تاریخ : Sun 15 May 2022 - 02:32
کد خبر : 71698
سرویس خبری : اندیشه

تفکر در قالب زبان محقق می‌شود

زبان‌شناسی در گفت‌وگو با زهرا ابوالحسنی

تفکر در قالب زبان محقق می‌شود

بشر امروز تنها نیاز مادی ندارد، بلکه نیاز به شناخت بیشتر هم دارد و آموزش زبان بماهو زبان، چه در حوزه آموزش زبان غیرمادری و زبان‌های خارجی و چه آموزش زبان مادری و آموزش زبان فارسی و غیرفارسی بسیار ضروری است.

سیدحسین امامی، دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی سیاسی: «زبان‌شناسی» علمی است که به مطالعه و بررسی روشمند زبان می‌پردازد. این رشته به مفهوم جدیدش علمی نسبتا نوپا بوده که قدمتی کم‌وبیش صدساله دارد. زبان‌شناسی معاصر، حوزه‌های مطالعاتی بسیار گسترده‌ای را شامل می‌شود که توجه دانش‌پژوهان و دانشمندان عرصه‌های گوناگونی را با ذائقه‌های علمی متنوع به خود جلب کرده ‌است. به مناسبت روز بزرگداشت فردوسی و پاسداشت زبان فارسی، موضوع جایگاه زبان‌شناسی در ایران و کشورهای دیگر را در گفت‌وگو با زهرا ابوالحسنی، پژوهشگر و استاد زبان‌شناسی مورد بررسی قرار دادیم. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

خانم دکتر! ابتدا به زبان ساده و همه‌فهم، زبان‌شناسی را تعریف کنید و بفرمایید که به چه شاخه‌هایی تقسیم می‌شود؟
زبان‌شناسی، مطالعه علمی و روش‌مند زبان است و می‌کوشد به پرسش‌های اساسی پاسخ دهد که برای دانشمندان و حتی عامه مردم بسیار حائز اهمیت است، مانند این سوالات که اصولا زبان چیست؟ زبان چطور کار می‌کند؟ فرآیند مغزی آن چیست؟ انسان‌ها چطور با زبان با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند؟ زبان از چه ساختاری تشکیل شده و سطوحش چیست؟ تمامی این پرسش‌ها در حوزه زبان‌شناسی قابل تحلیل است. شاخه‌هایی که ما امروزه در زبان‌شناسی با آنها کار می‌کنیم دو حوزه شاخه‌های نظری و شاخه‌های کاربردی هستند.
بنده معتقدم شاخه‌های نظری، انگار در بدنه مطالعه زبان قرار دارند و جزئی از آن هستند. سطوحی که ما زبان را با آن می‌شناسیم، مثل مشخصه‌های واجی و واج‌‌ها، سطح هجا، سطح تک‌واژ، سطح واژه و گروه‌ها، جمله و گفتمان، که اینها را می‌توانیم به‌صورت خلاصه در سطح واج و آواشناسی، صَرف یا ساخت واژه، نحو و معناشناسی و تحلیل گفتمان جای دهیم، اما حوزه‌های کاربردی تقریبا مسائل بین‌رشته‌ای هستند که زبان‌شناسی به نوعی به آنها ورود پیدا می‌کند تا بتوانیم حوزه‌های دیگر علمی را بررسی کنیم، مانند کاربردشناسی زبان که به تحلیل مسائل دایکتیک یا موقعیتی زبان می‌پردازد؛ به این معنا که زبان در موقعیت‌های مختلف چه کاربرد و معنایی دارد؟ اگر به‌صورت ساده بخواهم مثال بزنم. سر میز غذا نشستیم و به فرزندمان می‌گوییم که لطفا می‌توانید نمکدان را به من بدهید؟ این یک جمله سوالی است و ساختار سوالی دارد، اما کاربردش درخواست و تقاضاست، یعنی با ساختار سوالی تقاضایی را مطرح می‌کنیم و به آن حوزه کاربردشناسی زبان می‌گوییم. با ساخت‌های مختلف زبانی سعی می‌کنیم کاربرد موردنظرمان را از زبان به دست بیاوریم.
