولید انرژی است. در عرصه انرژی سه حوزه جداگانه برای اشاره به استخراج‌کنندگان انرژی وجود دارد.
1. تولید انرژی
هر کشوری که دست به استخراج میادین نفت و گاز می‌زند، تولیدکننده انرژی است حتی اگر میزان ذخایر و برداشت آن بسیار کم باشد. به‌عنوان مثال چین روزانه چهارمیلیون بشکه نفت تولید می‌کند اما روزانه 10میلیون بشکه نفت نیز وارد می‌کند. چین علی‌رغم آنکه یک تولیدکننده بزرگ انرژی به‌شمار می‌رود اما بخشی از بازار انرژی را تشکیل نمی‌دهد، زیرا برای حضور در بازار باید قادر به صادرات انرژی باشد.
2. بازار انرژی
تمام کشورهایی که در بازار انرژی قرار دارند، بخشی از کشورهای تولیدکننده انرژی هستند اما بالعکس آن صادق نیست. تنها آن دسته از کشورهای تولیدکننده انرژی در بازار حضور دارند که قادر باشند بخشی از انرژی استخراج‌شده خود را صادر کنند.
3. ظرفیت مازاد تولید انرژی
هرگاه کشوری از میان کشورهای تشکیل‌دهنده «بازار انرژی» یا همان صادرکننده انرژی دارای توان مشخصی در تولید باشد اما بنا به دلایلی کمتر از آن میزان دست به برداشت بزند، دارای ظرفیت مازاد تولید انرژی خواهد بود.

  اروپا چه راه‌هایی برای تامین انرژی در فضای جنگ اوکراین پیش رو دارد؟
تا پیش از جنگ اوکراین، اتحادیه اروپا روزانه دومیلیون و 500هزار بشکه نفت و سالانه 150میلیارد مترمکعب گاز از روسیه وارد کرده است. با بروز جنگ و نگرانی‌های بروکسل، اروپا قصد دارد با هدف افزایش فشار بر مسکو، تا پایان سال 2022 واردات نفت روسیه از طریق دریا را به‌طور کامل متوقف کند و واردات گاز را نیز به یک‌سوم پیش از جنگ برساند. با فرض تحقق این امر، اروپا از چه راهی می‌تواند نیازهای انرژی خود را تامین کند؟
1. افزایش تولید انرژی از میادین اروپا
بعد از مسکو، نروژ بزرگ‌ترین تولیدکننده نفت در اروپاست. مجموع تولید انرژی مایع نروژ در سال 2021 با احتساب نفت، میعانات گازی و LNG، یک‌میلیون و 744 هزار بشکه در روز بوده است. پس از آن انگلیس با 722 هزار، ایتالیا با 114 هزار، دانمارک با 68 هزار، رومانی با 63 هزار بشکه نفت ازجمله بزرگ‌ترین تولیدکنندگان نفت در اروپا هستند. میزان ناچیز تولید در اروپا درحالی است که این کشورها با توجه به سرمایه و فناوری خود درحال بهره‌برداری حداکثری از این منابع هستند. چنین وضعیتی بیانگر ناتوانی اروپا در افزایش تولید داخلی است. در حوزه استحصال گاز نیز وضعیت مشابهی برقرار است. تولید گاز هلند در آینده‌ای نزدیک با افت فشار روبه‌رو خواهد شد. این کشور به‌جز افت فشار تولید در میادین با مشکلات دیگری نیز روبه‌رو است. میدان وسیع گرونینگن هلند که می‌تواند سالانه 13میلیارد مترمکعب گاز تولید کرده و معادل 9درصد از واردات گاز روسیه را تامین کند، به این دلیل که حفاری در آن باعث بروز زمین‌لرزه می‌شود با کاهش تولید روبه‌رو شده است.  وضعیت تولید در دیگر کشورهای اروپایی نیز به‌سان هلند چندان خوب نیست. براساس ارزیابی‌هایی که اوایل سال‌جاری میلادی صورت گرفته تولید گاز از میادین دریای شمال در بریتانیا هم تا سال 2030 به میزان 75درصد کمتر خواهد شد. اگر این میادین دارای ظرفیت افزایش قابل‌توجه می‌بود، اروپا پیشتر از آن بهره‌برداری می‌کرد تا وابسته به روسیه نباشد.
2. تامین انرژی از بازارهای جهانی
با تحریم مسکو، قیمت انرژی در بازارهای جهانی رشد قابل‌توجهی داشت. دشواری اروپا در حوزه نفت کمتر است، زیرا با تحریم نفت روسیه از سوی اروپا، این کشور نفت بیشتری را به هند و چین ارسال می‌کند که می‌تواند باعث کاهش خرید پکن و دهلی‌نو از دیگر منابع مانند کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس شود؛ در این صورت اروپا قادر خواهد بود نفت مازاد بازار را که در خلیج‌فارس موجود است خریداری کند.
