علی صولتی، خبرنگار: سهشنبه 20 اردیبهشت 1401، آمار فوتیهای ناشی از کرونا تنها سه نفر بود. روز پیش از آن، رئیسجمهور در گفتوگوی تلویزیونی دوشنبهشب 19 اردیبهشت نکته قابلتاملی را یادآور شد؛ وی اولین و مهمترین مساله دولت را در روزهای ابتدایی شروع کار، داغدارشدن روزانه بیش از ۷۰۰ خانوار در اثر شیوع کرونا دانست و از تلاشهای دولت برای پایاندادن به این بحران گفت. به گفته رئیسجمهور: «اولین دغدغه دولت در آن مقطع تامین واکسن، انجام واکسیناسیون و صیانت از جان مردم بود که به لطف خدا، با تلاش دولت و همکاری مردم در این زمینه موفق بودیم و امروز آمار فوتیهای روزانه ناشی از کرونا از ۷۰۰ نفر به هفت نفر رسیده است.» رسیدن آمار فوتیهای کرونا از 700 نفر به هفت نفر البته دستاورد و اتفاق بسیار مثبتی است اما شاید بهتر بود بهجای عبارت «صیانت از جان مردم»، از «مراقبت»، «حفاظت» یا سایر واژهها استفاده میکردند؛ چراکه رئیسجمهور بهعنوان نماینده عموم مردم میدانند که به لطف عدهای، افکار عمومی نسبت به این واژه «صیانت» حساسیت پیدا کرده است. بر کسی پوشیده نیست که این فروکش کردن شیوع بیرحمانه کووید و کنترل بحران بدون پیگیری و انجام واکسیناسیون عمومی میسر نبود و واکسن قطعا مهمترین عامل توقف چرخه شیوع انتقال کووید بوده و هست. رئیسجمهور هم به درستی به این موضوع اشاره کرد اما حال که بحران کنترل شده، وقت آن رسیده که بپرسیم چرا پیش از روی کار آمدن دولت سیزدهم، واکسیناسیون عمومی انجام نمیشد یا بسیار کند پیش میرفت؟ چرا تا پیش از این ما ناچار بودیم شاهد پیکهای متوالی و فوت روزانه چند صد نفر از عزیزانمان باشیم؟ چرا محمولههای انبوه واکسن دیرتر از سایر کشورها به ما رسید؟ آیا عدمتامین واکسن تنها سوءمدیریت دولت دوازدهم بود؟
«تصمیماتی که برای مدیریت بحران کرونا در سال اول گرفته شدند یا تصمیماتی اشتباه بودند یا تصمیمات درستی که دیر گرفته شدند... .» بهتازگی خبری از پیگیری شکایت دو تن از پزشکان و مسئولان نظام سلامت کشورمان از شخص سعید نمکی، وزیر سابق بهداشت، در رسانهها بازتاب یافته است. موید علویان، رئیس هیاتمدیره نظام پزشکی تهران بزرگ به همراه محمدرضا هاشمیان، فوقتخصص مراقبتهای ویژه و استادتمام دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، سال گذشته، زمانی که سعید نمکی، هنوز سکان وزارت بهداشت را در دست داشت، از وی شکایت کردند. مرگ تعداد قابلتوجهی از بیماران به دلیل تصمیمات نادرست، بهکارگیری روشهای نادرست برای درمان بیماران مبتلا به کرونا و تضاد منافع و تاخیر در واردات واکسن، عمده مواردی هستند که در پرونده قضایی تشکیل شده برای نمکی ذکر شدهاند. به گفته وکیل این پرونده با گذشت 9 ماه از ثبت شکایت، هنوز هیچ ابلاغیهای برای این پرونده صادر نشده است. به همین مناسبت با این دو پزشک به گفتوگو نشستیم تا تصمیمات و سوءمدیریتهای وزارت بهداشت دولت دوازدهم را دقیقتر بررسی کنیم.