بسته به رویکردی که داریم در حوزه‌های کاربردشناسی زبان مسائل مختلفی قابل طرح است، من می‌خواهم بحث‌های بین‌رشته‌ای را از مباحث کاربردی جدا کنم و بگویم در رشته‌های جامعه‌شناسی زبان و روان‌شناسی و عصب‌شناسی و زبان‌شناسی حقوقی، زبان و منطق همچنین آموزش و‌ زبان‌شناسی و... در حوزه‌های میان‌رشته‌ای قابل طرح هستند و زبان‌شناسی را به حوزه‌های دیگر پیوند می‌دهند و می‌توانند یافته‌های علمی مشترک با همدیگر را واکاوی کنند، مثلا در جامعه‌شناسی زبان قطعا با مسائل جامعه‌شناسی و زبان و تلاقی این دو‌ سروکار داریم، به این‌صورت که همبستگی متغیرهای اجتماعی مانند سن، جنس، شغل و تحصیلات، طبقه اجتماعی، شبکه اجتماعی با متغیرهای زبانی سنجیده می‌شود، مثلا اینکه در یک شبکه اجتماعی(حقیقی، نه مجازی) عضویت داشته باشیم، زبان با این شبکه اجتماعی ارتباط تنگاتنگی دارد و فرضا در مطالعات اولیه شما می‌گویید نوجوانان منطقه جوادیه، عضو یک شبکه اجتماعی هستند که ‌با هم ارتباطاتی دارند و احساس تعلقی به آن شبکه دارند، در ادامه رفتارهای اجتماعی‌شان از نوع لباس پوشیدن، رفتارهای ارتباطی با دیگران و زبان‌شان هماهنگ می‌شود. در این مثال، رشته زبان‌شناسی اجتماعی این موضوع را واکاوی می‌کند که زبان بچه‌های فلان شبکه اجتماعی چه تفاوت‌هایی با گروه سنی پدران‌‌شان دارد یا گروه سنی پدربزرگ‌هایشان دارد یا میان دختران با پسران چه تفاوتی وجود دارد؟ با این مثال درصدد بودم تا بگویم زبان‌شناسی اجتماعی یا جامعه‌شناسی به چه صورت عمل می‌کند یا فرضا در روان‌شناسی زبان به حوزه‌های عصب‌شناختی و روان‌شناختی زبان می‌پردازید و این تلاقی آنجا اتفاق می‌افتد یا در زبان‌شناسی حقوقی، کاربردی که زبان‌شناسی در مسائل حقوقی و واکاوی جرایم دارد بسیار بااهمیت است. اینها بحث‌های میان‌رشته‌ای و شاخه‌های مختلفی است که زبان‌شناسی به آنها می‌پردازد، اما اینها تمامی حوزه‌های مورد بحث زبان‌شناسی نیست. حوزه‌های دیگری هم داریم که در حوزه‌های زبانی قابل طرح هستند که البته بسیار بینارشته‌ای هستند، مانند بحث‌های هنری، فلسفه زبان، زبان‌شناسی فلسفه، ادبیات ‌و زبان‌شناسی و نشانه‌شناسی که حوزه بسیار جذاب و مهمی است. به عقیده بسیاری از زبان‌شناسان، نشانه‌شناسی زیرشاخه زبان‌شناسی محسوب می‌شود و انواع نشانه‌ها را می‌توانیم به معنای زبان بدانیم. نشانه‌شناسی به نشانه‌شناسی رنگ‌ها، نشانه‌شناسی سینما، نشانه‌شناسی رفتارهای اجتماعی، نشانه‌شناسی لباس و... قابل تقسیم است، اینها حوزه‌های نشانه‌شناسی‌ای هستند که منفک از زبان‌شناسی است، اما چون کدها و رمزهایی هستند که واکاوی آنها معانی‌ای را به ما می‌دهد ذیل حوزه زبان‌شناسی قابل طرح هستند. عده‌ای هم هستند که زبان‌شناسی را ذیل حیطه بزرگ‌تر نشانه‌شناسی می‌دانند و زبان را دارای رمزگانی می‌دانند که این رمزگان، کدهایی می‌شود که در حوزه نشانه‌شناسی زبان به آن پرداخته می‌شود. پس همان‌طور که به‌صورت مختصر و سریع عرض کردم زبان حوزه بسیار وسیعی را پوشش می‌دهد، با رویکردهای گوناگون می‌توانیم زبان‌شناسی را متعلق به حوزه‌های مختلف یا هماهنگ با حوزه‌های مختلف بدانیم، اگر زبان را بحث ذهنی و روانی و عصب‌شناختی بدانیم مکانیسمی ذهنی است مانند بچه‌ای که مدتی بعد از به دنیا آمدن می‌تواند صحبت کند، اگر زبان را به‌زعم جامعه‌شناسان زبان، رفتار اجتماعی بدانیم پس مکانیسم رفتاری یا نهاد اجتماعی است که در راستای بقیه رفتارهای اجتماعی قابل تحلیل است. مطالعه زبان، حوزه وسیعی است و از این منظر می‌توانیم وارد حوزه زبان و هوش مصنوعی یا محیط‌زیست شویم و آنها را مورد بحث قرار دهیم یا می‌توانیم بحث یادگیری زبان را که موضوع زبان و ذهن است، مطرح کنیم. موضوع زبان و فرهنگ هم بحث بسیار پیچیده و مهمی است که در این حوزه ادعا می‌شود، فرهنگ اصل و زبان، حامل فرهنگ است. درواقع زبان، ابزاری برای انتقال فرهنگ است.
