علی مزروعی، خبرنگار گروه سیاست: دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در روز جمعه 29اردیبهشت 1396برگزار شد و طی آن حسن روحانی بهعنوان رئیسجمهور وقت ابراهیم رئیسی، مصطفی میرسلیم و مصطفی هاشمیطبا را بهعنوان رقیب درمقابل تحقق دومین دوره ریاستجمهوری خود میدید. این انتخابات درحالی برگزار شد که پیش از روز برگزاری دو کاندیدای دیگر تاییدصلاحیتشده یعنی اسحاق جهانگیری و محمدباقر قالیباف بهترتیب در حمایت از حسن روحانی و سیدابراهیم رئیسی کنارهگیری خود از انتخابات را اعلام کردند و هاشمیطبا نیز علیرغم حضور بین کاندیداهای نهایی طی بیانیهای حمایت خود را از روحانی اعلام کرده بود. محمود احمدینژاد رئیسجمهور پیشین، مهمترین تاییدنشده این دوره بود. حمید بقایی معاون اجرایی، حمیدرضا حاجیبابایی وزیر آموزشوپرورش دولت دهم، مسعود زریبافان رئیس بنیادشهید، صادق خلیلیان وزیر کشاورزی، محمدمهدی زاهدی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری و سیداحمد موسوی معاون حقوقی و مجلس از دیگر چهرههای مهم تاییدنشده دولت دهم در انتخابات ریاستجمهوری دوره دهم بودند. همچنین میان این افراد نام سیدمحمد غرضی نامزد انتخابات ریاستجمهوری دوره پیش، سیدهاشم بطحاییگلپایگانی عضو مجلس خبرگان رهبری و محمد هاشمیرفسنجانی رئیس پیشین سازمان صداوسیما به چشم میخورد. علیرضا زاکانی، محمدعلی پورمختار، موسیالرضا ثروتی، عوض حیدرپور، محسن رهامی، حسن سبحانی، قاسم شعلهسعدی، اعظم طالقانی، سیداحمد کاشانی، مصطفی کواکبیان، عبدالحسین مقتدایی، علیرضا منادی، حسن نوروزی و علی یوسفپور نیز نمایندگان پیشین مجلس بودند که نامشان به لیست نهایی تاییدصلاحیتشدهها نرسید. در این انتخابات حسن روحانی با حمایت شورای عالی اصلاحطلبان برای تثبیت جایگاه خود روی صندلی ریاستجمهوری به میدان آمده بود. حمایت اصلاحطلبان از رئیسجمهور مستقر بهحدی بود که رهبران این جناح رسما از مردم دعوت به رای دادن به روحانی کردند. سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهور پیشین و رهبر اصلاحات در پیامی عنوان کرد رای به روحانی را تکرار کنید. میرحسین موسوی و مهدی کروبی، رهبران معترض به نتایج انتخابات88 نیز طی بیانیهای با اعلام پشتیبانی از حسن روحانی گفتند در انتخابات پیشرو شرکت خواهند کرد. درنهایت نیز روحانی با بهرهبردن از همین حمایت و نیز ایجاد دوقطبیهای اجتماعی توانست با کسب بیش از 23میلیون رای معادل 57درصد آرا قاطعانه بر کرسی ریاستجمهوری تکیه بزند. سیدابراهیم رئیسی نزدیکترین رقیب به روحانی نیز با کسب نزدیک به 16میلیون رای حدود 38درصد آرا را بهخود اختصاص داد. دو کاندیدای دیگر یعنی مصطفی میرسلیم و مصطفی هاشمیطبا به ترتیب با 480هزار و 214هزار رای به کار خود در دوازدهمین دوره ریاستجمهوری پایان دادند. اگرچه روحانی بهعنوان رئیسجمهور مستقر زمان بیشتری برای آغاز غیرمستقیم فعالیتهای انتخاباتی خود داشت و طبعا از شانس بیشتری نیز برای کسب پیروزی، اما این تنها عامل پیروزی او نبود. همانطور که گفته شد ایجاد دوقطبی و تخریب رقیب با پرچسبزنی حربه مهم دیگری بود که روحانی آن را بهکار برد تا چهار سال دیگر بتواند از اهرم قدرت بهره ببرد. در ادامه به بازخوانی برخی از مهمترین صحبتهای روحانی در جریان انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم خواهیم پرداخت که در متشنجکردن فضای انتخابات و تخریب چهره رقبا به وی کمک کرد.
