امید نظریگوهر، خبرنگار: با داغشدن فضای نقلوانتقالات تابستانی و پوشیدن پیراهن تیمهای جدید در لیگ بیستودوم توسط افرادی همچون سجاد شهباززاده، دانیال اسماعیلیفر، سروش رفیعی، علیرضا بیرانوند، گیورگی گولسیانی، مرتضی پورعلیگنجی و محمد خدابندهلو، گزینههای موجود در بازار برای پیوستن به باشگاههای مطرح و رفعمشکلات احتمالی تیمهای حاضر در لیگ بیستودوم محدود شده است که این فضا شرایط را برای عرضاندام و سوءاستفاده مدیربرنامهها و افراد واسطه این جابهجاییها بیش از گذشته میکند؛ این معضل زمانی بحرانیتر میشود که شرایط اقتصادی ایران در چند سال اخیر روزهای بحرانی و پرتلاطم را میگذراند که همین موضوع باعث میل بازیکنان ملیپوش و با کیفیت ایرانی برای خروج از خاک ایران و حضور در کشورهای حوزه خلیجفارس و سطح دوم و سوم اروپا از حیث وضعیت فوتبالی شده است. عدمتوانایی رقابت ریال با ارزهای بینالمللی همچون دلار و یورو تنها روی زندگی مردم عادی تاثیر نگذاشته است و بازار نقلوانتقالات داخلی را از حضور بازیکنان ملیپوش و درخشانی همچون سیدجلال حسینی، محسن بنگر، محمد قاضی، کریم انصاریفرد، حسین ماهینی، شهاب گردان، جواد نکونام، هاشم بیگزاده، امیرحسین صادقی، سیاوش اکبرپور، محمدرضا خلعتبری، محمد نصرتی و فرشید طالبی خالی کرده است که با درخشش چندینساله در فوتبال ایران و حضور کوتاه و بلندمدت در تیمهای ملی، یک دهه پیش لقب بازیکن بزرگ و بمب نقلوانتقالاتی را پیشوند اسم خود داشتند. تمایل به هجرت اندک ستارگان فوتبال ایران و عدمتوانایی تیمهای داخلی برای جایگزینی این افراد طبیعتا منجر به برجسته و سرآمدشدن افرادی میشود که با عملکرد درخشان کوتاهمدت که حتی برای حضور در تیم ملی ایران نیز کافی نیست بهدنبال قراردادهای فوقالعاده نجومی هستند و در خیلی از مواقع بهدلیل عدمفضای رقابتی و فاصله بیشازحد بین بازیکنان شاغل در فوتبال ایران به خواستههای غیرمعقول خود میرسند.
افکاری که از عملکردها تاثیرگذارتر است
لیگ بیستودوم نیز از موارد اشارهشده مستثنی نیست و بازیکنی همچون سعید صادقی که در سال فوتبالی 1400-1399 و 1399-1398 دستاوردش در فوتبال ایران از حیث تاثیرگذاری روی گلهای زدهشده به 20 اثرگذاری نیز نمیرسد، بدون حتی یکبار پوشیدن پیراهن تیم ملی و تنها به پشتوانه به ثمررساندن 7 گل (2 گل برابر تراکتور تبریز و صنعت نفت آبادان و یک گل مقابل سپاهان اصفهان، شهرخودرو مشهد و نساجی مازندران) و ثبت 15 پاس گل (3 پاس گل برابر نفت مسجدسلیمان، 2 پاس گل مقابل مسرفسنجان، شهرخودرو مشهد و شهرداری آستارا، یک پاس گل روبهروی سپاهان، فجرشهید سپاسی، نساجی، پرسپولیس، استقلال و هوادار) در فصل فوتبالی 1401-1400 به ناگاه برای لیگ بیستودوم موردتوجه تمام تیمهای بزرگ قرار میگیرد. البته صادقی 28 ساله بهتنهایی و با پشتوانه به آمار ثبتشدهاش در مستطیل سبز نمیتواند از این فرصت به دستآمده بیشترین سود ممکن را ببرد و با عقد قرارداد و اطمینان به فردی که این روزها آن را مدیربرنامه و کارگزار میگویند امور نقلوانتقالاتی خود را به این فرد سپرده تا با بالاترین مبلغ از روزهای اوجش سودی کمتکرار را ببرد. شخص موردوثوق هافبک فصل گذشته گلگهر پیش از این با حربههای مخصوصش در فصول نقلوانتقالاتی پیشین بازیکنانی همچون امین قاسمینژاد، رشید مظاهری و محمدحسین مرادمند را به خواستههای مدنظرشان رسانده بود و حالا در تابستان 1401 اتفاقات گذشته اینبار با اسم سعید صادقی و ایفای نقش یک فرد ثابت عینا درحال تکرار است.