آنچه گفته شد مقدمه‌ای برای کلیت بحث زبان است که زبان در همه حیطه‌ها، هر علم و موضوع و دانشی که وجود دارد و به ذهن شما خطور می‌کند می‌تواند مطرح شود، به‌خصوص این روزها که این حوزه درحال گسترش است، بحث زبان در هر رشته‌ای وجود دارد، حتی در مباحثی مانند سیاست و واکاوی جملات، تحلیل انتقادی گفتمان، زبان و تفکر و... . بنابراین حوزه زبان‌شناسی، بسیار بزرگ، پیچیده، جذاب و قابل مطالعه‌ای است که درحال گسترش است.

آینده زبان‌شناسی در ایران را چگونه می‌بینید؟
من نمی‌توانم درباره آینده زبان‌شناسی در ایران به‌صورت شخصی نظر بدهم. قطعا بخشی از زبان‌شناسی در دست حلقه‌های مطالعاتی دانشگاه‌هاست با گرایش‌هایی که ایجاد می‌کنند و با تعمیقی که به این گرایش‌ها می‌دهند، گسترش می‌یابد. اخیرا این گرایش‌ها بیشتر شده است. این امر نشان می‌دهد که به لحاظ گستره، حوزه زبان‌شناسی در ایران درحال رشد است، ولی به لحاظ تعمیق و جنس علمی بودن‌ این فعالیت‌ها هنوز چندان مطمئن نیستم، البته با تاسیس گرایش‌ها و رشته‌های میان‌رشته‌ای وضعیت این حوزه در ایران بهتر خواهد شد، اما برای اینکه این حوزه گسترش یابد قطعا باید مانند همه رشته‌ها به پرورش دانشجویان عملگرا در دانشگاه‌ها بپردازیم و هسته‌ پژوهش را تقویت کنیم.
 متاسفانه تولید مقاله‌های سطحی و تکراری هیچ دردی از مسائل زبان‌شناسی کشور درمان نمی‌کند. زبان‌شناسی در کشور وقتی آینده بهتری خواهد داشت که دانشگاه‌ها همگام با همدیگر و نه به‌صورت موازی‌کاری و رقابت‌های ناسالم بلکه با پوشش دادن پازل بزرگ علم زبان‌شناسی بتوانند فعالیت کنند و درنهایت ما به این برسیم که یک هدف مشترک، جامع، عمیق و هم‌راستا با علم در دنیا داریم، درغیر این‌صورت با موازی‌کاری و تولیدکنندگان علم با تکرار و انبوه‌سازی چیزی به این حوزه اضافه نخواهد شد. ولی امیدوارم این علم در ایران‌ به‌خوبی جلو ‌رود و از مسیر خود منحرف نشود. امروزه پوشش دادن هر دو جنبه نظری و کاربردی این علم بسیار موردنیاز است تا همه علوم نو که به زبان گره خوردند، فعال شوند.