از بیمارستانهایی که بیمار کرونایی پذیرش نمیکردند تا توصیه به نزدن ماسک
در خرداد ۱۳۹۹ ایران وارد موج دوم همهگیری کرونا شد. نخستین پیک بیماری هم از اسفند ۱۳۹۸ تا فروردین ۱۳۹۹ رخ داد، در هردوی این بازهها اما شاهد تصمیماتی اشتباه بودیم.
موید علویان، رئیس هیاتمدیره نظام پزشکی تهران بزرگ در گفتوگو با «فرهیختگان»، تصمیمات اشتباه دولت دوازدهم در بحران کرونا را اینطور تشریح کرد: «تصمیماتی که برای مدیریت بحران کرونا در سال اول گرفته شدند یا تصمیماتی اشتباه بودند یا تصمیمات درستی که دیر گرفته شدند، بهعنوان مثال جایی را باید قرنطینه میکردند و نکردند یا قطعا یادتان هست که رئیسجمهور وقت (روحانی) در اول هفته خبر میدادند که از هفته بعد میخواهیم فلانجا را قرنطینه کنیم، خب اینکه تاخیر در قرنطینه حین اپیدمی اشتباه است را هر کودکی هم میتواند بفهمد. هرکسی میتواند بفهمد که تصمیم درست را باید الان بگیرید و نه یک هفته بعد!»
محمدرضا هاشمیان، فوقتخصص مراقبتهای ویژه و استادتمام دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی نیز در گفتوگو با «فرهیختگان»، موردی را درمیان تصمیمات اشتباه مقامات بهداشت و نظام سلامت پیشین یادآور شد که قطعا برایتان آشناست: «بیمارستانهایی وجود داشتند که مشخصا اجازه بستری بیماران کرونایی را نمیدادند. با یک رئیس بیمارستان که اصلا اجازه بستری بیماران کرونایی را نمیدهد، چه باید کرد؟ کسی که کتبا مینویسد بیمار کرونایی را پذیرش نکنند، چه برخوردی باید با این شخص کرد؟ به نظر شما این کار هیچ اشکال و ایرادی ندارد؟ اگر از شما سوال کنند که رئیس فلان بیمارستان که اتفاقا پزشک هم نیست، موظف به پذیرش بیمار در شهر تهران است و از این کار سر باز میزند، به نظر شما این کار هیچ ایرادی ندارد؟ اصلا سوال این است که آیا جرمی برای این کار تعیین شده است؟ یک بیمارستان که در مرکز شهر است، در پیک کرونا گفته است اجازه بستری بیماران کرونایی را نمیدهد، درحالیکه موظف به این کار است اما چون داماد معاون وزیر وقت بوده، این کار را بهراحتی انجام میدهد و هیچ برخوردی هم با وی نمیشود! در ابتدای کرونا خیلی از همکاران ما و پزشکان از واکسن بد گفتند، از دگزامتازون و سایر درمانها بد گفتند و انتقاد کردند اما بعدا منکر همه گفتههایشان شدند. وزارت بهداشت هم که حتما خاطرتان هست، ابتدا از واکسن یا حتی ماسک بد میگفتند، در تلویزیون میگفتند ویروس در هوا نیست و ماسکزدن تاثیری در جلوگیری از شیوع بیماری ندارد اما بعدا منکر گفتههایشان شدند و آنها را لازم دانستند.»
آقایان قرنطینه را قرون وسطایی میدانستند!
