تاریخ : Sun 22 May 2022 - 01:30
کد خبر : 71849
سرویس خبری : نقد روز

فرصت مهم تعامل با فعالان محیط‌زیست

دولت رئیسی چطور می‌تواند نگاه کارشناسی سازمان محیط‌زیست را تقویت کند؟

فرصت مهم تعامل با فعالان محیط‌زیست

تا کی قرار است حفاظت از محیط‌زیست صرفا جمله‌ای نوشته‌شده بر سردر سازمانی باشد با اقل اختیارات و امکانات و منابع؟ تا کی دغدغه محیط‌زیست نقل محافل شبه‌روشنفکری باشد و سیاستگذاران این حوزه، اندک دانشی از محافظت و مواجهه با محیط‌زیست نداشته باشند؟

ابوالقاسم رحمانی‌-‌‌ علی صولتی، گروه جامعه: یک روز گردوغبار و آلودگی هوا، یک روز خشکسالی و فرونشست زمین، یک روز انباشت زباله در جنگل و یک روز آتش‌سوزی همان جنگل‌ها، یک روز انتقال آب بین‌حوضه‌ای و یک روز کمبود آب برای کشاورزی و حتی شرب، یک روز کوه‌خواری و جنگل‌خواری و روز دیگر ایجاد پتروشیمی در تالاب، یک روز قتل پلنگ و یوزپلنگ و روز دیگر شکار پرندگان، یک روز خشکسالی کارون و روز دیگر نابودی دریاچه و تالاب و... . اینها بخشی از تمام آن چیزهایی است که هر روز و با پیگیری اخبار مربوط به حوزه محیط‌زیست می‌بینیم و می‌شنویم. واقعا بس نیست؟ تا کی قرار است پشت لفاظی توسعه پناه بگیریم و قایم شویم و این‌طور سهل‌انگارانه و بی‌توجه به آینده با محیط‌زیست کشورمان مواجه شویم؟ تا کی قرار است حفاظت از محیط‌زیست صرفا جمله‌ای نوشته‌شده بر سردر سازمانی باشد با اقل اختیارات و امکانات و منابع؟ تا کی دغدغه محیط‌زیست نقل محافل شبه‌روشنفکری باشد و سیاستگذاران این حوزه، اندک دانشی از محافظت و مواجهه با محیط‌زیست نداشته باشند؟ تا کی سازمان حفاظت محیط‌زیست جاده‌صاف‌کن کارتل‌های بزرگ اقتصادی باشد و حیاط‌خلوتی برای حفظ ظاهر دولت‌ها که بله، ما هم محیط‌زیست را می‌شناسیم و پشت تریبون‌ها، دغدغه‌اش را هم داریم؟ واقعا بس نیست و قرار نیست که یک‌بار برای همیشه با شناخت اولویت‌ها و درنظر گرفتن ظرفیت‌ها، گامی برداشته شود که این‌طور از عام و خاص نوک تمام حملات را به‌سمت این سازمان بگیرند و آنها هم مجبور به انفعال باشند؟ نمی‌دانم این چندمین گزارشی است که از اولویت‌های محیط‌زیستی ایران می‌نویسیم و تلاش می‌کنیم تا کمی مدیران و سیاستگذاران را نسبت به این مساله حساس کنیم. یادم هست حداقل یک‌بار قبل از استقرار دولت سیزدهم و یک‌بار دیگر هم بعد از تعللی که برای انتخاب ریاست سازمان صورت گرفت، سیاهه مطولی را آماده کردیم و چاپ شد و کسی هم ککش نگزید که حداقل این رسانه‌چی‌ها و این فعالان محیط‌زیست و آنهایی که دغدغه آب‌وخاک و هوای این مملکت را دارند، چه می‌گویند و چنددقیقه‌ای پای صحبت‌های اینها ننشستند. برای بار نمی‌دانم چندم هم می‌نویسیم و ناظر به آخرین اتفاقات و تحولات محیط‌زیستی کشور، مجموعه‌ای از اولویت‌ها و مسائل را با هم مرور می‌کنیم؛ چراکه نه بیش از این از ما ساخته است و نه بیش از این از آنها توقع داریم.

