با توجه به مشکلات جامعه، همافزایی گروههای سیاسی تا چه میزان میتواند در برونرفت مشکلات جامعه موثر باشد؟
گروههای سیاسی دارای حداقلی از پایگاه اجتماعی هستند، به همین جهت در ایجاد گفتمان ملی میتوانند نقشآفرین باشند. اگر گروههای سیاسی با درک شرایط به مطالبات مردم جهتدهی دهند، بهگونهای که مسائل فرعی جای مسائل اصلی را نگیرد و حاشیه بهجای متن ننشیند، حتما در چنین شرایطی میتوانند مسیر مطالبات مردم را بهسمت مسیر منافع ملی هدایت کنند؛ اما اگر گروههای سیاسی خود آتشبیار معرکه بشوند و ضمن دمیدن در آتش ناامیدی، بازگوکننده مطالبات دشمنان ملت ایران باشند، طبیعی است که درنتیجه چنین رویکردی عامل واگرایی خواهند بود و اعتبار خودشان را بهمرور زمان از دست خواهند داد. در شرایطی که معیشت مردم در تنگناست، در گام بعدی گروههای سیاسی باید بهلحاظ اجتماعی با طبقات فرودست جامعه همدردی کنند. تعریف همدردی نیز این است که گروههای سیاسی با انتشار فراخوانهای مختلف از هوادارانشان درخواست کمک بکنند و بعد هم با جمعآوری متمرکز کمکها در توزیع آن بین فقرای جامعه و فرودستان قدم عملی بردارند. گروههای سیاسی نباید فقط فریادگر لفظی باشند، بلکه لازم است در مسیر کمک به بخشهای آسیبپذیر جامعه پیشگام و پیشرو باشند و درنتیجه این پیشگامی نیز بخشی از هواداران خود را از طریق حمایتهای اجتماعی بهدست بیاورند، این حداقل کاری است که در شرایط فعلی گروههای سیاسی میتوانند انجام دهند.
در چنین شرایطی گروههای مختلف باید مرزبندی خود را با رادیکالیسم مشخص کنند؟ یعنی یکی از ملزومات همافزایی برای حل مشکلات کشور، مرزبندی و سکوتنکردن دربرابر رادیکالیسم است؟
بله، طبیعتا. یکی از کارهای مهم گروههای سیاسی در هر دو طیف تلاش برای ممانعت از فراگیری صدای رادیکالیسم است. اگر رادیکالیسم بشود صدای رسای جریانات سیاسی، طبیعتا مردم بهمرور پشت به این جریانات خواهند کرد؛ چراکه هیچگاه صدای رادیکالیسم صدای مطالبات متن مردم نیست. من مثال بیاورم، همیشه گفتهام اصرارهای حداکثری یا مطالبات حداکثری رادیکال به انکارهای حداکثری و رادیکال منتهی میشود، اصرار بر مطالبات حداکثری میتواند انکار حداکثری بهدنبال داشته باشد، درحالی که مردم در تنگنای معیشتی هستند باید بهجای پرداختن به مسائل فرعی سراغ مطالبات اصلی مردم برویم. مثلا در مساله حجاب اینکه آرایش سیاسی جناحها حول انکار حجاب یا حجاب حداکثری شکل بگیرد، این باعث میشود متن جامعه راهش از گروههای سیاسی جدا شود، چون متن جامعه خواستهاش انکار حجاب یا حجاب حداکثری نیست، بههرحال مردم ایران با حجاب بهعنوان نماد عفت بدون خواست حکومتها آشتی داشتهاند و درمقابل حرکتهای رضاخانی برای حذف حجاب و پوشش ایستادهاند. در طرف مقابل هم لازم نیست که یک جریان خاص خودش را نماینده حجاب حداکثری قلمداد کند. مردم پوششی را که نشاندهنده عفت است بهتر تشخیص میدهند و انتخاب میکنند تا اینکه دو جریان یا دو صدای رادیکال در جامعه شنیده شود، درحالیکه مردم تحت فشارهای اقتصادی قرار دارند، این همان رادیکالیسمی است که مسیرش را از مردم جدا میکند، چون طبق مطالبات مردم نیست. متن مطالبات مردم الان مشکلات معیشتی است که باید همه کمک کنند این مطالبه به میزان حداقلی هم که شده برای جامعه حل شود که اگر حل نشود جامعه مصداق این مثل معروف خواهد شد، فقر اگر به خانهای وارد شود، ایمان خارج خواهد شد.
