فاطمه طاریبخش، خبرنگار: چند سالی میشود که بیمیلی جامعه برای تحصیل در دانشگاهها بهحدی نمایان شده است که فعالان آموزش عالی هم به آن اذعان کردهاند. موضوعی که کاهش جمعیت داوطلبان برای شرکت در آزمونهای مختلف اعم از کنکور سراسری و کارشناسیارشد بهراحتی موید این مساله است که جامعه و بهویژه نسل جوان دیگر تمایلی ندارد حتما در یکی از رشتههای دانشگاهی فارغالتحصیل شود. بهطور مثال جمعیت داوطلبان برای شرکت در آزمون کارشناسیارشد سیر نزولی به خود گرفته و این میزان طی 10 سال نزدیک به 300 هزار داوطلب کاهش داشته است. نکته جالبتر اینجاست که جمعیت داوطلبان مرد به نسبت زنان کاهش محسوستری داشته و از حدود 447 هزار نفر در سال 1396 به 307هزار نفر در سال 1401 رسیده است. البته روند نزولی جمعیت داوطلبان در دکتری هم صدق میکند و جمعیت این آزمون از سال 96 تا امروز 73 هزار و 527 نفر کاهش داشته و در عمل به نصف رسیده است. بهطوریکه برای امسال تنها 186 هزار و 556 داوطلب در این دوره ثبتنام کرده بودند اما این میزان در سال 96، 260 هزار و 83 نفر بوده است. طبیعی است که یکی از اصلیترین دلایل برای این بیرغبتی، وضعیت ورود فارغالتحصیلان به بازار کار است. بهعبارت دیگر عمده فارغالتحصیلان دانشگاهی یا باید مدتها در انتظار بازار کار مرتبط با رشته خود بمانند یا مجبور هستند در حوزههایی به فعالیت اقتصادی بپردازند که هیچ ارتباطی به رشته تحصیلیشان ندارد. در اصل پسزدن دانشجویانی که به هزار امید وارد دانشگاه میشوند تا بتوانند از این مسیر به شغل موردنظرشان برسند، از سوی بازار کار باعث شده نسل جوان به این نتیجه برسد، بهتر است مسیر جایگزینی را انتخاب کند. یعنی به جای رفتن به دانشگاه، از همان ابتدا دنبال یادگیری حرفهای باشد، موضوعی که البته چندسالی است دلیل اصلی برای برگزاری دورههای مهارتافزایی در دانشگاهها و حرکت جامعه آکادمیک به دانشگاههای کارآفرینی به شمار میرود. مراکز آکادمیک امروز نهتنها متناسب با رشتههای خود، اقدام به راهاندازی این دورهها میکنند، بلکه بنای راهاندازی دانشکدههای مهارتی و کارآفرینی نیز در برخی از این دانشگاهها ایجاد شده است. اتفاقی که دیر است؛ اما میتواند زمینهساز تغییر وضعیت امروز و آشتی دوباره داوطلبان باشد. در این گزارش سراغ برخی استادان دانشگاهی رفتیم تا از دلایل بیرغبتی جامعه به تحصیل در دانشگاهها و راهکارهای برونرفت از وضعیت فعلی بگویند.
رئیس دانشکده شیمی و نفت دانشگاه تبریز:
دانشجویان تمایلی به تحصیل در مقطع کارشناسیارشد دانشگاههای غیرتهرانی ندارند
سعید زینالی، رئیس دانشکده شیمی و نفت دانشگاه تبریز درباره چرایی کاهش داوطلبان ورودی به دانشگاهها گفت: «در این مورد بیشتر از اینکه بحث مهارتافزایی مطرح باشد، مشکل عدم اشتغال فارغالتحصیلان وجود دارد، بهطوریکه دانشجویانی در دانشگاه داریم که بعد از فارغالتحصیلی هم پیش ما برمیگردند. این مساله تنها مختص کارشناسیارشد نیست، بلکه بسیاری از دانشجویان کارشناسی ما نیز این نظر را دارند. امروز وضعیت تحصیل دانشجویان به جایی رسیده که بسیاری از آنها حتی فرمهای انصراف از تحصیل را امضا میکنند. حرف بسیاری از دانشجویان این است که میگویند با مدرک فارغالتحصیلی مهندسی شیمی حتی به اندازه یک فرد دیپلم نیز کار پیدا نمیکنیم.»