سابقه زبان‌شناسی در ایران به چه زمانی برمی‌گردد؟
زبان‌شناسی در ایران به‌عنوان رشته‌ای مستقل و مدرن در دانشگاه‌ها، سابقه چندانی ندارد و شاید به حدود ۶٠ یا ٧٠ سال قبل بر‌گردد. اولین درس‌های حوزه زبان‌شناسی به‌عنوان رشته مستقل در دانشگاه تهران و با وجود استادانی مانند مرحوم استاد حق‌شناس و استاد ثمره و استاد باطنی شکل گرفت و قبل از ایشان استاد مقدم و... این حوزه را بنا کرده بودند، اما زبان‌شناسی در دنیا سابقه طولانی دارد و حدود ۵ قرن قبل از میلاد اولین دستور زبان سانسکریت توسط پانینی نوشته شد، البته در این دوران زبان‌شناسی یا ادبیات مخلوط بوده است.
موضوعاتی مانند حفظ کردن متون کهن و مقدس، بانی مطالعات زبان‌شناسی شدند برای اینکه بتوانند این متون را حفظ کنند و به نسل بعدی انتقال دهند باید زبان را تحلیل می‌کردند. از طرفی چون حفظ متون دینی برایشان ارزشمند بوده نیازمند زبان‌شناسی و پیدا کردن الگوهای اصیل زبان‌شناسی بوده، اما در دوره‌های بعدتر، چند انقلاب در دوره جدید داریم یکی مربوط به «فردیناندو سوسور» است که بحث نظام زبان و حوزه‌های زبان‌شناسی به معنایی که امروزه می‌شناسیم به حوزه زبان وارد شد و با طرح جذاب و جدید و تقریبا بعد از دهه ۵٠، چامسکی، اندیشمند آمریکایی انقلابی را در این زمینه ایجاد کرد و دستور جهانی و ذاتی بودن زبان و پارامتریک بودن تفاوت‌های زبانی بحث‌هایی است که در دوره‌های جدید اتفاق افتاد. بنابراین تاریخچه خوبی درباره مطالعات زبان‌شناسی در ایران وجود دارد، مثلا «سیبویه» به‌عنوان یک دانشجوی ایرانی در عراق که می‌خواهد دروس طلبگی را بخواند، با مواجهه با زبان و تفاوت‌هایی که بین زبان ایرانی و عربی وجود دارد اولین دستور زبان مدون، متقن و موثق زبان عربی به نام «الکتاب» را می‌نویسد و ما او را به‌عنوان زبان‌شناس می‌شناسیم. بنابراین اگر از منظر تاریخی بخواهیم به ایران نگاه کنیم زبان‌شناسی قدمت طولانی دارد، اما اگر از منظر آکادمیک و امروزی بخواهیم به حوزه زبان‌شناسی نگاه کنیم، این مباحث حوزه جدیدی است و شاید حوزه‌های کاربردی‌اش هم به‌مراتب جدیدتر باشد، اما چنان‌که گفتم زمینه‌های تاریخی طولانی‌ای دارد.

پیشرفت زبان‌شناسی به‌مثابه یک رشته علمی در ایران چطور است. نسبتش با پیشرفت این علم در جهان غرب چگونه است؟
بنده نمی‌توانم درباره پیشرفت زبان‌شناسی به‌مثابه یک رشته علمی در ایران اظهارنظر کنم، هرچه بگویم نظر شخصی من خواهد بود، اما اگر همین نظر را بخواهم کمی عمومی‌تر کنم باید بگویم در ایران پابه‌‌پای مکتب آمریکا خاصه مکتب چامسکی‌ پیش می‌رویم. بعد از اینکه دانشجویان ما از اروپا فارغ‌التحصیل شدند و اعزام به اروپا چندان اتفاق نیفتاد با مکاتب زبان‌شناسی اروپا قدری فاصله گرفتیم، مثلا بعد از نسل استاد دکتر علی‌اشرف صادقی‌ها که با تحصیل در فرانسه، زبان‌شناسی را در ایران به‌صورت خیلی علمی وارد کردند تقریبا مکاتب اروپایی در حاشیه قرار گرفت، البته نمی‌گویم مکاتب اروپایی زبان‌شناسی مطالعه نمی‌شود، ولی نسبت به آنچه در حوزه نقد در آمریکا داریم می‌توان گفت که ایران با مکتب آمریکایی جلو رفته است و با «مکتب مارتینه» و بقیه کسانی که در این حوزه در ایران کار کردند از نظر زمانی تفاوت اندکی دارد. می‌توان ادعا کرد زبان‌شناسی در ایران، جزء علومی است که فاصله آن با علم روز دنیا چندان زیاد نیست و تقریبا می‌توان گفت به‌روز هستیم، منتها متاسفانه مانند سایر علوم قدری گرته‌‌برداریم و به جای اینکه الگوها و نظریه‌ها را خودمان کشف کنیم، معمولا تابع الگوهای پیشنهادی غربی هستیم. بنابراین مقالات و حوزه‌های آموزشی و پژوهشی‌مان بیشتر تابع اتفاقاتی است که در غرب می‌افتد.

