دکتر محمد آذین عضو هیئت امناء باشگاه تعلیم و تربیت یونسکو ایران نوشت:
فرهنگ و آموزش بهعنوان عناصر زیربنایی هر تمدنی، از جمله ابزارهای کارآمد در میدان تعامل و رقابت میان تمدنها هستند. تمدن غرب که الگویی خاص از توسعه را برگزیده و پیروی از آن را به کشورهای خارج از حوزه تمدنی خود نیز توصیه و تحمیل میکند، از این دو ابزار در مسیر تحقق سیطره فرهنگی خود بر جهان استفاده مینماید. زیرکی راهبران تمدنی در غرب آن است که نهادینه کردن ارزشها و عناصر فرهنگی خود را تحت عنوان یک الگوی جهانی بهگونهای ویژه طرحریزی کرده و به پیش میبرند که گویی خواسته همه ملتها همین الگوی واحد است.
فرآیند نهادینهسازی فرهنگی طی چند دهه انجام میشود. گاه این فرآیند از نقطهای که ارزشهای قصد شده حتی در جوامع غربی نیز مورد پذیرش عموم مردم و نخبگان نیستند آغاز شده، با گذر از مراحلی چون تولید ادبیات علمی، همراه کردن معدودی از نخبگان، ضریب دادن به اقلیتهای طرفدار دیدگاه قصد شده و مطالبهگری ایشان، اعمال تغییرات در زیرساختهای حقوقی، الصاق برچسبهای ارزشی اصیل و مطلوب بر اهداف قصد شده، و بهرهگیری از ابزارهای عامهپسند مانند ورزش، پویانمایی و فیلم و سریال، به نقطهای میرسد که در آن ضد ارزشها را به ارزشهای بدیهی جوامع تبدیل میکنند. تنها یک نمونه از تحول ارزشی ایجاد شده توسط نقشآفرینان تمدن غرب در باورهای عمومی بسیاری از جوامع، عادی سازی همجنسبازی و تبدیل دفاع از حقوق همجنسبازان به یک ارزش درجه اول است. اینکه چهطور یک ضد ارزش طی حدود 70 سال به یک ارزش غیرقابل انکار تبدیل میشود، تا جاییکه آشنایی با آن در برنامه درسی اجباری مهدکودکها قرار داده میشود، در جای خود قابل مطالعه است.
تمدن غرب در تلاش است الگویی خاص از توسعه را بر جهان تحمیل کند. و برای این یکسانسازی جهانی از مفاهیمی زیبا و ابزارهایی نرم سوءاستفاده میکند؛ مفاهیمی چون صلح، گفتگو، حقوق بشر، برابری و دموکراسی و ابزارهایی چون رسانهها، مجامع جهانی، فرومها و ورزش و هنر. داشتن جهتگیری مشخص، برنامهریزی و تلاش طولانیمدت، بهرهگیری از فنون طراحیهای نرم، نهادسازی و هزینه کردن برای تربیت و بهرهگیری از نخبگان از جمله دلایل موفقیت نسبی غرب در جهانیسازی فرهنگ مبتنی بر ارزشهای کاملا مادی است.
