علی مزروعی، خبرنگار گروه سیاست: سفر کوتاهی که رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در اسفند 1400 به ایران داشت، نوید بسته شدن پروندههای باز در مذاکرات و نزدیک شدن به توافق را میداد. در آن سفر گفتوگوهای فشرده مسئولان ایران با آژانس شرایطی را فراهم آورد که طرفین با تدوین نقشهراهی مشخص، از یکی از گرههای جدی در مذاکرات وین عبور کنند. اما پس از فروردین 1401 آژانس با سیاسیکاری چهارچوبی را که بر سر آن با ایران تفاهم کرده بود، زیرسوال برد؛ درز گزارش دوم آژانس به پارلمان اروپا ازجمله اقداماتی است که آژانس خلاف نقشهراه ترسیمشده خود انجام داده است یا در اقدام مخرب دیگری، شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، هفته گذشته قطعنامهای علیه ایران تصویب کرد. این قطعنامه -که بازیگر اصلی آن، گروسی دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی است- بیش از آنکه مذاکرات ایران با 1+4 را بهسمت توافق احتمالی ببرد، ریل مذاکرات را از مسیر سازنده خود خارج کرد. در ادامه برای بررسی مواضع متناقض آژانس و تاثیر آن بر مذاکرات احیای برجام با سیدمصطفی خوشچشم به گفتوگو پرداختهایم که از نظر شما میگذرد.
مدیرکل آژانس در چند روز اخیر یکسری مواضع ضدونقیض داشته است. از طرفی گفته آژانس بیشترین بازرسی را از ایران داشته و از طرفی ایران را محکوم میکند. گروسی در آخرین صحبتهای خودش به این هم اشاره کرده که باید به ایران بیاید و گفتوگویی با مقامات ایران داشته باشد، براین اساس اگر به ایران بیاید، در چه صورت گفتوگوها ثمربخش خواهد بود؟
بعد از گزارشی که در دور دوم آژانس به پارلمان داد، میشود تغییررویه آژانس را دید و گویا قبل از دور سوم آژانس تصمیم خود برای موضع مخرب علیه ایران را گرفته بود. این از صحبتهای گروسی کاملا مشخص است. اولینبار هم بهروز کمالوندی به این مساله اشاره کرد.
در ادامه هم باید بگویم، گروسی میخواهد به ایران بیاید تا ایران را ترغیب و به شکلی راضی کند که دست به اقدامات تقابلی در زمینه حافظه دوربینها و احتمالا اطلاعات گردآوریشده نزند. البته گروسی بهدنبال این هم هست که اقدامات تقابلی ایران یعنی حذف 27 دوربین را به شکل اول برگرداند. قطعا او در این زمینه به نتیجه نمیرسد؛ چراکه ایران شروعکننده این ماجرا نبوده بلکه این آژانس بوده که بعد از همکاریهای مفصل و تمامعیار ایران در درازمدت، دست به اقدامی غیرعقلانی و غیرمنطقی زده، برخلاف هشدارهایی که ایران و برخی کشورهای دیگر به آژانس داده بودند، مانند هشدار روسها به آژانس که خواستار این شده بودند آژانس نباید در قبال همکاریهای همهجانبه ایران زیادهخواهی کند و تبدیل به ابزار طرف غربی شود. همچنین زمانیکه رافائل گروسی، در شب صدور قطعنامه و ارائه گزارشهایش به شورای حکام به فلسطین اشغالی سفر میکرد، باید به این احتمال هم میاندیشید که شاید ایران عقبنشینی نکند و دست به اقدام متقابل بزند و باید این احتمال را هم میسنجید که اهرم فشار روی ایران کار نمیکند و دولت جدید ایران که برپایه مقاومت فعال و نمایش قدرت با اتکا بر توان و قدرت داخلی حرکت میکند، هیچگاه به طرف مقابل باج نمیدهد و عقبنشینی نمیکند. حالا پس از اینکه ایران دست به اقدام متقابل زده، آژانس و همچنین طرفهای غربی ازجمله آمریکاییها سعی میکنند از اقدامات متقابل ایران جلوگیری کرده و بهنوعی ایران را وادار کنند تا از پاسخ دادن به اقدامات خصمانه آنها دست بردارد. درحقیقت همین امر نشان میدهد تصاعد بحران از ناحیه غرب با استفاده از ابزار آژانس و بر پایه تهدیدات غیرمعتبر و بدون پشتوانه شروع شده است. غربیها حالا پس از اقدامات متقابل ایران در برابر بحرانسازیهایشان بهدنبال این هستند که با تغییر سیاست خود عزم و اراده ایران را در ادامه اقدامات متقابل تضعیف کنند. این نوع سیاستورزی و تغییر در اتخاذ سیاستها از موضع قدرت به موضع درخواست و تغییرات زیادی که در این پارادایم رفتاری و سیاست آژانس و غربیها میبینیم، حاکی از بدون پشتوانه بودن تهدیدات آنهاست و اقدامات تقابلی ایران توانسته پیام واضحی را به سمت غرب بفرستد و طرف غربی به خوبی متوجه شده است ایران به هیچ عنوان از مواضع خودش عقبنشینی نخواهد کرد.