اساسا زبان‌شناسی به چه کار بشر امروز می‌آید؟
بشر امروز تنها نیاز مادی ندارد، بلکه نیاز به شناخت بیشتر هم دارد و آموزش زبان بماهو زبان، چه در حوزه آموزش زبان غیرمادری و زبان‌های خارجی و چه آموزش زبان مادری و آموزش زبان فارسی و غیرفارسی بسیار ضروری است. بنابراین می‌توان گفت چون نیاز داریم ارتباطات خود را در سطح خرد تا بالاترین سطح(کلان) با مردم برقرار کنیم به زبان‌شناسی نیاز داریم. بنابراین آموزش زبان، ادامه تحصیل و موقعیت اجتماعی بهتر و... در گرو حوزه‌های زبان‌شناسی مختلف است. شما با آموزش زبان قطعا می‌توانید موقعیت‌های اجتماعی بهتری را پیدا کنید؛ با مسلط بودن به یک زبان دیگر، مسلط بودن به زبان علم در حوزه‌های مختلف و نوشتن مقاله‌های پژوهشی و گرفتن پروژه‌ها و ارتباط برقرار کردن با دیگر نهادهای اجرایی می‌توانید جایگاه علمی خود را بهبود بخشید. پس زبان‌شناسی در دل نیازهای بشری نهفته و درواقع نیاز جدی اجتماعی است. علاوه‌بر اینها زبان و آموزش آن، به لحاظ ابزاری برای به دست‌گرفتن ابتکار عمل در ارتباط فرهنگی با جوامع مختلف منجر به برقراری ارتباط می‌شود و اهمیت دارد. زبان باعث ایجاد تفاهم و درک متقابل می‌شود. تمامی امور بشر به نوعی با زبان درگیر است و ارتباط دارد. یک نظریه اثرگذار در حوزه جامعه‌شناسی زبان همیشه مطرح بوده که بعد از مدتی تضعیف شد، اما جدیدا این نظریه دوباره قوت گرفته و آن «نظریه ساپیر- ورف» است که می‌گوید: «تفکر بشر در قالب زبان اتفاق می‌افتد. این نگاه رادیکالی است که ما تمامی اندیشه بشر را در قالب زبان ببینیم، اما واقعیتی در این قضیه نهفته است و آن این است که چهارچوب‌های ذهنی ‌ما با زبان ‌ما بسیار هماهنگ است؛ به هرصورت در همه زبان‌ها و فرهنگ‌های دنیا، قالب تفکر در چهارچوب زبانی اتفاق می‌افتد و مثال بسیار معروفی از این موضوع وجود دارد که مثلا اگر شما در زبان‌تان واژه‌های شرق و غرب یا راست و چپ وجود داشته باشد، می‌توانید در این قالب بیندیشید، درغیر این‌صورت بدون وجود این واژه‌ها اندیشه و جهت و راست و چپ و جهت‌های جغرافیایی برای شما ملموس نخواهد بود، یا مثلا اگر در زبان شما انواع رنگ‌ها تفکیک شده باشند، مانند انواع رنگ قرمز، ذهن شما این تمایز را بین رنگ‌ها ایجاد خواهد کرد، اما اگر در زبان شما، این تمایز واژه‌ای وجود نداشته باشد ذهن شما نیز ممکن است همه آنها را در یکی دو طیف محدود رنگ ببیند. این گفته‌ها معنایش این است که آن‌قدر زبان‌ مهم است که تمامی تفکر‌ ما در قالب زبان اتفاق می‌افتد؛ با همان نگاه رادیکال. در پاسخ به این سوال که زبان‌شناسی به چه کار بشر می‌آید؟ باید بگویم زبان‌شناسی جزئی از زندگی بشر و بخش جدی از تفکر اوست. زبان‌شناسی نگاه جامع و عمیقی است که شیوه تفکر بشر را تحلیل می‌کند. بنابراین شاید بتوان گفت بدون زبان اصلا تفکری وجود ندارد.

