بیش از 3 ماه است که مذاکرات وین متوقف مانده است؛ اما پیامهای بین ایران و آمریکا از طریق طرفهای ثالث منتقل میشود. در این بین، مسئولان اتحادیه اروپا بیشترین نقش را ایفا کرده و بعد از سفرهای انریکه مورا به تهران اکنون جوزف بورل نیز مسافر دیگر تهران است. علاوهبر مباحث مرتبط به تضمین و راستیآزمایی که طرف آمریکایی تن به پذیرش پیشنهادهای ایران در این رابطه نداده، بهانههای آمریکا برای حفظ سپاه در لیست گروههای تروریستی نیز جزء موانع تحقق توافق محسوب میشود. بهانههایی که نمایانگر سیاست منفی واشنگتن برای حفظ ساختارهای تحریمی علیه ایران از طریق مباحث امنیتی است. پیش از این، چنین رویکردی را ترامپ با اعمال تحریمهای حداکثری علیه ایران درپیش گرفته بود. در طرف مقابل تیم مذاکرهکننده ایرانی تاکنون پیشنهادهای متعددی برای رفع بهانههای اینچنینی و احیای برجام ارائه داده است. میدلایستآی ادعا کرده یکی از موارد پیشنهادی ایران خروج قرارگاه خاتم سپاه از لیست تحریمی آمریکاست، فارغ از اینکه این مدعا تا چه میزان صحیح است، آمریکا پیشنهاد ایران را رد کرده است. در این سفر آنچه بیش از همه حائز اهمیت است موضع اتحادیه اروپا درقبال رویکرد سازنده ایران و کارشکنیهای آمریکاست و خروجی نهایی این دیدار مشخصکننده موضع رسمی اتحادیه اروپا نسبت به احیای مذاکرات برجام خواهد بود. در گفتوگویی که با حنیف غفاری، کارشناس مسائل بینالملل داشتهایم، پیشنهادهای احتمالی جوزف بورل برای کنار رفتن این مانع آمریکا در مذاکرات و چگونگی واکنش تهران به این پیشنهادها مورد بررسی قرار گرفته است. غفاری معتقد است: «اگر مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سفر خود به تهران نگاه فرامتنی به مذاکرات داشته باشد و سعی بکند فرامتن را به جای متن جایگزین بکند قطعا سفرش موفقیتآمیز نخواهد بود.» در ادامه مشروح این گفتوگو را از نظر میگذرانید.
حدود پنج روز پیش، میدلایستآی خبری منتشر کرد مبنیبر اینکه بسته پیشنهادی ایران شامل خروج بخشهایی از زیرمجموعههای اقتصادی سپاه بوده و ایران از موضع خود مبنیبر خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی عقب نشسته است. درصورت صحت این خبر آیا این موضع با مشی کلی تهران در مذاکرات وین همخوانی دارد؟
مسالهای که وجود دارد این است که کلا در مسیر انعقاد یا احیای برجام طی ماههای اخیر شاهد انتشار گزارشهای متعدد بودهایم که با هدف تکمیل پازل روانی و رسانهای و سیاسی غرب صورت میگیرد و این مساله در کلیات و جزئیات مذاکرات خود را منعکس میکند. بهعنوان مثال رسانههای غربی فضاسازی انجام دادند که تنها اختلاف باقیمانده مساله روسیه است یا اینکه مساله سپاه را بهعنوان اصلیترین مانع مذاکرات معرفی کردند، این درحالی است که تاکید میشود اصلیترین اختلافی که در مذاکرات وجود دارد، نه مساله سپاه و نه مساله لغو تحریم قرارگاههایی مانند خاتم است، بلکه مساله اصلی تضمینی است که آمریکا باید در حوزه اعتباری به ایران بدهد مبنیبر اینکه رفع تحریمها به شکل عملیاتی انجام بگیرد. قطعا در اینجا حوزههای عمرانی و اقتصادی باید به فعالیت خود ادامه بدهند، پس اینکه جمهوری اسلامی ایران بیاید چنین پیشنهادی را ناظر بر یک قرارگاه مانند خاتم قرار بدهد، چنین چیزی اولا نبوده و از طرف دیگر تحلیل اصلی این است که طرف مقابل به نحوی سعی میکند برخی