فرهیختگان: با هدف بررسی عوامل موثر بر اقدام خصمانه طرفهای غربی مذاکرات وین در تشدید فشارها بر ایران از رهگذر آژانس بینالمللی انرژی اتمی با عبدالرضا فرجیراد، استاد ژئوپلیتیک دانشگاه و کارشناس مسائل بینالملل گفتوگو کردهایم که در ادامه، متن آن را میخوانید.
تصمیم طرفهای غربی مذاکرات وین مبنیبر طرح قطعنامه در شورای حکام آژانس را ناشی از چه عواملی میدانید و انگیزه آنان از افزایش فشار علیه کشورمان را چگونه تفسیر میکنید؟
مشخص بود که آمریکاییها میخواهند در اینباره کاری کنند. از زمانی که راب مالی به کنگره رفت و گزارش داد، نوع سوالاتی که نمایندگان کنگره مطرح میکردند، همچنین پاسخ قاطعی که راب مالی درباره مساله سپاه داد نشاندهنده این مساله بود. همانطور که میدانید ایشان بهعنوان مسئول تیم مذاکرهکننده آمریکایی، سعی میکرد این نشستها به نتیجه برسد. اما آن حرفی که درباره منتفیبودن خروج اسم سپاه پاسداران از لیست در کنگره زد مشخص کرد که آمریکاییها دارند سیاست جدیدی را درقبال ایران پیش میگیرند. علاوهبر این، وقایعی هم بعد از آن رخ داد، مثل مانور مشترک آمریکا و اسرائیل در مدیترانه و اطراف آبهای قبرس که البته آمریکاییها در سوخترسانیاش مشارکت کردند اما هردو قبول داشتند که این مانور را دارند مشترکا انجام میدهند و اسرائیلیها تاکید میکردند این مانور برای آزمایش حمله به ایران است. آمریکاییها اینبار این مساله را رد نکردند. آمریکاییها تا پیش از این در موقعیتهایی برای آنکه برخی موارد روی مذاکرات اثر منفی نگذارد به سمت حلوفصل آنها میرفتند اما این مانور مشترک اخیرشان، عکس آن رویکرد بود. چند اقدام دیگر هم کردند، ازجمله تماسی که بایدن با نفتالی بنت داشت و به او قول داد که نام سپاه را در لیست گروههای تروریستی نگه دارد. تا پیش از این، آمریکاییها در مسائل اینچنینی با اسرائیلیها بازی میکردند یا اگر هم صحبتی از سوی اسرائیلیها مطرح میشد، اجازه نمیدادند موارد تنشبرانگیزی که نتیجه مذاکرات را تحتتاثیر قرار میدهد تشدید شود. اما حالا این موارد نشان میدهد موضع آمریکا عوض شده است. راب مالی هم در کنگره اعلام کرد قرار است با همکاران اروپاییشان مشورت کنند و بعد از آن تصمیم بگیرند که تصمیمشان را گرفتند و بنایشان این شد که قطعنامهای هشدارآمیز علیه ایران صادر کنند، مبنی براینکه ایران سریعا با گروسی و آژانس همکاری کنند. به نظرم آمریکا رویکردی را در پیش گرفته است که اروپاییها خواهان این سیاست نیستند. اروپاییها بهخصوص فرانسه و انگلیس، برخلاف قبل که دائم به ایران هشدار میدادند، نسبتا ساکت بودهاند. اما در این میان آمریکا انتخابات سنا را درپیش دارد که خیلی برای دموکراتها و کاخ سفید مهم است. اگر سنا را ببازند، تقریبا میتوان گفت انتخابات ریاستجمهوری را هم با تورم هشتدرصد باختهاند. جمهوریخواهان درحال حاضر مساله ایران را مثل پتکی بر سر اینها میزنند که شما یکسال و نیم است با دو دولت ایران دارید مذاکره میکنید. دوره قبل به ترامپ حمله میکردید اما خودتان هنوز نتوانستهاید کاری کنید. غیر از آن دارید به ایران در رابطه با سپاه امتیاز هم میدهید. بنابراین تصمیمشان این است که تا انتخابات، این بهانه را از جمهوریخواهان بگیرند. هدفشان از پیگیری این قطعنامهای هم که در آژانس مطرح شده آن است که بگویند ما سیاستمان درمقابل ایران عوض شده و مقابل این کشور سیاستهای سختگیرانهای در پیش گرفتهایم. هرچه میخواهد بشود. از سوی دیگر همانطور که میدانید اسرائیلیها در انتخابات آمریکا نقش دارند و مقامات آمریکایی بهدنبال جلب رضایت آنها هستند. تاکیدشان روی اعراب هم بیش از قبل شده است. سفر قریبالوقوع بایدن به کشورهای حوزه خلیجفارس هم نتایج منفیای علیه ایران خواهد داشت. پس با توجه به مواردی که گفته شد، به این نتیجه میرسیم که تحرکاتی انتخاباتی از سوی آمریکاییها درجریان است.