بنا براعلام اداره کل بیماریهای واگیر وزارت بهداشت، میزان ابتلا به بیماری در اردیبهشت کاهش یافت. بهاعتقاد این دستگاه، انتظار میرفت اپیدمی در خرداد سال 99 کنترل شده و تا پایان تابستان به انتهای خود برسد. به همین جهت تصمیم دولتمردان بر این شد که محدودیتهای وضعشده در نوروز 99 را کاهش داده و به گفته حسن روحانی، رئیسجمهور وقت، جشن پایان کرونا را در نیمهشعبان برگزار کنند! اما طولی نکشید که موارد ابتلا در خرداد 99 رو به فزونی گذاشت و موج دوم در تابستان ۱۳۹۹ از راه رسید. در فاصله بین موج اول تا سوم شیوع کرونا، علاوهبر آنکه از قرنطینه شهرها خودداری میشد، اصرار عجیبی از سوی سعید نمکی وزیر بهداشت وقت بر لشکرکشی علیه کرونا و فرستادن چندینهزار داوطلب به خانههای مردم برای یافتن مبتلایان و غربالگری وجود داشت. به گفته هاشمیان «چین که خودش مرکز توزیع و شیوع این بیماری در جهان بود توانست با قرنطینهکردن شهرها بحران را کنترل کند، درصورتی که آقایان در وزارت بهداشت قرنطینه را اصلا قبول نداشتند و آن را قرون وسطایی میدانستند!» علویان هم در رابطه با عدماقدام بجا در قرنطینه کردن شهرها به گفته عجیب یکی از مقامات بهداشت و درمان وقت اشاره کرد: «یکی از معاونان وزارتخانه در آن زمان گفته بود که مردم ما باید ایمنی گلهای پیدا کنند، یعنی همه مردم بیماری را بگیرند تا بحران کنترل شود. خب چنین حرفی قطعا از روی بیسوادی است که بگوییم مردم آنقدر کرونا بگیرند تا بمیرند.» به گفته این پزشک؛ «سوءمدیریت درحدی بود که در تعطیلات عید میگفتند کارمندان بیایند سرکار! یعنی روزهایی که بهترین زمان برای قرنطینه بود. بالاخره این بیماری، بیماری سختی بود اما بخش اعظم آن قابلپیشگیری بود. خیلی از این مرگومیرها میتوانست اتفاق نیفتد و ما عزیزانمان را از دست ندهیم اما متاسفانه این نحوه مدیریت بسیاری از هموطنانمان را به کام مرگ کشاند.»
از قطعی برق تا منع نظارت بر آیسییوها
به جز بحث قرنطینه و دارو، آیسییوهای مملو از بیمار در موج سوم به بعد، معضل دیگر نظام سلامت و مقامات بهداشت و درمان بود؛ محلی که به اعتقاد بسیاری تبدیل به مردهشورخانه شده بود و اگر به آن وارد میشدی، زنده باز نمیگشتی. هاشمیان، فوقتخصص مراقبتهای ویژه در اینباره به «فرهیختگان» گفت: «ببینید سههزار دستگاه ونتیلاتور خریداری شد بدون آنکه یک مسئول آیسییو درمورد این خریدها نظر دهد. اصلا انجام چنین خریدی در سطح کلان و کشوری بدون نظر متخصص، مگر میشود؟ خود آقای نمکی، بارها با اظهارنظرهای اشتباه درمورد آیسییو باعث مرگ بیماران در این بخش شدند. درصورتی که ما آن زمان خواهش و تمنا میکردیم که به آیسییوها رسیدگی شود و ایشان اصلا اجازه رسیدگی نمیداد! ایشان مشخصا نظارت را از روی آیسییو برداشته بود و اجازه هیچ کار و تصمیمگیریای را درباره آیسییوها نمیداد و ما هنوز علت این کار را نمیدانیم و همه اینها تنها بخشی از مشکلات بزرگ کشور در بحث پیشگیری، درمان و مدیریت بحران کرونا بود. آیسییویی که رشته تخصصی بنده است و باید بگویم تقریبا همه مرگومیرها در این قسمت اتفاق میافتد، با این حال در زمان آقای نمکی هیچ جلسه تخصصی درباره آیسییو برگزار نشد. در نظر