رضاکریمی، پژوهشگر: این روزها تلویزیون همنگران زبان فارسی شده و مدام از تلفظ کلمات بیگانه توسط مسئولان و چهرهها انتقاد میکند. در این یادداشت تلاش شده تا این نگرانی فرهنگی با عمق بیشتری پیگیری شود.
اگر زبان را مظهر فرهنگ و خانه وجود بدانیم نه ابزار، آن وقت تبادل فرهنگی را هم باید در زبان به رسمیت بشناسیم. فارسیسازی همه واژگان بیگانه واقعبینانه نیست. چرا تبادل زبان عربی و فارسی را بپذیریم ولی تبادل با دیگر زبانها را نمیپذیریم؟ یا مگر اعتقاد به واژگان دخیل در قرآن نشان ضعف قرآن است؟
کلمات بار معنایی خاص خود را دارند و زبان به صورت کامل قابل ترجمه نیست. معادلسازی بدون توجه به ریشه فرهنگی ما را از سابقه کلمه غافل میکند. در کلماتی که ویژه یک فرهنگ خاص نیستند میشود معادلیابی را پذیرفت ولی در کلماتی که ویژه سبک زندگی و علوم و صنعت یک فرهنگ و تمدن خاص هستند معادلیابی موجب غفلت از ریشههاست. در این شرایط معادلها زمانی موجه هستند که ما ابتدا آن سبک زندگی و علم و صنعت را بومی کرده باشیم.
رهبر انقلاب نگران زبان فارسی هستند. این نگرانی بهجاست ولی باید دغدغه ایشان درست فهمیده شود. روح کلام رهبری منزوی نشدن زبان فارسی است ولی این کار لزوما با سادهاندیشی و گرتهبرداری حاصل نمیشود.
در این یادداشت فرازی از دیدگاههای شهید آوینی درباره زبان را با کمک برخی از بیانات رهبر انقلاب نقل میکنیم شاید در راه حفظ زبان متفکرانهتر عمل کنیم.
شهیدآوینی بیش از 30 سال پیش متفکرانه به مساله زبان اندیشید. او در دو مقاله «درباره ارتباطات» و «زبان، تلویزیون، سینما و اوقات فراغت» که در جلد اول کتاب آینه جادو منتشر شده، به نسبت زبان فارسی با زبان بیگانه پرداخته است. او هم نگران «انفعال ویرانگر» که در زبان ما نسبت به غرب ظهور یافته بود و معتقد بود که هزار سال فرهنگ عرفانی و ادبی این قوم در خطر انهدام قرار گرفته است. او معتقد بود که زبان حافظ فرهنگ یک امت است و حفظ اصالت فرهنگی امت نیز لاجرم منتهی به حفظ شأن حقیقی کلمات در زبان آن امت است، اگر ما خود را موظف به پاسداری از مرزهای کلمات و زبان ندانیم، هرگز نباید متوقع باشیم که تحت «سیطره فرهنگی» واقع نشویم.»
اما اکنون از دو نکته مهم غفلت شده است.
۱. زبان با ترجمه تحتاللفظی اصالت پیدا نمیکند
اولا معضل هجوم واژگان بیگانه با ترجمه تحتاللفظی لزوما دفع نمیشود. مثلا آیتالله خامنهای میگویند: «من اصرار دارم این کلمه «اتاق فکر» را که فرنگیها میگویند به کار نبرم... آقایان مینشینند کلمات فرنگی را تبدیل میکنند به ترجمه تحتاللفظی فارسی، همانها را مدام با افتخار به کار میبرند؛ نه، ما خودمان زبان داریم، واژهسازی کنیم. «هیاتهای اندیشهورز» از «اتاق فکر» خیلی گویاتر هم هست»(3. 9. 95). پس ترجمه تحتاللفظی و معادلسازی کافی نیست.
شهید آوینی معتقد است: «جعل معادلهای فارسی برای «الفاظ تکنیکی و علمی» که همراه با ورود تکنولوژی غرب به زبان محاورات راه یافتهاند باعث میشود تا آن کلمات بیگانه «برای همیشه» به زبان فارسی «الحاق» یابند و حذف کلمات عربی از زبان فارسی «انکار ماهیت تاریخی زبان فارسی» است. اگر این کار توسط فرهنگستان فرمایشی و با پیشنهاد منورالفکران سیاهاندیشی چون «ذبیح بهروز» و «احمد کسروی» انجام میگرفت استمرار مییافت، از یکسو زبان فارسی از اصل و حقیقت تاریخی خویش انفصال پیدا میکرد و از سوی دیگر، صورتی کاملا مستعد و قابل برای فرهنگ غرب مییافت و در طول زمان به «زبانی غیرخویش» متبدل میگشت.(سیدمرتضی آوینی، مقاله درباره ارتباطات)
او معتقد بود: «ترجمه مصطلحات فنی تمدن غرب نیز مانعی اساسی است که در سر راه رجعت فرهنگی ما به اصل خویش قرار دارد؛ کلماتی چون «رایانه» در مقابل کامپیوتر، «پایانه» در مقابل ترمینال و... . اگر این تعبیرات را به همان صورت اولیه خویش نگاه داریم، از خطر ترکیب آنها با اصل زبان مصون خواهیم ماند؛ واگرنه، چنانکه در مورد کلمه «آبستراکسیون» پیش آمده است، در پی ترجمه این کلمه به «تجرید» برای بعضیها این توهم پیش آمده که هنر اسلام «هنری آبستره» است. از یکسو «آبستراکسیون» را به «تجرید» ترجمه کردهاند و از سوی دیگر، با این فرض که «هنر اسلام متوجه عالم تجرید است»، به این تصور دچار شدهاند که باید در نقاشی روی به آبستراکسیون بیاورند. در اینکه هنر اسلام متوجه عالم تجرید است حرفی نیست، اما این «تجرید» با آن مفهومی که غربیها از کلمه «آبستراکسیون» میطلبند زمین تا آسمان تفاوت دارد.»
