تاریخ : Sun 19 Jun 2022 - 04:15
کد خبر : 72415
سرویس خبری : نقد روز

مسائل اقتصادی امنیتی اولویت صف‌بندی شکل‌گرفته در خاورمیانه

علیرضا تقوی نیا در گفت‌وگو با «فرهیختگان» مطرح کرد

مسائل اقتصادی امنیتی اولویت صف‌بندی شکل‌گرفته در خاورمیانه

جنگ اوکراین باعث شد حالت توازنی که در دنیا وجود داشت به هم بخورد، پیش از این غرب و شرق در اداره دنیا و امور بین‌الملل همکاری و هماهنگی با هم داشتند، اما پس از نبرد اوکراین نیروهای گریز از مرکز فعال شدند و نقش توازن بخش آمریکا و روسیه در منطقه غرب آسیا تحت‌تاثیر قرار گرفت، درنتیجه شکاف بین شرق و غرب بیشتر شد و جبهه‌بندی کشورهای مختلف نیز روشن‌تر از قبل نمایان شد.

معین رضیئی، خبرنگار گروه سیاست: جنگ اوکراین با تشدید اختلافات میان ابرقدرت‌های جهان، تحولات منطقه غرب آسیا را نیز تحت‌تاثیر خود قرار داده است، درنتیجه‌ این  جنگ  روند تغییرات ژئوپلیتیکی خاورمیانه  نیز تسریع پیدا کرده است، برای بررسی دقیق‌تر این موضوع با علیرضا تقوی‌نیا، کارشناس مسائل منطقه به گفت‌وگو نشسته‌ایم که در ادامه از نظر شما می‌گذرد.

بعد از آغاز جنگ اوکراین شاهد افزایش نزاع سیاسی- نظامی در منطقه هستیم، به‌عنوان مثال روابط ترکیه با رژیم‌صهیونیستی بهبود پیدا کرده است، به همین جهت در اقداماتی تنش‌زا دولت اردوغان گاهی مرزهای عراق و سوریه را مورد هدف قرار می‌دهد یا به‌لحاظ سیاسی عراق دچار چندپارگی شده و مطابق معمول کردستان عراق درحال گسترش روابط خود با رژیم‌صهیونیستی است، سایر بازیگران منطقه‌ای نیز روابط علنی‌تر با این رژیم‌ برقرار می‌کنند. البته تلاش می‌کنند با ایران هم وارد تنش نشوند. در طرف مقابل نیز روسیه روابطش با آمریکا و اسرائیل تنش‌زا شده و از این جهت تا حد زیادی روسیه به ایران نزدیک شده است. با توجه به موارد بیان‌شده به‌طورکلی تحلیل‌تان از روابط بازیگران منطقه‌ای در یک‌سال اخیر چیست؟
جنگ اوکراین باعث شد حالت توازنی که در دنیا وجود داشت به هم بخورد، پیش از این غرب و شرق در اداره دنیا و امور بین‌الملل همکاری و هماهنگی با هم داشتند، اما پس از نبرد اوکراین نیروهای گریز از مرکز فعال شدند و نقش توازن بخش آمریکا و روسیه در منطقه غرب آسیا تحت‌تاثیر قرار گرفت، درنتیجه شکاف بین شرق و غرب بیشتر شد و جبهه‌بندی کشورهای مختلف نیز روشن‌تر از قبل نمایان شد. کشورها در این شرایط باید تکلیف خود را مشخص کنند و معلوم کنند در کدام طرف ایستاده‌اند، من هم مثل شما موافقم تنش‌ها در خاورمیانه بیشتر شده، به این دلیل که در این مدت نظم جهانی گذشته با چالش روبه‌رو شده است، بالطبع این چالش نیز دنیا و غرب آسیا یا همان منطقه خاورمیانه در حالت گذار به مرحله جدید قرار دارد، اکنون تمام کشورها و دولت‌ها به‌دنبال این هستند که در شرایط گذار بهتر عمل کنند و در نظم جدید از موقعیت مناسب‌تری برخوردار باشند، فلذا ما شاهد برخورد و تداخل منافع هستیم که به تنش‌های بیشتر نیز منتهی شده است. مهم‌ترین ابعاد این تنش ایجادشده را در حوزه‌های اقتصادی، محیط‌زیست و سیاسی می‌بینیم که به ‌تبع آن شاهد برخورد و تنش‌های نظامی نیز هستیم، تمام کشورها سعی می‌کنند از این شرایط ایجادشده بهره‌ای ببرند ترکیه در سوریه قصد دارد تا شعاع 30 کیلومتری دست به عملیات نظامی بزند و عملا سوریه را اشغال کند، همچنین در عراق هم شاهد همین تحرکات از سوی ترکیه هستیم یا در مثالی دیگر رژیم‌صهیونیستی از ترس امنیت خود سوریه را مورد هدف قرار می‌دهد. آتش‌بس یمن نیز به‌احتمال‌زیاد شکسته خواهد شد، چون تاکنون عربستان‌سعودی به تعهدات خود در رابطه با یمن پایبند نبوده است، بنابراین در شرایطی که درحال گذار هستیم، هرکسی سعی می‌کند از این کیک که دارد تقسیم می‌شود، سهم بیشتری بردارد که همین موضوع به تداخل و تعارض منافع منجر شده است و ما شاهد برخوردهایی در این رابطه هستیم.