با بررسی روند چندین ساله نقلوانتقالات فوتبال ایران درک میکنیم مهمترین ابزار بالابردن رقم قرارداد، مذاکره کردن با چند تیم بزرگ تیم فوتبال ایران است که همین موضوع میتواند اولین قدم برای بالابردن درخواست مالی بازیکن باشد، حتی گاهی اوقات این حربه نقلوانتقالاتی منجر به حضور بازیکن در باشگاه قرمزپوش پایتخت و تنها چند ساعت بعد بستن قرارداد با باشگاه آبیپوش پایتخت میشود. همین اتفاقات که بارها در فوتبال ایران تکرار شده است منجر به بالارفتن نجومی مبالغ درخواستی و رسیدن خواستههای مالی سعید صادقی به بالاتر از 20 میلیارد شده است که حتی قبول این مبلغ توسط یکی از مشتریان منجر به پایان فرآیند جذب این بازیکن نمیشود و افراد مشاور این بازیکنان با هدف بالا بردن مبلغ و فرارسیدن پیشنهادی بهتر از سوی حریفان وارد بحث و گفتوگو درمورد طرز پرداخت مبالغ مورد توافق میشوند و به انتظار عکسالعمل حریفان مینشینند تا شاید با بستن قراردادی بهتر، مدیران برنامه به آوردههای مالی بهتری دست یابند. البته اگر تصور کنیم قدرت مدیران برنامه و افراد واسطه تنها معطوف به پنجرههای نقلوانتقالاتی است با عدمشناخت دقیق، نگاه و افکارمان را به یک موضوع نسبتا کوچک اختصاص میدهیم. با اشاعه شبکههای مجازی در ایران افراد نزدیک به بازیکنان با پخش اخبار محرمانه تیمهای ورزشی برای خود و رسانه غیررسمیشان اعتبار میخرند و بعد از کسب قدرت مجازی در خیلی از موارد همچون واسطهگری برای حضور بازیکنان خارجی نقش مهمی را ایفا میکنند و با روشهایی که بهخوبی آن را آموختهاند باشگاههای معروف را ناچار به بستن قرارداد با مبالغ هنگفت و غیرواقعی با بازیکنان بیکیفیت و بیانضباط خارجی میکنند.
فرصت خرید اعتبار و محبوبیت!
البته نمیتوان تمام تقصیرات این آشفتگی را تنها متوجه بازیکنان و مدیران برنامه موردوثوق دانست. قطعا یکی از دلایل هرجومرج در فضای نقل و انتقالات به مدیران عاملی برمیگردد که به روزهای پیش از آغاز هر دوره لیگ برتر به چشم خریدن اعتماد و پاککردن عملکرد ضعیف گذشته از اذهان هواداران نگاه میکنند و با قبول درخواستهای غیرمنطقی، نظام مالی و وضعیت حاکم بر رختکن خود را دچار دگرگونی میکنند. برای درک این موضوع حتما لازم نیست روند نقلوانتقالاتی چندین فصل را بررسی کنیم. برای مثال در نقلوانتقالات تابستانی لیگ بیستویکم استقلالیها با خرید امین قاسمینژاد خود را برنده دربی نقلوانتقالات نامیدند، درحالیکه این بازیکن 35 سال سن داشت و ملیپوش هم نبود! جالب اینکه کارایی مثبتی هم نداشت و در اواسط فصل بهطور قرضی راهی سیرجان شد. پرسپولیس هم بعد از جدایی شهریار مغانلو و ناکامی در جذب سجاد شهباززاده و قاسمینژاد تمام قدرت مالی و تمرکز خود را روی جذب رضا اسدی گذاشت تا در جنگ نقلوانتقالاتی رقابت را به حریف سنتی واگذار نکند اما این بازیکن هم عملکرد خوبی نداشت و نیمکتنشین شد تا خیلی زود مشخص شود که بمبهای نقلوانتقالاتی همچون رضا اسدی و امین قاسمینژاد تنها در روزهای پیش از آغاز مسابقات صدای گوشخراش دارند و با شروع مسابقات از حد تصور و توقعات ضعیفتر عمل میکنند.