او به اشباع رشتههای فنیومهندسی و فارغالتحصیلان آن اشاره و تصریح کرد: «وقتی افراد کار پیدا نمیکنند بهدلیل اشباع جامعه در این حوزه است. برای مثال وقتی شرکت «شیرینعسل» برای من نامهای مبنیبر استخدام آورد و در راستای آن دانشکده اعلام میکند 300 نفر به این مصاحبه رفتند که یکی از یکی بهتر بودند و حتی مدیران خود شرکت گفتند که ما نمیدانیم کدام را انتخاب کنیم، نشان میدهد در این حوزه چندان مشکلی نداریم، اما طبیعی است که فراگیری آموزشهای جنبی در صنعت اتفاق میافتد.»
رئیس دانشکده شیمی و نفت دانشگاه تبریز گفت: «بحث مهارتافزایی این است که کسی که مهندسی شیمی میخواند، میتواند در پالایشگاه یا پتروشیمی یا نیروگاه کار کند و آموزشهای جنبی را باید در صنعت یاد بگیرد. در کل دنیا رسم این است که در بخشهای مختلف صنعتی دورههای چندماهه خاص رشته را میگذارند، درصورتیکه قبلا اینطور نبود. حتی در برخی سالها مانند 1382 در آفریقای جنوبی یا هلند و سوئیس برای گذراندن دوره فرستاده میشدند که اختصاصی در پالایشگاه پتروشیمی کار کنند.»
زینالی اظهار داشت: «زمانی دانشگاه صنعت نفت اصفهان درس میدادم و دانشجویان دورهها را در این مناطق میگذراندند. درحالحاضر این دورهها همچنان وجود دارد اما این پالایشگاهها نیاز به نیرو ندارند و اشباع شدهاند. درواقع ما صنعت جدیدی که نداریم و قدیمیها نیز نیرو دارند و تعداد پذیرفتگان نیز بسیار زیاد است و کشور ما به این تعداد نیروی مهندسی نیاز ندارد.»
او با بیان اینکه قطعا دانشگاه نمیتواند تضمین ورود به بازار کار را داده و از نظر مالی امکان انجام چنین کاری را ندارد، اظهار داشت: «بهطور مثال شخصا ترجیح میدهم 10 دانشجوی باانگیزه در رشتهام داشته باشم تا اینکه 50 نیرو بیاورم که مسلط نیستند. از سوی دیگر میبینیم اکثر دانشجویان صرفا با توجه به فشارهای خانواده یا برای داشتن مدرک به دانشگاه آمدهاند، همین مساله باعث میشود از این 50 نیرو، 10 نفر امکان جذب داشته باشند و چنین وضعیتی باعث میشود انگیزه بقیه از بین برود. این مولفه باعث شده در کارشناسیارشد سالبهسال اوضاع بدتر شود و دانشجویان خوب جذب دانشگاههای تهران شوند. در اصل داوطلبان این مقطع تمایلی برای تحصیل در دانشگاههای غیرتهرانی ندارند.»
رئیس دانشکده شیمی و نفت دانشگاه تبریز درمورد راهکارهایی برای برونرفت از این اوضاع گفت: «قطعا در حوزه مهارتافزایی اگر دانشگاه امکانات داشته باشد، اتفاقات خوبی میافتد. اما برای مثال آزمایشگاهها سالبهسال تخریب میشوند و بازیابی ندارند. آزمایشگاه باید نوسازی شود و قطعه جدید را جایگذاری کند، درصورتیکه برای آزمایشگاهها چنین اتفاقی نمیافتد و سالبهسال بدتر میشوند. حالا اگر دورهای بخواهد برگزار شود باید دستگاه و تجهیزات بگذارند و به آزمایشگاه ببرند و یکی هم بحث مالی است و اگر بتوانند، هزینه کنند که با انرژی بیشتر بیایند. اکثر دانشجویان نیز به فکر مهاجرت هستند.»
استادتمام مکانیک در دانشگاه تربیتمدرس:
بیکاری فارغالتحصیلان باعث بیرغبتی آنها برای تحصیل در مقطع کارشناسیارشد است
حسن مسلمینائینی، استادتمام مکانیک در دانشگاه تربیتمدرس گفت: «اینطور نیست که در دانشگاه و رشتههای فوقلیسانس بهدنبال مهارتافزایی باشند، حتی در دانشگاههای خارجی نیز اینطور نیست، چون در مقطع فوقلیسانس کار تحقیقاتی و پژوهشی است و فکر نمیکنم، مهارت در فوقلیسانس مطرح باشد. خارج از کشور مثلا در دانشگاه توکیو اینطور بود که هر فردی که فارغالتحصیل میشد، بلافاصله وارد بازار کار میشد اما مستقیم به سمتهای بالا نمیرفت. مراحل مختلف و آموزشهای خاصی داشتند و آموزش حتی از فروشندگی شروع میشد.»