پیشنهادها را از قول خودش مطرح کند، یعنی پیشنهادهایی که میخواهد ایران به آنها ارائه کند. به نظرم وزارت خارجه ما موضع هوشمندانهای درمقابل ادعای میدلایستآی گرفته، بهاصطلاح ایران سکوت کرده؛ چراکه طی روزهای آینده از ایندست ادعاها خیلی زیاد خواهیم داشت. مساله دیگری که اینجا وجود دارد، این است که آمریکا قرار است احتمالا بسته پیشنهادی جدیدی را به ایران ارائه دهد که در جریان سفر جوزف بورل به ایران ارائه خواهد شد. بورل بعد از دیداری که پنجشنبه با رابرت مالی داشت، بر سر این بسته پیشنهادی آمریکا با وی صحبت و تبادلنظر کرده و قرار است آن را طرف اروپایی به ایران ارائه دهد. نکته جالبتوجه این است که انریکه مورا در بیانیهای که بعد از دیدار خود با رابرت مالی تنظیم کرده، مدعی شده آمریکا عزم راسخ برای بازگشت به برجام دارد. فراموش نکنیم که این جمله را مقامات آمریکایی و اروپایی بارها در قالب یک گزاره کلی مطرح کردهاند. اما ما تا الان مصداق و عینیتی از این گزارهها ندیدهایم. پیشنهاد جدید آمریکا هم که احتمالا اینبار از سوی بورل ارائه بشود، براساس منافع ملی مورد بررسی وزارت امورخارجه و شورایعالی امنیت ملی قرار خواهد گرفت. بورل اگر بخواهد مانند سفر انریکه مورا فقط در قالب یک پیامرسان و توجیهگر شرایط سیاسی وارد عمل بشود، قطعا این سفر دستاوردی نخواهد داشت. طی ماههای اخیر مقامات اروپایی بارها در پیامهای مستقیم و غیرمستقیم اعلام کردهاند که بهواسطه مخالفت کنگره و شرایط داخلی آمریکا ایران برخی امتیازات را نگیرد و برخی امتیازات را هم در مقابل حتی به طرف آمریکایی بدهد. برخی از این امتیازات مربوط به مطالباتی است که ایران درخصوص رفع محدودیتهای غیرهستهای تاثیرگذار بر اجرای برجام داشته است. محدودیتهایی که بعد از خروج ترامپ از برجام اعمال شده و یکی از آنها بحث حضور سپاه در لیست FTO و مسائل مرتبط با تحریمهای سپاه بوده است. اگر بورل هم با همین رویکرد بخواهد وارد ایران شود و نگاه فرامتنی به مذاکرات داشته باشد و سعی کند فرامتن را به جای متن جایگزین بکند قطعا سفرش موفقیتآمیز نخواهد بود. پس باید این مساله را موردتوجه قرار داد تا زمانی که این سفر انجام نگیرد و مواضع آمریکاییها و اروپاییها ترجمانی از اتخاذ تصمیم واقعی آنها مبنیبر احیای برجام نباشد بیانیههای ظاهرا ایجابی آنها تاثیری در اصل ماجرا نخواهد گذاشت.
راهکار تفکیک بخشهای مختلف سپاه ومذاکره برای رفع تحریم بخشهای اقتصادی آن تا چه حد میتواند در باز شدن گره مذاکرات موثر باشد؟
دوگانهسازی یا چندگانهسازی که انجام میدهند رویکرد ایران نبوده و رویکرد غرب است. اینکه سعی میکنند اجزای سپاه را تفکیک کنند اتفاقا خودش یک اقدام است در راستای اینکه بعدها بتوانند با سوءتفسیر حقوقی به طریقی ارتباطات دیگر اجزای سپاه با سپاه خاتم، سپاه قدس را بهانهای برای اعمال محدودیت بر دیگر بخشها قرار دهند. یعنی ما با یک بازی زشت حقوقی از سمت آمریکا مواجه هستیم. نباید فراموش کرد که اساسا پذیرش تفکیک بین اجزای سپاه نمیتواند یک معادله خوب و موثر را برای ما در رفع تحریمها ایجاد کند اما نکته خاص این است که باز همانطور که گفته شد باید ببینیم آمریکاییها با چه ملاحظات و پیشنهادهایی میخواهند مساله رفع عملیاتی تحریمهای ایران را حلوفصل بکنند. باید منتظر پیشنهاد اخیر آنها در سفر جوزف بورل بمانیم.