به مساله حجاب اشاره کردید؛ اما مسائل مهمتری هم وجود دارد مثلا منافع ملی که اشاره کردید. در این زمینه یکسری صحبتها در جریان رادیکال اصلاحات مطرح میشود که فحوای آنها این است که پهلوی اگر بود بهتر از الان بود یا حتی دیگر سخنانی که فضای عمومی جامعه را هم متشنج میکند. با این سخنان نباید مرزبندی شود؟
کاستیهای زیادی الان در جامعه ما وجود دارد، دشمن در تلاش است تا کاستیها را بهپای ناکارآمدی یا بنبست کارکردی کل نظام جمهوری اسلامی بگذارد. در درون کشور نیز اینکه برخی از جریانات داخلی درکنار اپوزیسیون برانداز یا به نمایندگی از آنها تلاش میکنند، نشان دهند جمهوری اسلامی به بنبست رسیده است و برای آینده کشور سناریوی ایران بدون جمهوری اسلامی را مطالبه کنند، این از جوانمردی بهدور است. من بارها عرض کردهام اگر قرار باشد کسانی نقش لیدر اپوزیسیون برانداز را بازی کنند، هیچوقت نوبت این نقشآفرینی به احمدینژاد و تاجزاده و خانم هاشمی نمیرسد، چون افرادی در بیرون از مرزها هستند که هم خودشان و هم گذشتهشان برای رهبری حکومت پساجمهوری اسلامی نسبت به این دوستان داخلی اولیتر است.
صحبت این افرادی که نام بردید، مثلا فائزه هاشمی اگر طوری باشد که در پازل براندازان بازی کردن باشد، بهنظرتان نیاز به تذکر دادن نیست؟
در هر حال راه اصلاحات و رفع کاستیها در کشور ما از درون جمهوری اسلامی عبور میکند. مردم بهحق معترض وضع موجود هستند، اما مردم خواهان عبور از جمهوری اسلامی نیستند. کسانی که در داخل میخواهند نقش اصلاحی ایفا کنند باید حواسشان باشد که در بازی براندازان قرار نگیرند، به همین جهت باید مواضعشان در چهارچوب جمهوری اسلامی تعریف شود. کسانی که بهدنبال اصلاح هستند، باید نقد صریح داشته باشند اما نباید در جریان این نقد دست به تخریب بنیانهای جمهوری اسلامی بزنند.
بهعنوان جمعبندی اگر نکتهای دارید بفرمایید.
عرض من روشن است؛ همه ما چه اصولگرا و چه اصلاحطلب، در وضع موجود شریک هستیم. کارنامه امروز کشور کارنامه همه ماست، همه کسانی که در این سالها فرصت خدمت داشتهاند ولی کمکاری کردهاند یا ارزانفروشی کردهاند، قابل نقد هستند اما نباید فراموش کنیم که قیمت و ارزش جمهوری اسلامی نباید به قیمت کاستیهای جمهوری اسلامی تنزل کند. قیمت جمهوری اسلامی بهمراتب بیشتر از هزینههایی است که تاکنون شده است، به همین دلیل کسانی که برای پساجمهوری اسلامی خواب میبینند، بدانند وضع فعلی افغانستان و لیبی در مقایسه با دوران پساجمهوری اسلامی که بهدنبالش هستند بهشت است، در داخل نیز برخی افراد نباید با عقدهگشایی یا انتقامگیری شخصی زمین بازی را بهنفع براندازان تغییر دهند، چون تغییر دادن زمین بازی با استفاده از نردبان مشکلات مردم، بزرگترین جفا به خود مردم است. مردم مشکلاتی دارند که بهحق باید نسبت به آن معترض و فریادگر باشیم اما از کوه فقر بالارفتن برای رسیدن به پشتبام براندازی بزرگترین جفایی است که در حق مردم میشود روا داشت.
در این رابطه بیشتر بخوانید:
سکوت کنی خائنی (لینک)
رادیکالیسم راهحل مشکلات کشور نیست (لینک)
کنشگری غیر عقلانی حاصلی جز تهدید منافع ایران ندارد (لینک)
رادیکالها میخواهند خودشان محور باشند (لینک)