او گفت: «در خارج از کشور فارغالتحصیلان یاد میگرفتند محصولی که قرار است بعدها تولید کنند، به چه صورت است. مدتی نیز زیردست کارشناس واردی کار و شاگردی میکرد و یاد میگرفت. فرد مجرب نیز مجبور بود و باید به او یاد میداد.»
عضو هیاتعلمی دانشگاه تربیتمدرس بیان داشت: «فارغالتحصیل کارشناسیارشد در خارج بعد از مدتی تازه شروع میکرد برای استخدام شدن و شرکتی که او را جذب میکرد، حدود دو سال آموزشهای مختلفی به او یاد میداد و بعد او را مشغول کار میکرد. حتی نحوه آداب و رفتار کارمندی، کارشناسی و... را نیز به او یاد میدهند و دانشجویان فوقلیسانس در این مدت بسیار متحول میشدند و از لحاظ شخصیت و... بسیار تغییر میکردند. در هر مقطعی این اتفاق میافتاد و در آزمایشگاهی که ما بودیم بعد از مقطع ارشد اصولا افرادی که مایل بودند مشغول کار شوند، به این دورهها میرفتند. این مهارتافزایی اتفاق میافتد، اما در دانشگاه نیست و بیشتر در فضای شرکتی اتفاق میافتد. دانشگاه امکانات کمتری در اختیار دارد و همچنین شرکت نیز بهخوبی مهارتی را که نیاز دارد، میشناسد.»
نائینی درمورد راهکاری که برای اشتغال دانشجویان بعد از فارغالتحصیلی وجود دارد، گفت: «ارتباط صنعت و دانشگاه باید بیشتر باشد تا دانشجو درحالیکه کارهای پایاننامه را انجام میدهد؛ بتواند پایاننامه هدفمند و موردنیاز صنعت و جامعه را تحویل دهد. درنتیجه خودبهخود این فرد وارد صنعت میشود و رفتوآمد میکند و درعینحال که پایاننامه را انجام میدهد، کارهای صنعتی را نیز میآموزد.» استاد دانشگاه تربیتمدرس با بیان اینکه دانشگاه نمیتواند به کسی تضمین دهد که وارد بازار کار شود، بیان داشت: «بیشتر این موضوع به فرد بستگی دارد و خود فرد است که کار یاد میگیرد و درعینحال دانشجویی ممکن است وارد دانشگاه شود و در صنعت نیز فعالیت کند. این اتفاق به این دلیل است که علاقهمند به کارکردن و رشتهاش است. در اینصورت دانشگاه نیز میتواند از لحاظ معنوی او را حمایت کند. حتی برخی استادان با صنعت ارتباط دارند و ممکن است این ارتباط نیز به کارشان بیاید. دانشجو شروع به کار میکند، درعینحال که تحصیل میکند و با صنعت نیز تعامل دارد. حتی در اینصورت ممکن است بعد از فارغالتحصیلی یا در آن صنعت شروع به کار کند یا شاید خودش شرکتی بزند.»
او بیان داشت: «پیدا کردن کار بیشتر مربوط به دانشجو است و دانشگاه نمیتواند در این خصوص تضمین بدهد. خود دانشجو باید فعال و پویا باشد و دنبال تحقیقات محض در کارهای صنعتی نباشد.»
وی درخصوص اقبال کم افراد به تحصیلات تکمیلی، گفت: «در این زمینه موارد مختلفی وجود دارد و بسیاری این موارد را مطرح میکنند که ادامه تحصیل در مقطع فوقلیسانس فایدهای ندارد. بحث بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی نیز وجود دارد که باعث ناامیدی داوطلبان و دانشجویان میشود. جمعیت کنکور نیز کاهش پیدا کرده است و بسیار در مقاطع بعدی مثل دکتری و لیسانس اثر دارد. بحث شغل و اینکه فارغالتحصیلان چه لیسانس بگیرند و چه فوقلیسانس، تفاوتی ندارد نیز قطعا اثرگذار است.»
عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران:
تداوم دانشگاههای سنتی باعث بیمیلی داوطلبان به تحصیل آکادمیک شده است
ابراهیم فیاض از استادان حوزه جامعهشناسی دانشگاه تهران درمورد وضعیت دانشگاهها و دلایل اقبال کم به تحصیلات تکمیلی گفت: «متاسفانه جامعه ما بهشدت دچار خطر بزرگ آموزشعالیزدایی شده و امروز در شرایطی هستیم که جامعه از آموزش عالی جدا شده است. متاسفانه نظام آموزش عالی ما از جهان و جامعه ایرانی عقب مانده است. کرونا نیز نشان داد تا چه حد آموزش ما چه در مقطع دانشگاه و چه مقطع آموزشوپرورش از تکنولوژی عقب مانده است.»
