تاریخ : Wed 18 May 2022 - 03:57
کد خبر : 71780
سرویس خبری : ایده حکمرانی

مزیت تفکر در خلق است نه نقد

محسن کشاورز

مزیت تفکر در خلق است نه نقد

ازجمله عوامل ضعف در پژوهش‌های اقتصاد اسلامی، مساله روش‌شناسی پژوهش علمی است.

محسن کشاورز، عضو هیات‌علمی دانشگاه: ۱. ازجمله عوامل ضعف در پژوهش‌های اقتصاد اسلامی، مساله روش‌شناسی پژوهش علمی است. در این یادداشت قصد دارم موضوع روش را کمی بازتر کرده و نمونه‌ای موفق از به‌کارگیری روش در پژوهش‌های اقتصادی را معرفی کنم.
۲. اقتصاد اسلامی تا زمانی که در سطح نقد و ارزیابی نظریات اقتصاد متعارف نقش‌آفرینی کرده و نتواند افق جدیدی را از مسیر ارائه تحلیل‌های کارآمدتر در مقایسه با نظریات رقیب بگشاید، عملا به دستاورد قابل‌توجهی نخواهد رسید. مزیت یک دانش و ازجمله دلایل اقبال جامعه علمی به آن، ریشه در توان خلق نظریات جدید و نه نقد نظریات موجود دارد. ارزش افزوده علمی ناظر به ایده‌های ایجابی است که خلق می‌شود و نقد معمول و مرسوم که در پی نشان دادن کاستی‌های یک نظریه است هر چند شرط لازم تولید یک تئوری جدید است اما نمی‌تواند شرط کافی برای این منظور باشد.
۳. خلق دانش نیازمند روش‌شناسی قدرتمندی است که حداقل از چهار رکن کلیدی مفهوم‌پردازی، مدل‌سازی، شواهد تایید‌کننده و استفاده از یافته‌های پیشین بهره می‌برد. اقتصاد متعارف و برخی از متفکران تراز آن به دلیل اینکه بر چند و چون روش علمی مسلط هستند هم در مقام طرح پرسش و هم در مقام پاسخ به آن می‌توانند از دام انتقادگرایی بی‌حاصل که صرفا نقد می‌کند یا از دام تکرار بی‌محصول که صرفا به مرور یا بررسی یافته‌های فعلی می‌پردازد، فرار کنند.
۴. معتقدم تنها اثر علمی تولیدشده در اقتصاد اسلامی که تا حدود زیادی چهار رکن فوق را داراست، اقتصادنا شهید صدر است و تقریبا پژوهش‌های بعد از این اثر، دچار فقدان همه یا بخش قابل‌توجهی از ارکان اربعه روش علمی است. به نظر می‌رسد که اندیشمندان اقتصاد اسلامی باید اقتصادنا را مجددا و البته این بار از منظر روش و نه محتوا مطالعه کنند.
۵. ازجمله آثار متاخر در اقتصاد متعارف که به نظر بنده در زمینه روش‌شناسی پژوهش علمی جزء یکی از سرآمدها محسوب می‌شود، کتاب «ریشه‌های اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی» اثر عجم اوغلو و رابینسون است. فارغ از نقدهای محتوایی که به این اثر شده، توان دو نویسنده نام‌آشنای این کتاب در کاربست روش علمی درخور ستایش‌های بسیار است.
۶. نویسندگان کتاب به‌خوبی توانسته‌اند مفهوم‌پردازی‌های جدیدی را در حوزه تعامل اقتصاد و سیاست خلق کرده و حق مطلب را در مدل‌سازی نظری و ریاضی ادا کنند. این تحقیق نمونه‌ای موفق از به‌کارگیری همزمان روش نظری، تاریخی و ریاضی برای طرح و تبیین یک ادعای علمی است. به‌کارگیری شواهد تاریخی برای اثبات دیدگاه نویسندگان، ازجمله مزیت‌هایی است که علاوه‌بر تقویت این اثر، پای خطابه و قصه‌گویی (story telling) را به اثر علمی باز کرده و عوامل روانشناسی را هم در همراه‌سازی جامعه علمی به میدان آورده است.
۷. قوت دیگر این اثر این است که به جای اختراع مجدد چرخ یا انکار دستاوردهای علمی پیشینیان و معاصران، حرف ایجابی خود را بیان و تلاش کرده تا به جای در پیش گرفتن راهبرد نفی و انکار که می‌کوشد اندیشه‌های رقیب را با اتهام‌زنی، از دور خارج کرده، سهم خود را در توسعه اندیشه‌های نهادگرایی لیبرال ادا کند. ایستادن بر شانه آگاهی‌های موجود و بهره‌مندی کامل از آنها، درخشان‌ترین جنبه کار نویسندگان کتاب است که به باور بنده گمشده پروژه اسلامی‌سازی علوم انسانی به‌طور عام و پروژه اقتصاد اسلامی به‌طور خاص است.
8. دفاع از دموکراسی غربی و مطلق دانستن آن به‌عنوان مطلوب‌ترین شیوه اداره جامعه امری است که هرچند از منظر متفکران مسلمان و بخش قابل‌توجهی از اندیشمندان غربی نیز مورد خدشه است اما این امر نباید ما را از قدرت عجم اوغلو و رابینسون در به‌کارگیری روش علمی غافل کرده و ضعف‌های جدی ما در تفکر علمی خلق‌کننده را به حاشیه ببرد.
9. اقتصاد اسلامی در روش تولید دانش، نیازمند آموختن بسیار است و اندیشمندان این حوزه نیز به توجه بیشتری برای یادگیری روش‌شناسی علمی محتاجند. توصیه به شاگردی در روش، توصیه به تقلید یا تسلیم در برابر اندیشه‌های غربی نیست، بلکه راهی است که برای اقتدار علمی در جهان باید طی کرد.