عاطفه جعفری، خبرنگارگروه فرهنگ: نگاهش را به چشمانم میدوزد و میگوید: «یعنی من مثل بچههای دیگه نمیتونم برم مدرسه؟» آنقدر نگاهش غمگین است که نمیدانم چه جوابی بدهم، کمی مکث میکنم و میگویم: «عزیزم مطمئن باش که درست میشه، آقای قاضی دفعه قبل قول داد که حتما شناسنامهدار میشی و میتونی مدرسه بری.»
علفزار برای من که چندسال است با کودکان بیسرپرست و بدسرپرست کار میکنم، این داستانش ویژگیهای بیشتری برای ادامه دادن فیلم و نگاهکردنش داشت.
کاظم دانشی در اولین ساخته خودش به روایت داستانی میپردازد که از همان لحظه اول، مخاطب را با خودش همراه میکند، چند داستان کنار هم که هرکدام ویژگیهای خاص خودش را دارد و هرکدام بهتنهایی هم میتواند سوژه یک فیلم سینمایی باشد؛ اما دانشی همه داستانها را کنار هم قرار داده و در هیچجایی از این روایتها تو را سردرگم نمیکند. کاظم دانشی در علفزار نگاه واقعبینانه به موضوعات اجتماعی دارد و با مطرحکردن موضوع تجاوز، نداشتن شناسنامه، خیانت، قتل و دروغ همهچیز را درکنار هم قرار میدهد. داستان فیلم در یک روز اتفاق میافتد و همه تصاویر در داخل دادگستری یک شهرستان کوچک است. همه اینها ممکن است شما را برای تماشا کردن علفزار کمی ناامید کند، اما از همان سکانس ابتدایی، میتوانید حدس بزنید که با فیلمی مواجه هستید که شما را شگفتزده میکند.
داستانهای فیلم تقریبا همهشان از ماجراهای واقعی الهام گرفته شده و همین هم در تاثیرگذاری فیلم بر مخاطب صحه میگذارد. شاید تا چندسال پیش فیلم ساختن از فساد، کمی دشوار و سخت بود، اما این روزها در بیشتر فیلمها این موضوع دیده میشود، اما اینکه چطور به آن پرداخته شود و فقط سیاهنمایی نباشد، بسیار مهم است. کاری که کاظم دانشی در علفزار انجام داده چنین چیزی است. موضوع روایتی که او تعریف میکند، تلخ و نفسگیر است، اما دربرابر این تلخی نگاه آرمانیای وجود دارد که نمیخواهد همهچیز را سیاه ببیند و برایش راهحل دارد. امیرحسین که نقشش را پژمان جمشیدی با مهارت تمام بازی کرده، همان کسی است که نگاهش برای حل مسائل واقعبینانه است. میتواند در همان فساد و مصلحتی که در سیستم قضاوت وجود دارد، بماند. چندباری بهخاطر دغدغههای شخصیاش، وسوسه میشود پروندهای را که در دستش دارد با همان نگاه مصلحتآمیز مختومه کند، اما تلنگری که به وجدانش وارد میشود تصمیمش را عوض میکند و در مسیری قرار میگیرد که برخلاف نظر دیگرانی است که مدام تهدیدش میکنند. اما او با وجود داشتن مشکلات، وجدانش اجازه نمیدهد که راه بقیه را برود، حتی اگر مجبور باشد در همان شهرستان بماند و به تهران منتقل نشود.
مهمترین نکته درمورد فیلم دانشی برای من روایت آن دختربچه و نداشتن شناسنامه بود که به بهترین شکل ممکن و بازی منحصربهفرد پدر و مادر آن دختر، به نقطهعطف فیلم تبدیل شده است. درمورد نداشتن شناسنامه این بچهها، خیلی در فضای رسانه و سینما صحبت نشده و این تکرارها میتواند در حل این معضل کمککننده باشد. درمورد علفزار خیلی میشود صحبت کرد، اما نکته مهم اینجاست که فیلم تلخیها را روایت میکند اما در دلش آنقدر امید دارد که مخاطب با وجود همه تلخیها، بهخاطر همان نقطه روشنی که کارگردان تصویر کرده است، دلش گرم میشود.
در این رابطه بیشتر بخوانید:
فرزند مشروع عدالت (لینک)
علفزار سینمای ایران را بیشتر کنید (لینک)
غافلگیری با علفزار (لینک)