داشته باشید بیماران کرونایی در آیسییو فوت میکنند و هیچکدام از اعضای انجمن آیسییو و متخصصان این بخش در مدیریت آیسییوها دخیل نیستند. من تنها پزشکی هستم که بهخاطر اعتراض به عدموجود برق در آن زمان در آیسییوها توبیخ و آزارواذیت شدم؛ چراکه گفتم قطعیهای برق میتواند باعث فوت بیماران آیسییو شود. بهخاطر مشکلاتی که در ژنراتورها و ونتیلاتورها داشتیم و در دنیا هم چنین مشکلی رسما اعلام شده بود اما در ایران، من با گفتن این مساله توبیخ شدم. جای تعجب است که برای اظهارنگرانی درمورد جان بیماران پزشکی را توبیخ میکنند، پزشکان را به جایی رساندهاند که برای داشتن زندگی راحتتر و بیدردسر بهناچار درمورد خطاهای پزشکی و اشتباهات مدیریتی که در نظام سلامت اتفاق میافتد، سکوت کنند. کار را به جایی رساندهاند که کاهش مرگومیر، دغدغه پزشکان نباشد. در وزارت بهداشت با اینکه من عضو کمیته علمی کرونا بودم، هیچوقت نظر بنده را درمورد مدیریت آیسییو نپرسیدند. درمورد اعتراض به قطعی برق اما با اینکه من توبیخ شدم اما پس از آن برق در آیسیو دیگر قطع نشد و این اعتراض موثر واقع شد. گفتنی است که بعدا فهمیدیم این قطعیها بهخاطر کمبود منابع برق نبوده و موضوعات دیگری مثل بیتکوین مطرح بوده است. همین امروز ۷۰ درصد پولهایی که از مردم برای بستری در آیسییوها گرفته میشود، تمامش در خود آیسییوها خرج نمیشود. درصورتیکه ما مشکلات بسیاری در حوزه امکانات و ونتیلاتورها داریم که هنوز اصلاح نشدهاند و بعید هم میدانیم اصلاح شوند؛ چراکه تمرکزی در این خصوص وجود ندارد.»
خرید و تجویز اشتباه داروها معلول سوءمدیریت بود یا تضاد منافع؟
موید علویان، رئیس هیاتمدیره نظام پزشکی تهران بزرگ، جدای از تصمیمات اشتباه یا دیر اما مورد دیگری را یادآور شد و گفت: «مورد بعد تضاد منافع است. مسئولان وقت وزارت بهداشت یکیکشان باید شفافسازی کنند که آیا شرکت دارویی داشتند و منافعشان با آن شرکتها عجین بوده است یا خیر. اینها باید پاسخ بدهند که از قِبَل تصمیمات و عملکردشان در دوره مدیریت بحران کرونا بهطور غیرمستقیم منفعتی بردهاند یا خیر.» هاشمیان، عضو کمیته علمی کرونا نیز در اینباره گفت: «در خرید همین داروهای رمدسیویر هم دیر اقدام کردند، زمانی که میتوانستند مقادیر بسیار بالایی از دارو را در اختیار مردم قرار دهند، بردند بیرون از کشور و در طرح WHO فروختند. این دارو از ابتدا موثر بود و هنوز هم موثر است، سازمان بهداشت جهانی و افدیای هم اجازه تجویزش را صادر کردند، فاویپیراویر و اکتمرا هم از هیدروکسیکلروکین و آزیترومایسین بهتر بودند و برای خریدشان دیر اقدام شد. ما شاخه تمام مافیای تجهیزات پزشکی، دارویی و مقصران افزایش نرخ مرگومیرهای کرونایی را در خود ساختمان وزارت بهداشت میتوانیم پیدا کنیم و خارج از اینجا به هیچچیز نمیتوانیم دست پیدا کنیم. در بازپرسی شماره ۱۳ دادگاه عمومی کشور هم هنوز هیچگونه ابلاغیهای برای این شکایت نیامده است، این یعنی هیچ بررسیای فعلا در باب این شکایت صورت نگرفته است. هم مافیای تجهیزات و هم مافیای دارو در وزارت بهداشت در آن زمان یک منشا اثر بودند. در مسند وزارت بهداشت افراد مختلفی از مردم حقوق میگرفتند و درآمدشان از