ورود واژه «کاسب تحریم» به ادبیات سیاسی ایران
اردیبهشت۹۶ و در گرماگرم مبارزات انتخاباتی حسن روحانی در اردبیل با لحنی که چندان مناسب یک «رجل سیاسی» نبود و بوی تحریک و تخفیف میداد، گفت: «کاسبان تحریم! ناراحتید تحریمها برداشته شده؟ میخواهید تحریم را برگردانید؟ تحریمها دیگر برنمیگردد! شما بلدید با دنیا مذاکره کنید؟ شما زبان دنیا را بلدید چیه؟ بابا جمعه تموم میشه و شنبه میاد، چهجور آب و صابون بیاریم، روتون رو بشوریم؟»
آنچه روحانی درمورد بلد نبودن زبان دنیا به رقبای خود نسبت داد خیلی زود به خودش بازگشت. درست یکسال بعد یعنی در اردیبهشت سال97 دونالد ترامپ رئیسجمهور پیشین آمریکا با پارهکردن برجام از این توافق خارج شد و به تبع آن نیز شرکتهای اروپایی که با ایران وارد تعاملات تجاری شده بودند اقدام به لغو یکطرفه قراردادهای خود کردند. مدعیان بلد بودن زبان دنیا درحالی در تابستان1400 دولت را به سیدابراهیم رئیسی تحویل دادند که تعداد بیماران فوتی ناشی از کرونا بهدلیل نبود واکسن به بیش از 700نفر رسیده بود و دولتمردان روحانی تحریم را عامل این اتفاق معرفی میکردند. درحال حاضر و در دولت رئیسی اما تولید و واردات حجم انبوهی واکسن این رقم را به زیر 10نفر در روز کاهش داده است.
جای جلاد و شهید عوض شد
روحانی در سخنرانی دیگری که 18 اردیبهشت 96در همدان داشت بار دیگر سیاست حمله به رقیب را بهکار بست و طی این سخنرانی گاهی تا حدی پیشرفت که برخی از مهمترین منافع ملی را نیز برای کسب منافع سیاسی زیرپا گذاشت. حمایت از تروریستهای گروهک منافقین یکی از نتایج میتینگ انتخاباتی روحانی بود.
روحانی در این سخنرانی گفت: «ملت ما در انتخابات خرداد92 اعلام کرد خشونت را قبول ندارد، ملت ما در خرداد92 اعلام کرد راه حصر و انزوای ایران را نمیپذیرد. ملت بزرگ ایران یکبار دیگر هم آمد و اعلام کرد که مسیرش، مسیر آزادی است و آن اسفند94 بود؛ ضمن اینکه اردیبهشت96 نیز بار دیگر مردم ما اعلام خواهند کرد کسانی را که درطول 38سال فقط اعدام و زندان بلد بودند، نمیخواهند.»
این صحبتهای رئیسجمهور وقت ایران را میتوان تکمیلکننده پازل منافقین برای محکوم کردن ایران در مجامع بینالمللی دانست. صحبتهایی که واکنش رهبر انقلاب را نیز در پی داشت.
رهبر انقلاب در سخنرانیای که 14ام خردادماه96 بهمناسبت بیستوهشتمین سالروز رحلت امامخمینی در مرقد مطهر ایشان برگزار میشد با مورد اشاره قرار دادن اتفاقات تاریخی دهه60 درمورد عوض شدن جای جلاد و شهید تذکر دادند. ایشان در این سخنرانی دهه60 را دهه آزمونهای بزرگ و دهه خشنترین اقدامات تروریستی در کشور خواندند و افزودند: «تروریستهای مورد حمایت قدرتها، در دهه60، هزاران نفر از آحاد مردم و مسئولان را به شهادت رساندند که در میان آنها از کاسب معمولی تا جوان و فعال سیاسی و شخصیتهای بزرگ دیده میشوند. مراقب باشیم تا در دهه60، جای شهید و جلاد عوض نشود، زیرا ملت ایران در دهه60 مظلوم واقع شد و بهدلیل اینکه تروریستها و منافقین و پشتیبانان آنها به امام و ملت ایران ظلم و خباثت کردند، ملت در موضع دفاع قرار گرفت و درنهایت هم پیروز شد.»