گروسی هم که همیشه محتاط بود آمده بهطور ناگهانی لحن و مواضعش را تند کرده است. سفری به اسرائیل داشت، البته میگویند این سفر به دعوت آنان بوده، اما نمیتوان لحن گروسی، این سفر، اسناد منتشرشده توسط اسرائیلیها علیه ایران، انتخابات سنای آمریکا و نزدیکی این وقایع به جلسه شورای حکام را بیارتباط دانست. همه اینها نشان میدهد که یک هماهنگی میان آنان صورت میگیرد؛ از یک طرف آمریکاییها بهدنبال انتخاباتند و از طرفی دیگر اسرائیلیها دنبال سوءاستفاده و تصویب قطعنامه علیه ایران هستند. با این هدف که اگر اوضاع بعد از تصویب قطعنامه در شورای حکام بدتر شد، پرونده را به شورای امنیت سازمان ملل ببرند. اروپاییها هم بهدلیل شرایط جنگ اوکراین، اصلا نمیخواهند این اتفاقات بیفتد. بهدلیل مساله انرژی دوست داشتند توافق انجام شود و درگیری جدیدی در خاورمیانه پیش نیاید. درنتیجه توافق، نفت و گاز ایران به بازار بیاید. اما نکته آنجاست که مجبورند با نظر آمریکا و انگلیس مبنی بر تداوم جنگ موافقت کنند تا درنتیجه آن، غرب مقابل روسیه متحد و یکپارچه نشان داده شود. بنابراین، کشورهای اروپایی مجبورند باهم هماهنگیهایی داشته باشند تا مواردی که گفته شد حفظ شود.
پیش از آنکه بحث اقدام خصمانه طرفهای غربی از طریق آژانس پیش بیاید، این نکته مطرح میشد که ایران میتواند باتوجه به جنگ اوکراین و درگیری غرب با آن، امتیازات بیشتری را از طرفهای مذاکرات دریافت کند، آیا همچنان چنین فرصتی را دستیافتنی میدانید؟
هنوز هم این فرصت وجود دارد. به این خاطر که آنان در رابطه با انرژی دچار مشکل شدهاند. تورم هشتدرصدی در غرب خیلی است. مردم آن کشورها به این درصد تورم عادت ندارند و این اتفاق دارد دولتها را تغییر میدهد. درست است مردم اروپا میگویند جنگ باعث این وضعیت است اما این دولتهای مستقر هستند که در انتخاباتها صدمه میخورند. روز گذشته، بلومبرگ که بیشتر نشریهای اقتصادی است خبر داد که آمریکاییها تمایل دارند نفت ایران وارد بازار شود. همانطور که دیدیم نفت ونزوئلا هم به بازار آمد تا گرفتاری غربیها را حل کند. البته درنهایت نکته این است که آنها قدرت را میخواهند، یعنی هستهای و همه این مسائل جای خود اما اولویتشان این است که قدرت خودشان بماند. اگر قرار است با انتخابات کشورها، تحتتاثیر مساله انرژی درحال سقوط باشند، همهچیز را میدهند.
من معتقدم الان هم حاضر هستند راه را باز کنند تا نفت ایران به بازار بیاید. البته این یک قسمت کار است. قسمت دیگر آمدن پول در حساب ایران است. درحال حاضر بیشتر اروپاست که دراینباره تمایل دارد و به آمریکا فشار میآورد. به همین جهت ایران باید مقداری در این زمینه دیپلماسی فعالتری داشته باشد. مطمئن باشید اگر چنین اتفاقی عملیاتی شود، روسها در آژانس و مذاکرات وین، مثل برجام قبلی که تحرکاتی منفی داشتند، مجددا مزاحمتهای مستقیم و غیرمستقیمی در این مسیر ایجاد خواهند کرد. الان آن مولفه برتری روسها درمقابل غرب، همین انرژی است. یعنی انرژی است که درحالحاضر بین آمریکا و اروپا اختلاف انداخته است. معنای حرفی که مکرون اخیرا زد درباره اینکه نباید شخصیت روسیه خرد شود، چیست؟ معنایش آن است که باید جنگ را تمام کنید. روسیه اخیرا اعلام کرد اگر تسلیحات جدیدی بیاید چند جای خاص را میزند. حتی تهدیدهای خطرناکتری کرد. گفت جاهایی را میزنیم که برای شما مشکلات جدیدی ایجاد شود؛ تهدیدی با این مضمون. در چند روز اخیر در اخبار بود که یک موشک هم از بالای نیروگاه هستهای رد شده است. این پیام دارد. اینها مسائلی است که رخ میدهد و منجر به طولانیتر شدن جنگ میشود. این نشان میدهد آمریکا و انگلیس میخواهند جنگ طولانی شود تا پوتین در داخل روسیه دچار مشکل شود. اروپا نمیخواهد این اتفاق بیفتد چون ضررش مستقیم به خودش میرسد. درمجموع میتوان گفت مساله انرژی برای اروپا تبدیل به یک معضل شده است. در داخل اتحادیه هم اختلافاتی ایجاد کرده است. بنابراین براساس سوالی که مطرح کردید، اعتقاد دارم در این وضعیت همانطور که ونزوئلاییها چند دور صحبت کردند و نفتشان امروز وارد بازار شده است، ایران هم میتواند با یک دیپلماسی فعال با اروپاییها صحبت کند. نفتی که الان روی دریاست و ما داریم برای آن به کشتیها اجاره میدهیم. اینها باید حداقل وارد بازار شود و صادراتمان هم افزایش پیدا کند، در آن موقعیت است که میتوانیم تخفیف لازم را هم بدهیم، چارهای نیست، همه دارند تخفیف میدهند. روسها بیشتر دارند تخفیف میدهند و عربها کمتر. عربها هم دچار مشکل شدهاند. یعنی اگر آن 30 درصدی که روسیه تخفیف میدهد را ندهند، فروششان دچار مشکل میشود. الان در خبرها آمده هند درنتیجه این تخفیفها، 15برابر ماههای قبل نفت خریده است. یا مثلا خرید چین افزایش داشته. بنابراین میتوان در چنین موقعیتی از این فرصت استفاده کرد. حتی درباره جلسه آژانس هم میشد با همین نفت بهنوعی معامله کرد که البته کمی دیر اقدام شد.
با توجه به نکاتی که پیرامون جلسه شورای حکام آژانس مطرح کردید، اصلیترین موانع در مسیر به نتیجه رسیدن مذاکرات وین را چه مواردی میدانید؟
چنانچه نسبت به مسائل تحلیل ژئوپلیتیکی داشته باشیم به این نتیجه خواهیم رسید که اتفاقات اخیر سه دلیل عمده دارد؛ دلیل نخست آنکه ایران و آمریکا نتوانستهاند در وین به توافق برسند، دلیل دوم جنگ اوکراین و روسیه است و دلیل سوم هم انتخابات پیشروی آمریکاست. آمریکاییها دیدند کشوقوسی که مذاکرات پیش آمده دارد به ضرر بایدن و حامیان او تمام میشود. پس به این نتیجه رسیدند که قضیه را متوقف کنند. فعلا هم قصد بیرون آمدن از آن را ندارند. چون میدانند اگر بخواهند در شورای حکام قطعنامهای علیه ایران مطرح شود باید دنباله آن را بگیرند. زمانیکه در قطعنامه احتمالی ایران را موظف به همکاری با گروسی کنند که احتمالا یک مدت زمانی هم برای آن مشخص شود، نمیتوانند تا ابد آن را رها کنند. اگر فرض کنید ایران همکاری نکند و نتوانند به توافق برسند، به فکر اقدام بعدی میافتند. لذا به نظر من چون این مساله بیشتر انتخاباتی است من اعتقاد دارم ایران میتواند مقداری در این قضیه مدارا کند. تند نرود یا کار تند آنها را با تندی پاسخ ندهد تا این انتخابات آمریکا بگذرد. امیدوارم دموکراتها ببرند، اگر جمهوریخواهان بیایند دوباره همان وضعیت ترامپ و همان تندرویها ادامه پیدا میکند. همانطور که شاهد هستیم و برخی مقامات کشور هم به آن اشاره کردند، دوباره قصد دارند با طرح مسائل سیاسی در رابطه با ایران چالش ایجاد کنند. لذا من تصورم این است که ما مقداری باید مدارا و گفتوگو کنیم. گروسی هم متاسفانه به سرزمینهای اشغالی رفت تا سندهای ادعایی اسرائیلیها را تحویل بگیرد و براساس آن بهانههای جدیدی بیاورند.
نکته آخر اینکه مساله هستهای ایران، یک مساله حقوقی نیست؛ مسالهای سیاسی است. اگر در این خصوص به نتیجه برسند، مساله چند سایتی هم که آژانس دائم درباره آن بهانهگیری میکند حل میشود. اگر مساله حقوقی بود، باید سراغ کشورهای دیگر هم میرفتند و تا این میزان ایران را تحتفشار قرار نمیدادند.
در این رابطه بیشتر بخوانید:
سناریوهای ایران مقابل قطعنامه احتمالی (لینک)
پاسخ ایران به کارشکنی آژانس، افزایش توانمندی هستهای خود است (لینک)