در حوزه گاز اما قدری متفاوت‌تر است، زیرا درحالی‌که خریدوفروش نفت و انتقال آن انعطاف‌پذیر است، گاز انعطاف‌ناپذیری بالایی دارد. برای انتقال گاز نیاز به خطوط انتقال انرژی است که درحال‌حاضر یا وجود ندارد یا آن خطوط توان تامین حجم گاز صادراتی روسیه را ندارد. راه دیگر نیز گاز LNG است که هزینه آن برای اروپا بسیار سنگین خواهد بود. از این رو اگر روسیه در حوزه گاز تحریم شود به‌راحتی و در آینده‌ای نزدیک قادر به ارسال آن به بازارهای غیراروپایی نخواهد بود. از این رو اروپا باید در بازار گازی که مازادی در آن وجود ندارد به‌دنبال گاز باشد.
 3. بهره‌گیری از ظرفیت مازاد بر بازار
عربستان‌سعودی برای مدت‌ها دارای بزرگ‌ترین ظرفیت مازاد تولید نفت در جهان بود به‌گونه‌ای که این ظرفیت بین 1.5 تا دومیلیون بشکه نفت تخمین زده می‌شد؛ هرچند ورود این میزان به بازار نیز نیازمند زمانی طولانی بود. ریاض هم‌اکنون معتقد است صرفا دارای ظرفیت مازادی برابر با 150هزار بشکه است؛ مقداری که تغییر در بازار ایجاد نمی‌کند. کشورهای دیگر مانند امارات دارای ظرفیت مازاد تولید نفت هستند اما مشکل آنجاست که برداشت بیشتر از میادین نفت امارات نمی‌تواند کسری روسیه را تامین کند، از سوی دیگر میادین این کشور مانند میادین عربستان سعودی در معرض حملات گروه‌های مقاومت است. آنچه اروپا بیشتر از نفت به آن نیاز دارد، گاز است؛ عنصری که یافتن ظرفیت مازاد برای آن حتی اگر آسان باشد، به مرحله تولید رساندن و انتقال آن تقریبا ناممکن است و به همین علت نیز برخی تحلیلگران، چنگ‌ودندان نشان دادن‌های اروپا علیه روسیه را جدی نمی‌گیرند و طرح‌های جایگزین اروپا را بسیار خوشبینانه می‌خوانند.  نتیجه آنکه اروپا در حوزه «افزایش تولید انرژی از میادین اروپا» قادر به انجام اقدام چندانی برای تامین نفت و گاز خود نیست، گرچه نروژ قول داده بتواند تولید گازش را مقداری افزایش دهد. در حوزه «تامین انرژی از بازارهای جهانی» نیز اروپا شاید در حوزه نفتی بتواند اقداماتی مناسب ولی نه‌چندان کافی را در جذب نفت انجام دهد اما در حوزه گاز هیچ امیدی به در امان ماندن از زمستان نیست. تنها نقطه اتکایی که اروپا می‌تواند داشته باشد «بهره‌گیری از ظرفیت مازاد بر بازار» است که می‌تواند در دو حوزه نفت و گاز کمک‌کار این قاره باشد.

  «ظرفیت مازاد تولید انرژی» در کدام مناطق جهان پیش روی اروپا قرار دارد؟
 ظرفیت‌های مازاد اروپا در این زمینه به دونقطه جغرافیایی محدود می‌شود که شامل آمریکای لاتین و غرب آسیا است. اما باید در نظر داشت که ونزوئلا در آمریکای لاتین صرفا قادر به تامین نفت اروپا خواهد بود اما غرب آسیا می‌تواند در حوزه گاز گره‌گشای قاره سبز باشد. جزئیات منابع مازاد پیش روی اروپا به شرح ذیل هستند:
1 .آمریکای‌لاتین (ونزوئلا)
نگاه اروپا به آمریکای‌لاتین باید صرفا در کشور ونزوئلا منحصر ‌شود. این کشور دارای بیشترین ذخایر نفت جهان است اما به‌دلیل تحریم‌ها و همچنین هزینه بالای استخراج این ماده در ونزوئلا، میزان تولید نفت در این کشور چندان زیاد نیست. با این حال همین ظرفیت اندک به‌دلیل تحریم صادرات نفت ونزوئلا توسط آمریکا قابلیت ارسال به بازارهای جهانی را نداشت. از این‌رو علی‌رغم تولید پایین فعلی، ونزوئلا به‌دلیل تحریم‌ها دارای ظرفیت مازاد تولید است. در هفته‌هایی آمریکا به درخواست اروپا به این قاره اجازه داده از ونزوئلا نفت وارد کند. ونزوئلا نیز با توجه به نفت سنگین خود که پالایش آن بسیار مشکل و هزینه‌بر است با خرید نفت و میعانات گازی از ایران و مخلوط‌کردن آن با نفت خود، نفت خود را قابل پالایش ساخته و به اروپا صادر می‌کند.