در ماه‌های گذشته کشورهای عربی مانند بحرین و امارات در قالب پیمان ابراهیم دست به عادی‌سازی روابط خود با رژیم‌صهیونیستی زدند، در آینده نیز پیش‌بینی می‌شود سایر کشورهای عربی یکی پس از دیگری به پیمان ابراهیم بپیوندند و روابط خود را با اسرائیل عادی کنند. در چنین شرایطی آیا می‌توانیم بگوییم منطقه به‌سمت یک نزاع دوقطبی که یک سمت آن ایران و سمت دیگر رژیم‌صهیونیستی است، رفته است؟
نزاع دوقطبی پیش از این نیز وجود داشته است، اما اکنون در این نزاع شاهد تقسیم‌بندی‌های جدید با محوریت اسرائیل هستیم، من برخلاف حرف شما قبول ندارم کشورهای عربی منطقه یکی‌یکی دارند به پیمان صلح ابراهیم می‌پیوندند و به‌دنبال عادی‌سازی روابط با رژیم‌صهیونیستی هستند، به‌عنوان مثال پارلمان عراق طرحی تصویب کرده است که مطابق آن برقراری رابطه با رژیم‌صهیونیستی جرم محسوب می‌شود یا کشورهای عربی دیگر مانند قطر و کویت حاضر نیستند با اسرائیل روابط خود را عادی کنند. تاکنون دو کشور امارات و بحرین روابط خود با اسرائیل را عادی کرده‌اند که این دو نیز نقش مهمی در معادلات منطقه نداشته‌اند و ممکن است در آینده عربستان‌سعودی هم مانند امارات و بحرین روابط خود را با رژیم‌صهیونیستی عادی کند. از طرفی درگیری‌های آمریکا در سایر نقاط جهان مانند اوکراین و تایوان و سیاست حرکت به شرق این کشور باعث کم‌رنگ‌تر شدن نقش ایالات‌متحده در منطقه شده است. در چنین شرایطی کشورهایی که از محور مقاومت احساس خطر می‌کنند به‌وسیله‌ اجماعی که با یکدیگر دارند به‌دنبال تشکیل جبهه‌ای واحد علیه ایران با محوریت رژیم‌صهیونیستی هستند.

به نظر شما در این صف‌بندی که علیه ایران شکل گرفته، توان نظامی مهم‌ترین ابزار در اختیار ایران برای مقابله با جبهه دشمنانش است؟ فکر می‌کنید نزاع‌های موجود در خاورمیانه منتهی به جنگ می‌شود؟
در صف‌بندی جدیدی که شکل گرفته است مسائل نظامی محوریت ندارد، اگرچه ما در بحث نظامی به یک نقطه‌ بازدارندگی رسیده‌ایم و توانسته‌ایم سایه جنگ را از سر کشور دور کنیم، در این صف‌بندی ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی از اهمیت بیشتری برخوردار است. لازم است داخل پرانتز بگویم این صف‌بندی که در برابر ایران شکل گرفته، ضعیف است و توانایی عرض‌اندام دربرابر جمهوری اسلامی ندارد، اما به‌هرحال همین صف‌بندی ضعیف نیز می‌تواند ما را به چالش بکشد. به اعتقاد من در چنین شرایطی مهم‌ترین ابزاری که ایران در اختیار دارد، متحدان منطقه‌ای و نیابتی‌اش هستند، این متحدان منطقه‌ای بازوهای جمهوری اسلامی‌اند که محدود به جغرافیا نمی‌شوند و از یمن تا لبنان و از سوریه تا عراق در همه‌جا حضور دارند. در این رویارویی بعید است کشوری دست به ریسک بزند و سقف تنش‌ها را وارد حوزه نظامی کند، زیرا در صورت ورود به فاز نظامی کشور شروع‌کننده‌ جنگ از جاهای مختلف ضربه خواهد خورد، بنابراین وقوع جنگ بسیار بعید است. من معتقدم رژیم‌صهیونیستی و متحدانش سعی دارند از طریق سیاست محدودسازی و فشار اقتصادی توامان اقدامات امنیتی جمهوری اسلامی را از مسیری که می‌رود، بازدارند.