شما در خارج از کشور برای علاقه‌مندان به زبان فارسی هم تدریس کردید، چه تجربه‌هایی از این سفر علمی دارید؟
در حوزه تخصصی خودم این سفر بسیار کارآمد بود، به‌خاطر اینکه به‌صورت دقیق‌تر با حوزه‌های کاربردی زبان‌شناسی آشنا شدم. در کلاس‌ها و آموزش‌هایی که داشتیم، به زبان فارسی به‌عنوان پدیده بدیهی که از بدو تولد با ما بوده است، نگاه می‌کنیم؛ ولی وقتی مجبور می‌شوید در کلاس درس پدیده جاافتاده برای خودتان را از ابتدا توضیح دهید تا آموزش اتفاق بیفتد، متوجه می‌شوید حوزه زبان‌شناسی چقدر می‌تواند عمیق، دقیق، پیچیده و خاص باشد. تا اشراف به مسائل آموزش زبان نداشته باشیم و حتی مکانیسم‌های ذهنی آموزش زبان را مطالعه نکرده باشیم، یک آموزش ساده در کلاس اتفاق نخواهد افتاد. بسیار کمک‌کننده است وقتی با افراد غیربومی که فارسی، زبان اول‌شان نیست مواجه می‌شوید که سوالاتی دارند و قرار است شما همان امر بدیهی را به آنها آموزش دهید؛ قطعا اشراف و ‌عمق دید شما نسبت به آن رشته‌ای که به‌عنوان تخصص با آن درگیر بودید، خیلی وسیع‌تر و خاص‌تر می‌شود. این بحث آموزش سر کلاس حادث می‌شود و کاملا تجربی است، برای اینکه مثلا من کلمه «را» را باید در کجای جمله بگذارم. پاسخ به این سوال نیاز به مداقه جدی و مطالعه روشمند زبان دارد و از طرف دیگر هم حوزه‌های آموزشی زبان‌شناسی (چون من آنجا با حلقه‌‌های زبان‌شناسی دانشگاه هم مرتبط بودم)، نشان می‌دهد که آن تفاوت‌ها و هم‌پوشانی‌هایی که ما در حوزه زبان‌شناسی داریم، کجاست. این امر بسیار کمک‌کننده است؛ از این نظر که وضعیت خودمان نسبت به کشورهای دیگر را بسنجیم، به‌خصوص برای من که کشور اعزامی‌ام، یک کشور اروپایی بود این موضوع را به‌‌عینه ‌دیدم که ما به چه صورتی داریم جلو می‌رویم و آنها چه حوزه‌هایی را پوشش می‌دهند. این تفاوت‌ها آموزنده هستند. علاوه‌بر این دیدمان را نسبت به حوزه کاری باز می‌کند. عقب یا جلو ‌یا هم‌عرض بودن حوزه ‌مطالعاتی شما نسبت به حوزه‌های حلقه‌های اروپایی این امر دید ما را نسبت به آینده بسیار وسیع کرده و به گرایش‌های پژوهشی ما کمک می‌کند. بحث فرهنگ به‌شخصه برایم خیلی اهمیت داشت. این سفر در فهم تفاوت‌های فرهنگی و آموزش فرهنگ و تلاش برای رسیدن به تفاهم و توانش بینافرهنگی بسیار موثر بود. اینکه ما می‌بینیم در کشورهای دیگر رویکرد زبان فارسی به‌عنوان ‌زبان تمدن و علم و فرهنگ چقدر می‌تواند موثر باشد تا قدر زبان خود را بدانیم و کمک کنیم این زبان احیا شود و مطالعه دقیق و مدونی صورت گیرد تا برای قرن‌ها باقی بماند. بنابراین کرسی‌های آموزش زبان فارسی یا زبان‌شناسی در خارج از ایران به ما کمک می‌کند تا وضعیت خود را بسنجیم و احساس وظیفه کنیم نسبت به آنچه به‌عنوان امر بدیهی در اختیار ما گذاشته شده است.