آرامش به سبک روز جمعه
روحانی در ادامه صحبتهای جنجالآفرین خود در همدان در ظاهر فردی مدافع آرامش گفت: «همه آنهایی که میخواهند ناامنی را به کشور بازگرداند و میخواهند آرامش منطقه را برهم بزنند، بدانند ما برای آرامش و امنیت و پیشرفت ایران عزیز بهپای صندوق رای خواهیم رفت.» ادعای مدافع آرامش و متهم کردن رقیب به ایجاد ناامنی توسط روحانی اما در ماجرای گرانی بنزین کاملا زیرسوال رفت. درحالیکه گرانی بنزین در شورای اقتصادی سران قوا به تصویب رسیده بود روحانی برای مبرا کردن خود از تبعات اجتماعی این تصمیم در جمع مقامات دولتی استان آذربایجان با بیان اینکه اجرای طرح سهمیهبندی بنزین را به وزیر کشور و شورای امنیت واگذار کرده بودم، گفت: «من هم مثل همه مردم صبح روز جمعه دیدم قیمت بنزین تغییر کرده است.»
دیوارکش کیست
متهم کردن رقیب به دیوارکشی ادعای دیگری بود که روحانی آن را در جمع مردم همدان مطرح کرد. او دراینباره گفت: «اگر شما جوانان در خانه بنشینید، بدانید که در پیادهروهای ما هم دیوار خواهد بود. شما آنها را نمیشناسید من آنها را میشناسم. آنها روزی در جلسهای تصمیم گرفتند که در تهران و در پیادهرو دیوار بکشند. آنها میخواستند پیادهرو زنانه و مردانه ایجاد کنند.» البته موضوع دیوارکشی که روحانی اشاره کرده است، قابلیت جستوجوی تاریخی دارد اما نه در پیادهروها بلکه در دانشگاه و آنهم ازسوی اصلاحطلبان اما نه در دولت اصلاحات بلکه در سال64! ماجرای آن را رهبری انقلاب در سال81 خطاب به خاتمی و معین نقل میکند و میفرمایند: «کسانی که الان (در دولت اصلاحات) اردوی مختلط برگزار میکنند، همان کسانی هستند که سال 64-63 در کلاسهای دانشگاه دیوار کشیدند، بنده به دستور امام رفتم در نمازجمعه گفتم این کار بد است. من نمیفهمم چطور اینها اینجور عوض میشوند. 180درجه راهشان را عوض میکنند! امام به من گفتند این چه کاری است. من در نمازجمعه تهران گفتم که این کار، کار مناسبی نیست. دیوار کشیدن حرف ما نیست. حرف انقلاب نیست.»
روحانی درحالی رئیسی را متهم به دیوارکشی در خیابانها کرد که معتقدان به چنین مشئی حلقه حامیان خود او را در انتخابات تشکیل میدادند. چپهای تندرو علاوهبر دیوار کشیدن در دانشگاهها، اقدامات افراطی دیگری نیز در دهه60 در جامعه انجام دادند که نمونه آن فروکردن پونز در پیشانی بدحجابها بود. اکبر گنجی ازجمله افرادی بود که در دهه60 در لباس یک انقلابی، دختران بدحجاب را مجازات خیابانی میکرد؛ بهگونهای که او به اکبر پونز معروف شده بود.
اکبر گنجی پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات در حلقه نزدیکان رئیس این دولت قرار گرفت و در کنفرانس برلین شرکت کرد. گنجی پس از خروج از ایران و پناهندگی به جرگه اپوزیسیونها پیوست. او در سال96 اعلام کرد: «اپوزیسیون از ادامه دولت روحانی حمایت کند.»
نماد دانشگاه امنیتی
مدافع دانشگاه غیرامنیتی نقاب دیگری بود که روحانی برای خود انتخاب کرده بود، نقابی که خیلی زود برداشته شد. روحانی در میتینگ سیاسی همدان مدعی میشود: «ما 29اردیبهشت به صندوق میرویم تا شرایط امنیتی به دانشگاه بازنگردد.» و میگوید: «ما نمیخواهیم 16آذر سخنرانی در دانشگاه ممنوع باشد.»