احداث پتروشیمی در میانکاله
با آغاز طرح احداث مجتمع پتروشیمی در هفت کیلومتری تالاب میانکاله از سال 1400؛ موجی از واکنش‌های مردمی، اعتراضات فعالان محیط‌زیستی و واکنش‌های رسانه‌ها علیه این طرح به راه افتاد. خلاصه اعتراضات اینکه ساخت مجتمع پتروشیمی در این منطقه با آسیب‌های محیط‌زیستی فراوانی همراه خواهد بود و می‌تواند سلامت این منطقه و ساکنان آن را به‌شدت تحت‌تاثیر قرار دهد. زمین این پروژه ۹۰ هکتار وسعت دارد و در منطقه‌ای نزدیک به میانکاله در مراتع روستای حسین‌آباد بهشهر واقع شده؛ یعنی مراتعی که مختص فعالیت دامداران این منطقه است. طبق اعلام سازمان حفاظت محیط‌زیست، عملیات اجرایی احداث پتروشیمی بدون کسب مجوز این سازمان آغاز شده، بنابراین پس از فشار رسانه‌ها و همراهی سازمان محیط‌زیست با این اعتراضات، رئیس‌جمهوری دستور توقف طرح را صادر کرد که تا زمان بررسی مجدد ابهامات محیط‌زیستی، اجرای این پروژه متوقف شود. اما حتی پس از صدور این دستور نیز هیات‌رئیسه مجلس که پیش از آن از اجرای این طرح حمایت کرده بود همچنان بر موضع خود ایستادگی کرد و بنا به گزارش‌های محلی، کارگران حتی تا چند روز پس از صدور این دستور مشغول ادامه کار بودند.

قتل حیوانات به‌دلیل نبود امکانات
اردیبهشت امسال تصاویری از یک پلنگ وحشی در خیابان‌های قائمشهر در فضای مجازی موردتوجه قرار گرفت. یک حیوان وحشی که زنده وارد سکونتگاه انسانی شد و مرده بازگشت! بنا به اعلام نیروی انتظامی، مامور پلیس به اجبار به این‌ گونه ارزشمند شلیک کرده است تا مردم و ماموران آسیب بیشتری از حملات آن حیوان نبینند؛ چراکه ابزار زنده‌گیری و بیهوشی حیوان به‌موقع به صحنه نرسیده بود. به‌عبارتی عملیات زنده‌گیری با دارت و اسلحه بیهوشی، خدمات دامپزشکی و همچنین اقدام ماموران حفاظت محیط‌زیست، همگی با تاخیر و تعلل همراه بودند. این البته تنها مورد تلف شدن حیوانات وحشی در سال جدید نبود. باز هم یک قلاده خرس قهوه‌ای به طرز بی‌رحمانه‌ای توسط ساکنان محلی مجاور سکونتگاه طبیعی حیوان کشته شد و ماموران موفق به نجات حیوان نشدند. از خرس‌کشی‌های متعدد در سرتاسر استان‌های کشور تا عملیات‌های زنده‌گیری حیوانات وحشی، همگی با پایانی تلخ و مرگ دردآور این حیوانات همراه هستند. علت وقوع این فجایع هم معمولا در اکثر موارد یکسان است؛ کمبود دامپزشک و نیروی انسانی متخصص در یگان حفاظت محیط‌زیست، کمبود امکانات زنده‌گیری، نگهداری و درمان حیوانات، و در آخر تکراری‌ترین و مهم‌ترین موضوع یعنی کمبود منابع مالی و بودجه.

تلف شدن 2 یوز تازه‌متولدشده
10 اردیبهشت‌ماه امسال با خبری خوشحال‌کننده همراه بود. تولد سه‌توله یوزپلنگ آسیایی از ایران، یوزپلنگ در اسارت در توران به روش سزارین صحرایی که موجب خوشحالی مردم و دوستداران حیات‌وحش و محیط‌زیست شد. جنسیت توله یوزپلنگ‌ها ابتدا ماده اعلام شده بود اما درست چند روز بعد مشخص شد که هر سه توله یوزها نر هستند. این خوشحالی اما تنها سه روز دوام داشت؛ درست تا زمانی که خبر تلف شدن اولین توله منتشر شد. مسئولان هنوز درحال بررسی علل و عوامل تلف شدن توله‌یوز اول بودند که درست سه روز بعد در ۲۸ اردیبهشت‌ماه خبر تلف شدن توله دوم هم آمد. بنا به اعلام سازمان محیط‌زیست و منابع مختلف، بی‌تجربگی در تکثیر این گونه، انتقال از تهران به سایت توران در استان تهران که زیستگاه طبیعی این گونه است اما امکانات دامپزشکی مناسبی در آن وجود ندارد، تعلل در درمان یوز مادر، خوراندن شیر نامناسب به توله‌ها و سهل‌انگاری در نگهداری از توله‌یوزها با امکانات نامناسب و حاضر نبودن دامپزشک و متخصص همگی از عوامل تلف شدن این دو توله‌یوز هستند. یک‌بار دیگر این جنس سوءمدیریت هم به قیمت جان دو گونه ارزشمند دیگر تمام شد و هنوز فرد یا دستگاه مشخصی، راسا مسئولیت این فاجعه را نپذیرفته است.