۲. بیشتر از واژگان ظاهرا بیگانه نگران عبارات باطنا بیگانه باشیم!
ثانیا تنها دغدغه رهبر انقلاب درباره زبان بیگانه فقط واژهسازی و فارسیسازی کلمات نیست بلکه نگرانی از تاثیر دستور زبان بیگانه از طریق خلق عبارات جدید فارسی هم هست. مثلا ایشان میگویند: «اینقدر نگویید «داریم»... این یک گرتهبرداری غلط از زبان بیگانه است؛ در فارسی چنین چیزی نداریم. مثلا به جای اینکه بگویید من با شما گفتوگویی بکنم، میگوید من با شما گفتوگویی داشته باشم... این همان بلیه بزرگ زبان فارسی درحال حاضر است. واقعا ضابطهای لازم است(70/11/27)
شهید آوینی هم طرفدار حفظ اصالت زبان فارسی بود ولی راهحل را عمیقتر از واژهسازی میدید و میدانست اصالت با فارسیسازی کلمات محقق نمیشود بلکه به خطر میافتد!
همانطور که رهبر انقلاب فراتر از کلمات ظاهرا بیگانه نگران عبارات باطنا بیگانه بودند، شهید آوینی هم مشکل اصلی را در واژگان ظاهرا فرنگی بلکه در زبان ترجمهای میداند: «زبان امروز ما در ادبیات مرسوم، رسانههای گروهی و کتابهای آموزشی یک «زبان ترجمهای» ـ یا ترجمانی ـ است که با این مشخصات «حافظ شئون اسلامی انقلاب و فرهنگ ایرانی» نمیتوان بود. علاوهبر کلمات لاتین که به وفور در زبان ما وارد شدهاند، تعبیراتی چون: از نقطهنظر، در رابطه با، باتوجه به، از نظر، از دید، در زمینه، در پیرامون... نیز همگی به تبع ترجمه آثار بیگانگان در زبان فارسی راه یافته است. این تعبیرات، فارسیشده عبارات فرنگی هستند و خواهناخواه حامل فرهنگ خاصی که به روحی بیگانه با ما تعلق دارد. شاید درباره تعبیرات بالا مساله چندان وخیم جلوه نکند، اما در مورد تعابیری چون: سطح فرهنگی بالا یا پایین، سطح مادی، ابعاد معنوی، ابعاد شخصیتی، نیروهای انسانی، فرار مغزها، روشن شدن فکر، ذهنیت و عینیت، و... و صدها عبارت مصطلح دیگر نمیتوان از تعارض روحی و فرهنگی موجود بین این تعابیر و زبان فارسی حافظ و سعدی چشمپوشید.» او معتقد بود: «بسیاری از این مصطلحات در پی اطلاق هندسه تحلیلی بر تفکر و ادب ما پدیدار شدهاند سطح فرهنگی، ابعاد مختلف شخصیت انسان، لایههای روانی و... از این قبیل هستند. بسیاری دیگر از این تعبیرات در پی اطلاق جهانبینی فیزیک مدرن بر تفکر و فرهنگ ما ظهور یافتهاند نیروی انسانی، اهرمهای سیاسی، شتاب فزاینده تاریخ، تنشهای اجتماعی و دهها تعبیر دیگر از این قبیل هستند.»
آیا با این سخنان میتوان نتیجه گرفت که واژگان بیگانه دستنخورده باقی بمانند؟ این پرسش مهمی است و یادداشت حاضر صرفا برای پرسشافکنی و جلوگیری از ظاهرگرایی است. خود آوینی میگوید: «مساله تاثیر و تأثرات متقابل زبانهای اقوام از یکدیگر امری است غیرقابل اجتناب که باید در برابر آن صبر ورزید و اجازه داد تا زبان تحولات تاریخی خویش را پیدا کند، مشروط به حفظ اصالت و پرهیز از خسرانهایی نظیر آنچه بر شمردیم.»
فرهنگستان زبان فارسی و رسانههای مروج فارسیسازی اکنون باید عمیقتر بیندیشند: «حفظ اصالت زبان در ظاهر کلمات رخ میدهد یا با افزایش استقلال فرهنگی و معرفت بیشتر نسبت به ریشهها و تاریخ و زمانه؟»