برخی رسانههای وابسته به غرب مانند المانیتور اخیر گفتند درخواست گروسی برای سفر به ایران، برای این است که از غنیسازی 90 درصد اورانیوم در ایران جلوگیری کنند و مواردی را مطرح کرده بودند، مانند اینکه ایران میتواند در دو هفته به این گریز هستهای برسد. اینگونه فضاسازیها چه اهدافی را دنبال میکند و آیا موضع ضعف طرف مقابل را مخابره نمیکند؟
اینگونه خبرسازیها در وهله اول اهریمنسازی از ایران در انظار جهانی است. این کاری است که آنها بیش از یک دهه درحال انجامش هستند تا از فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران رعب و وحشت ایجاد کنند. درعینحال، ضعف طرف غربی و آژانس در تغییر سیاستهایشان قابلمشاهده است. آنها موضع خود را از سیاستهای خصمانه و اعمال فشار روی ایران به درخواست و خواهش تقلیل دادهاند و به شکلی میخواهند با اینگونه خبرها ضعف خودشان را بپوشانند و احتمالا گروسی هم در صحبتها و سیاستهایش بهدنبال این است که در عین تهدید به ایران نزدیک شود و با نشان دادن سیاست نرمش و خواهش از ایران، جلوی اقدامات تقابلی را بگیرد و عزم ایران را در این خصوص سست کند. در همین راستا رسانههای غربی و طرفداران غرب در منطقه سعی میکنند این شکست فاحش و تعدیل سیاست را بهگونهای مدیریت کنند که پوشانده شود و خیلی برجسته و دارای نمود نشود. یکی از حربههای مورداستفاده آنها همین اهریمنسازی از ایران است. حالا اینکه رسانههای غرب آژانس را طرف عاقل نشان بدهند، خیلی کارساز نیست چون این بحران توسط غرب شروع شده و آژانس تبدیل به ابزار طرف غربی برای غیرعقلانی کردن مسیر مذاکرات شد. یعنی مسیر مذاکرات بهصورت منطقی درحال پیشروی بود، از یکی دو ماه پیش بهخاطر انواع اقدامات خصمانه طرف غربی در چهارچوب یک جنگ ترکیبی -که آخرین حوزه و ابزار استفاده از مدیرکل آژانس و گزارش او و تصویب قطعنامه ضد جمهوی اسلامی ایران بود- مسیر عقلانی مذاکرات منحرف شد. حالا هم طرف غربی است که باید اقدام خود را جبران کند و به منطق روی بیاورد. آنچه در جنگ ارادهها در این سه ماه ما دیدهایم این است که طرف ایرانی سعی میکند همواره با منطق در مسیر رو به جلو حرکت کند، اما طرف غربی کماکان مانند دو دهه گذشته اصرار به استفاده از ابزارهای فشار و دیپلماسی زور دارد که با توجه به دولت جدید در ایران، طرف غربی این را باید بفهمد که این نوع سیاستورزی در زمان این دولت، به هیچ عنوان تحمل نمیشود و نتیجه آن اقدامات متقابل است.
در این رابطه بیشتر بخوانید:
داستان چرخش ۱۸۰ درجهای آژانس در مذاکرات (لینک)
سیاسیکاری آژانس راه مذاکرات را بسته است (لینک)