محیط‌زیست از نگاه بالاتر
تمامی موارد یادشده تنها گوشه‌ای از معضل‌های زیست‌محیطی پیش‌روی کشور است که در روزها و ماه‌های اخیر اتفاق افتاده‌اند یا با آنها دست به‌گریبان بوده‌ایم. این‌که در بلندمدت چه مخاطراتی محیط‌زیست ایران را تهدید می‌کند و درصورت بی‌توجهی به چه فجایعی ممکن است ختم شود، سخنی فوق‌العاده جامع‌تر و مفصل‌تر است. این‌که چرا جلوی آتش‌سوزی جنگل‌ها در زاگرس را نمی‌توان گرفت، چرا جلوی خشک شدن دریاچه ارومیه را نمی‌توان گرفت، چرا طرح‌های انتقال آب از نقطه‌ای به نقطه دیگر که همگی سبب ایجاد بحران کنترل منابع آبی شده، با مجوز سازمان محیط‌زیست انجام شده‌اند؟ چرا پروژه‌های سدسازی‌های بی‌رویه و ایجاد تبخیرگاه برای منابع آبی همچنان پیگیری می‌شوند؟ چرا بالاترین میزان فرسایش خاک در جهان (به نسبت سهم ایران از خشکی‌های کره‌زمین) متعلق به ایران است؟ چرا رکورد پدیده فرونشست زمین در قرن ۲۱ در جهان را دوبار جابه‌جا کرده‌ایم؟ چرا در حوزه تنوع زیستی تعداد به نسبت ۴۷ سال پیش ۹۰درصد کاهش داشته‌ایم؟ و انبوهی از چراهای دیگر؛ همگی مسائل مهم محیط‌زیست ایران هستند که اگر خواستار بقای این آب و خاک هستیم، باید سریعا به این چراها پاسخ دهیم.

تالاب انزلی
طرح بایوجمی، طرحی۸۵۰ میلیاردتومانی که از سال ۹۸ با دستور معاون وقت رئیس‌جمهور در تالاب انزلی اجرا شد تا نجات‌بخش این تالاب باشد، براساس این طرح، تصفیه و زیست پالایی تالاب انزلی به‌منظور کاهش عمق لجن به روش بایوجمی با اعتبار ۸۵۰ میلیاردتومانی ابتدا قرار بود به‌صورت آزمایشی در استخر‌های حاشیه تالاب انجام گیرد و براساس تفاهمنامه‌ای که با شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان منعقد شده، قرار بود ۲۰۰ هکتار از تالاب بین‌المللی انزلی ایزوله و از بخش‌های دیگر تالاب جداسازی شده و از این ماده برای کاهش لجن در آن محدوده استفاده شود. اما پس از ۲ ماه با دستور مقامات قضایی متوقف شد، بااین‌حال بعد از توقف پروژه به سایر مشکلات تالاب مانند احداث سیستم‌های تصفیه فاضلاب و مدیریت رسوب پرداخته نشد. مدیرکل محیط‌زیست استان گیلان به‌تازگی گفته است سالانه ۶۰۰ هزار تن رسوبات بالادست و فاضلاب‌های شهرهای همجوار تالاب و رشت به تالاب انزلی وارد می‌شود. این طرح علاوه‌بر خسارت‌های زیست‌محیطی به تالاب انزلی و ورود موادی مثل دی‌اکسیدتیتانیوم، موجب خشکی ۲۰۰ هکتار از پناهگاه‌های حیات‌وحش سرخانکل شده و هنوز اقدام مشخصی جهت نجات این تالاب انجام نشده است.