او با تاکید بر اینکه دانشگاههای سنتی بیمعنا شده و چنین دانشگاههایی در دنیا از بین رفتهاند، اظهار داشت: «هنوز دانشگاههای ما در سطح دانش هستند، با توجه با اینکه نسل امروز به صنعت دیجیتال دسترسی دارد، باید گفت تضاد بسیاری بین فضای مدرسه و دانشگاه و صنعت دیجیتال در زندگی روزمره نسل امروز ایجاد شده است. سبک زندگی در پردازش خانواده و جامعه بهشدت دیجیتال است و درمقابل آن دانشگاهها بهشدت ضددیجیتال و در دوره دانشمحوری هستند. درحالیکه اگر تکنولوژی یا سختافزار به مرحله اجرا برسد، تمام سیستم آموزش ما بیمعنا خواهد شد.»
عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران بیان داشت: «تمام همت غرب و غربگرایی عقب نگهداشتن دانشگاههای ماست؛ چه دولتها و چه استادان غربگرا میخواهند دانشگاههای ما را در سطح دانش مدرنیسم نگه دارند. درحالیکه ما در دوره پسامدرنیسم هستیم. جوانها نیز این موضوع را متوجه شدهاند و مهاجرت مغزها به سبب عقبماندگی دانشگاههای ما اتفاق میافتد. روشنفکری همیشه ما را نسبت به فهم غرب عقب نگه داشته است. اگر بخواهیم به جایی برسیم باید غرب، اسلام و ایران را بهخوبی بشناسیم اما چون چنین ساختاری در دانشگاههای ما وجود ندارد، دانشجویان یا مهاجرت میکنند یا اصلا دانشگاه نمیآیند که این بزرگترین مشکل است. هرچه مقطع تحصیلی بالاتر میرود شرایط وحشتناکتر میشود.»
فیاض تصریح کرد: «اتفاقی که افتاده، این است که جامعه ما بهشدت علمزده شده است. زمانی که دانشگاه را بهسمت ISI محوری و مقالهمحوری بردیم که خود این موضوع نیز از غرب نشأت گرفته است، طبیعتا جامعه و دانشگاه نیز غربگرا میشود. چرخه علمی ما بهسمت ISI رفته است و به همین دلیل دانشجویان لیسانس تا دکتری همگی یک مطلب میشنوند. دانشگاه ایرانمحور و دینمحور نیست. زمانی که دانشگاهها اینطور میشود و علوم انسانی پوچ میشود، علوم دیگر مانند علوم تجربی نیز پوچ میشود. زمانی که علوم انسانی غربگرا شود، اولین جایی که پوچ میشود علوم پایه است، بعد از آن در حوزه ریاضی و فیزیک و علوم فنی نیز شاهد ایجاد همین پوچی خواهیم بود.»
فیاض با بیان اینکه اقتصاد تجاری ایران که اقتصاد بهشدت رانتی و ضدتولید و علم و فکر است، نمیگذارد هیچ فردی کار کند، اظهار داشت: «اگر اصلاحاتی که دولت انجام میدهد اقتصاد را واقعی کند، دانشگاهها نیز واقعی میشود. دانشگاه اقتصادی شود و نه تجاری. رابطهاش با تولید، مصرف و توزیع درست شود. متاسفانه در دانشگاههای ما خصوصیت اخلاقی تواضع و صداقت وجود ندارد و ما دانشگاهی که دانشمحور باشد، نداریم. از طرفی اگر به کتابخانههای علمی جهان وصل شویم قطعا تاثیرگذار خواهد بود و از این طریق میتوان دانشگاهها را به روستاها برد و اقدامات خاصی انجام داد.»
او خاطرنشان کرد: «نام علوم انسانی باعث شد علم عقب بماند و خودبهخود علوم پایه ضعیف شد و از نظر محتوایی پزشکی هم با مشکلاتی روبهرو شدیم. همین مساله باعث شده دیگر تشویقی برای دانشگاه آمدن صورت نگیرد و مهارتی نیز به دانشجویان رشتههای مختلف ارائه نشود. اولین کاری که باید انجام داد تخصصی کردن دبیرستان و ترمیک کردن آن است؛ چراکه این کار باعث حذف خودبهخود کنکور و تقویت علوم انسانی خواهد شد؛ تحقق این مساله باعث میشود مشکلات فعلی ایجاد شود.»