یکی از احتمالات این است که بورل در سفر خود به ایران مباحث منطقهای را نیز که بخشی از پکیج ارائهشده توسط آمریکاست، مطرح کند. واکنش ایران نسبت به چنین پیشنهادهایی باید چگونه باشد؟
اروپاییها همیشه وقتی سفری به ایران داشتهاند در مذاکرات خود ملاحظات منطقهای را نیز مطرح کردهاند. بهخصوص ناظر بر مطالباتی که شرکای منطقهای آمریکا داشتند. اما یک مسالهای که مطرح است این است که جمهوری اسلامی ایران در این خصوص خطقرمزی که دارد بارها آن را به طرف اروپایی یادآور شده است. اینکه ما برجام را به مسائل منطقهای یا محدودیت فعالیتهای مرتبط با تامین امنیت خود گره نخواهیم زد. بااینحال قطعا زمانی که یک ملاقات دوجانبه انجام میشود طرف مقابل میتواند ملاحظات خود را اعلام کرده یا حتی به نقل از شرکای خود نکاتی را منتقل بکند اما خطقرمزی که وجود دارد راهبردهای کلان منطقهای و راهبردهای امنیتی ایران است. نباید فراموش کرد که طرف اروپایی اصرار داشت در کنار محدودیتهای هستهای، ایران یکسری محدودیتهای منطقهای و موشکی را هم بپذیرد اما ایران اعلام کرد به هیچعنوان نه این محدودیتها را خواهد پذیرفت و نه اجازه گرهزدن برجام به این موارد را خواهد داد. بهتر است که اروپاییها شنونده باشند و نظم ابعاد منطقهای را که ایران با کشورهای منطقه همچون عمان، قطر و سایر کشورهای همسایه خودش پیگیری میکند، جویا شوند. ما دیپلماسی منطقهای را پیگیری میکنیم، به آن اصالت میدهیم و ارزش آن را فراتر از موردی مثل برجام میدانیم. طرف مقابل یعنی آمریکا و اتحادیه اروپا زمان سخن گفتنشان تمام شده و بیشتر باید مخاطب جمهوری اسلامی باشند و مسئولان سیاست خارجی و دیپلماسی ما باید مختصات مشارکت بازیگران منطقه در ایجاد صلح و ثبات را برای طرف مقابل تشریح کنند.
یکی از پیشنهادهایی که در فضای رسانهای مطرح است، بازگشت طرفهای مذاکرهکننده به وین و ادامه مذاکرات در فرآیند سابق است. آیا بازگشت به روند سابق میتواند در ادامه مذاکرات موثر واقع شود؟
در سفر انریکه مورا به ایران هم این درخواست مطرح شد که دوباره مذاکرات ادامه پیدا کند و در قالب مذاکرات پیشنهادها ردوبدل بشود. به دو دلیل ایران از این کار امتناع کرد: یک دلیل این است که ابعاد حقوقی و فنی مذاکرات پایان یافته است و دیگر نکتهای نمانده که ایران بخواهد در قالب مذاکرات آنها را مورد حلوفصل قرار دهد و بخواهد در قبال آن یک سازوکار میانه را تدوین کند، دومین مساله این است که ایران اعلام کرده بازگشت به میز مذاکره را درحالی صورت میدهد که طرف غربی چهارچوب عملیاتی خود را برای توافق اعلام کند و این چهارچوب به اندازهای عملیاتی باشد که بشود از آن یک توافق را استنباط کرد. تا الان چنین چهارچوبی در پیشنهادهای قبلی آمریکا و اروپا به ما ارائه نشده است. چینش میز مذاکره درصورتی مفید خواهد بود که بشود برای آن چشماندازی کوتاهمدت یا میانمدت را متصور بود. چون این چشمانداز بهویژه در بعد کوتاهمدت از جانب طرف غربی ارائه نشده، هنوز این موضوع مورد موافقت جمهوری اسلامی ایران قرار نگرفته است. هر زمان اتحادیه اروپا پیشنهادی بدهد که از دل آن پذیرش مطالبات حقوقی برحق ایران استنباط شود، آنموقع میز مذاکره دوباره میتواند شکل بگیرد؛ آنهم نه با هدف صرفا مذاکره بلکه با هدف نهایی کردن کار.