سیدمهدی موسویتبار، خبرنگارگروه فرهنگ: آثار زیادی در سینمای ایران شاهد هستیم که با توجه به خصوصیات اقلیمی و بومی نواحی مختلف کشورمان ساخته شدهاند. اینکه بستر روایت کجا باشد و چه قصهای از دل این بستر روایی بیرون بزند، نهتنها متاثر از خلاقیت و هنر فیلمساز است بلکه برآمده از این است که نقطه عزیمت آن قصه از کدام نقطه و جایگاه بوده است؟ جنوب ایران با همه رنگارنگی و نقوش مستعدی که در لایههای اجتماعیاش دارد، واجد ویژگیهایی است که این فضا را واجد ویژگیهای روایی و تماشایی میکند. آنچه میخوانید تنها بخشی از تلاش سینماگران ایرانی برای نمایشی گرم از جنوب ایران است.
ستاره جنوبی تقوایی
فیلم «ناخدا خورشید» یکی از مهمترین پیوندهای ادبیات و سینما در دنیای تقوایی محسوب میشود؛ اقتباسی آزاد از رمان «داشتن و نداشتن» اثر ارنست همینگوی و فیلمی که خیلی از سینمادوستان آن را یکی از بهترین آثار تاریخ سینمای ایران میدانند. فیلم ناخدا خورشید، داستان ناخدای یک لنج بارکش را در جنوب ایران روایت میکند که گروهی شرور میخواهند او را وادار کنند آنها را به آنسوی آبها ببرد؛ حادثهای که مسیر زندگی ناخدا را عوض میکند. فیلم از همان زمان اولین نمایش در جشنواره فیلم فجر با واکنشهای مثبت منتقدان روبهرو و نامزد هفت جایزه از این جشنواره شد. هرچند درنهایت تنها ۲ جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد به این فیلم رسید. فیلم ناخدا خورشید از روز ۶ آبان ۱۳۶۶ روی پرده رفت و به فروش قابلتوجهی دست نیافت؛ اما بهمرور جایگاه برجستهای نزد سینمادوستان بهدست آورد و بهعنوان یکی از قلههای سینمای پس از انقلاب شناخته شد. خیلیها فیلم ناخدا خورشید را نمونهای شاخص و قابلتدریس از ساختار کلاسیک، چه در داستانگویی و چه در اجرا قلمداد میکنند؛ اثری که نشاندهنده اوج تسلط تقوایی بر الگوهای داستانگویی و کارگردانی است. شیوه شخصیتپردازی فیلم، بهرهگیری دقیق از قواعد کلاسیک فیلمنامهنویسی و استفاده هوشمندانه از برخی قواعد اجرایی همچون عمق میدان، به فیلم ناخدا خورشید کیفیتی کمیاب در میان آثار سینمای ایران بخشیدهاند. امروز، میتوان فیلم ناخدا خورشید را نمونه برجستهای از یک فیلم کلاسیک ایرانی دانست.
هتریک بزرگنیا در خلیج همیشه فارس
مورد عجیبی است که یک کارگردان نیمی از آثارش را در دل دریا ساخته باشد. محمد بزرگنیا با کارگردانی «کشتی آنجلیکا»، «جنگ نفتکشها» و «راه آبی ابریشم» در خلیجفارس، رکورددار فهرست فیلمهای دریایی است که در سینمای ایران کارگردانی شده است. کشتی آنجلیکا در دهه 60، جنگ نفتکشها در دهه 70 و راه آبی ابریشم در دهه 80 روایتگر داستانهایی بودند که در بسترهای تاریخی مختلف رخ دادند و با هر معیاری جزء پرهزینهترین فیلمهای دهه خودشان بودند. اصولا ساختن فیلم با نگاه بزرگنیا روی زمین هم پرهزینه است چه برسد به دریا و خلیجفارس.