علما و اندیشمندان ایرانی نیز در ادامه نهضتی که توسط پیامبر گرامی اسلام(ص) و اهلبیت(ع) آغاز شد و با بهرهگیری از ظرفیتهای عظیم معنوی دین اسلام، و ایجاد نهادهای نرم تمدنی موفق به پایهریزی دورانی طلایی در تمدن اسلامی-ایرانی طی سدههای متمادی شدهاند. دورانی درخشان که سبب غبطه خوردن پادشاهان و اندیشمندان ممالک غربی و سرازیر شدن دانش و فرهنگ و سبکزندگی از تمدن اسلامی به سوی سرزمینهای غربی بود. با وجود بهرهمندی ایران از این عقبه غنی تمدنی، طی حدود سه قرن گذشته درخشندگی تمدنی ایران کم فروغ شده بود. در چنین شرایطی وقوع انقلاب اسلامی ایران نقطه آغازی بر بیداری مجدد تمدن ایرانی-اسلامی و انتشار رایحه معنویت در سطح جهان و مایه امیدواری مسلمانان و مستضعفان جهان شد. دست یافتن به آرمان تمدنی انقلاب اسلامی که بیداری و آزادی بشریت از چنگال قدرتهای مادی است، نیازمند ورود جدی دولت و کنشگران مردمی حوزه تمدن ایرانی-اسلامی به عرصه تعامل مدبرانه با مردم جهان و دولتهای دیگر و گسترش طراحیهای تمدنی برگرفته از معنویت الهی و کرامت انسانی است. آیا در جایی که تمدن رقیب با طراحیهای دقیق و تلاش مجدانه بر روی ضدارزشها اجماع جهانی ایجاد میکند، جمهوری اسلامی ایران نمیتواند بر روی ارزشها و خواستههای مشترک بسیاری از فرهنگها و کشورها مانند کرامت انسانی، تربیت اخلاقی، ارزشهای خانوادگی یا ارزشهای فرهنگی بومی کشورها اجماعسازی نماید؟ اسلام جهانیان را به توحید دعوت میکند و بر این مبنا، ورود فعالانه، عالمانه و مومنانه و نه منفعلانه، سطحی و از روی خودباختگی به صحنه تعاملات بینالمللی، اثرگذاری مثبت بر فضای فرهنگی بینالمللی را برای حوزه تمدن ایرانی-اسلامی به همراه خواهد داشت.
اقدام صحیح و امیدبخش اخیر دولت و وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران در عرصه کنشگری بینالمللی مبنی بر حضور هیئتی کارآشنا در «پیش سمینار دگرگونی آموزش در پساکرونا» در پاریس حرکتی قابل تقدیر است. امید است این اقدام مهم بر خلاف عملکرد انفعالی برخی از مسئولان گذشته، با رویکردی فعال و مبتنی بر ارائه دستاوردهای بومی جمهوری اسلامی و همچنین بیان مواضع تخصصی و اصولی نظام آموزش و پرورش ایران همراه بوده و سرآغازی بر ورود جدی جمهوری اسلامی ایران به عرصه کنشگری و اثرگذاری در حوزه تعلیم و تربیت در فضای بینالملل باشد. برای حرکت در مسیر بازیابی شکوه تمدنی گذشته، گریزی از حضور فعالانه دولت جمهوری اسلامی ایران و نهادهای عمومی و موسسات مردمنهاد کشور در عرصههای بینالمللی و نقشآفرینی فعالانه در پاسخگویی به نیازهای حال و آینده جهان در عرصه آموزش و فرهنگ مبتنی بر مبانی دینی و تمدنی وجود ندارد. هرچند حتما در پیمودن این مسیر نو نقصهایی وجود خواهد داشت و خطاهایی پیش خواهد آمد و کنشگران بینالمللی تعلیم و تربیت حوزه تمدنی ایرانی-اسلامی با مخالفتها و فشارها مواجه خواهند شد، اما نباید از ملامت ملامتگران و آنانکه به دلیل فهم ناصحیح از اهمیت کنشگری بینالمللی یا بر اساس حب و بغضهای سیاسی یا منافع فردی این حرکت را با بهانههای سطحی تخریب میکنند و خواهند کرد، دلسرد شد. باید به این مهم توجه داشت که لازمه کنشگری پایدار و موثر در فضای بینالملل افزایش سطح تحمل و نزدیک شدن به یک اجماع ملی در این حوزه و افزایش مدارا در فضای داخل و پرهیز از برچسبزنیها و کنشهای سیاسی و گره کردن این امر مهم به رفت و آمد دولتها است.
به یاری خداوند متعال و به پشتوانه گنجینه ارزشمند معنوی اسلام، و تلاشهای عالمانه و مخلصانه دولتمردان و نخبگان، به زودی افقهای روشنی در عرصه فرهنگ و تربیت در زمین تمدن اسلامی پیش چشمان ما و جهانیان گشوده خواهد شد.