2. غرب‌آسیا
نقطه دومی که اروپا به آن چشم دارد، غرب آسیاست که دربرگیرنده چند حوزه دارای ظرفیت مازاد است. اروپا در این منطقه به‌طور ویژه با پنج نقطه روبه‌رو است.
1.2. ایران
ایران به‌دلیل تحریم‌های آمریکا تااندازه‌ای از نقش و سهمش در بازارهای انرژی کاسته شده و هم‌اکنون دارای ظرفیت‌های استفاده‌نشده زیادی است که اروپا می‌تواند با خرید آنها انرژی خود را تامین کند. ایران بنابر آمار روزانه یک‌میلیون بشکه نفت صادر می‌کند، درحالی‌که پیش از تحریم‌های یکجانبه آمریکا این مقدار با در نظر گرفتن میعانات گازی به نزدیک سه‌میلیون بشکه می‌رسید. در حوزه گازی نیز ایران با آنکه ذخایرش معادل 86 درصد از ذخایر گازی روسیه است، مقدار تولیدش 39 درصد تولید این کشور است. این مساله نشان می‌دهد در صورت سرمایه‌گذاری‌های مناسب ایران قادر به تولید 600 میلیارد مترمکعب گاز است که تقریبا 350 میلیارد مترمکعب از سطح فعلی بیشتر است. این میزان تقریبا تمام نیاز گازی اروپا را پوشش می‌دهد درحالی‌که مدیترانه شرقی درنهایت قادر به صادرات سالانه 20 میلیارد مترمکعب گاز به اروپا باشد؛ مقداری که 17.5 برابر کمتر از ظرفیت حداقلی ایران است.
2.2. قطر
قطر در هفته‌های اخیر قراردادی را با شرکت توتال فرانسه به امضا رسانده است تا به کمک این کشور بتواند تولید ۱۷۱ میلیارد مکعبی خود را 60 درصد افزایش دهد. قطر مدت کوتاهی پس از آغاز جنگ روسیه اعلام کرده بود که قصد دارد میزان تولید گاز خود را برای صادرات به اروپا تا دوسوم افزایش دهد.  قرارداد جدید شرکت توتال فرانسه با قطر مربوط به توسعه میدانی است که قطری‌ها به آن «گنبد‌شمالی» و در ایران به آن «پارس‌جنوبی» می‌گویند. این میدان در صورت توسعه می‌تواند دست‌کم ۱۰۲میلیون مترمکعب تا سال 2026 به تولید گاز قطر اضافه می‌کند. این میزان معادل ۶۸درصد از صادرات روسیه به اروپا است.
3.2. دریای مدیترانه شرقی
منابع گازی مدیترانه میان ترکیه، قبرس، رژیم‌صهیونیستی، لبنان و روسیه واقع شده‌اند. با این حال در بسیاری از این بخش‌ها اکتشافات کماکان به مرحله استخراج نرسیده است. در این میان وضعیت فلسطین‌اشغالی و لبنان متفاوت است. عملیات برداشت در آب‌های مرزی میان لبنان و رژیم‌صهیونیستی با سرعت بیشتری نسبت به دیگر میادین مورد مناقشه در دریای مدیترانه درحال پیشرفت است که اروپا امید دارد با خط لوله‌ای به این قاره کشیده شود. با این حال میزان گازی که اروپا می‌تواند از مدیترانه‌شرقی دریافت کند به 20 میلیارد مترمکعب محدود می‌شود که معادل 13درصد از صادرات گاز روسیه به اروپاست.
