نرگس چهرقانی، خبرنگار گروه سیاست: جریانهای سیاسی زمانیکه بدنه اجتماعی خودشان را از دست میدهند، سعی میکنند با طرح گزارههای جنجالی و چالشبرانگیز توجه فضای عمومی را به سمت خود جلب کنند. سرمایه اجتماعی جناح اصلاحطلب نیز که در هشت سال گذشته، بهعلت ناکارآمدیها ریزش بسیاری داشت، اصلاحطلبان را به این سمت سوق داد که با طرح گزارههای بیاعتبار، برای خود توجه اجتماعی بخرند. در همین مساله گزارههایی از جانب مصطفی تاجزاده، فعال سیاسی اصلاحطلب اخیرا مطرح شده که قصد بررسی آن گزارهها را داریم. در اینباره در ادامه گفتوگوی «فرهیختگان» با عباس سلیمینمین، تحلیلگر مسائل سیاسی را میخوانید.
طرح این گزاره که حاکمیت بهطور مشخص شخص رهبری، درمقابل سیاستهای کلان دولتهای اصلاحات (خاتمی و روحانی) صرفا نقد کردند و هیچگونه حمایتی از آنها نداشتند تا چه میزان صحت دارد؟
درمورد این گزاره باید عرض کنم به هیچوجه با واقعیت تطبیق ندارد. حتی نیروهای تندرو نسبت به رهبری سر حمایتش از دولت اصلاحات اعتراض داشتند که چرا حسن روحانی را موردحمایت قرار میدهید و بعد از افزایش قیمت بنزین که شورشی اجتماعی شکل گرفت، خب رهبری با تمام توان به میدان آمدند و از تصمیم دولت دفاع کردند، درحالیکه نسبت به اجرا انتقاد داشتند. اگر حمایت رهبری نبود، دولت با مشکل بسیار جدیای مواجه میشد. در مسائل مختلف همینطور. دفاعهایی هم ایشان از تیم مذاکرهکننده داشتند. تیم مذاکرهکننده طبیعتا ایراداتی داشت یعنی بهطور طبیعی ضعفهایی داشت اما رهبری در چند مقطع دفاعهای پررنگی داشتند که این موجب شد برخی حملات رقیب خنثی شود. یعنی اگر رهبری دفاع جامعی از دولت روحانی نمیداشتند، رقیب میتوانست با توسل به برخی ضعفها آنها را متهم به خیلی از مسائل کند. مصادیق فراوانی از حمایت رهبری از دولت اخیر، یعنی دولتی که اخیرا عمرش به پایان رسید و دفاعهایی از دولت آقای هاشمیرفسنجانی وجود دارد که قابل نادیدهگرفتن نیست. جایگاه رهبری همواره از انتخاب مردم دفاع کرده، هم در دوران امامخمینی(ره) و هم در دوران رهبری آیتالله خامنهای. هر انتخابی بوده، چه بنیصدر انتخاب شده، چه شورای عالی انقلاب مهدی بازرگان را در جایگاه رئیس قوه مقننه انتخاب کرد و امام هم کاملا این انتخاب را پذیرفت و دفاع کرد. امام بهگونهای از دولت دفاع میکرد که بازرگان میرود قم و به امام میگوید شما به تهران بیایید، در تهران ما بیشتر به حمایت شما نیاز داریم. یعنی اینقدر حمایت رهبری در پایداری دولت تاثیر داشت که بازرگان و برخی از سایر اعضای دولت موقت به قم میروند و از ایشان خواهش میکنند که به تهران برگردند. چون امام بعد از استقرار دولت، به قم رفتند به این امید که دولت بتواند توانمندانه امور را پیش ببرد. اما دولت موقت به دلیل گرایشهایی که داشت، دچار مشکل شد. امام به تهران آمد و با قوت از دولت دفاع کرد، اینکه دولت دچار چه مشکلاتی بود، آن بحث دیگری است.
به حمایت رهبری از تصمیم دولت روحانی برای مذاکرات هم اشاره کردید. سوال دوم بنده هم ناظر به این مساله است. اینکه از سوی اصلاحطلبانی همچون تاجزاده ادعا میشود مذاکرات را حاکمیت معطل نگه داشته تا در دولت و مجلس همگرا به نتیجه برسد. در اینباره نظرتان چیست؟
همانطور که الان مذاکرات کمی به تعویق افتاد. ببینید یک جایگاهی در کشور وجود دارد و آن شورای عالی امنیت ملی است. شورای عالی امنیت ملی کمیتهای را تعیین کرد که آن کمیته مرتب مذاکرات را دنبال کند. خب در دولت روحانی هم، آن کمیته ایراداتی به مذاکرات وارد کرد، کمااینکه این کمیته در شرایط کنونی هم ایراداتی وارد کرد که برخی برطرف شد و برخی همچنان باقی است. لذا چنین گزارهای که مطرح کردند خلافواقع است. یعنی هیات مذاکرهکننده کنونی هم در مقطعی اعلام کرد مذاکره تمام است اما آنها اعلام کردند خیر تمام نیست و ایراد دارد و دوباره این مساله را حل کنید.