بیتالمال بود اما برخلاف بهداشت عمومی و خلافمنافع مردم و سلامت عموم تصمیم گرفتند و عمل کردند. در بحث دارو نیز داروهایی که به سلامت مردم ضربه زدند، داروهایی بودند که بهصورت رسمی و در پروتکل کشوری جایی نداشتند، داروهای آزیترومایسین، هیدروکسیکلروکین و مهمتر از همه داروی کلترا که قاتل بیماران کرونایی بود، در ابعاد زیاد خریداری شد اما داروی ضدویروسی مثل رمدسیویر که در تمام دنیا مفید شناخته میشد، زمانی که باید در ایران نبود و یکسال تمام اصلا در پروتکل وزارت بهداشت جایی نداشت. بنده نیز بهخاطر دفاع از این دارو در کمیته علمی دعوت نشدم. من تنها پزشکی هستم که بهخاطر دفاع از داروی فاویپیراویر توبیخ شدم، به این دلیل که مقامات وقت در وزارتخانه اصلا خوششان نمیآمد فاویپیراویر فروش کند و داروهای کلترا و آزیترومایسین که اتفاقا خودشان هم سهامدار شرکتهای دارویی تولیدکننده این داروها بودند، بدون مشتری بمانند.»
برخی اعتقادی به واکسن نداشتند
«این حرفها هم که میگفتند به ما واکسن نمیدهند در شرایطی گفته میشد که مسئولان هیچ تلاشی برای خریداری واکسن نمیکردند.» واکسن از اواسط سال 1399 در بازارهای جهانی در دسترس قرار گرفت. با وجود این با تاخیری بسیار به کشور ما رسید، علویان در ادامه صحبتهایش به معضل تهیه واکسن پرداخت و گفت: «مورد بعدی تاخیر در پیگیری موضوع واکسن است؛ چه درمورد تولید داخل و تسهیلاتی که باید ایجاد میشد و چه واکسنهای خارجی که باید اجازه ورودشان به کشور داده میشد. اما همه اینها دیر انجام شد؛ چراکه درکل برخی آقایان اجرایی اعتقادی به واکسن نداشتند. ما خودمان نامه میزدیم و بسیاری از پزشکان هم نامه میزدند که واکسن سریعتر خریداری شود و آقایان جواب میدادند که این بیماری واکسن ندارد! درحالی که در دنیا مطالعات بسیاری پیرامون تاثیر واکسنها انجام شده بود اما ما ترجیح دادیم چشمانمان را روی حقایق ببندیم. وقتی افرادی مسئولیت بگیرند که سواد لازم را ندارند، طبیعی است تصمیمات غلط میگیرند. درمورد واکسن ما دیر عمل کردیم و همین تاخیر باعث شد تعداد بسیاری از بیماران از بین بروند. علت تمام اینها بیسوادی است.» هاشمیان هم در اینباره گفت: «سوءمدیریت ایشان اولا در عدم تقاضای واکسن از دنیا بود. سیاهنمایی میکردند و میگفتند دنیا به ما واکسن نمیدهد، درصورتیکه به راحتی میدادند و ما مدارک بسیار زیادی در اختیار داریم که میخواستند واکسن را بهطور رایگان به ایران بدهند و ایشان مانع شدند. مورد دوم اینکه تزریق واکسن بسیار لاکپشتی و کند صورت گرفت. ایشان در این مورد به مقامات بالاتر از خود اشاره میکرد که مسئولیت با آنهاست درصورتی که این کار، کار وزارت بهداشت بود و خودشان باید وارد میشدند کمااینکه بعدا هم خودشان به این مساله وارد شدند. به ما هم واکسن هدیه میکردند و هم میفروختند اما این مانعشدنها قطعا پشتش مافیایی بود که باید بررسی شود و ببینیم این واکسنهایی که خریدهاند دقیقا با چه قیمتی خریداری شدند؟ چراکه ایشان میگفتند واکسن ۲۰ دلاری و ۱۰ دلاری نمیخرند و باید ارزانتر از اینها واکسن خریداری شود. اما نمیدانیم که آیا واکسنهای ارزانتر خریداری شد یا نه. آقای نمکی و تیمش بهراحتی جلوی واردات واکسن را گرفتند و بهراحتی پاسخ نامههای ما را ندادند. زمانی که میخواستند به ایران واکسن بدهند و اتفاقا رایگان هم میخواستند بدهند، ایشان مانع شدند. به نظر شما این جرم به حساب نمیآید؟ زمانی که واکسن اسپوتنیک را میخواستند به ما بدهند، ایشان گفت دنبال واکسن بهتر هستیم و به هیچکس هم پاسخ نمیدادند که این واکسن بهتر چیست یا زمانی که کارآزمایی واکسن سینوفارم قرار بود در ایران انجام شود، ایشان اجازه نداد و مشخص هم نبود که دلیل این مانعشدنها چیست. چه کسی به ایشان مشاوره میداد؟ یا دقیقتر بگوییم، چه ضدواکسنهایی به ایشان مشاوره میدادند و میگفتند این واکسنها کارایی ندارند و سرطانزا هستند؟ زمانی بود که در اوج پیک کرونا کادر درمان، پزشکان و پرستاران درحال فوت و پرپرشدن بودند، ایشان میگفت واکسن مشکل دارد و اجازه ورود واکسن به کشور را نمیدادند!»
فاجعه بیخیالی در ورود ویروس از هند به سیستان و بلوچستان و لزوم تشکیل هیات حقیقتیاب
قصه ورود ویروس دلتا از هند به کشور و آغاز موج پنجم بیماری در تابستان 1400 را هاشمی اینگونه روایت کرد: «نمکی ادعاهای زیادی کرد و میخواست محدودیتها را بیشتر کرده و بهتر مدیریت کند و سایر دستگاه مانع شدند. درصورتی که این حرفها فقط پشت میکروفن بود و واقعیت این است که بهعنوان مثال اتفاقی که در سیستانوبلوچستان در سونامی پیک پنجم رخ داد، یک قتلعام محسوب میشود. خودشان میدانستند و اعلام کردند ویروس قرار است از هند وارد کشور بشود و دقیقا در همان زمان هم واکسن در دنیا در دسترس بود اما هیچ واکسنی در سیستانوبلوچستان به مردم تزریق نشد و هیچ قرنطینهای هم در دستورکار قرار نگرفت. همه پروازها به راحتی انجام شد و بعد از قرمز شدن کشور در آن زمان و در پیک پنجم، بحرانیترین پیک بیماری عفونی در تاریخ کشورمان از زاهدان شروع شد و به کل کشور سرایت کرد. در این واقعه وزارت بهداشت صددرصد مقصر بود. آن زمان که دست روی دست گذاشته بودند باید میرفتند در سیستانوبلوچستان روزی ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار دز واکسن تزریق و آنجا را قرنطینه میکردند. سیستانوبلوچستان را قرنطینه نکردند و آن فاجعهها رخ داد و بعدها اگر یادتان باشد در مجلس سر این ماجرا دعوا شد. اینها دیگر سوءمدیریت نیست، این خطاها سیستماتیک بود که آمارهای غلط به مردم میدادند و آمارها و محاسبات رسمی دنیا را با آمار غلطی که از ایران میدادند، دچار خطا میکردند. علاوهبر اینها اخبار زیادی داریم از بودجههای کلانی که در وزارت بهداشت اتلاف شد و خریدهای اشتباهی که صورت گرفت. جالب این است که هنوز هم درمورد این خریدها و ارقام و صورتهایشان هیچ شفافیتی وجود ندارد. انتظار ما از مسئولان فعلی این است که این پروندهها بررسی شود و حقایق روشن شود. به نظرم بهترین راه این است که یک هیاتعلمی و کارشناسی، که الان هم دستی در مدیریت نظام سلامت ندارد و نه مقامات پیشین است و نه از مقامات فعلی، بیایند همه این موارد را بهطور شفاف بررسی کنند و به اطلاع مردم برسانند. تشکیل این گروه سوم و هیات حقیقتیاب که میتواند از طرف خود نظام پزشکی باشد و به این پرونده قصور سیستماتیک رسیدگی کند، بهترین راه است.»