من غیر از سفر به اروپا سفری هم به آمریکا داشتم و به چندین دانشگاه به‌خصوص در حوزه آموزش زبان فارسی سر زدم و درباره زبان فارسی و زبان‌شناسی با افراد مختلف گفت‌وگو کردم. در آنجا متوجه شدم چقدر دنیا به سرمایه زبانی ما نیاز دارد. چقدر ارزشمند و خوب است که آنچه به‌عنوان سرمایه زبانی در اختیار داریم به‌‌صورت علمی توصیف کنیم و در اختیار دیگران بگذاریم، یعنی با این سفرها آن احساس مسئولیتی که ما به‌ زبان فارسی و در ثانی مسئولیتی که به‌عنوان پژوهشگر زبان‌شناسی داریم صدچندان می‌شود. مشاهده خواهیم کرد نیاز به تولید منابع جدید و روزآمد و منابعی که مسائل فرهنگی در آن دیده شود و به احترام بین فرهنگ‌ها و به تفاهم‌شان کمک کند چقدر لازم است.

شما چه ایراد یا ایراداتی را در نظام آموزشی و پژوهشی کشور در زمینه زبان‌شناسی می‌بینید؟
معتقدم جریان‌سازی علمی و تولید منابع علمی و انتشار علم، هیچ‌گاه محقق نمی‌شود، مگر اینکه در کنار آن، امر آموزش و کرسی‌داری علمی انجام شود. بنابراین جداسازی و مرزبندی علمی که بین حوزه آموزش و پژوهش در وزارت علوم‌ به وجود آمده و براساس این یک‌سری پژوهشکده و یک‌سری دانشگاه داریم و بعد موازی‌کاری که در خود دانشگاه اتفاق افتاده در کنار آموزش، پژوهشکده‌هایی تاسیس کردند تا آن خلأهای پژوهشی را پر کنند و پژوهشکده‌هایی که تاسیس شدند و به امر آموزش پرداختند؛ همه اینها نشان می‌دهد ما درگیر یک‌سری خلأها و موازی‌کاری‌ها هستیم. اگر بخواهیم دقیق و عمل‌گرایانه رفتار کنیم بهتر است تلفیقی از فضاهای آموزشی و پژوهشی داشته باشیم و این تلفیق وقتی اتفاق می‌افتد که عضو هیات‌علمی آموزشی، بخش جدی از عمر کاری خود را به امر پژوهش بپردازد و عضو هیات‌علمی پژوهشی بخش خاصی از عمرش را به آموزش بپردازد، هیچ پژوهشی بدون پشتوانه آموزشی موفق نمی‌شود و هیچ آموزشی بدون داشتن پشتوانه پژوهشی به بار نمی‌نشیند. بنابراین کسانی‌ که سال‌های عمر خود را با تولید انبوه کلاس، پایان‌نامه و سری‌کاری در حو‌زه تدریس گذراندند قطعا سرمایه‌های علمی جدی نخواهند داشت و برعکس آنهایی که فقط به امر ‌تولید منابع و مقاله و کتاب و امر پژوهشی پرداختند اگر پشتوانه آموزشی نداشته باشند این خلأ در آنها وجود خواهد داشت. امر پسندیده‌ای نیست که متخصصان پژوهشی در وقت‌های بیکاری به تدریس درس‌های مرده بپردازند. شاید بهتر باشد که یک بده‌وبستان و تقسیم علمی یک‌جا با متولی‌گری وزارت علوم اتفاق بیفتد. هر پژوهشگر باید یک آموزش‌دهنده علمی هم باشد و برعکس. اینکه ما این مرزبندی را ایجاد کنیم و عضو هیات‌علمی پژوهشی و آموزشی را از هم جدا کنیم، مشکلات آموزشی، انتشار علم، جریان‌سازی را به‌دنبال خواهد داشت. نتیجه این نیز هدررفتن سرمایه‌ها، بودجه‌ها و منابع انسانی خواهد بود که اکنون شاهد آن هستیم و از دل این همه تلاش آن‌چیزی که شایسته و بایسته هست به وجود نمی‌آید. ادامه همین راه به لحاظ علمی، جدا از کمی‌گرایی‌های رتبه‌بندی و رنکینگ ما را به جایی نخواهد رساند. برای اینکه کیفیت داده‌ها و جایگاه علمی ایران در هر رشته‌ای بالا برود، نیاز است که بازنگری در روش موجود، رخ دهد.