ساختن فیلمی مانند کشتی آنجلیکا در سال 67 و شرایط اقتصادی و جنگی آن زمان یک ریسک بوده که پذیرفته شده تا داستان کشتیای روایت شود که حامل طلا و هدایایی از طرف فردیناند، پادشاه پرتغال، برای شیوخ امارات عربی است اما در جنگ کشتیها غرق میشود و سالها بعد احمدبیک، که نقشه محل فرورفتن کشتی را به دست آورده است، با جلب همکاری حاکم شیراز، به شرط تقسیم غنایم، با پسر حاکم و یک کشتی بادبانی عازم محل میشوند...
مجموع بازیهای این فیلم هم از نکات مثبتش است. مرحوم عزتالله انتظامی، بازیگر ثابت سهگانه بزرگنیا در دریاست و داریوش ارجمند، مهدی فتحی، مجید مظفری، پرویز پورحسینی، سوگند رحمانی، آتیلا پسیانی و کتایون ریاحی در این فیلم بازی کردهاند. شناخت دقیق و درست کارگردان از دریا و سینما باعث شده که قابها و سکانسهای جذابی جلوی دید مخاطبان قرار داده شود. این فیلم چندینبار از تلویزیون پخش شده و احتمالا شما تماشاگر یکی از این دفعات بودهاید. اگر آن را ندیدهاید هم به دیدن یکبارهاش میارزد.
جنگ نفتکشها دومین سهگانه اوست که به تاریخ معاصر میپردازد و اتفاقات دفاع مقدس و باز هم محوریت دریا و اینبار به بهانه نفتکشها. یک ناخدای جوان در اوج حملات بیوقفه نیروهای نظامی عراقی به نفتکش ها در خلیج فارس تصمیم می گیرد یک نفتکش ایرانی را از تنگه هرمز عبور دهد و محموله آن را به بازار جهانی برساند. او برای انجام این مأموریت، که اهمیت سیاسی دارد، به سراغ ناخدای بازنشسته ای می رود که سال ها پیش در هدایت کشتی ها نام آور بوده است. ناخدای پیر ابتدا از این مأموریت طفره می رود، اما بالاخره می پذیرد و نفتکش غول پیکر را از تنگه هرمز عبور میدهد و محموله آن را بهرغم موانع و حملات دشمن به مقصد میرساند. گفتیم که انتظامی پای ثابت این فیلمهای بزرگنیا بود و اینبار هم مجید مظفری را کنار خودش دید. جمشید جهانزاده، ژاله علو، محمود عزیزی و مرحوم حسن دادشکر هم در این فیلم بازی کردهاند. جنگ نفتکشها در زمان خودش خوب دیده شد و در سینمای آن زمان که فیلمهای ملودرام ساخته میشدند و هزینههای فیلمسازی مثل امروز بالا نرفته بود یک اثر با پروداکشن بزرگ بود که با تمام وجود عظمت خلیجفارس و عزت ایران و ایرانی را به رخ میکشید. شرایط سینما تغییر کرده بود و بزرگنیا هم در آخرین اثر سینماییاش تا امروز سعی کرد خود را بهروز کند. راه آبی ابریشم یکی از پرهزینهترین آثار دهه 80 سینمای ایران بود و همچنان در فهرست فیلمهای پرفروش سینمای پس از انقلاب قرار میگیرد. حضور پگاه آهنگرانی و بهرام رادان در کنار عزتالله انتظامی و داریوش ارجمند در راستای همان بهروزشدن بزرگنیا بود. راه آبی ابریشم روایتگر تصمیم یک ناخدای ایرانی است که برای اولینبار مالالتجاره باارزشی را با عبور از میانه اقیانوس هند به چین برساند و در این سفر که از خلیجفارس آغاز میشود، اتفاقات مختلفی رخ میدهد و... .
خلیجفارس در این فیلم در دو وجه عظیم و مظلوم به تصویر کشیده میشود و فارغ از کیفیت فنی فیلم، یکی از بهترین تصاویر ارائهشده از خلیجفارس است.