متهم کردن رقیب به ایجاد دانشگاهی امنیتی درحالی از جانب روحانی صورت گرفت که در دولت هشتساله وی تبدیل دانشگاه به بازوی سیاسی دولت یکی از مهمترین اهداف محسوب میشد. تاسیس تشکلهای حامی دولت که بهخاطر انحلالهای زودهنگام بین دانشجویان به تشکل یکبار مصرف معروف شده بودند، نمونهای از همین رویکرد است. ادعای دانشگاهدوستی روحانی درحالی است که از سال98 بهبعد او هیچگاه در یک جلسه با دانشجویان برای پاسخگویی حاضر نشد و در طرف مقابل سیدابراهیم رئیسی در دوران ریاست خود در قوهقضائیه با دانشجویان جلسه پاسخگویی برگزار میکرد و همین مشی را نیز با خود به دولت آورد، بهطوریکه بعد از گذشت کمتر از یکسال از آغازبهکار دولت رئیسی یکبار در دانشگاه تهران پای صحبت دانشجویان نشسته و یکبار نیز در پاستور از آنها میزبانی کرده است.
تحقق رویای قدرت از مسیر شهرآشوب
یکی از ترفندهای غیراخلاقی در بازاریابی سیاسی دست گذاشتن روی گسلهای کوچک و بزرگ جامعه و فعالکردن آنها است. گسلهایی از جنس عقاید سیاسی، دینی و مذهبی، قومی و نژادی، مسائل جنسیتی و... که حتی در بسیاری از موارد بهخودیخود آنچنان جدی و جنجالبرانگیز نیستند. درواقع، ملت بزرگ ما درطول تاریخ ثابت کردهاند علیرغم همه تفاوتهای موجود، قادرند چونان اعضای یک خانواده، با مهر و محبت درکنار یکدیگر زندگی کنند. اما در این روش سعی میشود بهوسیله تکرار سخنان حساسیتزا در رسانه، برخی از ایندست مسائل بزرگنمایی شود و در ذهن مخاطب بهعنوان معضل نقش ببندد. در یکی از مستندهای انتخاباتی سال۹۶ چنین بیان شده بود: «مگر میشود کشوری بهلحاظ اقتصادی پیشرفت کند و نیمی از جامعه آن در خانه بماند؟ چه تفکری است که فکر میکنند امنیت و اخلاق زن فقط در خانه تامین میشود؟ آنهم خانهای که درش دوقفله باشد... زن مشکل نیست، قومیت مشکل نیست، مذهب مشکل نیست... من به همه مسئولان امنیتی در کشور عرض میکنم اقوام مختلف در ایران، نقاط امنیتی ایران نیستند. این اشتباه است.» و در قسمتی دیگر از همین مستند گفته شد: «نگاه ما به دانشآموز کاملا باید یکسان باشد. از هر قومیتی، با هر مذهبی و وابسته به هر جناحی که میخواهد باشد.» واضح است که این جملات، مورد پذیرش همه مسئولان و نهادهای نظام اسلامی است، اما گویا قرار است خلاف این مطلب به مخاطب القا شود. دست گذاشتن روحانی روی نقاط حساس قومی و مذهبی را میتوان جایگزین اقدامات میدانی موثر دانست. روحانی درحالیکه وعده رساندن گاز به زاهدان را داده بود ناموفق در تحقق این وعده دولت را تحویل داد تا نشان دهد چنین وعدههایی بهعنوان مکمل شکافهای قومیتی صرفا کارکرد سیاسی برای او داشته است.
دلار 5 نه، 30 هزارتومان!
یکی دیگر از مواردی که اینبار نه فقط حسن روحانی، بلکه تمام رسانههای جریان حامی روحانی به آن میپرداختند و تلاش داشتند از رهگذار آن سبد رای نامزد موردنظر خود را پر کنند، بحث ارزش پول ملی بود. روحانی و رسانههای حامی او در کارزار انتخابات ریاستجمهوری 96، بعد از آنکه سند «بلد بودن زبان دنیا(!)» و «تخصص داشتن در مذاکره» را بهنام خود زده و سایرین را در سیاست خارجی بیسواد عنوان کرده بودند، همه کار کردند تا با رقیبهراسی، به نگرانیهای مردم درباره مسائل اقتصادی دامن بزنند. این چهرهها و رسانههای نزدیک به روحانی و همچنین جهانگیری که در ایام انتخابات ریاستجمهوری آن سال بهعنوان نامزد پوششی وی ایفای نقش میکرد، با معرفی سایر نامزدهای ریاستجمهوری بهخصوص رئیسی بهعنوان چهرههایی که اگر بهعنوان رئیسجمهور رای بیاورند با دنیا قطع ارتباط خواهند