آیا در ایران، زبان‌شناسی جنبه کاربردی و اثرگذاری اجتماعی پیدا کرده است یا صرفا مباحث محض غیرکاربردی را پی می‌گیرد؟ مثلا در صنعت یا جاهای دیگر یافته‌های زبان‌شناسی می‌توانند اثر ملموسی بر زندگی ما داشته باشند؟
حوزه نظری فقط برای علم نیست. زبان‌شناسی از حوزه‌هایی است که استفاده ملموس و کاربردش در جامعه و صنعت خیلی بیشتر از حوزه‌های دیگر به‌خصوص علوم انسانی دیده می‌شود. اگر زبان‌شناسی را جزء علوم انسانی درنظر بگیریم؛ در مرز علوم دقیقه و تجربی و انسانی قرار می‌گیرد و لذا برخلاف علوم انسانی که به‌ظاهر خیلی از حوزه‌های علوم انسانی برای خودشیفتگی بشر و تعالی ذهنی او به‌کار می‌آید زبان‌شناسی در حوزه جامعه کاربردهای ویژه خود را دارد و آن شاخه‌هایی که در سوال اول پاسخ دادم که شاخه‌های بینارشته‌ای و کاربردی زبان‌شناسی است قطعا پا در جامعه دارد. شما از کلمات رمز عملیات جنگی درنظر بگیرید تا زبان رادار و زبان‌های مخفی و زبان‌های در حوزه رایانه؛ همه اینها در حوزه صنعت است که زبان‌شناسی به آنها راه پیدا کرده و در حوزه اجتماعی هم به‌کار آمده و روزبه‌روز به این کارآمدی اضافه ‌می‌شود، لذا زبان‌شناسی حوزه نظری محض نیست.

دانشگاه‌های مختلفی در ایران در مقطع ارشد و دکتری دانشجوی زبان‌شناسی جذب می‌کنند. فارغ‌التحصیلان این رشته به چه کاری مشغول می‌شوند؟ آیا سیاستگذاری وزارت علوم در این راستا به لحاظ کمی‌وکیفی سمت‌وسویی کاربردی دارد یا خیر؟
بله! دانشگاه‌های مختلف به جذب دانشجو می‌پردازند، البته این رشته نیز مانند دیگر رشته‌ها خیلی با حساب و کتاب و آینده‌نگری درباره آینده شغلی فارغ‌التحصیلان جلو نمی‌رود و دانشگاه‌ها بنا به بودجه خودشان و بنا به نوع گرایشی که نیاز دارند یا خودشان می‌خواهند با توجه به گروه‌هایی که دارند دانشجو ‌می‌گیرند و بعید می‌دانم این دغدغه را داشته باشند که فارغ‌التحصیلان بعد از دانشگاه به چه کاری مشغول خواهند شد. کمااینکه در بسیاری از دانشگاه‌ها دوره روزانه برای همه رشته‌ها و زبان‌شناسی داریم و‌ برای جذب بودجه دوره شبانه نیز برگزار می‌کنند و در این خصوص هیچ مساله کارآفرینی و آینده شغلی لحاظ نمی‌‌شود، اما در این رشته هم باید فارغ‌التحصیلانش با تلاش خودشان در حوزه‌های ویژه‌ای که می‌توانند کارآمدی داشته باشند، فعال شوند. دانشجویان این رشته‌ها نیز درگیر همان مسائل فارغ‌التحصیلان رشته‌های دیگر هستند، ولی کسانی که در حوزه‌های مختلف کاربردی مثل پژوهش در حوزه‌های زبان‌شناسی و آموزش زبان فارسی و غیرفارسی یا حوزه ویرایش و ترجمه کار می‌کنند، دانشجویان کارآمدی خواهند بود. فارغ‌التحصیلان زبان‌شناسی درصورتی‌که خودشان گرایش‌شان را از ابتدا مشخص کرده باشند آینده شغلی تضمین‌شده‌ای دارند و بسیاری از نهادها و سازمان‌ها و حوزه‌ها به فارغ‌التحصیلان این رشته نیاز دارند و ممکن است شرکت‌های دانش‌بنیان و استارتاپ‌هایی در این زمینه تشکیل شود و به فراخور نیازی که احساس می‌شود کارآفرینی‌ای صورت گیرد تا منتظر اقدامات دولت نمانند.