کوه زباله در جنگل‌های سراوان
از دیگر اخبار و مسائل زیست‌محیطی سال جدید، انباشت کوهی از زباله‌ها در منطقه‌ای در سراوان گیلان بود که با اعتراضات مردم و ساکنان محلی این منطقه همراه بود. سایت دفن زباله سراوان رشت چندین سال است که محل دفن زباله شده تا جایی که اکنون حدود یک میلیون تن زباله در این منطقه انباشت شده و مشکلات بسیاری را برای مردم سراوان و محیط‌زیست این استان رقم زده است. از ترک فعل پیمانکارانی که پول‌شان را دریافت کرده و کار را رها کرده‌اند تا بی‌توجهی مقامات استان، با انتقادات بسیار مردم منطقه همراه بود. اما بعد از انتقاد مردم به دفن زباله در محل زندگی‌شان و درست میان جنگل‌های بکر منطقه، مسئولان بنرهایی را در سراوان نصب می‌کنند که از این پس به جهت اینکه زباله‌ای را در این محدوده دفن نکنیم، زباله‌ها را نمی‌بریم و مردم باید خود فکری به حال دفع زباله‌هایشان بکنند! این اقدامات اما بار دیگر با اعتراضات مردم و رسانه‌ها همراه بود و باعث شد مردم سراوان در چند نوبت راه ورود کامیون‌های زباله را مسدود کنند. همچنین دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان گیلان اعلام کرده که حکم محکومیت قطعی برای سه مدیر پیشین شهرداری رشت درخصوص زباله سراوان صادر شده است.

آلودگی هوا و گردوغبار
زمانی که صحبت از مهم‌ترین مشکلات و معضل‌های زیست‌محیطی می‌شود، قطعا اولین عنوانی که به ذهن متبادر می‌شود، آلودگی هوا و مساله گردوغبار است. گردوغباری که هوا را از استان‌های غربی کشور به‌خصوص خوزستان گرفته و نفس‌کشیدن را برای اهالی شهرهایی چون اهواز و آبادان به امری ناممکن بدل کرده است. این گردوغبار اما تنها محدود به استان‌های غربی کشور نبوده و هر از گاهی تهران را نیز به نقطه خطر و تعطیلی می‌کشاند. از علل و عوامل ایجاد این حجم از گردوغبار و آلاینده‌های خطرناک و بی‌سابقه زیاد گفته‌اند. این‌که عامل خارجی دارد و کل منطقه را درگیر خود کرده است. این‌که نیازمند دیپلماسی منطقه‌ای است و عاملش مجموعه‌ای از اقدامات کشورهای منطقه ازجمله سدسازی‌های ترکیه و از بین‌بردن پوشش گیاهی در کشورهای همجوار است. به اذعان کارشناسان محیط‌زیست اما تنها نیمی از علت‌های این پدیده ریشه در خارج از مرزهای کشور دارد و نیمی دیگر همچون فعالیت تاسیسات نفتی و پتروشیمی در خوزستان، خشک شدن تالاب‌های هورالعظیم و شادگان، عدم مدیریت خاک صنعتی و... که همه و همه محصول سوءمدیریت‌ها و بی‌توجهی‌های داخلی است، مورد غفلت قرار می‌گیرند.

بخش قابل‌توجهی از مشکلات سازمان محیط‌زیست ربطی به بودجه ندارد


این که ایران در حوزه محیط‌زیست چه مصائب و مشکلاتی دارد، با دغدغه‌مندی‌های عمومی و کنش‌های رسانه‌ای و فریادهای فعالان این حوزه، اظهرمن‌الشمس است اما برای قوام بیشتر این سیاهه، گفت‌وگویی با محمد درویش، فعال و پژوهشگر محیط‌زیست انجام دادیم و او به «فرهیختگان» گفت: «بخش قابل‌توجهی از مشکلاتی که سازمان حفاظت محیط‌زیست ما دارد، ریشه در بودجه ندارد. این را خیلی‌خوب است که تاکید کنیم. همین که این سه‌توله یوزپلنگ در اتاق محیط‌بانی به‌دنیا می‌آیند، یک پتوی سربازی روی سرشان می‌کشند و پستونک ندارد، این به بودجه ربطی ندارد. به من می‌گفتند من از حقوق خودم می‌دادم، یعنی اینها نیاز به مدیریت و احساس مسئولیت دارد. مدیر حفاظت از محیط‌زیست استان سمنان اگر قدری وظیفه‌شناس باشد می‌تواند مکان استانداردی را فراهم کند یا با چهارنفر آدمی که در این حوزه تخصص دارند صحبت کنند تا این استانداردها را فراهم کنند. درست است ما تخصص لازمی نداریم که در غرب در حوزه گربه‌سانان، در حوزه دامپزشکی و حیات‌وحش است، ولی نه در این حد که هیچ‌چیزی ندانیم. این ربطی به بودجه هم ندارد. اینکه نمی‌توانید تفنگ بیهوشی را در ساری به قائمشهر برسانید یا نمی‌توانید تور روی پلنگ بیندازید به بودجه ربطی ندارد. این مشخص است سازمان محیط‌زیست به‌شدت از فقر تجربه و تحصیل در رنج است و نیروهای کارآمد را نتوانسته جذب کند.»