انواع و اقسام دارو را روی مردم تست کردند
همانطور که پیشتر اشاره شد، واکسن از اوایل پاییز 1399 در دسترس بود اما وزیر بهداشت وقت از گرفتن آن امتناع کرد. وی در اینباره گفته بود: «به ما میگویند واکسنی که در چین یا فلان کشور ساخته شده روی مردم ایران نیز تست شود اما گفتیم ما موش آزمایشگاهی هیچ کشوری نیستیم.» موید علویان، رئیس هیاتمدیره نظام پزشکی تهران بزرگ اما در انتقاد به این موضع سعید نمکی میگوید: «آمدند انواع و اقسام داروها را در ایران تست کردند، خب طبیعتا یک عقلسلیم شک میکند که چطور به ما دارو میدهند اما واکسن نمیدهند. ما بیش از یکمیلیوندلار دارو برای کرونا خریدیم، چطور میگویند به ما واکسن نمیدادند؟ ما بهراحتی میتوانستیم در مطالعات و کارآزمایی واکسنها در دنیا وارد شویم، همانطور که در کارآزمایی داروها وارد شدیم اما اقدامی صورت نگرفت و ترجیح دادیم چشمانمان را روی حقایق ببندیم. ملکزاده که در وزارت بهداشت مسئول بود، گفت ما افتخار میکنیم که بیشترین تعداد بیمار در مطالعه داروی رمدسیویر را وارد آزمایشهای جهانی کردیم، ما ۳۵۰۰ مریض را وارد این مطالعه جهانی کردیم اما درمورد واکسن گفتند که ما ایرانیها را موش آزمایشگاهی نمیکنیم. خب چطور در دارو اشکالی نداشت ما موش آزمایشگاهی بشویم، اما در واکسن مشکل داشت؟ مشخص است که این صحبتها عوامفریبی بود، اینها باید در محاکم قضایی پاسخگو باشند که با چه مجوزی گفتند ما ایرانیها را موش آزمایشگاهی نمیکنیم؟ زمانی که در تمام کشورهای دنیا برای تست واکسن فراخوان عمومی صادر میشد و مردم آن کشورها برای سلامت جمعی داوطلب میشدند که واکسن رویشان آزمایش شود تا بشریت نجات پیدا کند، آیا در آن کشورها مسئولانشان گفتند که ما مردممان را موش آزمایشگاهی نمیکنیم؟»
علویان در تکمیل صحبتهایش گفت: «البته من نمیخواهم از عملکرد دولت فعلی دفاع کنم و بگویم این دولت در مدیریت بحران کرونا موشک هوا کرده است اما این دولت حداقل کاری را که لازم بود و باید انجام میشد را انجام داد و آن پیگیری خرید و تولید واکسن بود. البته در اواخر دولت قبل هم برای تهیه واکسن اقداماتی انجام شده بود اما خیلی دیر شده بود و آقایان دیر فهمیدند واکسن راهحل اصلی کنترل بحران است و با فشار رسانهها و افکار عمومی ناچار به پیگیری واکسیناسیون عمومی شدند. حتما یادتان هست که مردم ما به ترکیه، دبی و ارمنستان میرفتند و دربهدر دنبال واکسن در این کشورها میگشتند، توهینها میشنیدند و شخصیت و ملیتشان زیرسوال میرفت. چه کسی مسئول این اتفاق است؟ اگر کسی مسئول نظام سلامت یا وزارت بهداشت این کشور باشد وقتی ببیند که مردم ما میروند در ارمنستان صف میایستند برای واکسن و به آنطور شخصیتشان توهین میشود، باید خجالت می کشیدند اما میآمدند جلوی دوربینها میخندیدند و نیششان باز بود.»