ادعای دیگری که از جانب برخی اصلاحطلبان مطرح میشود این است که اصلاحطلبان در همه مقاطع از تصمیمهای خوب تمام دولتها حمایت کردند و جناحی برخورد نکردند، درحالیکه حاکمیت جناحی برخورد کرده است. طرح این دوقطبی حاکمیت-اصلاحطلبان از سوی اصلاحطلبان با چه هدفی میتواند باشد؟ و آیا واقعا اصلاحطلبان چنین برخوردی با دولتهای رقیب خود داشتند؟
این گزارهای که اصلاحطلبان از تصمیمات خوب دولت رقیب خود حمایت کردند، نه درمورد اصلاحطلبان عمومیت دارد، نه درمورد اصولگرایان. ما درمیان اصولگرایان هم آدمهای منطقی داریم، هم آدمهایی که نگاه جامع ندارند. در میان اصلاحطلبان هم چنین چیزی وجود دارد. ببینید الان در ارادهای که در این دولت [رئیسی] برای حذف ارز 4200 شکل گرفته، دولت روحانی هم موظف بود این کار را کند، برخی نیروهای اصلاحطلب از این تصمیم دفاع میکنند، چرا؟ چون نظر کارشناسیشان این بوده، به دولت روحانی هم این توصیه را میکردند منتهی چون عواقب داشته و درواقع یکسری مسائلی را در پی دارد، دولت روحانی زیربار این مساله نرفت. بله الان تعداد معدودی از اصلاحطلبان دفاع میکنند و تعدادی هم فرصتطلبی میکنند و از مشکلاتی که حذف ارز 4200 تومانی برای دولت ایجاد میکند، برای تخریب دولت استفاده میکنند. در زمانی هم که روحانی برخی کارهایی را کرد، بعضی اصولگرایان دنبال این مسائل بودند اما برخی اصولگرایان هم با قوت از تصمیمات روحانی دفاع کردند و حتی اصولگرایان در این مساله معتقد بودند تقویت دولت وظیفه ماست، مثلا درمورد بنزین دفاع کردند تا چنین تصمیمی به نتیجه برسد، هرچند بر نحوه اجرا ایرادهای جدی داشتند. لذا عمومیت ندارد و خلافواقع است که بگوییم اصلاحطلبان بهصورت کنونی دارند از تصمیمات خوب دولت دفاع میکنند.
نکته آخری هم که وجود دارد، این است که اصلاحطلبان مدعی هستند در سال 92 شرایط بهگونهای بود که گویا مجبور به انتخاب روحانی بهعنوان کاندیدای خود شدند و سعی میکنند منتی بر سر جمهوری اسلامی بگذارند. علت طرح چنین مسائلی چیست؟
ببینید دولت روحانی، براساس توافق اصلاحطلبان با هاشمیرفسنجانی شکل گرفت. این آقایان قطعا از موضع خودشان عدول کردند. یعنی در پیوند با هاشمیرفسنجانی بر سر حسن روحانی اجماع کردند، درحالیکه خودشان نامزد داشتند، نامزد برجستهای هم داشتند. معاون اول محمد خاتمی، محمدرضا عارف طبیعتا شخصیتی است که جایگاه بعد از خاتمی را دارد. خب وقتی معاون اول خاتمی کاندیداست و اقبال خوبی هم در فضای عمومی داشت، اصلاحطلبان خودشان عارف را تخریب کردند و کنار گذاشتند تا ائتلافشان با هاشمیرفسنجانی به نتیجه برسد. بنابراین اینکه اصلاحات ناچار به انتخاب روحانی بود، خیلی امر دقیقی نیست. این آقایان با هاشمی به یک ائتلاف رسیدند و طبیعتا نگاهشان به قدرت بود و این نگاه به قدرت هم، مبانی اعتقادیشان را پس زد. یعنی اصلاحطلبان مبادی اعتقادیشان را کنار گذاشتند و حول یک ائتلاف حرکت کردند.
در این رابطه بیشتر بخوانید:
۵ دروغ اصلاحطلبان رادیکال برای احیای سرمایه اجتماعی (لینک)
رفتار اصلاحطلبان رادیکال یک نامردی سیاسی است (لینک)