سازمان محیط‌زیست باید درهای خود را روی بزرگان این حوزه باز کند
درویش ادامه داد: «سازمان محیط‌زیست نیاز دارد درها را روی خود باز کند و اجازه دهد بزرگان این حوزه دوباره سازمان محیط‌زیست را خانه خود بدانند. آن خاطره بدی که در دوره دوم دولت روحانی پیش آمد و همه احساس سرخوردگی و ناامیدی کردند، فراموش کنند. ما انتظار داریم اتاق فکری با حضور بزرگان محیط‌زیست تشکیل شود و بار مشورتی داشته باشد و دربرابر رای و نظر این افراد کرنش کند و از آنها بخواهد در راستای این نظر تلاش کنند سیاست‌های کلان سازمان محیط‌زیست را پیش ببرند. برگ برنده سازمان محیط‌زیست این است که محیط‌زیست برای مردم ایران مهم است و این می‌تواند کمک بزرگی شود ولی سازمان محیط‌زیست از این برگ برنده استفاده نمی‌کند و در خیلی‌جاها محدود می‌کند. سلاجقه نزدیک به یک‌سال می‌شود که رئیس سازمان است و هر روز در دیدارهایی که در استان‌های مختلف دارد با نمایندگان تشکل‌های مردم‌نهاد ملاقات عمومی ندارد، جلسه پرسش و پاسخ عام برگزار نمی‌کند تا هرکسی بتواند آزادانه سوالات خود را از او بپرسد و اینها باعث می‌شود سرمایه اجتماعی آسیب‌دیده محیط‌زیست بیش از پیش آسیب ببیند. اگر این مرحله به‌درستی انجام شود، سازمان محیط‌زیست با مردم صحبت کند، آنان را از خود بداند و جلب مشارکت کند، آدم‌های دلسوز و خیر فراوانی داریم که کمک می‌کنند؛ مردمی که بیش از 1,5 میلیارد می‌دهند تا پای برای محیط‌بان بخرند، کسانی که ده‌ها میلیون کمک می‌کنند تا محیط‌بانی را از اعدام نجات دهند، پس این مردم حتما اگر احساس اطمینان و درک کنند مخلصانه در حوزه مشکلات مالی سازمان محیط‌زیست کمک می‌کنند.»