4.2. آذربایجان
آذربایجان تلاش دارد انرژی خود را از مسیر ترکیه یا حتی دریای سیاه به اروپا افزایش دهد. با این حال چنین کاری نیازمند ارتقای خط لوله‌های فعلی و تامین امنیت این خطوط است. درحال‌حاضر آذربایجان میزان تولید گاز خود را نسبت به سال 2020 که صادرات گاز خود به اروپا را آغاز کرده افزایش داده است و از طریق خط لوله ترانس آناتولی (TANAP) سالانه 16.2 میلیارد مترمکعب گاز به اروپا صادر می‌کند. از این میزان 5.7 میلیارد مترمکعب به دست ترکیه و 10.5 میلیارد مترمکعب دیگر به اروپا می‌رسد. باکو می‌گوید توانایی آن را دارد تا صادرات خود را به میزان دوبرابر سطح 16.2 میلیارد مترمکعب فعلی برساند. در این صورت آذربایجان قادر خواهد بود 26.7میلیارد مترمکعب گاز را به اروپا صادر کند؛ میزانی که معادل 18درصد از صادرات گاز روسیه به اروپاست.
5.2. شمال عراق (اقلیم کردستان عراق)
دولت اقلیم کردستان عراق که سال‌ها به‌طور غیرقانونی دست به صادرات یک‌طرفه انرژی بدون اجازه دولت مرکزی این کشور زده است، قصد دارد با خط لوله‌ای که از ترکیه عبور می‌کند گاز خود را به بازارهای اروپا صادر کند. اقلیم کردستان هم‌اکنون پنج‌میلیارد مترمکعب گاز تولید می‌کند و مدعی است می‌تواند تا سال 2035 این میزان را به 40میلیارد مترمکعب برساند. اگر در یک سناریوی خوشبینانه بتوان تصور کرد اقلیم در مدت سه تا چهارسال آینده قادر به تولید اضافی به مقدار 15تریلیون مترمکعب باشد، این میزان صرفا 10 درصد از صادرات گاز روسیه به اروپاست.

  نتیجه‌گیری
اگر اروپا قصد داشته باشد همچنان ایران را در بازار انرژی منزوی نگه داشته و به جای آن از گاز قطر، آذربایجان، اقلیم کردستان عراق و رژیم‌صهیونیستی استفاده کند؛ گاز این سه‌نقطه در سناریوهای خوشبینانه طی چند سال آینده قادر خواهند بود تا ۱۰۹درصد از میزان صادرات گاز روسیه به اروپا پیش از آغاز جنگ اوکراین را پوشش دهند. با ‌وجود این وضعیت قدری متفاوت است.
اروپا در هر پنج‌نقطه موجود در غرب آسیا و حتی تک‌نقطه موجود در آمریکای‌لاتین نیازمند اجازه محور مقاومت برای استفاده از انرژی‌های موجود در آنهاست. نفت صادراتی ونزوئلا به اروپا در ترکیب با نفت ایران قابل پالایش می‌شود، در سوی دیگر منابع انرژی ایران در خاورمیانه به‌طور مستقیم تحت‌تسلط دولت تهران هستند. در چهار نقطه دیگر موجود در غرب آسیا برداشت و انتقال انرژی، نیازمند کسب اجازه از محور مقاومت است. میادین گازی رژیم‌صهیونیستی به‌ویژه در اطراف میدان کاریش که به لبنان تعلق دارد توسط گروه‌های مقاومت لبنان تهدید شده است. میادین گاز موجود در شمال عراق که تحت تسلط اقلیم کردستان عراق هستند زیر آتش حملات راکتی قرار داشته و در یک نوبت نیز حشدالشعبی به‌همراه ارتش عراق به‌دنبال آزادسازی یکی از این میادین بودند. آذربایجان به‌دلیل برقراری روابط نزدیک با رژیم‌صهیونیستی مورد تهدید قرار دارد و به‌دلیل وجود این تهدیدات که در مرز عملی‌شدن هستند، برای صادرات انرژی بیشتر به اروپا قابل‌اتکا نیست. همچنین برداشت قطر از میدان گاز گنبد شمالی که یک میدان گازی مشترک با ایران بوده و در تهران پارس‌جنوبی خوانده می‌شود چندان آسان نخواهد بود. از این‌رو اروپا می‌داند برای استفاده از ظرفیت مازاد انرژی جهان راهی جز هماهنگی با ایران ندارد. از این‌رو جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا جمعه‌شب 3تیر با پرواز به‌سمت تهران حامل پیشنهادهایی از سوی کشورهای عضو برجام بود تا بتواند در دیدار با حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه و علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی راهی برای احیای توافق هسته‌ای و تسهیل تامین انرژی از تهران بیابد. تنها اندکی پس از این سفر بود که دفتر امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه در بیانیه‌ای خواستار بازگشت نفت ایران و ونزوئلا به بازارهای جهانی شد.

در این رابطه بیشتر بخوانید:

اروپا برای خروج از بحران انرژی به ایران نیاز دارد (لینک)