کرد، پروژه ترساندن مردم از رقبای روحانی را پیش میبردند. یکی از مواردی هم که آن ایام مکرر با هدف ایجاد هراس در جامعه مطرح میشد، این بود که «اگر رئیسی رای بیاورد قیمت دلار به 5 هزارتومان خواهد رسید.» ادعایی که در چهار سال دوم ریاستجمهوری حسن روحانی و بعد از نوسانات و جهشهای بیسابقه قیمت دلار، به سوژهای جهت تمسخر رسانهها و شخصیتهایی تبدیل شد که در ایام انتخابات سال 96 با هدف ترساندن مردم از رقبای روحانی به این ادعا ضریب میدادند. وضعیت ارزش پول ملی در چهار سال دوم دولت حسن روحانی و اسحاق جهانگیری با رسیدن به مرز 30هزارتومان به وضعیتی رسید که دولت تصمیم گرفت ایدهای تحتعنوان «ارز ترجیحی» را به اجرا دربیاورد. ارز ترجیحی یا ارز تخصیصی به کالاهای اساسی که آن ایام ارز 4200 یا ارز جهانگیری هم مطرح شد و فسادهای ناشی از تخصیص این نوع ارز به واردات برخی اقلام، بهقدری گسترده بود که دولت کنونی از بدو شکلگیری صحبت از لزوم حذف تخصیص آن میکرد. ارزی که دولت سیزدهم حتی با حذف فرآیند تخصیص آن نیز با مشکلاتی ازجمله تهدید و همزمان تحدید معیشت مردم مواجه شده و به تکاپو برای جبران خسارتهای احتمالی آن افتاده است.
چه کسی باید برای قاچاق پاسخگو باشد
در آخرین مناظره تلویزیونی حسن روحانی و اسحاق جهانگیری در اظهارنظرهایی تند، قالیباف و رئیسی را مخاطب قرار دادند. جهانگیری در این مناظره خطاب به قالیباف و رئیسی گفت: «من از کاندیداهای محترم خواهش میکنم از سابقه خود نترسند و شفاف، سابقه خود را به مردم بگویند، بگویند این مسئولیتها را داشتیم، در نیروی انتظامی بودیم، این کارهای مهم را انجام دادیم. در قوه قضائیه بودیم با قاچاق اینگونه مبارزه کردیم، با فساد اینگونه مبارزه کردیم، کسی که بیشترین سابقه حضور در قوه قضائیه را دارد و باید پاسخگوی بیش از 30 سال عملکرد قوه قضائیه باشد، آقای رئیسی است؛ زیرا در مسئولان قوه قضائیه هیچکس به اندازه آقای رئیسی نیست که جزء مقامات رده اول قوه قضائیه باشد. یکی از مهمترین مسئولیتهای قوه قضائیه مبارزه با فساد و قاچاق بوده است، اگر ضعفی وجود دارد وی (رئیسی) باید پاسخگو باشد. آقای قالیباف در یک دوره طولانی مسئول ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز بوده است. باید عملکرد خود را توضیح دهد چه اقدامی انجام داده است.» حمله به قالیباف و رئیسی و پاسخگو دانستن آنها برای قاچاق درحالی از جانب جهانگیری انجام شد که قیمت دستوری ارز و ایجاد ارز4200تومانی معروف به ارز جهانگیری تبدیل به بستر گستردهای برای قاچاق ارز شده بود که حتی برادر وی نیز از این بستر بهره برد.
مهدی جهانگیری، برادر اسحاق جهانگیری بهمنماه 99 به جرم قاچاق حرفهای ارز به مبلغ ۶۰۷ هزار و صد یورو، ۱۰۸ هزار دلار به دو سال حبس، ضبط ارز و جزای نقدی چهاربرابر بهای ریالی ارز قاچاقشده محکوم شده است. به گفته غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی وقت قوه قضائیه وی در پرونده دیگری به جرم تحصیل مال نامشروع به مبلغ بیش از ۴۵۶ میلیارد و ۲۱۶ میلیون و ۷۵۰ هزار ریال به تحمل دو سال حبس و رد مال محکوم شده است.
این تنها مورد قاچاق بین دولتمردان روحانی نبود و پیش از آن نیز شبنم نعمتزاده، دختر وزیر صمت روحانی به جرم قاچاق دارو در سال 98 بازداشت شده بود. اتهامات مالی در دولت روحانی صرفا به کابینه مرتبط نبوده و اطرافیان خود او را نیز درگیر کرده است. مطابق گفته سخنگوی وقت دستگاه قضا حسین فریدون، برادر حسن روحانی به جرم دریافت رشوه به پنج سال حبس محکوم شده است.