اول نجات پوشش گیاهی و جنگل‌ها و تغییر در قانون اساسی
این پژوهشگر محیط‌زیست ادامه داد: «سازمان محیط‌زیست چند کار فوری باید انجام دهد؛ یکی اینکه جلوی روند به قهقرا رفتن محیط‌زیست گرفته شود. درطول یک قرن اخیر حدود هشت‌میلیون هکتار جنگل را از دست داده‌ایم و مرمت رویشگاه جنگل‌ها به‌جای درختکاری‌های شعاری در اطراف شهرها باید در اولویت قرار گیرد که ریه‌های کشور باشد، ذخیره آب‌شیرین باشد، مهم‌ترین منبع حفظ تنوع زیستی باشد و با کمترین هزینه بتواند محقق شود. فقط کافی است سازمان محیط‌زیست تمهیدات لازم را برای رویش‌های جنگلی برای 10سال در ارسباران و هیرکانی و جنوب کشور فراهم کند تا این رویشگاه‌ها خود را تاب‌آور کنند. کاری که در الگن در هزار هکتار در سه‌سال کردیم و ۲۰۰ هزار نهال توانستند دوباره رویش یابند و سنجاب‌ها و خرس‌ها برگردند که نشان می‌دهد جنگل‌ها پتانسیل دارند، اگر فشار بر آنها و کشاورزی در آن نقاط را تعطیل کنیم، این رویشگاه‌ها به حالت اول برمی‌گردند. بار دیگر گفته‌ام سازمان محیط‌زیست باید تغییر قانون اساسی را درخواست کند؛ اصل 50 قانون اساسی باید تکامل پیدا کند و واژه تخریب غیرقابل‌جبران باید از این اصل حذف شود، چون این تخریب بهانه‌ای به‌دست مخربان می‌دهد که درست است جنگل را از بین بردیم ولی این تخریب را می‌توانیم جبران کنیم و این باعث شده این اصل بدون فایده شود و کارکردهای خود را نداشته باشد. در این اصل باید تاکید شود هر دولتی که در جمهوری اسلامی ایران قدرت به‌دست می‌گیرد باید به ۲۰رویشگاه‌ این کشور، یعنی به ۱۵درصد از خاک ایران احترام بگذارد و به‌هیچ‌وجه اجازه تغییر کاربری را به افراد ندهد و برای جامعه محلی و کسانی که در این قلمرو زندگی می‌کنند و وابستگی معیشتی دارند، نفت، سوخت و برق و آب را تامین کند تا مجبور نباشند درختان را قطع کنند و برای آنها زیرساخت‌های لازم توسعه صنعت گردشگری و توسعه کشت گیاهان دارویی و ارائه پول درصورت استیصال انرژی خورشیدی و معیشت‌های دیگری فراهم کند که در منطقه قابل‌احیاست. اگر سازمان محیط‌زیست این گام را بردارد یک میراث ماندگاری از خود به‌جای گذاشته و بخش بزرگی از مشکلات این سرزمین، یعنی کاهش تنوع زیستی، کاهش تغییر اقلیم، کاهش تولید اکسیژن، کاهش تاثیر کربن را حل کرده و به ‌این‌ ترتیب کشور را از خطری بزرگ نجات می‌دهد و کشور می‌تواند ادعا کند به تعهدات خود در اجلاس گلاسکو عمل کرده است و با ایجاد هشت‌میلیون هکتار روستای جدید جزء کشورهای پیشگام در این حوزه خواهد بود.»

دوم ساماندهی وضعیت زباله‌ها
درویش افزود: «کار دیگری که سازمان محیط‌زیست باید انجام دهد، بحث زباله است. زباله تمام منابع آب زیرزمینی و آب سطحی را از بین می‌برد که اگر این شیرابه و فاضلاب را مدیریت کنیم، فرصت پولسازی برای ما خواهد بود. تفکیک زباله از مبدا و بازیافت آن باید در دستورکار دولت قرار گیرد و نباید دنبال این برویم که سوزاندن را گسترش دهیم. باید کاری کنیم سوزاندن و دفن کردن حذف شوند و به‌جز دو تا پنج درصد از زباله‌ها -که عفونی و بیمارستانی هستند- نباید زباله‌ای برای دفن یا سوزاندن داشته باشیم. تمام زباله کشور که حدود ۷۰ درصد است، می‌تواند تبدیل به کمپوست و غذای دام یا کود مغذی شود که شیمیایی نباشد و ۲۵ درصد دیگر که پلاستیک، چوب، فلز و... هستند به‌راحتی می‌توانند بازیافت شوند. سازمان محیط‌زیست از استارتاپ‌هایی که در این حوزه فعالیت می‌کنند باید جدی حمایت کند.»

سوم جلوگیری از هرگونه دخل و تصرف در  رژیم آب‌شناختی کشور
این فعال محیط‌زیست گفت: «باید از هر نوع دخل و تصرف در رژیم آب‌شناختی این کشور جلوگیری کند. این کار با انتقال آب، سدسازی‌ها مایملک محیط‌زیستی این کشور را از بین برده و مردم مناطق مختلف را به‌جان هم انداخته است. لازم است سازمان محیط‌زیست به کمک سازمان برنامه‌وبودجه اقتصادی را در کشور تعریف کنند که آب‌محور نباشد و سازمان محیط‌زیست اگر از مرحله ارزیابی طرح‌های منطقه‌ای یک مرحله بالاتر برود، به‌راحتی می‌تواند چنین فشاری را در چیدمان توسعه کشور برگرداند. به‌‌غیر از این سه مورد، موارد دیگری هم وجود دارد ولی اگر تمرکز روی اینها هم گذاشته شود، کار بزرگی است. درکنار اینها دولت رئیسی گام بزرگی برمی‌دارد که 10هزار مگاوات برق از طریق انرژی خورشیدی و بادی تامین کند. سازمان محیط‌زیست باید تشویق کند و میزان مالیات برای سرمایه‌گذارانی را که در این حوزه فعالیت می‌کنند افزایش دهد و شامل معافیت‌های مالیاتی کند.»