مساله‌ جنگ اقتصادی یکی از مواردی است که مورد غفلت واقع ‌شده، در چندسال اخیر نیز دولت سعودی در تلاش بوده است با در اختیار گرفتن بازار کشورهایی مثل لبنان و عراق به‌نوعی این کشورها را وابسته‌ اقتصادی خود کند تا در آینده به‌وسیله‌ فشار اقتصادی، بر فضای سیاسی این کشورها نیز اثرگذار باشند، نظر شما در این رابطه چیست؟
سعودی‌ها سعی می‌کنند اما ماحصل کارهایشان در لبنان اثر خاصی نداشته است و در انتخابات اخیر پارلمان نیز محور مقاومت و متحدان حزب‌الله پیروز شدند، بنابراین ما در لبنان نگرانی نداریم، در عراق هم این کشورها تمام تلاش‌شان را به کار گرفته‌اند ولی تاکنون همه حرف‌هایی که در رابطه با عراق زده‌اند، صرفا وعده بوده و هیچ‌کدام به وقوع نپیوسته است که ما بخواهیم نگران عراق باشیم. از طرفی ایران ظرفیت‌های بی‌بدیلی دارد که کشورهای دیگر نمی‌توانند معادل آن را به عراق ارائه دهند در عراق تنها نگرانی ما این است که شکاف بین گروه‌های سیاسی شیعه درحال افزایش است.

یکی از نقاط قوت ایران در منطقه قدرت نرم تهران است، به‌طور مثال برخی جناح‌های سیاسی در عراق سعی در کاهش این قدرت نرم با اظهارات سیاسی دارند، ایران از چه طریقی می‌تواند مانع از ریزش سرمایه اجتماعی منطقه‌ای خود شود؟
متاسفانه در انتخابات قبل برخی گروه‌های شیعی وارد ائتلاف با گروه‌های مخالف ایران شدند تا از طریق ایران‌هراسی در عراق قدرت بگیرند، این گروه‌ها تا الان در کار سیاسی خود موفق نبودند، به این خاطر مجبور به استعفا از پارلمان عراق شدند، اما همچنان با وجود این استعفا تلاش خود را می‌کنند. بنده معتقدم اگر دولت جدیدی که در عراق قرار است روی کار بیاید بتواند عملکرد مثبتی از خود برجای بگذارد، خودبه‌خود دغدغه‌های ایران در رابطه با ریزش سرمایه‌ اجتماعی‌اش در عراق نیز برطرف خواهد شد.

یکی از ابزارهای مورد نیاز هر کشوری برای مقابله با نزاع‌های خارجی سرمایه مردمی خود آن کشور هستند. ایران در داخل به چه چالش‌هایی برای حفظ و افزایش این سرمایه نیاز دارد و چه راهکارهایی را باید به کار گیرد؟
من فکر می‌کنم چالش اصلی پیش روی دولت، چالش کارآمدی نظام در رفع نیازها و دغدغه‌های مردم است، برای حل این چالش در عرصه سیاسی باید فضا را بازتر کنیم و اجازه بدهیم حرف و اعتراض مردم به‌راحتی شنیده شود. در شرایطی که مردم مشکل اقتصادی دارند و ناراحتند دولت باید درمقابل آنها با سعه‌صدر برخورد کند. همچنین در شرایط تحریمی لازم است دولت سیاست‌های کنترلی و اقتصاد انقباضی را در دستورکار خود قرار دهد و درکنار آن با انجام اقدامات رفاهی فوری سعی در جلب رضایت مردم داشته باشد تا مردم نیز شرایط سخت را بهتر بتوانند تحمل کنند.

در این رابطه بیشتر بخوانید:

ابعاد جبهه‌بندی جدید در منطقه (لینک)